سوء استفاده ابزاری از احادیث

شاید این داستان را بارها شنیده باشید که:
مرد عالمی به روستایی رفت و فهمید تمام مردم بیسوادند، به همین دلیل خواست به آنها سواد بیاموزد شاید از چنگ ملای ده و کدخدای ظالم نجات یابند! ملا که خطر را به درستی احساس کرده بود با قیل و قال از راه می رسد که ای مردم نادان، این مرد که ادعای علم می کند سواد نوشتن هم ندارد. قرار می شود مردم روستا قضاوت کنند (و چه سرنوشت تلخی، آنگاه که قرار است قضاوت میان حق و باطل به دست اکثریت احمق داده شود! و شاید به همین دلیل: دموکراسی در ملل عقب افتاده شکست می خورد! ) ملا، خط کج و معوجی روی زمین می کشد و می گوید: این یعنی مار ! عالم بیچاره نیز روی زمین می نویسد مار، و مردم همیشه در صحنه یِ روستا با دیدن نقش مار به راحتی فریب می خورند و فریاد می کشند: این درست تر است! و به صورت خودجوش، مرد عالِم را از روستا بیرون می کنند!

ماجرای محققین و موحدین ایران با علمای شیعه که خودشان را به خواب زده اند نیز بر همین منوال است. این حضرات، احادیث فراوانی را در تایید نظرات خویش مطرح می کنند در صورتی که نمی دانند یا نمی خواهند بدانند که بسیاری از این احادیث، ربطی به عقائد ضاله آنها نداشته و در زمانی که توسط پیامبر گرامی اسلام مطرح شده کارکردی دیگر داشته و مردم برداشتی دیگر از آن داشته اند (مانند حدیث من کنت مولاه) و تعدادی از این احادیث با احادیث ضد خودش باطل می شود ( مانند حدیث علی مع الحق که با حدیث افراد، ملاک و شاخص حق نیستند باطل می شود) و تعدادی از این احادیث نیز یا خبر واحد هستند یا دارای ضعف سند می باشند و بسیاری دیگر نیز با آیات صریح قرآنی در تضاد می باشند، ولی متاسفانه عوام شیعه به محض شنیدن قال رسول الله، دیگر کاری به مابقی ماجرا ندارند و همین که جمله ای عنوان حدیث را یدک بکشد فریب خورده و به دنبال این شیادان رهسپار می شوند. اکنون در این مقاله سعی ما بر این است که تحلیل درستی از این حدیث داشته باشیم:  «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»هر کس بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است!
۱-حقه ی کثیفی که در خصوص این حدیث به خرج داده شده آن است که:
در زمان پیامبر اسلام، مردم با مفهومی به نام امام زمان آشنا نبوده اند و کسی با شنیدن اصطلاح امام زمان به یاد حضرت علی یا مهدی غائب نمی افتاد ! این مردم ایران هستند که پس از ۴۰۰ سال، دروغ و نیرنگ و بمباران تبلیغاتی شبانه روزی حضرات با شنیدن اصطلاح امام زمان فکر می کنید منظور همین امام زمان خودمان است! ( نقش مار! )
  • –  با برداشت فرقه ای و سطحی و احمقانه یِ خودشان، معنا و مفاد حدیث را از عمق و اعتبار و کاربردی بودن آن انداخته و تا حد یک مصداق تاریخ گذشته، پایین آورده اند. دقت کنید:
  • در این حدیث(بر فرض صحت آن) مقصود آن بوده که نکات زیر را به مردم، تاکید و گوشزد بنمایند و جوامع اسلامی را نسبت به مساله بسیار مهم سیاست و حکومت ( تا روز قیامت ) حساس نمایند:
