ملحد میگوید: اگر شما آیات ۱۱ و ۱۲ و آیه ۱۷۶ از سوره نساء بخوانید درمیابید که الله مسلمانها حساب و شمارش نمیدانسته!!مثال اول : الله درباره مردی که مادر و همسر و دو خواهر دارد دستور میدهد…
که بعد از مرگ این مرد، یک سوم مالش را بدهید…به مادرش و دو سوم را بدهید به خواهرانش و یک چهارم را بدهید به زنش !!
اما اجرای این دستور عملا ناممکن است، زیرا یک سوم را که مادر بردارد و دو سوم را که خواهران بردارند دیگر چیزی باقی نمیماند تا یک چهارم را همسر بردارد!!!!!
مثال دوم: قرآن دستور میدهد که اگر مردی فوت شود، و از او سه دختر و و والدین و یک همسر باقی بماند؛ دختران ۲/۳ سهم، والدین ۱/۳ سهم و همسر ۱/۸ سهم از ارث را دریافت کند که از میزان ارث بیشتر میشود و باز این که دو سوم بردارد و آن یک سوم چیزی باقی نمیماند که زن یک هشتم را بردارد!
جواب اهل سنت:
ببین ای مرد ملحد! ما مسلمانها قرنهاست که به دستور قرآن عمل میکنیم و هزاران بار حالتی که تو میگویی پیش آمده اما یکبار هم نشده که زن به یک هشتم یا به یک چهارم خود نرسیده باشد، پس عوض غرض ورزی خوب است ببینی کار مسلمانها را……..
ما اول حق زن را میدهیم زیرا زن بعد از مرگ شوهر بیگانه میشود و همانطور که طبق دستور همین آیه تا قرض میت را ندادی حق نداری دست به ارث بزنی همینطور هم همینکه مرد دار فانی را ترک کرد، خانمش چون بیگانه شده این حقش از مال شوهر بصورت قرض در میاید و به صورت اتوماتیک اول باید حق این زن داده شود زیرا او با این مرد عروسی کرده با او خون دل خورده در خوشی و ناراحتی بوده به خاطر قرار دادی…… از جمله این قراداد یکی این بوده که مرد به زن مهریه بدهد و نفقه بدهد و از جمله موارد قرار داد یکی هم این بوده که مرد بعد وفات یک هشتم داراییش را بدهد به زنش حالا مرد مرده باید به قرار داد عمل شود اما او با خواهرانش و با فرزندانش و والدینش قردادی ندارد، رشته خونی دارد، پس اول حق زن را میدهیم و بقیه را هم طبق دستور قرآن و طبق دستور رسولی که قرآن را آورده تقسیم میکنیم زیرا الله ای که قرآن را نازل کرده از ما خواسته از رسولی که این قرآن را آورده اطاعت کنیم
حساب الله هم درست است و تا حالا هم مسلمونها در اجرای این قانون به هیچ مشکلی برنخوردند !!
ملحد میگوید:
جوابهای دوستان مومن صحیح به نظر می رسد! اما باید بواقع گفت که این تفسیر قرآن است که گاها اشکالات قرآن را توجیه می کند! نه نص قرآن!
مثال می زنم:من ملحد می گویم بعد از مردنم اموالم را به ۴ نفر، بدین گونه تقسیم شود یک سوم حسن یک پنجم علی و یک دوم محمد و مانی………خوب هر ریاضیدانی به این مثال می خندد!
حال از آنجا که باید وصیت من انجام شود یک وکیل می آید و این را اینگونه توجیه می کند:
منظور ملحد این است که اول حسن یک سوم را بردارد! بعد علی یک پنجمش را بعد هم محمد یک دومش را بعد مانی یک دوم باقیمانده را! یک دوم دیگر هم که زیاد آمده است به حکومت می رسد!
یا ممکن است فرد دیگری بیاید و بگوید منظور همان ارث بندی یکسان بوده است! و چون زیادتر از حد معمول می شود باید از بیت المال باقی اش داده شود!یا تعابیر دیگری اینچنینی!
خوب این تفاسیر گوناگونی است که ممکن است از یک مساله بشود!
می بینید که هر حرف ظاهرا بی ربطی هم با تفسیر می تواند رنگ واقعیت بگیرد!
اما بواقع باید یک مسلمان از خود بپرسد که اگر یک حکمی در قرآن آمده است چرا اینگونه ناقص آمده است؟ اگر قرار باشد که حکم قرآن دوباره توسط کسی دیگر تفسیر شود! و ریزه کاریهایش بیان شود! پس چگونه قرآن را معجزه می دانند؟
شاید برای ما خنده دار باشد که مثلا عیسی مرده ای را زنده کند و آن را معجزه بنامد اما مرده بعد از زنده شدن لال شود! یا مار حضرت موسی از مار ساحران بترسد! و …
اما هیچگاه مسلمان از خود نپرسیده است که قرآنی که معجزه است چرا حتی نمی تواند تفسیرگر خود باشد
مگر نمی گویید قرآن معجزه است؟ مگر نمی گویید به زبان ساده بیان شده است؟ پس چرا نیاز به تفسیرکننده دارد؟
چگونه خدای دانا و توانا نتوانسته است منظور خود را در قرآن به مردم دنیا بفهماند! بعد رسول که یک انسان است حرف خدا را تفسیر می کند؟ از سویی دیگر ملغطه اصلی را قرآن خودش انجام داده است که با گفتن این موضوع که "ایاتی متشابه است " خود را از دست اشکالاتش رهانیده است!
پاسخ اهل سنت:
اولا تفسیر ما طورى بود که اول قرض را بدهید بعد ارث را تقسیم کنیم و گفتیم عقل هم خوب چیزی است زن بیگانه شده و یک هشتم حق دارد حالا اول حقش را میدهیم و مهم تر از این آیات بما میگویند نظر رسول واجب الاطاعه است.
دوما در مثال شما اگر شما در وصیت نامه بنویسی که حق تفسیر این وصیت نامه برای وکیل من محفوظ است دیگر جای اعتراضی باقی نمی میماند، قرآن خودش بما گفته که حرف مرا رسولم تفسیر میکند، چرا باید یک حرف قرآن را قبول کنیم یکی را نه؟
ما به میرویم گواهینامه رانندگی بگیریم مسئولین یک سلسله دستورات کلی را بما میگویند که مثلا از چراغ قرمز رد نشو اما این را هم میگویند که احیانا فرمان پلیس مقدم است بر قانون، چرا؟ چون هزار حالت ممکن است پیش بیایید همه را که نمیتوانند بما یاد دهند نه بدرد ما میخورد .
حالا در ارث هزاران حالت است همه را که قرآن شرح میداد که نمیشد آنوقت شما توقع زیادی میکردی و میگفتی چرا قرآن درباره قانون پاستور و نیوتن سخن نگفته ؟
بخداوند قسم که ملحدین همین را بمن ایراد گرفتند که چرا الله قبل از نیوتن نگفته زمین میگردد و توضیح علمی نداده است!
این انتظار شما ناممکن است این مرا بیاد خمینی میاندازد او در کتاب کشف اسرارخطاب به سنی ها گفته اگر خدا علی را امام نکرده چرا در قرآن ننوشته که علی امام نیست من در جواب نوشتم اگر مینوشت علی امام نیست شما عباس را علم میکردید اگر قرآن مینوشت عباس امام نیست شما یزید را علم میکردید پس باید قرآن نام تمام افراد بشر را بنویسد و بگوید هیچکدام امام نیستند تا خمینی راضی شود!
حالا ملحد از ما میخواهد که قرآن هرچی را بنویسید تا او راضی شود این که ممکن نیست .
وقتی شیعه بودم این داستان را شنیدم خدا میداند راست است یا نه اگر راست هم نباشد مفهوم آن درست است.
شنیدم مردی آمد پیش ابوذر که اگر فلان طور شد و بعد بهمان طور شد بعد فرض سومی پیش آمد و فرض چهارمی …. ارث چگونه تقسیم میشود حضرت ابودر پرسید آیا این حالت پیش آمده؟ مرد گفت نه مساله ای را میپرسم تا بدانم. ابوذرگفت برو هر وقت پیش آمد بیا بپرس.
اما اینکه قرآن چرا خودش نمیتواند خود را تفسیر کند و احتیاج به مفسر دارد.
این سوال درست نیست، این یک مغلطه است این تو هستی که احتیاج به مفسر داری نه قرآن خب دقت کن چه میگویم تکرار میکنم.
این تو هستی که نیاز به مفسر داری نه قرآن.
قرآن حرف خود را زده و هر کس به اندازه ظرفیت خود خود را پر میکند تو ظرف فهمت کوچک است کمتر پر میشوی و ابن کثیر زحمت کشیده بیشتر پر میشود و تو راه میانبر را انتخاب میکنی و عوض اینکه بروی مثل ابن کثیر زحمت بکشی رای او را قبول میکنی
اگر تو هم به اندازه ابن کثیر زحمت بکشی خودت میشوی مفسر قرآن
بر ابن کثیر که وحی نازل نشده کوشش کرده متخصص شده
مگر من از لجاجت ملحدین خبر ندارم؟!! خواهند گفت قرآن چرا اینقدر مشکل است که من باید با زحمت زیاد آن را درک کنم؟
نه این سوال هم غلط است قرآن مشکل نیست منتهی هرکس به اندازه فهمش از آن استفاده میکند.
حالا این لب تاپ جلوی من است این دستگاه امکانات بیشماری دارد من به اندازه نیازم میتوانم از آن بهره گیرم در عین سختی آسان است من چیزهای که روزمره رمورد نیازم است را از آن بیرون میکشم اما یک متخصص کامپیوتر همه چیز را میداند این تخصص اوست من که به چیزی تخصصی نیاز پیدا کردم راه میانبر میروم و میروم پیش متخصص.
این همان مثال من و مفسران قرآن است..
ملحد خواهد گفت باز چرا سخت است چرا الله توانا آسان در آسانش نکرد
میگویم ای برادر خداوند سنتی دارد یاد گرفتن الف ب پ ت ث هم آسان نیست هرکار زحمت میخواهد کار دنیا به آرزوها بنا نشده هرکار زحمت دارد یاد گیری قرآن هم مثل بقیه کارها…… اما ناممکن و دور از دسترس نیست
این ایرادهای بنی اسراییلی است چرا میخواهید روال قرآن روال سنن طبیعی دنیا نباشد؟ چرا میخواهید قرآن کپی شود و در مغز شما پیست گردد؟؟ اینکه معقول نیست کمی هم باید زحمت کشید.
اما قرآن آسان است مثالش خودم .
زمانی که شیعه بودم با آنکه عربی نمیدانستم باز با همان نگاه کردن ابتدایی و سطحی به آیات قرآن فهمیدم الله یکی است نه ۱۴ +۱
قرآن هرکس را هدایت میکند مگر کسی که خودش فساد یا راحتی را بیشتر از هدایت دوست داشته باشد هزار دلیل هم که بیاوری میگوید شراب خوب است و مخالفت با قوم خوب نیست. چون نفسش میخواهد بنابراین او اگر هدایت نشود این تقصیر از قرآن نیست و نباید بگوید که قرآن ساده نیست مشکل او از جایی دیگر است از هوی و هوس پرستی است