پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه وسلم، انصار و مهاجرین در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند و با شورای ایجاد شده، حضرت ابوبکر رضی الله عنه را به خلافت برگزیدند. روافض دائم بر این تجمع صحابه زبان اعتراض می گشاید و آنرا توطئه ای علیه حضرت علی جهت غصب خلافت الهی می داند!! چنانچه به علما و مراجع رافضی بگویی چرا حضرت علی در سقیفه حاضر نشد تا از حق خود دفاع کند؟
در پاسخ می گویند که حضرت علی مشغول تدفین و غسل دادن پیامبر اسلام بوده و داشته به وصیت ایشان عمل می نموده و بنابراین نتوانسته در سقیفه بنی ساعده حاضر شود(و در معقول ترین حالات می گویند ایشان نمی دانستند، که در این صورت مساله علم غیب و سایر قضایا پیش می آید!) و اما سوال ما این است:
چرا امام حسین حج خود را رها کرد و آنرا نیمه تمام گذاشت تا به دعوت مردم کوفه به آنجا برود و به زعم شما خلافت الهی خود را از یزید غاصب پس بگیرد؟!! حضرت علی هم می توانست غسل و تدفین نبی اکرم را رها کند و به سقیفه برود تا از حق الهی خود دفاع کند. آیا فریضه حج، کمتر از غسل پیامبر بود که دیگری نیز می توانست آنرا انجام دهد؟
چنانچه پاسخ دهند که حضرت علی داشته به وصیت پیامبر عمل می کرده است در پاسخ می گوئیم که وصیت و امر الهی در این مهمترین اصل دین(ولایت و خلافت به زعم شما) مهمتر است یا تدفین و غسل دادن بدن پیامبر؟!!
شما امامت و خلافت حضرت علی را دستوری الهی و بسیار مهم می دانید و حتی حوادثی چون عاشورا و شهادت امامان و غیبت امام زمان و گمراهی مسلمین امروزی را بخاطر همان غصب خلافت در سقیفه می دانید، خوب جلوگیری از به وجود آمدن این همه انحرافات در اسلام، مهمتر بوده یا غسل دادن پیامبر؟!!
! آیا هیچکس دیگر در آنجا نبود که پیامبر را غسل کند؟ ما می دانیم که پیکر پیامبر صلی الله علیه وسلم پس از سه روز دفن می گردد و بنابراین حضرت علی می توانسته براحتی به سقیفه برود و سپس برای غسل و تدفین پیامبر بازگردد. حتی حضرت علی می توانسته لااقل یک نایب از جانب خود به سقیفه بفرستد تا از حقش دفاع کند یا حتی خود به سقیفه می رفت و یک نایب در خانه پیامبر می گذاشت، ولی هیچکدام از این کارها انجام نشده است.
امام حسین حج خود را رها می کند، حج که عبادت و عملی فردی است، ولی تدفین پیامبر را دیگران نیز می توانسته اند انجام دهند. به عقیده رافضیان، حضرت علی مجهز به علم غیب بوده و بنابراین به راحتی و از قبل می توانسته متوجه توطئه صحابه شود و با تدبیری هوشمندانه و با استفاده از امدادهای غیبی و علم بی نهایت ولایت و کمک فرشتگان و کرامات و معجزات بیشمار و داشتن علوم گذشته و آینده، جلوی غصب خلافت الهی در سقیفه را بگیرد و چنانچه علمای رافضی طبق معمول بگویند که امام، همه جا به علم غیب خود رجوع نمی کند!!(یک طنز عجیب!)
در پاسخ می گوئیم می شود بفرمائید چه جایی مهمتر از اینجا می باشد؟!! چطور امام زمان شما در وسط بیابان برای یک نفر شیعه ظاهر می شود؟!! و یا امامان دیگر برای یک نفر شیعه انواع کارها و معجزات عجیب را انجام می دهند؟!! ولی در جایی به این مهمی که خلافت برای همیشه غصب می شده و به زعم شما باعث فجایعی چون عاشورا و شهادت امامان و گمراهی امت اسلامی می شده است، می بینیم که حضرت علی از علم خود استفاده نکرده؟!! آیا لطیفه ای به این بامزگی شنیده بودید؟!!!
