اتباع، نه ابتداع- مقتضای گواهی به «محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم» طبق تفسیر شیخ این است که از دستورات رسول خدا صلی الله علیه وسلم پیروی شود و همه گفتههایش مورد تصدیق قرار گیرد و از آنچه نهی کرده پرهیز شود و خداوند جز به شیوهای…..
که ایشان گفته است پرستیده نشود. شیخ به تعظیم نصوص و تقدیم آنها بر اقوال دیگران و اعتماد بر دلیل و رهاکردن تعصب و تقلید فرا میخواند. البته نه بصورتی که زحمات فقها نادیده گرفته شود و نادانان زبان طعن بر امامان دین بگشایند. بلکه شیخ و شاگردان و پیروانش در مسائل فرعی خود را جزو پیروان امام احمد بن حنبل که مذهب رایج در نجد بود میدانستند. چنانکه میگوید: مذهب ما در مسائل فرعی، مذهب امام اهل سنت، احمد بن حنبل است و ما ادعای اجتهاد نمیکنیم. البته اگر با سنت صحیحی از رسول خدا صلی الله علیه وسلم برخورد کنیم بر آن عمل خواهیم کرد و سخن هیچ کسی را هر که باشد بر سخن رسول خدا صلی الله علیه وسلم ترجیح نمیدهیم(الهدیه السنیه)
وی، با آنکه سخت تحتتأثیر دو شخصیت بزرگ اسلامی یعنی ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم قرار گرفته بود اما با شفافیت میگفت: امام ابن قیم و استادش؛ ابن تیمیه، جزو امامان بر حق اهل سنت و جماعت اند و کتابهایشان نزد ما از باارزشترین کتابها است؛ ولی با این حال ما از آنها در همه مسائل تقلید نمیکنیم.(الهدیه السنیۀ)
و در جایی میگوید: بحمدلله من به مذهب هیچ صوفی، متکلم و حتی امامی مانند ابن قیم، ذهبی، ابن کثیر و دیگران فرا نمیخوانم. (مجموع مؤلفات الشیخ)
و به مبارزه با برخی از بدعتهای اعتقادی و عملی زمان خود پرداخت. چنانکه مورخ دعوت حسین بن غنام میگوید: در عیینه و اطراف آن گنبدها و زیارتگاههای زیادی بر قبور صحابه و اولیاءالله وجود داشت و درختانی وجود داشت که مردم، آنها را مقدس می پنداشتند و به آنها تبرک میجستند؛ شیخ به همراهی عثمان بن معمر و تعدادی از همفکرانش، تیشه به دست به سراغ این درختان و گنبدها رفت وآنها را قطع کرد و گنبدها را منهدم ساخت و قبور را به شکل اولیه مطابق با سنت رسول خدا صلى الله علیه وسلم درآورد.
احیای دین و تحکیم شریعت:
قرآن در آیه ۱۳ شورا و در آیه ۴۹ سورهی مائده به اجرا و اقامهی دین و تحکیم شریعت دستور میدهد.
تفاوت شیخ با بسیاری از مصلحان در این بود که ایشان تلاش مستمر و زیادی جهت اقامهی دین و تحکیم شریعت الهی انجام داد. و دعوت خود را بر والیان امر و سرداران، بدون اینکه علیه آنان قیام کند، عرضه نمود. بنابراین قبل از همه دعوت خود را به رئیس شهر عیینه، عثمان بن معمر عرضه کرد. او پذیرفت و در ابتدا با او همکاری نمود اما سرانجام پس از تهدیدهای سردار بنی خالد و احساء؛ سلیمان بن محمد بن عریعر، شانه خالی کرد. و شیخ ناچار راهی منطقه درعیه شد که امیر آن ناحیه محمد بن سعود بود. شیخ در منزل شاگرد خود؛ احمد بن سویلم اقامت گزید. در مورد ملاقات و گفتگوی تاریخی ایشان با محمد بن سعود، ابن غنام چنین میگوید:
هنگامی که محمد بن سعود از قدوم شیخ مطلع شد، فوراً همراه با برادران خود به نامهای ثنیان و مشاری برخاسته و به خانهی احمد بن سویلم رفت و به شیخ سلام کرد و او را مورد تجلیل و احترام قرار داد و اظهار داشت که از ایشان همانگونه که از زنان و فرزندان خود نگهداری می کند حفاظت بعمل خواهد آورد.
شیخ با او در مورد توحید و سنتهای رسول خدا صلى الله علیه وسلم و بدعتها سخن گفت و از شرک و بدعت و اختلاف و عداوتی که ساکنان نجد گرفتار آن بودند سخن به میان آورد و پس از اینکه محمد بن سعود سخنان شیخ را شنید و به اصل توحید پی برد گفت: بدون تردید آنچه تو میگویی، دین خدا و پیامبر او میباشد. پس تو را یاری خواهیم کرد و با مخالفین توحید جهاد خواهیم نمود… آنگاه دست خود را در دست شیخ گذاشت و با او بر دین خدا و جهاد و اقامهی شریعت و امر به معروف و نهی از منکر بیعت کرد(تاریخ نجد)
و با این پیوند ایمانی شرایط برای طرح بزرگ شیخ فراهم گردید و قرآن و سلطان به هم پیوستند و نه تنها در درعیه و نجد بلکه در تاریخ امت اسلامی صفحهی جدیدی باز شد و فجر امید طلوع کرد و دیری نگذشت که درعیه از شهر کوچک و دورافتادهی نجد به کانون فکری و نورانیای تبدیل شد که انوار ایمانی و توحیدی آن سراسر جهان اسلام را تحت الشعاع قرار داد.
این یک تجربهی بینظیر بود که با الهام گرفتن از سیرت پیامبر صلى الله علیه وسلم و شیوهی دعوت او و با اتحاد قرآن و سلطان و شمشیر، درخت پرباری تحویل امت اسلامی داد که روز به روز ریشههایش عمیقتر و شاخههایش بلندتر و میوه هایش بیشتر میشود و به فرموده ی قرآن: (تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا و﴿ابراهیم: ٢۵﴾) یعنی«بنا به اراده و خواست خداوند، هر زمانی ثمره خود را میدهد».
بنابراین باید گفت که شیخ در حرکت و دعوت خویش موفق شد و به اهدافش رسید و راهش ادامه دارد.
آری بشر امروز بیش از هر چیز دیگری نیازمند توحید است و نیاز دارد که از شرک و کفر و مظاهر آن نجات یابد. در این راستا باید با وحدت و همکاری، علیه دشمنانی که برای نابودی امت نقشه میکشند قیام نمود. همچنین لازم است که روح پیروی از رسول خدا صلى الله علیه وسلم را تجدید کرد. بشر امروز نیاز شدیدی به اقامهی دین خدا و تحکیم شریعت الهی دارد. شریعتی که در میان سایر نظامهای لائیکی و قوانین بشری، بیگانه بحساب میآید. از اینرو فرزندان و پیروان این دعوت مبارک، باید حقیقت دعوت خویش را باز یابند و این انقلاب عقیدتی و عملی را ادامه دهند و با بهرهگیری از امکانات و رسانههای جدید، این طرح ایمانی را به همه جهانیان عرضه نمایند؛ یقیناً حق و عقل و فطرت، به درستی و حقانیت این دعوت، اذعان خواهند کرد.
والسلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته