در ۵ مقاله پیشین دیدید که به هر دید نگاه کنیم مقصود قرآن از اهل البیت، همسران پیامبر است، اما شیعه هنوز برای اینکه آیه را درباره حسن و حسین و علی وفاطمه بداند یک دلیل قوی دارد، او به کتابهای ما استناد میکند در کتب حدیث ما نوشته شده …
که این آیه درباره علی و فاطمه و حسن و حسین رضی الله عنهم اجمعین است.الحق که اینجا شیعه، دلیلش قویست وقتی در صحیح مسلم این حدیث نوشته شده دیگر ما حق حرف زدن نداریم ، پس جواب ما به این دلیل شیعه چیست؟
پاسخ این است که باز شیعه یک اشتباه مهلک مرتکب شده حقیقتی را با دروغی پیوند زده است.
ببینید آز آیات قرآن به هیچ وجه نمیتوان ثابت کرد که علی و اهل بیتش مشمول این آیه هستند، اما برای اینکه مبادا مردم ظاهر آیه را ببینند رسول الله عملا این را نشان دادند و فرمودند که علی و آل علی نیز اهل بیت من اند. ایشان این جمله را در حضور عایشه و ام سلمه و زنان دیگر فرمودند و آن زنان صادق این فرموده را به امت رساندند مردان صادقی چون امام مسلم آنرا درکتاب خود ثبت کردند و امروز هیچ سنی نمیتواند به ظاهر آیه استناد کند و بگوید آیه فقط در حق زنان است بلکه با توجه به حدیث باید بگوید در حق آل علی هم هست و ما این را میگوییم اما شیعه میگوید شما بگویید در باره آل علی است پس درباره همسران پیامبر نیست !! این یک مغلطه آشکار است هم درباره هسران است هم درباره علی.
میگویند چرا پیامبرنفرمود این آیه درباره زنان من است میگوییم برای اینکه مردم آن زمانه ( حتی منافقان و کافران آن زمانه ) به اندازه شما جاهل نبودند که زن را اهل بیت ندانند این در تصور کسی هم خطور نمیکرد.
وقتی من بگویم (احمد پسرم است) دیگر نیازی ندارد که بگویم (من پدر احمدم )کودن ترین کودنها هم از جمله اول میفهمد که من پدر احمدم
با این حساب کودن ترین کودنها هم وقتی میشنود عایشه زن پیامبر است( یا نساء النبی) باید فورا دریابد که عایشه اهل بیت پیامبر است این دیگر که توضیح اضافی نمیخواهد.
حالا یک نکته مهم:
از قرآن نمیتوان ثابت کرد آل علی اهل بیت هستند اما حدیث با صدای بلند میگوید آنها هم از اهل بیت هستند.
وقتی حسین در کربلا شهید شد خبر به ام مومنین ام سلمه رسید گفت حسین را کشتند خدا بکشدشان، پیامبر در خانه من بود که به دنبال فاطمه و علی و حسن و حسین فرستاد و آنها را زیر عبا جمع کرد و فرمود اینها اهل بیت منند.
این فرموده ام سلمه برای این بود که کشندگان حسین میخواستند از اهمیت او بکاهند اما زنان پیامبر ام سلمه و قبلا عایشه با نقل این احادیث جایگاه حسن و حسین را به امت نشان دادند، و تبلیغات را خنثی کردند.
پس بودن این احادیث در کتب اهل سنت دلیل بر صدق و خلوص آنهاست پس ای شیعه عزیز از نظر علمای اهل سنت جلوتر نرو و غلو نکن و اختلاف بیخودی درست نکن، زیرا اگر ما مخلص نمیبودیم اصلا این حدیث را ذکر نمیکردیم و با قرآن که هیچ اشاره ای به علی و فاطمه ندارد دمار از روزگار شما در میاوردیم.
پس محال است که حدیثی را پنهان کنیم و دیدیم پنهان نبود و اگر فضایل علی از این بیشتر میبود میگفتیم زیرا پنهان کردن حدیث جایز نیست.
اما شیعه توجه به این حقیقت مهم ندارد و به آسانی به پیامبر دروغ های شاخدار میبندد، و با بریدن حدیث ها و حذف جملاتی از آنها سعی میکند عقاید فاسد و منحط و منحرف خود را بزیور حدیث بیاراید.