  • –  اینکه هر جامعه ای در هر وضعیت و حالتی نیاز به امیر و حاکم دارد و این موضوع به قدری مهم است که حتی اگر پیامبر، وفات کرد، شما باید برای خودتان، امیر و حاکمی انتخاب کنید و اینکه انتخاب حاکم، مهمتر از شستن بدن میت یا روضه خوانی و مداحی و عزاداری است! ( حتی شستن جسد مطهر پیامبر )
  • – اگر حضرت علی در غدیر خم ( یا قبل از آن حسب ادعای شیعه: یوم الانذار و حدیث منزلت و حدیث ولایت و خاتم بخشی و… ) به عنوان حاکم و یا امام زمان! انتخاب شده بودند این حدیث پیامبر بی معنا می شد و مردم باید تعجب می کردند که یا رسول الله: ما همگی می دانیم امام زمان ما کیست؟ در حال حاضر شما هستید و پس از شما نیز علی و ۱۱ فرزند او ( لوح جابر!!! ) می باشند پس شما خیالتان راحت باشد که هیچیک از ما به مرگ جاهلی نمی میریم ! همه ی ما بردگان ولایت تو هستیم و شما باید مانند گوسپند با ما برخورد کنید و خودتان برای ما رهبر و حاکم معرفی کنید، زیرا ما شعور و درک اینکارها را نداریم! ( و مگر نه این است که علمای شیعه همیشه مثال های خود را روی همین گوسفند و چوپان می زنند!!! )
  •   امام زمان در این حدیث می تواند مصادیق متعددی داشته باشد. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: خوشا به حال کسی که قرآن، امام و شعار و پیشوای او باشد. پس بر هر مسلمانی واجب است که شناخت کاملی از قرآن (بر مبنای وقایع زمان خودش) داشته باشد تا دچار گمراهی نشود. پس آنگاه که در قرآن با کلمه منافق برخورد می کند نیازی نیست در تاریخ به دنبال مصادیق منافق بگردد و به اصحاب پاک نبی اکرم تهمت بزند. بلکه باید بفهمد منافقین زنده فعلی چه کسانی هستند؟ کسانی که انقلاب را قبضه خود کردند. انقلابی که ثمره خون هزاران شهید و مجاهدت و امید میلیون ها نفر شیعه و سنی بود را نابود کرده و به لبه پرتگاه کشانده و صبح تا شب دم از انقلاب زده و مصلحان و منتقدان دلسوز را منافق و ضد انقلاب معرفی می کنند، در صورتی که اگر مردم عزیز ما طبق همین حدیث، اندکی شعور سیاسی و آگاهی اجتماعی داشتند متوجه می شدند که بزرگترین منافق و ضد انقلاب کسی نیست جز جناب خامنه ای و احمدی نژاد و جنتی و احمد خاتمی و رفسنجانی. و اگر مردم ما درک صحیحی از رهبران خود داشتند در ابتدای انقلاب مانند گوسفند به خیابان نمی ریختند و فریاد نمی زدند: بازرگان بازرگان پیر خرفت ایران ! خدا را هزاران مرتبه شکر که پس از گذشت ۳۶ سال معلوم شد خرفت واقعی چه کسانی هستند !
 
۲-براستی، امام زمان فعلی چه کسی است که اگر ما او را نشناسیم به مرگ جاهلی مرده ایم؟ مهدی غائب است؟ او که پشت ابر است و تازه خودش گفته: اگر کسی گفت من را می شناسد دروغ می گوید؟!!! یا منظور جناب آقای خامنه ای است؟ آری، درست می گویید! رهبر و امام زمان فعلی ایران، جناب خامنه ای است که شاید ما باید طبق صریح آیات قرآن از ایشان اطاعت کنیم: 

 

  • –  یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّ‌سُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ‌ مِنکُمْ-سوره النساء: ۵۹-: مطیع الله باشید و مطیع رسول باشید و اولی الامری که از خودتان است.
  • –  ولی در اینجا خدا می فرماید منکم ! از خودتان ! براستی آیا آقای خامنه ای از ماست؟ قطعا نه! حداقل، رنگ عمامه یِ ایشان، بیانگر این است که ایشان سید و عرب می باشند و از ما ( منکم ) یعنی فارس نیستند!
  • – از این ایراد شکلی و حقوقیِ مهم، بزرگوارانه چشم پوشی می کنیم ( چون ما موحد بوده و معتقد هستیم همه انسانها، عرب و عجم و سیاه و سپید، بندگان خداوند هستند و همگی ما با هم مساوی هستیم و تنها امتیاز در پرهیزگاری و خداشناسی است) و باز در خصوص همین منکم (از خودتان) سئوال دیگری را مطرح می کنیم: آیا آقای خامنه ای از ما هستند یا از روحانیون فیلتر شده دست راستی؟! از ما یعنی کسی که منتخب تمامی اقشار و طبقات مختلف ملت باشد و نه منتخب عده ای روحانی دست راستی فیلتر شده توسط خودش !
  • –  ممکن است بگویید این ترتیبات مسخره و مستبدانه تحت قانون اساسی جمهوری ضد اسلامی است. آری ولی اولا: آقای خمینی در بهشت زهرا در همین خصوص (قانون اساسی) گفت: پدران ما به چه حقی ۵۰ سال قبل به جای ما تصمیم گیری کردند و سرنوشت هر ملتی را باید مردم زنده زمان حال انتخاب کنند و در ثانی: طبق همین قانون اساسی، خبرگان باید تمامی رفتار رهبر را زیر نظر داشته و مرتب به او گوشزد و تذکر دهند ولی ما اکنون مشاهده می کنیم که جناب خامنه ای سالی ۲ بار خبرگان را جمع می کند و به آنها تذکراتی را ارائه می نمایند ! ! ! (آری این است سزای ملت خواب و نادان و خرافاتی)
  • –  از همه اینها می گذریم و به سراغ جملات انتهایی این آیه ی شریفه می رویم: " اگر با ولی امر در خصوص موضوعی، منازعه و مناقشه و اختلاف داشتید آنرا به خدا و رسولش بازگردانید". می دانید یعنی چه؟ یعنی: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ! یعنی ای امت همیشه در صحنه، رفتار و گفتار و عملکرد امام زمان خودتان را دقیقا زیر نظر داشته باشید و او را بشناسید زیرا عمل رهبر باید منطبق بر کتاب خدا (قرآن) و سنت و سیره رسول خدا باشد و درست به محضی که خواست منحرف شود باید به او تذکر دهید و اگر رفتارش را اصلاح نکرد از او اطاعت نکنید زیرا شما نیز در گناه او شریک خواهید بود! امت همیشه در صحنه عزیز، برای لحظه ای هم که شده به وجدان خودتان رجوع کنید و از خود بپرسید: آیا رفتار و گفتار آقای خامنه ای و روسای جمهوری و کل هیات حاکمه ایران، منطبق با موازین شرعی است؟ موازین شرعی پیش کش، آیا منطبق با موازین عقلی است ! موازین عقلی هم پیش کش ! آیا منطبق با موازین بین المللی است؟ ما در ادامه این بحث، خلاصه ای از اهم روش و متد رسول گرامی اسلام و حضرت علی را ذکر می کنیم و تطبیق آن با روش حضرات را به عهده خواننده محترم می گذاریم.
     
