صنعت شبهه سازی! در بین علمای اهل تشیع بسیار پرطرفدار است، چنانکه در عصر حاضر بسیار پیشرفت کرده و به صورت کارخانه های بزرگی مشغول به کار هستند.
یکی از این کارخانه ها، کارخانه شبهه سازی شهر قم است که محصولات خود را به وسیله سایتهای شبهه افروز تبلیغ میکند و یکی از این محصولات که جدیداً ورژن جدید آن نیز نشر داده شده با نام" بررسی شبهه ازدواج ام کلثوم با عمر" می باشد که متن شبهه بسیار طولانی است و در اینجا سعی شده تا جای ممکن،شبهه و جواب آن مختصر شده و فقط به شبهه های اصلی آنها جواب داده شود.
شبهه شیعه:
تاریخ بشر ، همیشه در معرض تحریف سردمداران و سیاستمداران بوده است…… یکی از افسانههایی که دودمان بنی امیه به تاریخ افزودهاند ، ازدواج ام کلثوم با عمر بن خطاب است .
جواب:
اگر بنی امیه این روایت را جعل کرده اند.. پس باید به آنها آفرین ها گفت!.. چرا که میبنیم ایشان تا به آن حد در کار خود مهارت داشته اند که حتی ائمه(به زعم شیعه) معصوم و عالم الغیب هم گول خورده و گمان بر صحت این ماجرا برده اند!
چنانکه کلینی ۴ روایت را از آنها نقل میکند که مجلسی و بهبودی متفقاً دو روایت را صحیح دانسته اند. و مجلسی میگوید: اما روایاتی که دلالت بر ازدواج حضرت عمر و ام کلثوم علیها السلام میکند صحیح بوده و هیچ شکی در آن نیست!
گذشته از این بنی امیه به چه علت باید این ماجرا را جعل میکردند؟؟ مگر شما نمیگویید که امویها از سیدنا علی علیه السلام بدگویی و او را لعن و نفرین میکردند و میخواستند علی علیه السلام را از چشم مردم بیاندازند؟حالا چه لزومی داشته روایتی جعل کنند به این خاطر که ثابت شود علی رضی الله عنه با حضرت عمر رضی الله عنه خوب بوده است؟؟!!
مگر شما نمیگویید: هر وقت معاویه در نامه هایش از سیرت و روش خلفا صحبت میکرد حضرت علی رضی الله عنه حرفش را تایید میکردند تا بهانه دستش نیاید که فردا بگوید: میبینید! علی با خلفای قبل از خودش هم مشکل داشته، چه برسد به من!! حالا چرا باید چنین اشخاصی بر خلاف نیت خودشان( که به قول شیعه قصد داشتند علی رو دشمن خلفای ثلاثه جلوه بدن تا از این راه خود رو تثبیت کنند) روایتی جعل کنند که نشانه محبت بین علی علیه السلام و عمر علیه السلام است؟؟!
شیعه در ادامه شبهه خود میگوید: برخى دیگر، وقوع تعارض در روایات ازدواج را دلیلى واضح براى بطلان مدعاى اهل سنت در باره این ازدواج مىدانند؛ از جمله شیخ مفید رضوان الله تعالى علیه در دو رساله مجزا به نامهاى المسائل العُکبریه و المسائل السرویه چنین میگوید.۱
جواب:این دروغی بیش نیست! چون شیخ مفید، هر چند در کتاب مسائل السرویه( ونه مسائل العکبریه) وقوع ازدواج را مردود میداند ولی بعد از این کتاب به اشتباه و واهی بودن دلایل خود پی برده و بعد از نوشتن کتاب مسائل العکبریه(عکبریه=دهکده ای نزدیک بغداد) وقوع ازدواج را معترف میشود. و آن را به دلیل تهدید و حفظ اسلام دانسته۲ ولی مدعی به دروغ نام این رساله را هم ذکر کرده!!
پس دیگر از علمای قدیم اهل تشیع(بخوانید اهل تشنج!) هیچ منکری باقی نمی ماند و اینجا جا دارد نظر محمد باقر مجلسی را در مورد ادعای شیخ مفید ببینیم:
مجلسی:« انکار شیخ مفید(رح!) درباره اصل واقعه (ازدواج حضرت عمر با ام کلثوم) تنها مربوط به آنست که این حادثه از طریق آنان (اهل سنّت) ثابت نمی شود و گرنه، پس از ورود اخباری که (از طریق امام?ّه) گذشت انکار این امر، شگفت است!( فبعد ورود ما مر من الأخبار إنکار ذلک عجیب) و کلینی به سند خود (سلسله سند) از ابو عبدالله صادق -علیه السلام- گزارش نموده که گفت: چون عمر وفات یافت علی -علیه السلام- نزد امّ کلثوم رفت و او را به خانه خود برد. و همانند این روایت با سند دیگر (سند را ذکر می کند) از ابو عبدالله صادق -علیه السلام- نیز گزارش شده است »3
و نیز مجلسی معترف است که: «تاره یروی أنه کان عن اختیار و إیثار» یعنی : «گاهی روایت شده که این ازدواج از روی اختیار و ایثار انجام گرفته است»!!4
ولی شبهه ساز فقط از مخالفان صحبت کرده و از موافقان اسمی نیست!!
