سنی: میخواهم درباره سبب و انگیزه حمله به فاطمه بپرسم! موضوع چه بود و شما میگویید که مردم در مقابل حمله عمر به فاطمه واکنش نشان ندادند، آیا این گفته درست است؟
شیعه :بله عموما یا همدست عمر بودند یا سکوت کردند.
سنی: چرا؟ مگر علی چه هیزم تری به آنها فروخته بود؟
شیعه: علی بزرگان قریش را کشته بود، و عمر و ابوبکر دیگران در دل از ایشان کینه به دل داشتند!! احقاد و کینههای بدر، احد،خیبر و حنین که در عصر پیامبر(ص) در زیر خاکستر پنهان بود آشکار گشت.احزاب منافقین به جنب و جوش افتادند تا هم از اسلام انتقام بگیرند، و هم از خاندان پیامبر.(ص) و فاطمه زهرا(س) در مرکز این دایره بود که تیرهای زهرآگین دشمنان از هر سوی به سوی آن پرتاب میشد. ام سلمه میگوید:
هنگامی که بعد از وفات پیامبر(ص) به دیدن بانوی اسلام فاطمه سلام اللّه علیها رفتم و جویای حال او شدم
فرمود: از حالم چه میپرسی ای ام سلمه که, من در میان اندوه و رنج بسیار به سر میبرم, با چشم خود میبینم که به جانشین پدرم یعنی علی بن ابیطالب ستم شده است.
به خدا سوگند که پرده حرمتش را دریدند… .ولی من میدانم اینها کینههای بدر.و انتقامهای جنگ احد است که در قلوب منافقان پنهان و پوشیده بود.
سنی: ولی ابوبکر و عمر از ابتدا در جبهه پیامبر بودند در جنگ احد و بدر هم همرزم علی بودند و اگر کشتن قریشیان گناه بود این اصلا متوجه عمر هم بود
شیعه :آنها منافقانه اسلام آورده بودند ولی دردل دشمن اسلام بودند
سنی: چه چیز آنها را مجبور کرد که منافقانه اسلام بیاورند ؟
شیعه :برای ضربه زدن به اسلام، ایمان آوردند کافر تکلیف خودش را معلوم کرده است اما منافق در لباس موافق با نامردی از پشت ضربه میزند که این در عملکرد خلفای خائن و منافق مشهود بوده است.
سنی: ولی منافق چرا باید اول کمک کند که اسلام ریشه بدواند؟!! و بعد از ریشه دواندن، در صدد ضربه زدن به آن باشد؟؟ اگر عمر و ابوبکر در جنگ بدر در صف کفار میبودند، پیامبر براحتی شکست میخورد.
شیعه :نه شکست نمیخورد، آنها میدانسند کار اسلام بالا میگیرد پس از روی مصلحت مسلمان شدند.
سنی: این را از کجا میدانستند؟
شیعه :از کتب یهود و نصارا و سخنان جادو گران!
سنی: اگر این حرف درست باشد پس باید علی سکوت نمیکرد،آیا می شود یک منافق پناهگاه مسلمین باشد؟
شما میگویید عمر میخواست برود جنگ رومی ها علی او را منع کرد و گفت فقدان تو به اسلام ضربه میزند و پناهگاه مسلمانان را از بین میبرد .نهج البلاغه خطبه۱۳۴٫ انتشارات اهلبیت .صفحه۱۷۸- و شما میگویید که عمر بیش از ۷۰ بار گفته :اگر علی نبود عمر هلاک میشد.اگر عمر تا این حد منافق بود که دلش برای ابوجهل میسوخت و در فکر انتقام خون او بود که علی نباید سکوت میکرد.
شیعه : اولاعلی قدرت نداشت و دوما علی می ترسید وضع بدتر شود.
سنی: اینکه قدرت نداشت میتواند دلیلی باشد، اما وضعی بدتر از این که محبان ابوجهل بلافاصله بعد از وفات پیامبر حکومت را در دست بگیرند، به هیچ وجه چیز قابل تصور نیست! بدتر یعنی چه؟
شیعه :آنها ظاهر اسلامی خود را تا آخر رعایت کردند و این بنفع اسلام بود و همین باعث شد که حضرت علی ساکت بنشیند
سنی: خب تکلیف ابوبکر و عمر و باقی قریش را معلوم کردید اما انصار به چه علتی سکوت کردند و مانع ظلم به فاطمه و علی نشدند؟
شیعه :آنها از شدت عمل عمر ترسیدند
سنی: آیا عمر بم اتم داشت و یا آیا طرفداران عمر بیشتر بوذند یا انصار و بنی هاشم؟
شیعه :انصار هم بر دین ثابت قدم نماندند و با عمر همراه شدند!
سنی: پرسیدم علت همراه شدن قریش را گفتی علت همراه شدن انصار را نگفتی
شیعه :سبب دنیا خواهی و گریز از عدالت علی و سختگیری علی (در اجرای حق) بود
سنی: ولی همین مردم چرا بعد از ۲۵ سال خلافت را دادند به علی؟ آیا آنوقت خواهان سخت گیری علی بودند!
شیعه: بله وقتی ستم های عثمان را دیدند چون پروانه دور علی جمع شدند اما باز عدالت علی را که دیدند باز ناکثین پیدا شدند و از علی دور گشتند
سنی: یعنی قریشی ها قضیه کشته شدن ابوجهل و بقیه در احد یادشان رفت؟ یا قضیه عدالت و سختگیر بودن علی را ازخاطر برده بودند؟ یا از منافقت توبه کرده بودند؟
شیعه: هرچی بود این رفتار آن مردم بود ما مسئول پاسخگویی به رفتار عجیب و غریب مردم نیستیم
سنی: نه رفتار اصحاب پیامبر عجیب نبود، این عقاید شماست که سراسر عجیب و غریب است. و برای اینکه انگیزه ای برای قتل حضرت فاطمه بتراشید ، دچار تضاد و پراکنده گویی شده اید و هر انسان منصفی در میابد که شما بر باطل هستید و قضیه قتل زهرا، پرونده سازی و دروغ محض است.