۳-… تاریخ فرهنگ فکری ایرانیان، حاکی از این است که از آن زمان به تبعیت و هم سنخ با ساختمان اجتماعی خود، در پی توجیه نشاندن سفاکی به جای سفاک دیگر بودند (لم یعرف امام زمانه !) و خرافه ای را به لباس علم درآوردن و عطر اسلام بدان زدن ! هر چه خرافه داشتند و هر چه از آن زندگی جمعی منحط می تراوید را با لباس اسلام پوشاندند و هر چه از رسالت پیامبر و محتوای آن بیشتر فاصله گرفتند آن را ناب تر جلوه دادند! مسئولیت جمع بندی همه اینها به ظاهر به عهده خواجه نصیر الدین طوسی (شیعه) بود. این عالم بزرگ و سیاستمدار توانا با تمام توان، روح زمان را در شیپور خواب دمید که: " خدای تعالی چنگیزخان را قوت داد و پادشاهی روی زمین او را مسَلّم کرد و کسانی که ایل او شدند بنواخت و کسانی را که بر او یاغی شدند مانند خانان ترکستان و ختا و سلطان خوارزم همه را نیست کرد" آری انحطاط ایران از اینجا آغاز شد! از نظر فکری کار تبیین حیات جمعی، روابط اجتماعی و بهبود، پیشرفت، تکامل، ترقی و انحطاط جامعه همه به دست قوای ماوراء الطبیعه سپرده شد. نکبت ترین نوع برداشت از حرکت جامعه یعنی قضا و قدری منفی، به کارآمدترین وجه، توجیه و مرد قبول واقع شد ( جامعه شناسی نخبه کشی، علی رضاقلی، صفحه ۸۷ )
۴-چطور ممکن است از ۸۷ دوره نخست وزیری، وطن پرستان آنها بی یاور مانده باشند؟ ( قائم مقام و امیر کبیر و مصدق) و بدون حمایت مردم، شهید و یا گوشه نشین شده باشند؟ و ملایم ترهای آنها به فشار خارجی و یا ایادی داخلی از کار رانده شده باشند؟ و خائنین آنها یک طرفه دربست روسی و انگلیسی باشند؟ چرا ملت ایران راهی را که پانصد سال است انتخاب کرده هنوز هم ادامه می دهد؟ در حالی که این راه اقتصادی و این فرهنگ سیاسی اجتماعی موجب انحطاط وی بوده و او را به اسارت کشیده است؟ مقصر این همه نکبت و حقارت کیست؟ چرا باید مسلمین برای آبی و نانی و خورشی و دارویی و دوایی و کهنه تن پوشی به دریوزگی به تمام درهای کفار به ضجه و التماس و زاری و الحاح بکوبند؟(همان منبع صفحه ۱۰۵ )
۵-برتولت برشت، نویسنده غربی، بدون اینکه اطلاعی از این حدیث داشته باشد ( من مات و لم یعرف امام زمانه ) تحلیل بسیار زیبا و معنا داری از این حدیث به دست می دهد. به جملات او دقت کنید تا بفهمید که ملل غربی، چرا هر هر روز پیشرفت می کنند و ملتی که هر روز در اوهام تاریخی فرو می رود، چرا هر روز عقبگرد می زند:
" بدترین نوع بیسواد، بیسواد سیاسی است، وی کور و کر است، درک سیاسی ندارد و نمی‌داند که هزینه‌های زندگی از قبیل قیمت نان، مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو می‌اندازد و می گوید که …: از سیاست بیزار است، چنین آدم سبک ‌مغزی نمی‌فهمد که بی‌توجهی به سیاست است که زنــان فــاحــشه و کــودکان خــیابانــی می‌سازد، قتــل و غــارت را زیاد می‌کند  و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت می‌افزاید"
آری اگر علمای عظام شیعه از ابتدای کار به جای اینکه سر به جان عمر و ابوبکر بکنند، احادیث و آیات قرآن را درست می فهمیدند و درست به جامعه انتقال می دادند، اینک، اوضاع کشور چنین آشفته و نابسامان نبود، به قول خیام:
                              اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست 

 

۶-در انتهای بحث برای اینکه مغزهای فسیل شده برادران حزب الله، اندکی تکان بخورد اصول اساسی و روش پیامبر اسلام و حضرت علی را می آورم تا بدانید کسانی که حضرات اینهمه دم از حب آنها می زنند و شما عمله جنایات آنها شده اید نه تنها در مسیر پیامبر و حضرت علی حرکت نمی کنند بلکه رفتار و منش آنها دقیقا شبیه عبدالله ابن ابی و ابن ملجم و یزید است: 

 

  • –    آن بزرگواران، به جز اسرار جنگی، موضوع دیگری را از مردم مخفی نگاه نمی داشته اند.
  • –  عدالت: حضرت علی می فرمایند ملاک سیاست عدالت است ( در ادارات و سازمانهای ایران هزار و یک رقم حقوق متفاوت و ظالمانه پرداخت می شود. توزیع ثروت ملی در مناطق محروم و به خصوص سنی نشین کشور هم که نیازی به گفتن ندارد) آن بزرگواران میان تمامی اقشار ملت از مسیحی و یهودی و مسلمان با عدالت حکومت می کردند.
  • –  با تمامی گروهها ( جدا از علائق سیاسی و مذهبی ) مشورت می کردند.
  • – چنان جَوی در جامعه برقرار می نمودند تا صدای حق به راحتی(و بدون ترس از اداره اطلاعات و بسیج و امت همیشه در صحنه) به گوش آنها برسد. و همه براحتی انتقاد می کنند بدون اینکه انگ محارب و مفسد و فراماسونر و وهابی و غربزده و ضدانقلاب و منافق و جریان انحرافی و شیخ گمراه و… بر آنها زده شود.
  • – مشاغل و مناصب را میان تمامی طبقات به صورت عادلانه توزیع می کردند. و به کسی هم رشوه نمی دادند. ( تولیت امامزاده ها و مناصب امام جماعت شهرها و تولیت شهر ری!!!)
  • –  خودش و اطرافیانش مرتکب گناه نمی شود و در صورتی که یکی از نزدیکان ایشان مرتکب کوچکترین خلافی شد به شدت مجازات می شود.
  • –  سنگ بنای تربیتی جامعه را بر مبنای خداشناسی و توحید بریزد.
  • – در امور سایر ملل و حکومت ها دخالت نمی کند. (اشاعه تروریست و ارسال اسلحه و…)
  • – مردم را در کوچه و خیابان مقابل هم قرار نمی دهد و ایجاد تفرقه و کینه توزی در جامعه نمی کند.
  • –  سازمان های امنیتی آنها فقط در امور مرتبط با امنیت داخلی فعالیت داشته و کاری به سایر فعالیت های سیاسی مذهبی عقیدتی مردم نداشته اند.
  • –  فقط با کسانی وارد مقابله فیزیکی می شوند که دست به سلاح برده باشند (شورش رده در زمان حضرت ابوبکر و شورش خوارج در زمان حضرت علی)
  • – با اهرم های تبلیغاتی که در دست دارد تلاش نمی کند تا نوع برداشت و تحلیل و تفسیر خودش از اسلام و قرآن را به مردم جامعه القاء کند.
  • – در مسائل شخصی و سلائق عمومی مردم، فضولی نمی کرده اند.
  • – به محض اینکه احساس می کرده اند نصف بعلاوه یک مردم، خواهان حکومت آنها نیستند به صورت مسالمت آمیز کنار می کشیده اند ( حضرت علی پس از وفات پیامبر و صلح امام حسن با معاویه )
  • – هنگام گزینش و استخدام در تمامی رده ها، همه افراد ملت و گروهها و طبقات حضور دارند و نه صرفا طرفداران حضرت آقا ( اعطای منصب به زیاد ابن ابیه توسط حضرت علی یا به خالد ابن ولید و ابوسفیان توسط پیامبر و… )
  • – مسائلی مانند: مصلحت، حالت فوق العاده ( یا همان مقطع حساس ) ریاضت اقتصادی و تورم و… در حکومت آن بزرگواران، به صورت مقطعی و دوره ای و کوتاه مدت بوده و نه همیشگی.
  • – ارگان های نظارتی ( خبرگان، مجلس، دادگاه قانون اساسی، رسانه ها و تک تک مردم همیشه در صحنه و خودجوش!) تمامی سخنان و حرکات و رفتار حاکم را زیر نظر داشته و به او مرتبا تذکر می دهند.
  • – حفظ نظام برای آن حکومت از اوجب واجبات نبوده بلکه حفظ اتحاد مردم (پس از وفات پیامبر) و امنیت آنها (صلح امام حسن و صلح حدیبیه) و بدبین نشدن آنها به اسلام (ولایت عهدی امام رضا) از اوجب واجبات است. و دقیقا به خاطر حفظ این موارد مهم، براحتی از حکومت کنار می کشیده اند.
  • –  به جای انحراف ذهن مردم از دردها و مشکلات فعلی و داخلی به دشمنان خارجی و یا عوامل تاریخی، معایب و رذائل اخلاقی خود مردم را به آنها گوشزد می کرده اند. (انتقادات مکرر حضرت علی به مردم کوفه در نهج البلاغه) آنچه را می گفته اند که خدا را خوش آید نه مردم را !
  • –  به مخالفان خودشان، لقب و تهمت و انگ نمی زده اند. بر عکس این مشرکان و منافقان بوده اند که به آنها انگ می زده اند: شاعر، ساحر، کاهن، مجنون، دروغگو…
  • محک: چنانچه یک حکومت بر مبنای موازین الهی و توحیدی حرکت کند به نتایج زیر می رسد:
  • –  تمام مردم آن جامعه از صمیم دل (و نه ظاهری) با یکدیگر دوست و برادر می شوند. درد یک نفر درد همه است.
  • –  کاهش فاصله طبقاتی.
  • -به جای مادیات و دنیاپرستی، این معنویات و اصول عالیه انسانی و اخلاقی است که برای مردم آن جامعه ارزش می شود. و چنین مواردی به خصوص در زمان ازدواج خودش را نشان می دهد.
  • –  کاهش میزان جرم و جنایت و تخلف.
  • – کاهش اضطراب ها و ناآرامی های روحی و روانی.
  • – مردم آن جامعه بی درد و بی تفاوت نیستند و به درد و غم و مشکلات یکدیگر حساس بوده و چنین جملاتی در آن جامعه کمتر شنیده می شود: به من چه، به من ربطی ندارد، بقیه هم چنین می کنند و…
  • – تمامی مردم و تک تک احاد ملت، رفتار حاکمان را به دقت تحت نظر داشته و در صورت مشاهده کوچکترین تخلفی به آنها تذکر می دهند.
– چنین مواردی نیاز به گرفتن آمار و نظر سنجی ندارد بلکه باید تک تک مردم این موارد را حس کنند: حاکم را دوست داشته باشند و از او اطاعت کنند، عدالت را حس کنند، بقای حکومت را بر دوش خود بدانند نه مبتنی بر سازمان های نظامی و امنیتی، فضای باز انتقادی و آزادی بیان را در جامعه به خوبی حس کنند، و مطمئن باشند که کسی در امور شخصی و داخلی آنها تجسس و فضولی نمی کند.
–  به طور خلاصه ۵ محور اساسی که حاکم و امام زمان باید بر مبنای آن حرکت کند طبق قرآن و سنت این است
اجرای عدالت بر همه حتی حاکم و نزدیکان او، ملاک نشدن ثروت و دنیا برای حاکم و سایر رده های حکومتی، مناصب حکومتی مختص حاکم و باند او نباشد، آزادی بیان و انتقاد نسبت به حاکم و سایر مسئولین حکومتی، و مهمترین محور: به محض اینکه اکثر مردم او را نخواستند خودش با پای خودش کنار بکشد(باز هم به شرف حسنی مبارک و شاه سابق خودمان و بن علی و…، مطمئن باشید این جانوران در صورت احساس سقوط، دست بشار اسد را از پشت می بندند!!)
– سخن را با این جمله قابل توجه از عبدالملک مروان به پایان می برم:
من در عجبم که حاکم، چگونه خوب باشد، حال آنکه بدی می کند و کسانی پیدا می شوند که او را تبرئه کنند بلکه بستایند ! ! ! (المحاضرات راغب ۱/۱۷۳ )

 

نویسنده: علیرضا حسینی

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …