خداوند قرآن را حفظ کرده تا روز قیامت کسی نتواند ادعا کند که من توسط علمای مذهبم گمراه شده بودم. برای مثال بیایید سوره انفال را ببینیم و بنگریم که قرآن طرفدار شیعه است یا سنی؟
آیه ۵ تا ۱۲ این سوره(انفال) میفرماید: «خداوند تو را به حق از خانه و جایگاهت در مدینه بیرون فرستاد در حالى که بعضى از مؤمنان کراهت داشتند» (کَما أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِنْ بَیْتِکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَکارِهُونَ).
این گروه از مومنین (ظاهربین) در مسیر راه به سوى بدر با تو در باره حق -بعد از آنکه روشن گردید- مجادله مىکنند»و آنچنان ترس و وحشت سراسر وجود آنها را فرا گرفته بود که «گویى به سوى مرگ رانده مىشوند و مرگ و نابودى خویش را با چشم خود مىبینند» (کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ).
باز که معلوم شد قرار است با یکی از دو گروه روبرو شوند آرزو میکردند که ای کاش با گروه غیر مسلح، برخورد کنیم.اما خداوند میگوید من غیر از این اراده داشتم و برای همین شما را با گروه قوی و مسلح روبرو کردم! اما شما براى پرهیز از دردسرهاى جنگ و تلفات و ناراحتیهاى ناشى از آن «دوست میداشتید کاروان در اختیارتان قرار بگیرد، نه لشکر قریش» (وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَهِ تَکُونُ لَکُمْ).
خواننده گرامی
این آیات بهطور واضح میگوید: «إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» عدهای از مومنین از رفتن به جهاد اکراه داشتند و با وجود دانستن حقایق، بیخود بحث میکردند و دوست نداشتند با دشمن روبرو شوند.
واضح است که شیعه معتقد است، حضرت علی رضی الله عنه این گروه را از مومنان نمیداند و واضح است که گروه دیگری از مومنان در همین سفر نه مجادله کردند و نه ازجهاد و مرگ میترسیدند، پس این امتیاز فقط برای حضرت علی رضی الله عنه نبود! (تازه نمیدانیم علی از گروه یک بود یا دو)
اما طبعاً شیعه هرگز قبول ندارد که حضرت علی رضی الله عنه هم یکی از مومنینی بود که میترسید، و آرزوی روبرو شدن با دشمن قوی را نداشت، پس این آیه درباره بقیه مومنین است!
سوال اینجاست این آیه دربارهی چه کسانی است؟
برای کشف این حقایق، بیایید دنبالهی آیه را بخوانیم.
دنباله ماجرا: هر دو گروه مومنان، ناگهان بر خلاف میل بعضی از خودیها، خویش را در مقابل یک لشکر جرار میبینند.
حالا سه راه دارند:
۱-یا فرار کنند.
۲-یا از الله مدد بخواهند و یا تسلیم دشمن شوند!
۳-وآنها راه دوم را انتخاب میکنند و از الله مدد میخواهند.
«و دست حاجت به سوى او دراز کردید و از وى تقاضاى کمک نمودید» (إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ).
و الله فوراً این پاداشها را به آنها بهخاطر انتخاب راه دوم داد:
۱-«خداوند تقاضاى آنها را پذیرفت» (فَاسْتَجابَ لَکُمْ).
۲-و فرمود: «من شما را با یک هزار نفر از فرشتگان که پشت سر هم فرود مىآیند، کمک و یارى مىکنم» (أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُرْدِفِینَ).
۳-«خداوند این کار را قرار نداد مگر براى بشارت و اطمینان قلب شما» (وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرى وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ).
۴-«به خاطر بیاورید هنگامى را که شما را در خواب سبکى فرو برد، که مایه آرامش و امنیت روح و جسم شما از ناحیه خداوند گردید» (إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَهً مِنْهُ).
۵-«که آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد» (وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً). «تا بهوسیلهی آن شما را پاک و پاکیزه کند».
۶-«و پلیدى شیطان را از شما دور سازد» (لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ).
۷-به علاوه «خدا مىخواست با این نعمت دلهاى شما را محکم دارد» (وَ لِیَرْبِطَ عَلى قُلُوبِکُمْ).
۸-و نیز «مىخواست (در آن شنزار که پاى شما فرو مىرفت، و لغزنده بود) به وسیله ریزش باران گامهاى شما را محکم کند» (وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ).
۹-«به خاطر بیاور هنگامى را که پروردگار تو به فرشتگان وحى فرستاد، من با شما هستم و شما افراد با ایمان را تقویت کنید و ثابت قدم بدارید» (إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى الْمَلائِکَهِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا).
این خلاصه ماجرا از آیه ۵ تا ۱۲ سوره انفال بود.
حالا سوال این است که الله در قرآن دارد از مومنانی حرف میزند که مثل "علیِ شیعه" معصوم نبودند، مومنانِ عادی بودند، با این وجود الله به آنها مدد رساند و برای آنها فرشتگانی فرستاد. این مومنان چه کسانی بودند؟
شیعه هم میگوید آیه درباره جنگجویان بدر است، بنابراین آنها چه کسانی بودند؟
یکی علی رضی الله عنه بود که تازه از نظر شیعه مشمول آیات نیست!! واضح است که آن ۳۱۲ نفر دیگر که در قرآن از آنها ستایش میشود که پاکشان کردیم و قدمهایشان را محکم نمودیم و همچنین دعاهایشان را اجابت کردیم. و هزار فرشته به کمکشان فرستادیم. و خلاصه ۹ پاداش عظیم به آنها داد که فقط یکی مثل آنها را به اهلبیت داده است اما شیعه فقط این آیه را تکرار میکند:
یعنی دقیقاً آیهی ۳۳ از سوره احزاب که الله میگوید: « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» یعنی: بهدرستیکه خدا مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.
و دقیقاً مثل چنین آیهای الله متعال در جای دیگری از قرآن خطاب به یاران پیامبر میگوید:
(وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ).. «که آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد تا به وسیله آن شما را پاک و پاکیزه کند و پلیدى شیطان را از شما دور سازد»
ای شیعهای که به آیه ۳۳ سوره احزاب استناد میکنی تا بگویی ۵ تن پاک و معصوم بودند خوب درباره این آیه چه میگویی؟!
حالا سخن این است که شیعه ۹۰ درصد کسانی که در جنگ بدر بودند و این پاداش شامل حالشان شده را انسانهای بدی میداند. شیعه برای نجات از تنگنا میگوید انسان خوب میتواند بد شود، و هر چیز محتمل و قابل تحقق است.
بله، اولا هر چیز محتمل است، و این نیز احتمال دارد فردا دیگر از آسمان باران نبارد، اما محتمل بودن چیزی دلیل بر حقیقی بودن آن نیست!
دوما شیعه اصحاب را از اول منافق میداند، نه اینکه عقیده داشته باشد اول مومن بودند و بعداً منافق شدند.
سوماً: هرکس مبرا از اتهام است تا وقتی خلافش ثابت شود، چه برسد به اینکه شخصی سند برائتش را خدای عالمیان صادر کند! تا چه برسد به کسی که سند خوب بودنش را خدای عالمیان امضاء کند! ( آیات فوق و صدها آیهی دیگر)
برای متهم نمودن چنین اشخاصی باید دلیل خیلی قوی وجود داشته باشد، نه اینکه در مقابل سخنان الله، بیاییم و به سخنان ابنابی الحدید معتزلی یا گفتههای آیت الله خمینی ایمان بیاوریم!