مدعیان نااهل و حکومت الهی

۱-  آیا یک انسان مومن، می پندارد خداوند از گروه مومنان انتظار دارد تا به هر طریقی، حکومت را به دست بگیرند و عدالت (یا همان قوانین و حدود الهی) را با قسط و عدل (و با استفاده از قدرت و نیروی حکومت) در جامعه اجرا کنند؟

۲-  شاید دلیل آنها این آیه باشد:
لَقَدْ أَرْ‌سَلْنَا رُ‌سُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّـهُ مَن یَنصُرُ‌هُ وَرُ‌سُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّـهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿الحدید: ٢۵﴾
به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند و آهن را که در آن براى مردم خطرى سخت و سودهایى است پدید آوردیم تا خدا معلوم بدارد چه کسى در نهان او و پیامبرانش را یارى مى‏کند آرى خدا نیرومند شکست ناپذیر .
ولی در این آیه شریفه چند نکته وجود دارد:
– خدا در اینجا صحبت از پیامبران می کند و نه صحبت از هر ننه قمری که قصد دارد جامعه را با ندانمکاریهای خود و تحت نام اسلام به آشوب بکشد!
–  منظور از حدید در این آیه: حکومت با زور شمشیر نیست بلکه پاسداشت از حکومت مردمی با نیروی شمشیر است!
– پیامبران قبل از هر گونه دعوت علنی، ابتدا خودشان انسانهایی خوب و درستکار بوده اند آنگاه سعی می کردند اطرافیان (دوستان و اقوام و همشهریان) خود را دعوت به اصلاح کرده و در آنها تغییر پدید بیاورند و هیچگاه ناگهان و بدون مقدمه به سراغ طاغوت های زمان نمی رفتند. جالب است که ما حتی در یک آیه هم مشاهده نمی کنیم که مثلا حضرات ابراهیم و یا موسی و یا عیسی و . . . با مراجعه به دربار پادشاهان به آنها اعلام کرده باشند که هدف نبوت (یا حتی یکی از اهداف نبوت) آنها تصاحب حکومت و قدرت است. پیامبران حتی این نکته را به اطرافیان خود هم نمی گفتند. جالب اینجاست که یهودا اسخریوطی (حواری خائن) که تفکری شبیه خوارج و روافض حزب اللهی خودمان داشته به همین امید به دنبال حضرت عیسی راه می افتد! او فکر می کرده حضرت عیسی برای قیام علیه حکومت روم و به دست گرفتن حکومت در فلسطین، مشغول برنامه ریزی است! و حضرت عیسی هنگامی که متوجه افکار احمقانه او می شود این حواری خائن را به شدت از خودش دور می کند! و علت خیانت او به حضرت عیسی نیز دقیقا همین نکته بوده است! حتی مشرکین مکه نیز می پنداشتند هدف پیامبر اسلام از اعلام نبوت به دست گفتن قدرت است و این موضوعی است که ابوجهل (یکی دیگر از خوارج البته به معنای مصطلح!) نیز مرتبا به آن اشاره می کرده است! و با کمال تعجب و تاسف شیعه نیز افسانه هایی بر همین مبنا ساخته (که نظر ابوجهل و یهودای خائن) را تقویت می کند، افسانه هایی مانند یوم الانذار و سوء برداشت هایی مانند واقعه غدیر خم در اعلام جانشینی و موروثی کردن حکومت در خاندان پیامبر و تشکیل حکومت یک پادشاهی بنا به پیش بینی ابوجهل!
– جالب اینجاست که حتی اگر عقیده اشتباه تشیع (مبنی بر خلافت منصوص حضرت علی را قبول داشته باشیم که این هم در قرآن نیست!) این سئوال مهم و اساسی پیش می آید که اگر به نظر شما به دست گرفتن حکومت اینقدر مهم است چرا یک آیه در قرآن (و حتی یک روایت) نداریم که طی آن، روش تعیین حاکم را برای عموم مردم تبیین نموده باشد . یعنی به فرض که حضرت علی و ۱۱ فرزند ایشان تا ۲۵۰ سال خلیفه بودند تکلیف تعیین حاکم بعد از آن چگونه است . با انتخاب عموم مردم است یا با انتخاب خواص؟ (مثلا روسای قبایل یا علمای امت) مدت دار است (مانند ریاست جمهوری) یا ابدی (مانند رهبری آقای خامنه ای!) شورایی است یا تک نفره؟ و . . .
–  پس هدف پیامبران چه بوده است؟ هدف پیامبران همانگونه که از زبان حضرت شعیب در قرآن کریم آمده : إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ ﴿۸۸﴾ هود
حضرت شعیب به قومش می گوید: من نیتی به جز اصلاح در حد توانم ندارم و البته هیچ موفقیتی جز به خواست خداوند وجود ندارد من بر او توکل کرده و به سوی او انابه می کنم .
پیامبران به فرمان خدا وظیفه داشته اند فقط به وسیله صحبت با مردم، جامعه را اصلاح کنند و آنها را از ظلم و تجاوز به حقوق یکدیگر و سایر صفات ناپسند و از همه مهمتر پرستش بت ها (بت ها دست ساز مانند لات و هبل و یا کاهنان و موبدان و رهبانیون و دنیاپرستی مانند قارون) باز دارند. پیامبر اسلام مدت ۱۳ سال در مکه فقط سخن می گفت و شما مطمئن باشید اگر کفار فقط به پیامبر اسلام اجازه سخن گفتن داده بودند، اسلام بدون نیروی شمشیر پیروز می شد و اگر آنها به میل خود اسلام را پذیرفته بودند پیامبر هیچگاه متصدی هیچ امر حکومتی هم نمی شدند، همانگونه که پس از فتح مکه درخواست عموی خود (عباس) مبنی بر به دست گرفتن تولیت کعبه توسط بنی هاشم را رد کردند (مبادا سخن ابوجهل درست از آب درآید!) آری و موید این نظر آیات بیشمار قرآن کریم است از جمله آیات زیر :
 (طسم ﴿١تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿٢لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ﴿٣إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِم مِّنَ السَّمَاءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ ﴿۴ )الشعراء
 این است آیه‏ هاى کتاب روشنگر (۲)  شاید تو از اینکه [مشرکان] ایمان نمى‏آورند جان خود را تباه سازى (۳) اگر بخواهیم معجزه‏اى از آسمان بر آنان فرود مى‏آوریم تا در برابر آن گردنهایشان خاضع گردد (۴)
یعنی اگر نیاز بود با زور حکومت را توسط پیامبر به دست گرفته و مردم را با زور چماق وادار به پذیرش اسلام می کردیم .
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ‌ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ لَا یُغَیِّرُ‌ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُ‌وا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَ‌ادَ اللَّـهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَ‌دَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ﴿الرعد: ١١﴾
« براى او فرشتگانى است که پى در پى او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت‏سرش پاسدارى مى‏کنند در حقیقت ‏خدا حال قومى را تغییر نمى‏دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند و چون خدا براى قومى آسیبى بخواهد هیچ برگشتى براى آن نیست و غیر از او حمایتگرى براى آنان نخواهد بود»
لَا إِکْرَ‌اهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْ‌وَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢۵۶﴾ البقره
«در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار که آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند،شنواى داناست»(۲۵۶)
 
