بررسی حدیث کساء در کتب اهل سنت که در مناظرات مورد استناد مراجع شیعه قرار می گیرد: این حدیث با دو سند روایت شده است: اول: از عایشه-رضی الله عنها- روایت شده که تنها حدیث صحیح در مسئله کساء (عبا) است، مسلم از عایشه روایت میکند که گفت: در صبح یکی از روزها پیامبر صلی الله علیه وسلم در حالیکه جبه ای که از موی سیاه بافته شده بود بر تن داشت، آنگاه حسن بن علی آمد و پیامبر او را داخل آن نمود، سپس حسین و فاطمه و علی با فاصله کوتاهی و یکی پس از دیگری آمدند و پیامبر همه آنها را زیر چادر برد و گفت:« إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّـهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» «خداوند میخواهد پلیدی را از شما دور کند و شما را کاملاً پاک سازد».(احزاب/۳۳)
دوم: حدیث از ام سلمه – رضی الله عنها-، که از پنج طریق از او روایت شده آمده است:
۱: روایت ترمذی، که آن را با سندش از عمرو بن ابی سلمه (پرورش یافته خانه پیامبر، روایت کرده است که گفت: (وقتی این آیه در خانه ام سلمه بر پیامبر نازل شد، آنحضرت فاطمه و حسن و حسین را فرا خواند، و آنها را با چادری پوشاند و علی پشت سرش بود و علی را نیز پوشاند و گفت: بار خدایا! اینها اهل بیت من هستند، پلیدی را از آنها دور کن، و آنان را کاملاً پاک بگردان. ام سلمه گفت: من هم با آنها هستم ای پیامبر خدا؟ فرمود: تو در جایت باش و تو بر خوبی و خیر هستی(السنن)(ح ۳۳۲۶).
۲: عطاء از عمر بن ابی سلمه با همین سند روایت کرده است، و ترمذی آن را آورده است(السنن)(ح ۳۹۴۸) و المسند (۲۶۱۹۱).
۳: روایتی که از شهر بن حوشب، و او از ام سلمه روایت کرده است، اما در آن آیه و کیفیت پوشاندن ذکر نشده است. (السنن)(ح ۴۰۳۸) و مسند أبی یعلى (ح ۷۰۲۳).
۴: روایت عطاء بن أبی رباح که می گوید: مرا کسی خبر داد که از ام سلمه شنیده است… احمد با کلماتی طولانیتر آن را روایت کرده است.(المسند)(۲۶۱۰۳).
۵: روایت عطاء بن یسار، و در آن آمده است: (گفتم: ای رسول خدا! آیا من از اهل بیت نیستم؟ گفت: بله، إن شاء الله). بیهقی.
بیهقی میگوید: (سند این حدیث صحیح است، و راویان آن ثقه هستند، و روایاتی به عنوان شاهد برای آن ذکر شدهاند، و نیز بر خلاف آن احادیثی روایت شده که صحیح نیستند، و در کتاب خداوند متعال شواهدی است واضح بر اینکه منظور از لفظ «آل» در استعمال پیامبر، زنان ایشانند، و یا اینکه همسران ایشان نیز شامل هستند)(السنن)(۲۹۱۳).
بررسی طرق حدیث: طریق اول: در آن محمد بن سلیمان اصفهانی قرار دارد، که نسائی در مورد او میگوید: (ضعیف است)، و ابوحاتم میگوید: (از او دلیل گرفته نمیشود)، و ابن عدی میگوید: (مضطرب الحدیث و احادیث او اندک هستند، و در بسیاری به خطا رفته است)(تهذیب الکمال)(۲۵/۳۱۰).و ابن حبان او را در کتاب ثقات خود ذکر کرده است، اما بدون آن که او را ثقه قرار دهد یا مخدوش قرار دهد.(تهذیب الکمال)(۱۵/۳۸۷) و شیوه او اینگونه است و فقط اینکه او راوی را در کتاب ثقات خود ذکر کند کافی نیست، چون او در ثقه قرار دادن متساهل است.
طریق دوم: در این طریق هم محمد بن سلیمان اصفهانی قرار دارد.