در پایان حدیث مسلم در این رابطه را میاوریم بعد شما آنرا با نقل قول های بریده و تحریف شده علمای شیعه مقایسه کنید:
این حدیث در صحیح مسلم است و صحیح مسلم مهمترین کتاب پیش ماست، ببین مسلم چه نوشته:
(یَزِیدُ بْنُ حَیَّانَ قَالَ انْطَلَقْتُ أَنَا وَحُصَیْنُ بْنُ سَبْرَهَ وَعُمَرُ بْنُ مُسْلِمٍ إِلَى زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ فَلَمَّا جَلَسْنَا إِلَیْهِ قَالَ لَهُ حُصَیْنٌ لَقَدْ لَقِیتَ یَا زَیْدُ خَیْرًا کَثِیرًا رَأَیْتَ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- وَسَمِعْتَ حَدِیثَهُ وَغَزَوْتَ مَعَهُ وَصَلَّیْتَ خَلْفَهُ لَقَدْ لَقِیتَ یَا زَیْدُ خَیْرًا کَثِیرًا حَدِّثْنَا یَا زَیْدُ مَا سَمِعْتَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- – قَالَ – یَا ابْنَ أَخِى وَاللَّهِ لَقَدْ کَبِرَتْ سِنِّى وَقَدُمَ عَهْدِى وَنَسِیتُ بَعْضَ الَّذِى کُنْتُ أَعِى مِنْ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- فَمَا حَدَّثْتُکُمْ فَاقْبَلُوا وَمَا لاَ فَلاَ تُکَلِّفُونِیهِ.
ثُمَّ قَالَ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَوْمًا فِینَا خَطِیبًا بِمَاءٍ یُدْعَى خُمًّا بَیْنَ مَکَّهَ وَالْمَدِینَهِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَیْهِ وَوَعَظَ وَذَکَّرَ ثُمَّ قَالَ « أَمَّا بَعْدُ أَلاَ أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ یُوشِکُ أَنْ یَأْتِىَ رَسُولُ رَبِّى
فَأُجِیبَ وَأَنَا تَارِکٌ فِیکُمْ ثَقَلَیْنِ أَوَّلُهُمَا کِتَابُ اللَّهِ فِیهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِکِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِکُوا بِهِ ». فَحَثَّ عَلَى کِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فِیهِ ثُمَّ قَالَ « وَأَهْلُ بَیْتِى أُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَیْتِى أُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَیْتِى أُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَیْتِى ». فَقَالَ لَهُ حُصَیْنٌ وَمَنْ أَهْلُ بَیْتِهِ یَا زَیْدُ أَلَیْسَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ قَالَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَلَکِنْ أَهْلُ بَیْتِهِ مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَهَ بَعْدَهُ. قَالَ وَمَنْ هُمْ قَالَ هُمْ آلُ عَلِىٍّ وَآلُ عَقِیلٍ وَآلُ جَعْفَرٍ وَآلُ عَبَّاسٍ . قَالَ کُلُّ هَؤُلاَءِ حُرِمَ الصَّدَقَهَ قَالَ نَعَمْ.)
یزید بن حیان میگوید: من و حصین بن سبره و عمر بن مسلم رفتیم پیش زید بن ارقم و حصین گفت:
ای زید تو خیر کثیرى را دیدی رسول الله را دیدی سخنش را شنیدی، و در رکابش جهاد کردی و پشت سرش نماز خواندی ای زید به خیر زیادی رسیدی ای زید برای ما از حرفهای رسول الله چیزی بگو
زید بن ارقم گفت: ای برادر زاده پیر شدم و هوش و حواسم مثل اول نیست بعضی چیزها که از رسول الله شنیدم را فراموش کردم، پس زیاد بمن فشار نیاورید و اصرار نکنید چیزی را که گفتم قبول کنید و بیش از طاقتم از من نخواهید .
بعد زید گفت: روزی در سر چشمه آبی بنام خم در راه مکه و مدینه، رسول الله برخاست و برای ما سخنرانی کرد و بعد از حمد و ستایش باری تعالی اندرزهای زیادی بیان فرمود بعد گفت : ای مردم
بدرستیکه که من بشرم و شکی نیست که بزودی فرشته مرگ بیاید و من از بین شما بروم، و من بین شما دو چیز بزرگ را میگذارم اول کتاب خدا که هدایت و نور در آن است و درباره اهمیت کتاب الله سخن گفت و بعد فرمود و اهل بیتم! خداوند را بیاد شما میاورم در رفتارتان با اهل بیتم، خداوند را بیاد شما میاورم در رفتارتان با اهل بیتم، خداوند را بیاد شما میاورم در رفتارتان با اهل بیتم،
حصین پرسید: یا زید اهل بیت رسول کیست ؟ مگر زنانش اهلبیتش نیستند ؟
زید گفت : زنانش از اهل بیتش هستند که هستند اما اهل بیت آنهایی هستند که صدقه بر آنها حرام است یعنی آل علی و ال عباس و آل عقیل و آل جعفر
حصین پرسید : بر همه اینها صدقه حرام است؟ زید فرمود بله
پایان