پس ثابت شد که از قدمای اهل تشیع هیچ منکری وجود ندارد ، و اما منکران معاصر!!
به منکران معاصر، این سخن سید مرتضی شیعی را تقدیم میکنم که همین آنها را بس است:
«اما کسانی از اصحاب غافل ما!، وقوع این عقد را انکار کردهاند. این ازدواج و انتقال امکلثوم به خانه عمر و آوردن فرزندانی برای او معلوم و مشهور است و آن را جز "جاهل یا معاند" انکار نمیکند و ما در مسئلهای از دین که راه خروجی برای آن هست، نیازی نداریم که مسائل ضروری و آشکار را انکار کنیم.!» 5
بعد از این ببینیم و بخندیم ،دلایل اصحاب غافل و جاهل و معاند آقای سید مرتضی را!!
شبهه: دخترى به نام ام کلثوم بنت فاطمه وجود نداشته است؟
…..کسانى که فرزندان امیر مؤمنان از فاطمه زهرا را پنج نفر؛ یعنى امام حسن، امام حسین، محسن، زینب و امّکلثوم معرفى کردهاند، تنها به مضامین روایات نظر داشتهاند که در آنها گاهى نام زینب آمده و گاهى امّکلثوم. به همین سبب نام هر دو را آوردهاند؛ غافل از اینکه امّکلثوم کنیه زینب کبرى است؛ چنانچه این مطلب در بسیارى از کتب انساب شیعه ذکر شده است.
جواب:
اگر به همین راحتی میتوانید بگویید: ام کلثوم کنیه زینب کبری بوده و فاطمه دختر دیگری نداشته ما هم میتوانیم بگوییم: زینب کنیه ام کلثوم همسر عمر رضی الله عنه بوده و حضرت فاطمه دختری به نام زینب کبری نداشته!!! و البته چندین قرائن نیز میتوان ذکر کرد.. از جمله:
شیخ مفید و مجلسی و النمازی و محدث قمی و … ۶ میگویند: فاطمه دو دختر داشته یکی زینب و دیگری ام کلثوم که کنیه اش زینب صغری بوده و همسر حضرت عمر(رضی الله عنه) است.!!
محدث قمی می نویسد : پیغمبر برای شباهت حضرت اُم کلثوم علیها السلام به خاله اش اُم کلثوم دختر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، او را هم اُم کلثوم کنیه نهاد .
در اینجا من میگویم: نه برادر! تنها یک دختر بوده، یعنی فقط ام کلثوم همسر حضرت عمر واقعی است و زینب کبری وجود خارجی نداشته!! و دلیل دیگر نیز میتوان گفت که: در روایتی از ابن بابویه قمی اینگونه میخوانیم:
فاطمه حسن را در آغوش راستش و حسین را در آغوش چپش حمل کرد و دست چپ امکلثوم را با دست راستش گرفت، سپس به حجره پدرش رفت!!! ۷ (خواستگاری از دخت ابوجهل).. و نامی از زینب به میان نمی آورد!! پس نتیجه میگیریم که زینبی در کار نبوده!! مگر اینکه بگویید:زینب از ام کلثوم کوچکتر بوده که البته مدعی این راه را بر خود بسته و در شبهاتش عکس این موضوع را گفته است!
در تایید روایت فوق،شبهه ساز زحمت ما را کم کرده و کمی جلوتر قول آقای مرعشی را به این شکل نقل کرده اند:
حضرت امیر المؤمنین على را هفده فرزند بوده وبه روایتى بیست فرزند، امام حسن، دیگر امام حسین، دیگر محسن – درطفلى وفات کرده – دیگر ام کلثوم واین هر چهار از فاطمه بودهاند. ۸
دیدید که ایشان نیز از زینب نامی به میان نیاورده و فقط ام کلثوم را شمرده اند… پس نتیجه میگیریم که زینبی در کار نبوده!!!
و یا این روایتی که مدعی در شبهاتش به این شکل از محمد فتال نیشابوری نقل کرده اند که :
هنگامى که فاطمه از دنیا رفت، مردم مدینه یکپارچه صداى ناله سر دادند، …مردم دسته دسته به نزد علی آمده در حالى که حسن و حسین در جلوى آنحضرت نشسته و گریه مى کردند و مردم نیز از گریه آن دو گریان مى شدند.امّکلثوم در حالى که روبند بر چهره داشت و چادر عربى برسرش افکنده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد مىزد: اى جد بزرگوار! و اى رسول خدا! اکنون به حق تو را از دست دادم که هیچگاه دیگر تو را نخواهیم دید، ….9
همینطور که ملاحظه کردید در این روایت نیز نامی از زینب نیست!!
نتیجه اینکه زینبی در کار نبوده که در آن روز در سوگ مادر گریه کند و اگر خیلی خوشبین باشیم میگوییم او در آن روزها دختر کوچکی بوده که این چیزها را درک نمیکرده!!
و اما اگر بگویید: پس زینبی که در حوادث کربلا از آن یاد شده که بود؟ام کلثوم که قبل از آن ماجرا فوت شد.
میتوان گفت: روایتی که میگوید: ام کلثوم در زمان خلافت معاویه همراه پسرش فوت شد صحیح نیست ، بلکه صحیح آن است که او بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سند نیز اینگونه است:
علی محمد علی شیعی ولادت ام کلثوم را سال ششم هجری و وفات او را چهار ماه پس از بازگشت کاروان اسرا از شام دانسته است و ماجرا را نیز نقل میکند..۱۰
پس این موضوع نیز حل میشود و باز هم دست مدعی درد نکند که زحمت ما را کم کرده!!
مدعی میگوید: در کربلا خطبه ای ایراد شده که بعضی آن را از زینب و بعضی آن را از ام کلثوم دانسته اند!
بنده نیز میگویم: دیدید؟ این هم یک دلیل دیگر که زینبی وجود نداشته! بلکه آن خطبه از ام کلثوم است که نام او زینب صغری است و مولفین و راویان را به اشتباه انداخته است!
و در مورد ازدواج عبدالله بن جعفر نیز مانند شیعه ها میگوییم: عبدالله بن جعفر(استغفرالله) با جنیه ای ازدواج کرده است۱۱! و فرزندانی که برایش نوشته اند همه آنها خیالی هستند که راویان و مولفین تراشیده اند و برای اثبات این حرف، دلایلی مانند دلایل مدعی و طبق استدلها و اصول ایشان اینچنین ارائه میکنم.
دلایل: (به قول شخص شبهه ساز) تعارض در بعضی روایات و اختلافات در تعداد فرزندان آنها، اصل چنین ازدواجی را زیر سوال میبرد!!و ما مانند ایشان چند شبهه را مطرح میکنیم.
آیا حضرت عبدالله بن جعفر از سیده زینب(رضی الله عنها) فرزندی داشته اند؟؟
علما در این مورد بسیار سر گردان هستند تا به آنجا که قولها بسیار متفاوت و جمع بین آنها ممکن نیست! حداقل ۹ قول متفاوت را درج کرده اند. نویری یک پسر را ۱۲ بیهقی: دو پسر۱۳، ابن اسحاق: یک پسر و یک دختر، دارقطنی: یک پسر و دو دختر، ذهبی:سه پسر و یک دختر۱۴ ،زبیری:سه پسر و دو دختر۱۵ ،ابن حسن عمری:چهار پسر۱۶،ابن سعد:چهار پسر و یک دختر۱۷،بلاذری:پنج پسر و یک دختر۱۸ ذکر کرده اند.
*******
بعد از ملاحظه کردن این همه تعارض!! بد نیست برای قانع شدن خواننده تعارضها و بلکه درگیریهایی که در مورد مکان قبر زینب وجود دارد را نقل کنیم که موضوع را بیش از پیش ثابت کند!
۱ – محلى که در شهر قاهره پایتخت مصر به نام «زینبیه» مشهور است.
نسابه عبیدلى در کتاب «اخبار الزینبات ، ص ۱۲۵- ۱۲۲٫ » شش روایت نقل کرده است که بر اساس مضمون آنها باید حضرت زینب علیهاالسلام درمصر دفن شده باشد.
۲- قبرى که در شهرک زینبیه امروز در نزدیکى دمشق، پایتخت فعلى کشور سوریه وجود دارد.
علماى قدیم از این مکان (شهرک زینبیه) به «غوطه» یا «راویه» تعبیر آوردهاند. زائران ایرانى که جهت زیارت به سوریه مىروند، این مکان را زیارت مىکنند.
۳ -شهر مدینه نیز به عنوان محل دفن حضرت زینب علیها السلام معرفى شده است،
سید محسن امین معتقد است که حضرت زینب علیها السلام در مدینه دفن شده است و براى این مطلب دلیل مىآورد که: بازگشتحضرت زینب علیها السلام پس از فاجعه کربلا به مدینه، قطعى و مسلم است اما خروج مجدد او از این شهر ثابت نشده است، بنابراین باید گفت: در مدینه وفات یافته و در همانجا دفن شده است، گرچه تاریخ وفات و محل دفنش دقیقا روشن نباشد. ۱۹
*****
بنده بعد از ذکر این اختلاف ها سخنی مانند سخن مدعی را به خودش میگویم:
این اختلافاتی که ذکر شد به آن معنی است که چینین ازدواجی رخ نداده بلکه چنین دختری (زینب) برای حضرت فاطمه ثابت نمیشود که حالا قبری هم داشته باشد!!
از این حرف من تعجب نکنید!! باور کنید مدعی بعد از ذکر چنین اختلافاتی نتجیه گرفته که ازدواج ام کلثوم با حضرت عمر غلط و مردود است ، من هم در این مورد به ایشان اقتدا کردم!!
البته این مطالبی که ذکر شد فقط و فقط در جواب اراجیف های مدعی بود و گرنه هیچ شخص عاقل و آگاهی منکر وجود دختران فاطمه ،نه ام کلثوم و نه زینب نمیشود!! و فقط قصد بر این بود تا به خواننده بفهمانیم که تاریخ بسیار دروغگوست و اگر کسی قصد کند مانند کارکنان کارخانه قم پیش برود!میتواند خیلی از واضحات اسلام را رد کند!
شبهه :کلام عالمان شیعه در تایید این که فاطمه علیها سلام دختری به نام ام کلثوم نداشته!:
رضى الدین حلى از عالمان بزرگ شیعه در قرن هشتم هجرى در باره فرزندان امیر مؤمنان علیه السلام مىنویسد: تعداد فرزندان علی علیه السلام از دختر و پسر بیست و هفت نفر است. حسن، حسین و زینب کبرى که کنیه وى امّکلثوم است، همگى از فرزندان دخت گرامى رسول خدا صلى الله علیه وآله بودهاند.
جواب:
۱-رضی الدین حلی متوفی ۷۰۵ می باشند که به هیچ وجه نمیتوان این ادعا را از ایشان قبول کرد مگر اینکه دلایل خود را ذکر کنند!
۲-ایشان درست یک صفحه قبل از ذکر نامهای فرزندان حضرت علی(ع) و بعد از ذکر ماجرای ضربت خوردن حضرت علی رضی الله عنه به دست ابن ملجم مینویسد:
فصاحت ام کلثوم بنت أمیر المؤمنین (علیه السلام) یا عدو الله لا بأس على أبی والله یجزیک وبکت، فقال لها ابن ملجم: فعلام تبکین، فو الله لقد ضربته بسیف اشتریته بألف وسممته بألف درهم، فان خاننى فأبعده الله، …….. ثم قال لبنیه: یا بنی ان هلکت فالنفس بالنفس، اقتلوه کما قتلنی،….. وصاحت زینب بنت أمیر المؤمنین یا ملعون قتلت أمیر المؤمنین، فقال: انما قتلت أباک، ثم حبسوه….۲۰
در اول روایت میگوید: ام کلثوم دختر امیرالمومنین علی(ع) فرمود.!!! و بعد از آن به فرزند ایشان که منظور ،سیدنا حسن(ع) می باشند اشاره میکند و بعد از آن نیز میگوید: و زینب دختر امیر فرمود!!!!!
میبینیم که در اینجا از دو دختر حضرت علی رضی الله عنه نام برده و همه تصریح کرده اند که ام کلثوم فرزند علی و فاطمه بوده که در آن زمان با پدرش در یک خانه بوده. (که به وقتش ذکر خواهد شد. )
این به چه معناست؟؟ یا جناب حلی نادانسته این اشتباه را انجام داده اند!! و یا اینکه کتاب مذکور دستخوش تحریف شده و تحریف کنندگان این قسمت را از قلم انداخته اند!!
و اگر این دو احتمال مقبول حضرات نیافتاد.. میگوییم: به فرض که هیچ اشتباهی رخ نداده و آقای حلی بر این عقیده بوده که سیده فاطمه فقط یک دختر داشته!! این سخن هیچ ارزش علمی نخواهد داشت چون ایشان هر چه نوشته اند از کتابهای نویسندگان ما قبل خود استفاده کرده اند و ما باید ببینیم علمایی که مستقیماً با راویان در ارتباط بوده اند چه میگویند!! و از جمله آنها شیخ مفید و طبرسی هستند، که ایشان زینب صغری(همسر حضرت عمر رض) را مکنی به ام کلثوم میدانند نه زینب کبری را!۲۱
*****
مدعی بعد از این، به قول چند نفر دیگر نیز استناد کرده اند که همه مانند همین مورد هستند و برای پرهیز از زیاده نویسی به آنها نمی پردازیم.
(البته در کتاب به روشنی آفتاب آنها نیز بررسی شده اند)
شبهه:شواهد این دیدگاه که فاطمه فرزندی به اسم ام کلثوم کبری نداشته!
«در هیچ روایت صحیح السندی بین نام ام کلثوم و زینب جمع نشده است:»
نخستین شاهد این است که در هیچ روایت صحیح السندى در منابع شیعه، در باره فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها و ماجراهایى که به ایشان مربوط مىشود، نام زینب و امّکلثوم با هم نیامده؛ بلکه تنها یا نام زینب آمده است و یا نام امّکلثوم.
جواب:
این دروغ محض است و ما میتوانیم دهها روایت را مثال بزنیم که یکی از این روایات را قبلاً از کتاب رضی الدین حلی۲۲ نقل کردیم ولی برای تایید آن، چند نقل زیر را نیز ببینید.
۱- محمد بن سلیمان کوفى شیعی۲۳ (ح ۳۰۰):أخبرنا معن بن عیسى قال : حدثنا مالک بن أنس عن جعفر بن محمد عن أبیه قال : وزنت [ فاطمه ] بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم شعر حسن وحسین وزینب وأم کلثوم فتصدقت بزنته فضه .
امام باقر علیه السلام گوید:حضرت فاطمه[س] موى حسن و حسین و زینب و امکلثوم را وزن کرد و هموزن آن را نقره داد.
۲- شیخ صدوق۲۴(م۳۸۱): محمد بن مروان مىگوید: به امام صادق عرض کردم: آیا پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: فاطمه پاک است، پس خداوند آتش را بر ذریّه او حرام کرده است؟ امام علیه السلام فرمود: بله، مراد پیامبرصلی الله علیه وسلم از این سخن، حسن و حسین و زینب و امکلثوم است.
۳ـ شیخ صدوق۲۵:حماد بن عثمان گوید :به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم، معناى این سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم چیست که فرمود: فاطمه پاک است، پس خداوند آتش را بر ذرّیّه او حرام کرد؟ امام علیه السلام جواب داد: رهاشدگان از آتش فرزندان او هستند: حسن و حسین و زینب و امکلثوم.
۴-حسین بن حمدان۲۶ (م۳۳۴): حضرت علی(ع) فرمود: دو پسرم حسن و حسین و دو دخترم زینب و امکلثوم.
۵-اسرار الفاطمیه: در آخرین لحظات عمر حضرت علی(ع): ثقل علیها المرض ، والإمام لا یفارقها ، وأسماء تمرضها ، والحسن والحسین وزینب وام کلثوم عندها.. ۲۷
۷-بحار الانوار مجلسی:بعد از غسل دادن حضرت علی(ع) : واسماء فی تلک اللیله ثم نادى : یا ام کلثوم ، یا زینب یا حسن ، یا حسین ، هلموا تزودوا من امکم فهذا الفراق واللقاء والجنه ، وبعد قلیل نحاههم امیر الؤمنین علیه السلام…. ۲۸
سپس اسماء در آن شب ندا زد:ای ام کلثوم، ای زینب!، ای حسن ، ای حسین …..
**********
چون مدعی از روایت صحیح دم میزند.. شرح حال راویان نقل اول را ذکر میکنم.
۱-معن بن عیسى بن یحیى بن دینار الأشجعى مولاهم ، أبو یحیى المدنى القزاز :
شرح حال: الامام، ثقه ثبت ، قال أبو حاتم : هو أثبت أصحاب مالک … از این بالاتر؟؟
۲-مالک ابن انس :
شرح حال: إمام دار الهجره ، رأس المتقنین ، و کبیر المتثبتین حتى قال البخارى : "أصح الأسانید کلها "
۳- ، أبو عبد الله ، الصادق:
شرح حال:( امام صادق ع) صدوق، فقیه، إمام و قال أبو حنیفه : ما رأیت أفقه منه!
۴-و ابوجعفر یعنی امام باقر(ع): فقیها ، فاضلاً و… (تهذیب الکمال شیخ المزی)
چنین روایت محکم و صحیحی نقل شد آیا مدعی باز هم پروا ندارد؟؟؟
در ادامه ، ضمن جواب به شبهات چند روایت دیگر نیز نقل میشود.
شبهه: عبد الله بن جعفر با چه کسی ازدواج کرده است:
بخارى مىنویسد:عبد الله بن جعفر با همسر علی و دختر علی همزمان ازدواج کرد.
در شرح این روایت، برخى از عالمان اهل سنت این دختر را زینب معرفى کردهاند:
ابن حجر:عبد الله بن جعفر با یکى از همسران علی و دختر او ازدواج کرد. اما همسر او لیلى بنت مسعود و دخترش زینب بود.
عدهاى نیز او را امّکلثوم معرفى کردهاند:
سعید بن منصور : عبد الله بن جعفر بین لیلى دختر مسعود نهشلى که در زمانى همسر علی بود و بین دخترش امّکلثوم فرزند فاطمه یادگار رسول خدا صلی الله علیه وسلم جمع کرد و هر دو در یک زمان همسران عبد الله بودند.
در جمع بین این دو روایت عالمان اهل سنت ـ چون مىدانستهاند اگر زینب را همان امّکلثوم معرفى کنند، دچار مشکل مىشوند ـ توجیه شگفتآور و صد البته غیر قابل قبولى کردهاند.
ابن حجر عسقلانى مىنویسد:منافاتى بین دو روایت نیست که در یکى زینب و در دیگرىام کلثوم آمده است؛ زیرا عبد الله بن جعفر با هر یک پس از دیگرى ازدواج کرد (نه اینکه در زمان واحد با دو خواهر ازدواج کرده باشد).
بعضی گویند:زینب را طلاق داد و بعد با ام کلثوم ازدواج کرد و بعضی گویند بعد از وفات زینب چنین شد.
جواب:
خود مدعی میبیند که علما در این مورد در عجب هستند و هر کدام نظری دارند ولی با این وجود میخواهد از آب گل آلود ماهی بگیرد و این اختلافات را دلیلی بر نفی ازدواج و نفی موجود بودن ام کلثوم بگیرد!!(بخندید به این هذیان)!
به راحتی میتوانیم اینگونه بگوییم: ما در بالا ثابت کردیم که حضرت فاطمه دختری مشهور به زینب کبری نداشته و فقط یک دختر به نام ام کلثوم از او ثابت است که کنیه او زینب است و علما نیز به خیال اینکه فاطمه دو دختر داشته در بعضی روایات زینب را و در بعضی ام کلثوم نوشته اند و این نیز خود دلیلی است بر اینکه زینب کبری وجود نداشته!!! (به همین راحتی)
و اما حقیقت ماجرا:
۱-بسیاری از تذکره نویسان مینویسند که ام کلثوم فقط با حضرت عمر و محمد و عون بن جعفر ازدواج کرده و بس.۲۹
۲-عبدالله بن جعفر در حیات حضرت علی با زینب ازدواج کرد و هیچ روایت صحیحی وجود ندارد که او زینب را طلاق داده باشد و بلکه اکثر تذکره نویسان میگویند: او در نکاح عبدالله ابن جعفر بود تا وقتی که وفات کرد.
پس عبدالله بن جعفر به هیچ وجه نمیتوانسته با هر دو خواهر ازدواج کند.
و به امید خدا ،در بحث ام کلثوم پس از عمر با چه کسی ازدواج کرد؟ به صورت مفصل به ازدواجهای حضرت ام کلثوم میپردازیم تا خواننده به حقیقت ماجرا پی ببرد.
ضمناً: در بالا با نقل روایات متعدد ثابت شد که زینب و ام کلثوم هر دو یک نفر نیستند .
شبهه: یک خطبه با نام دو نفر:
ابن طیفور از عالمان قرن چهارم در کتاب بلاغات النساء، ابوسعد الآبى در نثر الدرر، و ابن حمدون در التذکره الحمدونیه، خطبه امّکلثوم را در کوفه این گونه نقل مىکنند:
امّکلثوم را دیدم و دیگر همانند او سخنورى ندیدم؛ گویا از زبان علی سخن مىگفت، به مردم اشاره کرد تا ساکت شوند و چون ساکت شدند و زنگها از حرکت ایستاد، گفت: سخنم را با ستایش پروردگار و با دورود و سلام بر جدم رسول خدا آغاز مىکنم، اى مردم کوفه و اى اهل نیرنگ و خدعه، اشک چشمانتان همیشه جارى باد، و ناله های اندوه شما هیچ وقت پایان نیابد…
در حالى که شیخ مفید و برخى دیگر از علما، همین خطبه را از زبان حضرت زینب سلام الله علیها نقل کردهاند:
زینب دختر علی را دیدم و همانند او سخنورى ندیدم؛…
همچنین در قضیه منع کودکان اهل بیت از خوردن صدقات کوفیان، برخى از علما آن را براى امّکلثوم و برخى براى حضرت زینب سلام الله علیها نقل کردهاند؛ چنانچه شیخ انصارى رضوان الله تعالى علیه در این باره مىنویسد:
داستان ممانعت اسیران از خوردن صدقه اهل کوفه توسط حضرت زینب یا امّکلثوم معروف و مشهور است که چون گرفتن صدقه بر اهل بیت حرام بود، منع مى کردند.
جواب:
با رجوع به منابع مختلف به نکته جالبی که در این دو نقل قابل توجه است بر میخوریم و آن این که: این روایت از شش نفر نقل شده! وهر ۶ نفر سخن خود را با این جمله شروع میکنند: "ام کلثوم" یا "زینب" را دیدم و مثل او سخنرانی ندیدم .گویا از زبان امیرالمومنین علی سخن میگفت.
الف:در بلاغات النسا از جعفر بن محمد عن آبائه علیهم السلام : ورأیت أم کلثوم علیها السلام ولم أر خفره والله أنطق منها کأنما تنطق وتفرغ على لسان أمیر المؤمنین علیه السلام
ب:در احتجاج از حذیم الاسدی۳۰ : قال حذیم الاسدی: لم اروالله خفره قط انطق منها، کأنها تنطق وتفرغ على لسان علی علیه السلام
پ:در معالم المدرستین: وقال بشیر بن حذیم الاسدی: نظرت إلى زینب بنت على یومئذ – ولم أر خفره قط انطق منها کأنما تنطق عن لسان أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام..
ت:در الامالی شیخ مفید۳۱ از : حذلم بن ستیر قال : قدمت الکوفه فی المحرم سنه إحدى … قال(حذلم بن ستیر) : ورأیت زینب بنت علی علیهما السلام ولم أر خفره قط أنطق منها کأنها تفرغ عن لسان أمیر المؤمنین علیه السلام
ث: در الفتوح ابن اعثم کوفی۳۲ از:خزیمه الاسدی : قال خزیمه الأسدی: ونظرت إلى زینب بنت علی رضی الله عنه یومئذ ولم أر حفره قط أفصح منها کأنها تنطق عن لسان أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب رضی الله عنه
ج:در پاورقی همین کتاب(الفتوح) ۳۳ تصریح شده که این قول از بشر بن حریم نقل شده: عن الدر المنثور فی طبقات ربات الخدود ، وبالأصل : بشر بن حریم
دیدید که توسط شش راوی این روایت نقل شده و هر ۶ نفر با این جملات سخن خود را شروع میکنند: زینب یا امّکلثوم را دیدم و دیگر همانند او سخنورى ندیدم؛ گویا از زبان امیرالمومنین سخن مىگفت.
آیا عجیب نیست که هر شش راوی به مثل هم ،سخنان زینب یا ام کلثوم را اینگونه توصیف میکنند؟ چگونه میشود هر ۶ نفر در مورد آن سخنان یک نظر را داشته باشند و هر شش نفر آنها کلماتی مانند هم را در توصیف آن سخنان به کار ببرند؟
نتیجه:یا این روایات ساخته مولفین است! و یا ساخته راویانی که این روایت را از این شش نفر نقل کرده اند!! و یا حداقل ۵ طریق از این روایات کذب است و فقط یکی از آنها صحت دارد! که یا به ام کلثوم یا به زینب میرسد!!و الله اعلم
۳- در کتاب " اللهوف فی قتلى الطفوف ۳۴" نوشته آیه الله سیدبن طاووس حسنی (متوفاى ۶۶۴) اینچنین آمده:
حضرت حسین علیه السلام زمانى که اشعار (یا دهر اُفّ لک من خلیل …) را ایراد فرمود و زینب و اهل حرم علیهنّ السلام فریاد به گریه و ناله برداشتند، حضرت آنان را امر به صبر کرده و فرمود:
یا اختاه یا امّ کلثوم ، و اءنتِ یا زینب ، و اءنتِ یا رقیه ، و اءنتِ یا فاطمه ، و اءنتِ یا رباب ، اُنْظُرْنَ إ ذا اءنا قُتِلْتُ فلا تشققن على جَ?ْبا و لا تخمشن علىّ وجها ولا تقلن على هجرا.
یعنى: خواهرم ای ام کلثوم ، و تو اى زینب ، و تو اى رقیه، و تو اى فاطمه ، و تو اى رباب ، زمانى که من به قتل رسیدم در مرگم گریبان چاک نزنید و روى نخراشید و کلامى ناروا بر زبان نرانید.
* وقتى قافله به کربلا رسید امام حسین جملهاى فرمود که از آن استفاده مىشد حضرت در آن سرزمین به شهادت مىرسد. "حضرت زینب" گفت: «ای برادرم، این سخن کسى است که یقین به کشته شدن دارد! امام(ع) فرمود: "بله خواهرم". زینب گفت: اى واى! حسین از مرگ خود خبر مىدهد. راوى مىگوید: زنان گریه سر دادند و به صورت زدند و گریبان دریدند. "امکلثوم" فریاد برآورد: وا محمدا، وا علیا، وا اما، وا اخا، وا حسینا..» 35
پس مشخص شد که ام کلثوم و زینب هر دو یک نفر نیستند بلکه هر دوی آنها در صحرای کربلا همراه برادرشان ،سیدنا حسین(ع) حضور داشته اند.!!
حال این سوال پیش می آید: چطور ممکن است؟ مگر حضرت ام کلثوم رضی الله عنها قبل از واقعه کربلا فوت نشدند؟ پس آنجا چه میکردند؟؟
جواب ساده است،این ام کلثوم بنت علی بن ابیطالب ،دختر حضرت فاطمه( سلام الله علیها) نیستند و طبق کتب تاریخ و انساب،حضرت علی(ع)دو دختر دیگر هم به اسم ام کلثوم داشته اند.۳۶
ام کلثوم(احتمالا ام کلثوم وسطی) بنت ام سعد دختر عروه بن مسعود الثقفیه۳۷ و ام کلثوم الصغری (همسر کثیر ابن عباس) دختر ام ولد.. ۳۸
پس بدون شک ام کلثومی که در کربلا حضور داشته دختر حضرت فاطمه(س) نبوده بلکه ام کلثوم صغری بوده که در آن واقعه حضور داشته است.
اما اگر مدعیان لجاجت کنند و بگویند: نه آن ام کلثوم حاضر در صحرای کربلا، ام کلثوم صغری نبوده. ما هم با ایشان همصدا میشویم و میگوییم: شما درست میفرمایید، اصلاً ام کلثوم کبری ، خواهر حضرت زینب در آن واقعه حضور داشته و ماجرای وفات ایشان در دوران خلافت معاویه اشتباه است ولی این به آن معنی نیست که زینب و ام کلثوم یک نفر هستند زیرا از متن روایات فوق ثابت شد که در آن ماجرا هم بانوی زینب نام و هم ام کلثوم نامی حضور داشته است.
یعنی اگر بالفرض ماجرا وفات ایشان در دوران معاویه صحیح نباشد نیز هیچ خدشه ای بر موجودیت و ازدواج سیده ام کلثوم وارد نمیشود.
التماس دعا
ادامه دارد…….
************************************
۱ -در اینجا از ناصر حسین الهندی نیز نام برده که او از معاصرشیعه است و البته به شبهاتی که آقای قزوینی به تبعیت از ایشان علم کرده اند جواب خواهیم داد. ان شا الله
۲ – المسائل العکبریه،شیخ مفید ص۶۱ ، دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت
۳ – بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۱۰۹
۴ – بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۱۰۷٫
۵ – السیدالمرتضی(م۴۳۶ق), رسائل ج۳، ص۱۵۰ ، تحقیق سیداحمد الحسینی, اعداد سیدمهدی الرجایی, دارالقرآن, قم, ۱۴۰۵ق,
۶ -الامالی شیخ المفید،ج۱، ص۳۵۴؛ ،و العمده ابن البطریق ص ۳۰ ؛ مستدرک سفینه البحار ج ۴ ص ۳۱۳ علی النمازی الشاهرودی؛قاموس الرجال ج۱۲ ص ۲۱۶ محمد تقی تستری؛ اعیان الشیعه محسن امین ج ۱ ص ۳۲۶ ؛ الفصول المهمه فی معرفه الائمه ابن صباغ، حاشیه ج ۱ ص ۶۴۷ ،_ دار الحدیث للطباعه والنشر ؛ محدث قمی در نفس المهموم ص ۴۳۱ ؛بحار الانوار ج۴۲ ص ۷۴
۷ – علل الشرایع، إبنبابویه، ص186-185، چاپ نجف – همین روایت را شیخ مجلسى نیز در کتابش جلاءالعیون آورده است.