طریق سوم: در این طریق شهر بن حوشب قرار دارد، ابن عون میگوید:(به او طعنه زدهاند). و موسی بن هارون در مورد او میگوید:(ضعیف است) و نسائی میگوید:(قوی نیست) و ساجی میگوید:(ضعیف است) و ابن عدی میگوید: (و بیشتر احادیثی که شهر بن حوشب روایت میکند قابل اعتراض هستند، و شهر در حدیث قوی نیست، و او از کسانی است که حدیث او حجت نیست، و براساس آن عبادت نمیشود)(تهذیب التهذیب)(۳/ ۱۵).
افرادی هستند که او را ثقه قرار دادهاند، اما راجح این است که او ضعیف است. مسلم در صحیح خود از او روایت نکرده مگر آن که او حدیثی را روایت کرده که دیگران نیز در کنار او روایت کردهاند.
طریق چهارم: در این طریق راوی مجهولی هست، و او کسی است که عطاء از او روایت کرده است، پس روایت عطاء مرسل است. احمد بن حنبل میگوید: (در میان روایات مرسل هیچ روایتی از روایات مرسل حسن و عطاء بن ابی رباح ضعیفتر وجود ندارد، چون آن دو از هر کس حدیث میگرفتند). ابن مدینی میگوید: (عطاء از هر نوع افراد روایت میگرفت)(تهذیب الکمال)(۱۲/ ۱۹۰).
طریق پنجم: بیهقی گفته که این روایت صحیح است و افراد سند آن ثقه هستند. در سند این حدیث فردی هست که اصلاً شرح حال او را نیافتم و بعضی را چون اسمهایشان مشابه است نمیدانم، و این را هم باید گفت که بیهقی امام محدثی است.
بررسی متون:
الف) صحیحترین حدیث از این احادیث حدیث عایشه -رضی الله عنها- است.
و در اینجا به چند نکته اشاره می شود:
اول: اینکه، در این قضیه – یعنی مسئله آیه تطهیر- حدیث صحیحی بجز حدیث عایشه وجود ندارد مگر آنکه روایت بیهقی صحیح باشد.
دوم: در این حدیث فقط این بیان شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم افرادی را زیر چادر قرار داد، و آیه را خواند. و از حدیث ثابت میشود که آن افراد از اهل بیت هستند، نه اینکه اهل بیت فقط همین افراد باشند؛ چون آیه در مورد زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم است و اگر پیامبر این را نمیگفت آل عبا شامل مفهوم آیه نمیشدند.
– مراجع مدعی تشیع وقتی حدیث مسلم را ذکر می کنند، خواننده را دچار این توهم می کنند که عبارت حدیث مسلم، زنان را از مفهوم آیه بیرون میکند و کمترین چیزی که سخن ایشان با آن توصیف شود این است که نوعی مغالطه و تلبیس در آن دیده میشود، چون می گویند:(شامل زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم نمیشود، چون در صحیح مسلم این مطلب تصریح شده است!!!)
– میگویم: کجا در صحیح مسلم چنین چیزی بیان و تصریح شده است؟! در صحیح مسلم فقط این آمده که آن چهار نفر را پیامبر صلی الله علیه وسلم زیر چادر برد و آیه را خواند، پس کجا تصریح نمود که زنانش در آن داخل نیستند؟ آیا این سخن مخالف با کلمات مسلم نیست؟!
سوم: این روایت دلالت میکند که اصحاب و امهات المؤمنین با یکدیگر دشمنی نداشتند، گرچه در میان آنها جنگ در گرفته است. میبینیم که عایشه -رضی الله عنها- فضایل اهل بیت را روایت میکند، و این تاکیدی است بر اینکه آنها آنگونه که شیعه ادعا میکنند با یکدیگر دشمنی نداشتهاند.
چهارم: اصحاب از این آیه و حدیث، امامت و عصمت را استنباط نکرده و چنین برداشتی از آن نداشتند و اگر آنها امامت و عصمت را از آیه و حدیث میفهمیدند با علی بیعت میکردند، و افرادی که با او جنگیدند با او نمیجنگیدند، و همچنین به کسانی که با او جنگیده بودند با این آیه و حدیث اعتراض میشد.
پنجم: اینکه اهل سنت از دوران تابعین تا زمان تصنیف این حدیث را روایت کردهاند و این حدیث را در کتابهایشان آوردهاند که این خود دلیلی بر انصاف و محبت شان نسبت به اهل بیت است.
ششم: شیعه این حدیث صحیح را رها کرده و از حدیث ضعیفی استدلال کردهاند، چون در این حدیث صحیح کلمهای وجود ندارد که امهات المؤمنین را از اهل بیت بیرون کند و یا اینکه چون شیعه نسبت به عایشه -رضی الله عنها- کینه و دشمنی دارند از آن حدیث ضعیف استدلال کردهاند، در صورتی که حدیث ام سلمه مذهب آنها را باطل میگرداند.
ب) حدیث ام سلمه در ترمذی:
پیشتر گفته شد که حدیث ام سلمه ضعیف است، اما چون شیعه اثنی عشری از آن استدلال میکنند اشکال ندارد که کلمات آن را تحلیل و بررسی کنیم تا ببینیم حدیث بر چه چیزی دلالت میکند.
متن حدیث- کلمات اول و جمله اول که: (وقتی آیه در خانه ام سلمه نازل شد) و این بر چند چیز دلالت میکند:
الف) حدیث تأکید میکند که آیه قبل از دعای پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل شده است، پس اگر آیه از این خبر میدهد که پلیدی دور شده و آنها کاملاً پاک شدهاند، چرا پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از آن که خداوند به او خبر داده است که این امر تحقق یافته است – آنطور که شما میگویید- دعا میکند و میگوید: (بار خدایا! اینها اهل بیت من هستند پلیدی را از آنها دور کن و آنان را کاملاً پاک بگردان)؟!
اگر آیه بر وقوع و تحقق تطهیر تأکید میکند، باید پیامبر صلی الله علیه وسلم در مقابل میگفت: سپاس خداوندی را که شما را پاک گرداند. وقتی پیامبر صلی الله علیه وسلم دعا نمود مشخص میشود که خداوند این را به صورت تشریعی خواسته است نه تکوینی.
ب) یا میگوییم: آیه بر این دلالت میکند که مسئله تطهیر برای زنان محقق شد و پیامبر صلی الله علیه وسلم خواست که بقیه خاندان خویش را در زمره آنها قرار دهد و یا این کار را کرد تا نشانگر این باشد که مفهوم آیه شامل آنها نیز میگردد. و آن بنابر فهم کسی که این را فهمیده است.( چون دختر جایگاه چندانی در فرهنگ اعراب نداشته و زنان و دختران را زنده به گور کرده و . . . پیامبر صلی الله علیه وسلم می خواسته به طرق مختلف و با ایراد محبت نسبت به حضرت فاطمه فرهنگ دختر دوستی را بین اعراب رواج داده و در این زمینه اسوه حسنه باشند )
جمله دوم: (آنگاه فاطمه و حسن و حسین را فرا خواند و آنها را با چادری پوشانید، و علی پشت سرش بود، و او را نیز با چادری پوشانید).رهنمودهایی که در اینجا وجود دارد:
الف) پیامبر صلی الله علیه وسلم علی را با دیگران زیر یک چادر داخل نکرد، بلکه او را جداگانه در چادری قرار داد.بنابراین حدیث، حدیث کساء نیست، بلکه اسم حدیث باید حدیث کسائین(یعنی دو چادر) باشد.
ب) علی پشت سر پیامبر صلی الله علیه وسلم بود. این دو مطلب(طبق روایتی که شیعه انتخاب کرده است) دال بر این هستند که گفته پیامبر صلی الله علیه وسلم که فرمود:(بار خدایا! اینها اهل بیت من هستند) شامل علی نمیشود، چون علی با آنها زیر یک چادر نبود و او پشت سر پیامبر صلی الله علیه وسلم قرار داشت، و اشاره با کلمه (اینها) شامل کسانی میشود که پیش روی او میباشند. و کسانی را که پشت سر او هستند شامل نمیشود.
(طبق زبان عربی) چون در زبان عربی با کلمه (هؤلاء= ایشان) به کسانی اشاره میشود که جلو قرار دارند، مگر اینکه به همراه گفتن این کلمه با دست اشاره شود و در اینجا با دست اشاره نشده است.
وگرنه پس چرا علی را (طبق روایتی که انتخاب کردهاید) از چادر اول بیرون میکنید و در یک چادر بیش از سه نفر جای میگیرد، سپس او را به تنهایی زیر چادر و پشت سرش قرار میدهد و حال آن که میتوانست او را جلوی خودش قرار دهد؟!! بنابراین طبق کلمات این حدیث، علی رضی الله عنه از اهل بیت نیست و دعای پیامبرصلی الله علیه وسلم شامل او نمیشود(البته ما به این معتقد نیستیم) اما کلمات حدیثی که مراجع مدعی تشیع انتخاب کردهاند تا بوسیله آن، امهات المؤمنین را از اهل بیت بیرون کنند، علیه خود آنهاست و آنچه آنها میخواهند را نقض میکند.(اما اهل سنت حدیث عایشه -رضی الله عنها- را که علی و فاطمه و حسن و حسین، همه را زیر یک چادر قرار میدهد ترجیح میدهد.)
جمله سوم: ام سلمه گفت: (من با آنها هستم ای رسول خدا؟ فرمود: تو در جایت باش، و تو بر خیر و خوبی هستی).
در اینجا این نفی نشده که ام سلمه از اهل بیت باشد، بلکه اینکه پیامبر فرمود: (تو در جایت هستی)، یعنی تو در جایگاهت قرار داری، جایگاهی که خدا از آن خبر داده و مفهوم آیه شامل شماست. در کلمات دیگر حدیث ام سلمه فقط این آمده است که پیامبر آنها را با چادری پوشانید و گفت: (بار خدایا اینها اهل بین من هستند…) و برای آنها دعا کرد و به ام سلمه گفت: (تو بر خیر و خوبی هستی).
حدیث ام سلمه در روایت بیهقی:
بیهقی میگوید: در یکی از کلمات حدیث آمده است که وقتی ام سلمه از پیامبر پرسید: (آیا من از اهل بیت نیستم؟ فرمود: بله، ان شاءالله) و بیهقی این حدیث را صحیح قرار داده و همه روایاتی را که با این مخالف هستند ضعیف قرار داده است.
و اما حدیث ام سلمه که: (چادر را بلند کردم تا با آنها داخل آن شوم، آنگاه او آن را از دست من کشید و گفت: تو بر خیر و خوبی هستی).
پاسخ آن از چند جهت:
اول: در سند این حدیث، شهر بن حوشب قرار دارد و پیشتر ذکر شد که او ضعیف است. و همچنین در سند آن علی بن زید بن جدعان قرار دارد، و ابن سعد در مورد او میگوید: (او ضعیف است، و حجت نیست) و از احمد و یحیی بن معین نیز چنین سخنانی در مورد او نقل شده است. و نسائی میگوید: (ضعیف است). و بعضی گفتهاند: راستگوست. و راجح این است که احادیث او حجت نیست، چون افراد زیادی او را ضعیف قرار دادهاند، و اینکه گفتهاند: او (صدوق) یعنی راستگوست، توثیق و تأییدی به شمار نمیرود، بلکه اشاره به این است که او عمدا به خطا نمیرود، اما حفظ و به خاطر سپردن چیزی دیگر است.
دوم: در این حدیث، کلمات متضادی ذکر شده است. در روایت ترمذی آمده است ام سلمه گفت: (من با آنها هستم ای رسول خدا؟ فرمود: تو در جایت هستی، تو برخیر و خوبی هستی). و احمد در سند خود در دو جا به همین صورت آن را آورده است، و در روایت دوم ترمذی آمده که : (تو بر خیر و خوبی هستی).و در آن ذکر نشده است که او خواست با آنها در چادر داخل شود یا چادر را کشید، پس شما مراجع شیعه چگونه بخودتان اجازه می دهید به روایتی اعتماد کنید که با همه روایتها مخالف است و قرآن با ادله و براهین قاطع و صریح با چنین روایاتی که شایسته نیست مورد توجه و اعتماد قرار گیرند سر مخالفت دارد؟! آیا مقید کردن مطلق قرآن با احادیث ضعیف جایز است، آیا رد کردن بعضی آیات قرآنی با احادیث ضعیف جایز است؟! شما ادعا میکنید که برای اثبات قضایای عقیدتی احادیث آحاد صحیح را نمیپذیرید، ولی شما را میبینیم که برای تأویل و توجیه قرآن به احادیث آحاد ضعیف یا موضوع روی میآورید!! حسن صدر شیعی با دفاع از پدید آمدن منهج و شیوه تصحیح و تضعیف میگوید: چون همه بر این اتفاق دارند که نباید به خبر واحد عمل شود همانطور که قیاس و اجتهاد به تنهایی قابل عمل نیستند مگر با مزایای معارض.(نهایه الدرایه)(۱۵۲).
والله تعالی اعلم