شما فقط سه پاسخ دارید که بدهید: یا بگویید حضرت علی نمی دانسته که علم غیب و عصمت منتفی می شود (ضمنا این سئوال پیش می آید که چطور ابوبکر و عمر که کنار علی بودند فهمیدند؟)
و یا بگویید می دانسته ولی نرفته که می فهمیم خلافتی در کار نبوده!!
یا اینکه بگویید شستن جسد پیامبر اسلام(که صدها نفر دیگر برای اینکار صف کشیده بودند!) مهمتر بوده که من فکر نمی کنم در عصر حاضر، مغز مردم چنین پاسخهایی را قبول کند!
(در ضمن مراجع رافضی پاسخهای بی ربط دیگری را نیز ردیف می کنند، مثلا می گویند: با اینکه امامان و پیشوایان معصوم از حوادث و گرفتاری ها آگاه بودند و علم غیب داشتند، اما نباید مشکلات زندگی خود را با استفاده از این سلاح غیبی برطرف سازند و علل و انگیزه ی حوادث ناگوار را با استفاده از این علم و آگاهی خنثی کنند و گره خصومت و اختلاف با افراد را با این آگاهی بگشایند و از این ابزار برنده و قوی زمانی میتوانند استفاده کنند که با اذن و اراده ی الهی توام و همراه باشد و اذن الهی غالبا در زمانی است که ولی زمان با اعمال این ابزار، نبوت و پیوند خود را با مقام ربوبی ثابت و مبرهن سازد، نه در هر کار شخصی……)
در پاسخ به باید گفت: واقعا که شما خودتان را به خواب زده اید و یا اینکه مردم را خیلی احمق حساب کرده اید، سوال ما پیرامون غصب مقام الهی و سرپیچی از دستور خداوند است که به زعم شما باعث گمراهی امت اسلامی شده است، آنگاه شما این موضوع حساس و مهم را با مشکلات زندگی امام و کارهای شخصی وی و خصومت او با دیگران قیاس می کنید و دست به چنین یاوه گویی های هذیان آوری می زنید!! و می گویید: امام نباید مشکلات زندگی خود را با استفاده از این سلاح غیبی برطرف سازد!!! (و بطور کلی منظورتان این است که امام در هر جا از علم غیب خود استفاده نمی کرده!!) واقعا جای بسی تاسف است که اینقدر جاهل هستید و حاضر به قبول حقیقت نمی شوید و تنها می خواهید به هر طور ممکن و با هر مزخرفی که شده از مواضع خود دفاع کنید.
(یا می بینیم که مراجع رافضی می گویند: پیامبرصلی الله علیه وسلم نیز در دوران رسالت خود می توانست سلامت فرزند خویش ابراهیم را باز گرداند ولی هرگز از سلاحهایی چون اعجاز و دعای مستجاب و آگاهی غیبی استفاده ننمود!!) که در پاسخ به باید گفت: این نیز قیاسی نابجاست و همانطور که قبلا نیز گفتم، غصب خلافت و منصب الهی و گمراهی مسلمین، ربطی به این قضایا ندارد.(مراجع شیعه می گویند: این اسباب و ابزار غیر عادی(مانند علم غیب) برای اهداف دیگری به پیامبر داده شده است و هکذا درباره زندگی معصومین زمانی که مشاهده می کنیم، می بینیم که راه و رسم زندگی آنان با افراد دیگر چنان تفاوتی نداشته است، همانند آنان مریض و بیمار میشدند به تجویزهای پزشکی و داروهای آنان متوسل می گشتند و در مسائل اجتماعی و در نبرد و جهاد از ابزار طبیعی و علوم عادی استفاده میکردند و پیوسته گروهی را اعزام میکردند تا جریانها را برای آنها گزارش کنند، این همه به خاطر این است که استفاده از وسیله اعجاز و مانند آن، جز در موارد خاص مجاز نبوده است.)
خواننده گرامی توجه داشته باشد که این پاسخها نیز بی ربط هستند و همانطور که ملاحظه می کنید، مراجع رافضی مسائل عادی و روزمره و بی اهمیت امامان را با غصب منصب الهی ایشان قیاس می کنند، غصب منصبی که به زعم شما باعث گمراهی امت اسلامی شده و شما حتی حوادثی چون کربلا و شهادت امامان و غیبت امام زمان را نیز به سقیفه بنی ساعده مرتبط می کنید و می گویید غصب خلافت عامل این انحرافات شده است. خوب آیا این علم غیب امام، نمی بایست در جایی به این مهمی دخالت کند و به کار آید؟!
(پاسخهای دیگر مراجع مدعی تشیع این است که همه اینها نشانگر مظلومیت حضرت علی است که حتی خودش نیز فرموده: نگاه کردم دیدم که برای گرفتن حق خود یاوری جز خاندان خویش ندارم و اگر اقدام میکردم همه کشته میشدند و لذا به مرگ آنان راضی نشدم…….) که در پاسخ می گویم: سوال ما پیرامون حضور نداشتن حضرت علی در سقیفه است و آیا حضور او در آنجا باعث مرگ وی می شده است؟! شما که می گویید صحابه پس از سقیفه به خانه وی هجوم بردند و آنجا را آتش زدند و حتی همسر وی را نیز به شهادت رساندند!! خوب با این تفاسیر معلوم می شود ایشان به هر حال اقدام به قتل وی می کرده اند، بنابراین آیا بهتر نبود که خود امام در سقیفه حاضر می شد و لااقل از حق خود دفاع می نمود تا حجت بر همگان تمام شود؟ و چنانچه شما عدم بیعت با ابوبکر را عامل هجوم صحابه به خانه وی و شهادت حضرت فاطمه می دانید که باز دچار تناقض می شوید، چون ما می گوییم آیا بیعت نکردن و ایستادن در برابر خلیفه و اطرافیانش از حضور در سقیفه آسانتر بوده است؟!! آیا حضرت علی در سقیفه حاضر نمی شود و از علم غیب خود نیز استفاده نمی کند و حتی نائب خود را بدانجا نمی فرستد، ولی از آن طرف تا جایی پیش می رود که خانه اش را به آتش می کشند و همسرش را می کشند؟!!(آیا اینها نزد شما معقول و منطقی هستند؟! پس باید به عقل شما شک کرد.)
یا می بینیم که مراجع رافضی بجای پاسخ مستقیم به اصل سوال می روند سراغ موارد دیگری همچون اینکه:(آیا در این مطلب فکر کرده اید که چرا در شورای سقیفه بنی ساعده به علی خبر ندادند و از آن حضرت طلب مشورت نکردند؟ آیا غیر از این است که می خواستند حق مسلم آن حضرت را غصب کنند؟ و چرا حرمت پیامبر صلی الله علیه وسلم را حفظ نکردند در حالیکه پیکر مبارک پیامبر به خاک سپرده نشده بود، اهل بیت آن حضرت را رها کردند و دنبال مقام و ریاست و هواهای خود رفتند؟) که در پاسخ به مراجع باید گفت: جواب سوال ما چه شد؟ فعلا سوال پیرامون عدم حضور حضرت علی در سقیفه و عدم استفاده از غیب است؟ و چطور حضرات ابوبکر و عمر(که فاقد علم غیب بوده اند و همانجا کنار علی بودند) توانستند آنجا حاضر شوند، ولی حضرت علی نتوانست؟
و اما اینکه می گویید چرا اهل بیت را رها کردند و دنبال مقام و ریاست رفتند؟ باید گفت اینها زاییده ذهن مشوش و بیمار شماست که چون برای اهل بیت مقامی الهی قائل شده اید، اینگونه قضاوت می کنید و مگر ایشان اهل بیت را وسط بیابان رها کردند یا در میان دشمنان با شمشیرهای برهنه رها کردند؟ و مگر در آن زمان کسی برای عمر و ابوبکر نامه دعوت فرستاد؟ خود شما دائما به احادیثی استناد می کنید که مسلمان نباید یک شب را بدون امام باشد و بودن امام و رهبر را از واجب ترین واجبات می دانید، ولی همانطور که گفتم چون ذهنی گمراه دارید این امام را من عندالله و از اهل بیت می دانید و می گویید چرا اهل بیت را رها کردند و خودشان برای ریاست رفتند؟ باید گفت ما نیز انتصاب خلیفه توسط شورای مسلمین را بسیار ضروری می دانیم و به همین خاطر حضور فوری صحابه پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه وسلم را بخوبی درک می کنیم که البته اینها برای شما قابل درک نیست، چون پایه عقاید خود را اشتباه و بر مبنایی دروغ و کج گذاشته اید.