۸ – شرح إحقاق الحق مرعشی ، ج ۳۰ ص ۱۷۲
۹ – روضه الواعظین ،فتال نیشابوری ص ۱۵۲، منشورات الرضی قم
۱۰ – اعلام النساء علی محمدعلی، صص۲۳۸ ـ ۲۴۷
۱۱ – ماجرای جنیه بس جالب و خنده دار است که شیعیان برای رد ازدواج حضرت عمر با ام کلثوم از آن استفاده میکنندو ما در اواخر کتاب به آن پرداخته ایم.
۱۲ – نهایه الأرب فی فنون الأدب النویری ، ج ۱۸، ص ۱۴۲
۱۳ – سنن الکبرى البیهقی ج ۷، ص ۷۰ ، دار الفکر
۱۴ – تجرید اسماء الصحابه، ج۲، ص۲۷۳ ؛ الکوکب الدری, الاسنوی شافعی ج ۲، ص ۲۱۳ و مصادر بحار الانوار، ابن علی فضل بن حسن طبرسی
۱۵ – مصعب بن عبدالله الزبیرى, نسب قریش ص ۸۲٫ (دارالمعارف للطباعه و النشر),
۱۶ – المجدى فى انساب الطالبیین ص ۲۹۷٫، ابن الحسن على بن محمد العمرى
۱۷ -طبقات الکبری ابن سعد ج۸ ص ۴۶۵ و موسوعه الإمام علی بن أبی طالب ج۱ ص ۱۲۲،محمد الریشهری شیعی
۱۸ – بلاذرى، انساب الاشراف ص۲۷۱ و ابن اثیر در اسد الغابه
۱۹ – اعیان الشیعه سید محسن امین ج ۷، ص ۱۴۰ _ بیروت
۲۰ – العدد القویه لدفع المخاوف الیومیه، الحلی ص۲۴۱ ، مکتبه المرعشى ـ قم، ط۱، ۱۴۰۸ هـ.
۲۱ – الارشاد شیخ المفید، ج۱، ص۳۵۴؛ اعلام الوری باعلام الهدی طبرسی ص۲۰۳
۲۲ – العدد القویه لدفع المخاوف الیومیه، الحلی ص۲۴۱ ، مکتبه المرعشى ـ قم، ط۱، ۱۴۰۸ هـ.
۲۳ – مناقب الإمام أمیر المؤمنین (ع) محمد بن سلیمان الکوفی ، ج ۲ ، پاورقى ص ۲۷۲
۲۴ – معانی الأخبار الشیخ الصدوق، ص ۱۰۶ .. با سندی صحیح
۲۵ – معانی الأخبار الشیخ الصدوق، ص ۱۰۶ و ۱۰۷ .. با سندی محکم
۲۶ – ـ الهدایه الکبرى، حسین بنحمدان خصیبى (م۳۳۴ق) ص۱۶۳ _ بیروت
۲۷ -اسرار الفاطمیه محمد فاضل المسعودی ص۳۳۴،باب لحظات عمرها الأخیره
۲۸ – البحار الانوار، ج ۴۳ ص ۱۷۹ و اسرار الفاطمیه ص۳۳۵،باب التشییع و الدفن
۲۹ – رجوع شود به قاموس الرجال ص ۹۶ ج ۸٫ ذخائر العقبی ج ۱ ص۱۱۷ و امتاع الاسماع المقریزی ج۵ ص ۳۷۰
۳۰ – احتجاج طبرسی ج۲ ص ۲۹ و الاخلاق الحسینیه ص ۵۴، جعفربیاتی
۳۱ – الأمالی الشیخ المفید ، ص ۳۲۱
۳۲ -کتاب الفتوح أحمد بن أعثم الکوفی متوفی ۳۱۴ ، ج ۵ ص ۱۲۱
۳۳ – الفتوح ابن اعثم ج ۵ پاورقى (۱) ص ۱۲۱
۳۴ – ـ لهوف، ابنطاووس ص ۵۰ و مانند آن در: ینابیع المودّه ج۳ ص ۷۹ (دار الأسوه للطباعه والنشر) و احقاق الحق مرعشی ج ۱۱ ص۶۳۳ و منتخب طریحى ص۴۴۰ و بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۷ و الدمعه الساکبه، ج۴، ص۳۳۶
۳۵- ـ لهوف ابن طاووس، ص۴۹٫
۳۶ – تا چهار ام کلثوم نیز ذکر شده که دو تن از آنها اسمشان ام کلثوم و دو تن دیگر کنیه آنها ام کلثوم بوده ولی به نظر صحیح نمی آید.. والله اعلم!
۳۷ – مراجعه شود به الکامل ابن اثیر ج ۳ ص ۳۹۵ و اعیان الشیعه ج۳، ص۴۸۴ـ۴۸۵
۳۸ – ـ تاریخ موالید الائمه(تاج الموالید) طبرسی، ص۱۵؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۷۰، ص۳۵