البته ذکر یک نکته خالی از لطف نیست و آن اینکه : وقتی اکثر مردم اصلاح شدند به صورت خودجوش از داخل آنها یک حکومت صالح خارج می شود ( بدون اینکه نیاز به خونریزی و شورش و کشتار و انقلاب باشد!) و همین مردم با میل و اراده و به دلخواه خود و با آزادی کامل به حکومت مورد نظر خود رای مثبت می دهند و هرگاه حکام از مسیر منحرف شدند آنها را کنار زده اشخاص دیگری را جانشین می کنند و اینجاست که آن سئوال مهم مطرح می شود که آیا هم اینک در صورت برگزاری یک انتخابات آزاد، مردم ایران به نظام طاغوتی و استبدادی و خرافاتی ولایت فقیه رای مثبت می دهند؟
البته بدون مهندسی انتخابات و بدون اینکه آقای خامنه ای برای مردم اشک بریزد و بدون سایر حقه بازیهایی که حضرات در دستکاری آراء مردم ( به صورت نرم و مخملی ) انجام بدهند . . .
مشاهده کرده اید که هرگاه یک کودک بازیگوش قصد شیطنت دارد پدر و مادر او چگونه او را از لولو می ترسانند؟ رفتار آقای خامنه ای طی سالهای گذشته بر همین منوال بوده و هر گاه کسی خواسته دم بزند ایشان آمریکا را لولو کرده و بدین طریق، مانع هر گونه رشد و اصلاحات و انتقاد و آزادی در کشور ایران شده است!
۳-  جالب است وقتی به روش امام حسن و امام حسین و حضرت علی نیز نگاه می کنیم روش و سیره آنها دقیقا همین موضوع را تایید می کند . حضرت علی وقتی مشاهده می کنند خلفای راشدین در مسیر اسلام حرکت می کنند نهایت همکاری و ارائه مشورت را با آنها می نمایند و هیچگاه ادعای حکومت را نداشته و حتی پس از شهادت حضرت عثمان به یکی از باغهای اطراف مدینه فرار می کنند و مردم با زور و اصرار حکومت را به ایشان تحویل می دهند! امام حسن وقتی اتحاد جامعه اسلامی را در خطر می بینند با معاویه صلح می کنند و امام حسین پس از آنکه ۱۸ هزار نامه از سوی مردم کوفه به سوی ایشان می آید ( با این مضمون که ما همه انسانهای خوبی هستیم و آماده اجرای عدالت و . . . ) به سوی کوفه می آیند و وقتی می فهمند آنها خیانت کرده اند قصد بازگشت به مدینه را داشته اند ( و نه قصد مبارزه و نبرد ) که مابقی ماجرا واقع می شود ( درخواست بیعت با یزید و شهادت مسلم و . . . )
۴-حکومت طاغوتی و یا دیکتاتوری (امام جائر، سلطان جائر ) به حکومتی گفته می شود که تعداد مخالفان آن حکومت در داخل بیشتر از موافقان آن حکومت باشد و دقیقا به محضی که تعداد مخالفان به ۵۱ درصد رسید، ادامه این حکومت، ظالمانه و غیر شرعی و حرام است . اکنون جناب آقای خامنه ای و طرفداران خرافاتی و احمق ایشان در روز قیامت چه پاسخی برای خداوند آماده کرده اند والله اعلم .

۵-  چنگیز خان مغول با سپاهش: ساختار و ظاهر ایران را خراب کرد ولی با نرم افزار قضیه کاری نداشت . اعراب با حمله به حکومت طاغوتی ایران، ساختار را خراب کردند و دانسته یا ندانسته نرم افزاری زیبا به نام قرآن را به ما هدیه کردند (که از دل آن : فرهنگ و شعر و فلسفه و عرفان ایرانی به همراه هزاران دانشمند، جوانه زد ) ولی آخوندها هم اینک، ایران را هم از نظرسخت افزاری و هم نرم افزاری خراب که نه، بلکه نابود کردند. واین نیست جز به خاطر نیروی عظیم خرافات که از دل مذهبی دروغ بیرون آمده است . مذهبی که به وسیله احادیث جعلی و افسانه های دروغ و تحلیل های اشتباه از دین مانند انگلی ارتزاق می کند و تا مردم ایران متوجه این قصه نشوند هر روز آنها بدتر از دیروز است .

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …