رد حدیث جوینی در مورد کشته شدن حضرت فاطمه به دست حضرت عمر

شبهه شیعه:
یکى از دلیل‌هاى شیعیان براى اثبات مصیبت‌هاى وارده بر حضرت زهرا سلام الله علیها و شهادت آن بانوى گرامی، روایتى است که، صدر الدین، ابوالمجامع جوینى در کتاب معتبر فرائد السمطین آورده است. وى در این کتاب مى‌نویسد: روزى پیامبر صلى الله علیه وآله نشسته بود، حسن بن علی علیهما السلام وارد شد، دیدگان پیامبر که بر حسن افتاد، اشک آلود شد، سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد، مجدداً پیامبر گریست. در پى آن دو، فاطمه و علی علیهما السلام بر پیامبر وارد شدند، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جارى شد، از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند، فرمود:

وَأِنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَقَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتِهَا وَانْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَغُصِبَتْ حَقُّهَا وَمُنِعَتْ‏ إِرْثُهَا وَکُسِرَ جَنْبُهَا [وَکُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَأُسْقِطَتْ جَنِینُهَا وَهِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابْ وَتَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثْ… فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقَدَّمَ عَلَیَّ مَحْزُونَهً مَکْرُوبَهً مَغْمُومَهً مَغْصُوبَهً مَقْتُولَه. فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَعَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَخَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَهُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِین‏. زمانى که فاطمه را دیدم، به یاد صحنه‌اى افتادم که پس از من براى او رخ خواهد داد، گویا مى‌بینم ذلت وارد خانه او شده،‌ حرمتش پایمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوى او شکسته شده و فرزندى را که در رحم دارد سقط شده؛ در حالى که پیوسته فریاد مى‌زند: وا محمداه!؛ ولى کسى به او پاسخ نمى‌دهد،‌ کمک مى‌خواهد؛ اما کسى به فریادش نمى‌رسد. او اول کسى است از خاندانم که به من ملحق مى‌شود؛ و در حالى بر من وارد مى‌شود که محزون، نالان، غمگین، حقش غصب و شهید شده است. در آن حال عرض مى‌کنم: خدایا لعنت کن هر که به او ستم کرده، کیفر ده هر که حقش را غصب کرده، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا این که فرزندش را سقط کرد، و ملائکه آمین گویند. الجوینی، ابراهیم بن محمد بن مؤید (متوفای ۷۲۲هـ)، فرائد السمطین، ج۲، ص ۳۴ و ۳۵، ناشر: مؤسسه المحمودی ـ بیروت، ۱۴۰۰هـ.

روایت جوینى ثابت مى‌کند که خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها، مورد هجوم واقع شده، حرمت وى شکسته شده، حقش غصب شده،‌ بازویش شکسته شده و…. برخى ادعا مى‌کنند که جوینى حاطب لیل بوده و روایت وى ارزشى ندارد. ما صحت و سقم این مطلب را بررسى مى‌کنیم. ابن حجر عسقلانى در الدرر الکامنه مى‌نویسد: إبراهیم بن محمد بن المؤید بن حمویه الجوینی… وله رحله واسعه وعنی بهذا الشأن وکتب وحصل وکان دینا وقورا ملیح الشکل جید القراءه وعلى یده اسلم غازان… قال الذهبی کان حاطب لیل جمع أحادیث ثنائیات وثلاثیات ورباعیات من الأباطیل المکذوبه وقال فی المعجم المختص شیخ خراسان وکان حسن الصحبه ذا اعتناء بهذا الشأن وعلى یده أسلم غازان ومات سنه ۷۲۲ هـ بالعراق . ابراهیم بن محمد بن مؤید بن حمویه جوینی… سفرهاى علمى زیادى داشت و به آن اهمیت مى‌داد و آثارى هم نوشت، آدمى متدین، باوقار و خوش صورت بود، غازان پادشاه تاتارها به دست وى مسلمان شد . ذهبى در باره وى مى‌گوید: احادیثى را که دو، سه و چهار موضوع در آن آمده، جمع مى‌کرد که همه از اباطیل و دروغ بودند. و در کتاب معجم المختص مى‌گوید: شیخ خراسان و خوش مجلس بود که به دست وى غازان مسلمان شد و در سال ۷۲۲ هـ ق در عراق مرده است .

معنای حاطب لیل: شمس الدین سخاوى در فتح المغیث، معناى حاطب لیل را به نقل از شافعى این گونه مى‌نویسد: وعن الشافعی قال مثل الذی یطلب الحدیث بلا إسناد کمثل حاطب لیل. کسى که حدیث و سخنى را بدون سند نقل مى‌کند، مى‌گویند: او مانند حاطب لیل است. السخاوی، شمس الدین محمد بن عبد الرحمن (متوفای۹۰۲هـ)، فتح المغیث شرح ألفیه الحدیث، ج ۳، ص ۴، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۳هـ. شعیب الأرنؤوط، محقق کتاب سیر اعلام النبلاء، « حاطب لیل» را این گونه معنا کرده‌ است: یقال: فلان حاطب لیل، أی: یتکلم بالغث والسمین کمن یحطب لیلا، فیحطب الجید والردئ، وهو فی المحدثین من لا یمیز صحیح الحدیث من ضعیفه. حاطب لیل، یعنى کسى که خوب و بد را درمى‌آمیزد؛ همانند کسى که شب هیزم جمع مى‌کند که در نتیجه خوب و بد را با هم مى‌چیند، شخص مزبور در میان راویان حدیث کسى است که حدیث صحیح را از ضعیف تشخیص نمى‌دهد.در تاج العروس در باره معناى حاطب لیل مى‌گویند: ویقال للمُخَلِّط فی کلامه أو أَمْرِه حاطِب لیل، معناه أنه لا یَتَفَقَّد کلامَه کالحاطب باللیل الذی یحطِبُ کُلَّ رَدیء وجَیّد لأنه لا یُبْصِر ما یَجْمَع فی حَبْله. به کسى که در کلام و یا کارش خوب و بد را درهم‌آمیخته باشد حاطب لیل مى‌گویند؛ یعنى همانند کسى که در شب هیزم جمع مى‌کند و نمى‌تواند بفهمد که چه چیزى جمع مى‌کند، خوب و بد را در هم مى‌آمیزد. الأزهری،

جواب اهل سنت:
شیعه این همه صفحه را در اینجا سیاه کرده تا ثابت کند که بنا بر حدیثی که جوینی در کتاب فرائد السبیطین نوشته فاطمه کشته شده و بمرگ خود نمرده است.
یک روش شیعه این است که با پرگویی سعی میکند طرف مقابل را خسته کند و ناحق را حق جلوه دهد.

اما جواب این شبهه:
یک مکر علمای شیعه این است که می گویند، چون فلان سنی در کتابش فلان حرف را در تایید ما نوشته پس مذهب ما حق است! بعد برای مؤثر کردن مکر خود می گویند که آن سنی از علمای طراز اول اهل سنت است!

اما جواب ما بر این مکر:
اولاً= هیچ سنی نمی تواند بگوید عمر ظالم و قاتل حضرت فاطمه بود و در همان حال سنی باقی بماند! یا بقول شما در همان حال ازعلمای طراز اول اهل سنت هم باشد.
همانطور که هیچ شیعیی نمی تواند بگوید علی ظالم و قاتل فاطمه بود و در همان حال شیعه باقی بماند.
اگر ما بگوییم فلان عالم شیعی گفته که حضرت علی ،پهلوی فاطمه را شکسته او را کشته شما به حرف ما نخواهید خندید؟ شما آن عالم را بعنوان یک عالم بزرگ شیعی قبول خواهید کرد؟! خب ما هم از حرف شما به خنده می افتیم!
شاید بگویید که در دنیا یک عالم شیعی نیست که بگوید علی ظالم بود در جواب می گوییم در دنیا یک عالم سنی هم نیست که بگوید عمر ظالم بود! اگر بگویید پس حدیث جوینی را چگونه جواب میدهید؟
عرض می کنیم که قصه کوتاه!! هر کس گفت که عمر ظالم و قاتل فاطمه است او سنی نیست! بلکه شیعه است!
لذا با این حساب من حکم شیعه بودن و منافق بودن جوینی را صادر می کنم! شما برو در دنیا بگرد اگر کسی از سنی ها به این حکم من اعتراض کرد آنوقت بگو جوینی از علمای بزرگ اهل سنت است! به این حرف من فقط شیعه اعتراض می کند و این خود دلیل است بر بد بود جوینی.

آقای جوینی در قرن هشتم زندگی میکرد.
آیا این حدیث که ۸ قرن پنهان بوده در قرن هفتم وقتی که مغولها به کمک شیعه ها کتابخانه های بغداد را می سوزاندند پیدا شده؟!! یا از جعلیات جوینی است؟
در عصر جوینی شیعه ها به خاطر کمک به مغولان به مناصب عالی دست یافته بودند. و جوینی یا شیعه بوده یا یک صوفی که از شیعه ها ترسیده و خواسته آنها را راضی کند. او گمراه یا یک منافق است که لباس سنی ها را پوشیده .
این چه معنی دارد که یکی ادعای مسلمانی کند در همان حال معتقد باشد که حضرت محمد ظالم بوده؟!
این چه معنی دارد که یکی مدعی باشد عالم سنی است و در همان حال بگوید: عمر قاتل بوده؟!
این هیچ معنی ندارد جز اینکه عالمان شیعه می خواهند با این مکر پیروان خود را بفریبند.
همین جوینی را مسلمانان ۷ قرن نمی شناختند و بعد از آنکه در قرن هشتم کتاب خود را نوشت تمام مسلمانان او را مردود می دانند و فقط شیعه ها او را حلوا حلوا می مکنند وزارت ارشاد اسلامی ایران کتاب او را چاپ می کند.
جوینی در قرن هشتم میزیسته معقول نیست که حدیثی را دست اول، در کتاب خود نقل کند که در قوطی هیچ عطاری نیست.
گر این یک حدیث و فرموده رسول الله است چرا در کتب پیشین نیست؟
آیا ما شیعه هستیم که مهمترین کتاب حدیث ما۳۰۰ سال پیش آنهم در ۱۱۰ جلد نوشته شده باشد؟!!( منظورم بحارالانوار تالیف محمد باقر مجلسی ست )
شاید بگویید شیعه ۱۱۰ جلد کتاب حدیث تالیف شده در قرن دوازدهم را قبول دارد شما سنی ها چرا یک حدیث ساخته شده در قران هشتم را قبول نمیکنید
در جواب باخنده میگوییم حدیث که نان نیست که شما بسازید حدیث باید سند داشته باشد و در قرن سوم تقریباً احادیث جمع آوری شده و درب آن بسته شد.

جوینی کتابی دارد به نام «فرائد السبتین فی فضایل المرتضی و البتول والسبطین» که در تهران چاپ می شود. امام ذهبی درباره اش گفته است که هیزم جمع کن در شب است؛ یعنی، خوب و بد را جمع آوری کرده و اباطیل دروغین را به نام حدیث در کتابش آورده است.
ابن حجر عسقلانی، او را صوفی می داند . او دوست محسن عاملی( عالم شیعی) بود و همواره انسان را از دوستش بشناسید.
یک مثل انگلیسی می گوید: بمن بگو رفیق تو کیست تا بگویم که تو کیستی؟                                                   

نویسنده: علامه البرقعی رحمه الله

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …