یکی از فتنه برانگیزترین مسائلی که بر اختلاف شیعه و سنی دامن می زند مسئله شهادت حضرت زهرا رضى الله عنها است که به قول شیعه توسط حضرت عمر و یا در روایاتی توسط غلام حضرت عمر اتفاق افتاده است. اما علما و مفکرین اهل سنت و برخی از روشنفکران شیعه اعتقاد دارند که این مسئله نه تنها صحت ندارد بلکه به عنوان بزرگترین دروغ تاریخ نیز شناخته شده است. پرونده ای که پس از ۱۴۰۰ سال از اتفاق مزعوم و با تلفیق روایات واحادیث دروغین گشوده شده است.
حال ما خواستیم با تشکیل یک محکمه مجازی این پرونده را مورد بررسی قرار دهیم. در واقع این دادگاه شبیه سازی آنچه است که در مناظرات بین شیعه وسنی در موضوع شهادت حضرت زهرا اتفاق می افتد . در اینجا ادله و براهینی که شیعه در اثبات این امرذکر می کنند آورده شده اند و همچنین اقوال و براهین طرف دوم یعنی اهل سنت نیز بررسی شده اند در این محاکمه دلایل و براهین طرفین دعوا مورد بررسی قرار می گیرد و با توجه به ادله و براهین طرفین و شهادت شاهدان عینی دادگاه حکم خود را اعلام خواهد کرد.
مشخصات پرونده
قضیه: هجوم به خانه حضرت فاطمه و آتش زدن در ، اسقاط جنین و شکستن پهلو!!
قاضی: یک شخص منصف
مدعی: شیعیان یا دقیق تر روافض
مدعی علیه: ا هل سنت و در رأس آنها حضرت عمر رضی الله عنه ، حضرت ابوبکر رضی الله عنه
———————————————————————–
قاضی: شروع جلسه اول محاکمه را اعلام می کنم طرفین دعوا حق دارند فقط با استناد به روایات و احادیث صحیح سخن بگویند و هر گونه استناد به روایات ضعیف چه از اهل سنت و چه از شیعه مورد قبول دادگاه نیست و در حکم نهائی دادگاه اثر نخواهد داشت همچنین طرفین دعوا حق دارند از روایات واحادیث طرف مقابل برای اثبات اقوال خود استفاده کنند. هر گونه خروج از موضوع و طرح مسائل جانبی غیر مرتبط با قضیه اصلی بار اول با تذکر و در صورت ادامه یافتن طرف متجاوز از دادگاه اخراج می شود.
قاضی دادگاه به اقوال مدعیان گوش می کند.
مدعیان (شیعیان): ما مدعی هستیم که بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم اصحاب او مرتد شده و بلا فاصله حکم را تغییر دانند و بر حضرت علی که جانشین شرعی پیامبر بود انقلاب کردند و ابوبکر را بر سر خلافت آوردند و به این امر اکتفا نکردند بلکه به خانه وحی (خانه حضرت علی) هجوم کردند و در خانه را به آتش کشیدند و حضرت فاطمه که پشت در خانه بود با فشاردادن در توسط عمر یا غلام او که قنفذ نام داشت پهلویشان شکسته شد و جنین ۶ ماهه او محسن سقط شدند و ما به همین دلیل ابوبکر و عمر را غاصب به شمار می آوریم. و آنها را لعنت می کنیم !
قاضی: خوب دلایل شما دراثبات وقوع این امر چیست؟
مدعیان (شیعیان): در کتب شیعه به طور متواتر روایاتی نقل شده است که این امر را اثبات میکند.
اهل سنت: این اتهامات بی اساس است و هیچ روایت صحیحی وجود ندارد که این امر را ثابت کند. زیرا هیچ کدام یک از اهل بیت یعنی حضرت علی ، امام حسن ، و دیگر فرزندان ایشان به این امر هیچ اشاره ای نکردند اگراین امر عظیم به راستی اتفاق افتاده است صاحبان اصلی حق که ایشان باشند چرا اشاره ای به این امر نکردند.
مدعیان (شیعیان) : از امام حسن بن علی (ع) روایت شده است که ایشان خطاب به مغیره بن شیبه گفتند : تو کسی هستی که دختر رسول الله را زدی و او را خون آلود کردی و آن چه در شکم ایشان بود سقط شد. این اهانتی نسبت به رسول الله و مخالفت امر ایشان بود. زیرا رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرموده بودند : « تو ( ای فاطمه ) سیده نساء اهل بهشت هستی.»سپس به خدا که جایگاه تو (مغیره بن شعبه) جهنم است.
عن مولانا الإمام أبی محمّد الحسن بن علی (علیه السلام): " وأما أنت یا مغیره بن شعبه!… وأنت الذی ضربت فاطمه بنت رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) حتّى أدمیتها، وألقت ما فی بطنها.. استذلالاً منک لرسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم)، ومخالفه منک لأمره، وانتهاکاً لحرمته، وقد قال لها رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم): " أنتِ سیّده نساء أهل الجنّه " والله مصیرک إلى النار (منبع الاحتجاج: ۲۷۸ و بحار الأنوار: ۴۳/۱۹۷ و ۴۴/۸۳)
اهل سنت: این امر بسیار مضحک است. اولا این روایت وقوع حادثه توسط حضرت عمر را ثابت نمی کند ثانیا مغیره بن شعبه خود از شیعیان حضرت علی است چطور به شکستن پهلوی حضرت فاطمه متهم می شود. این امر بطلان حدیث را از اول تا آخر ثابت می کند اگر دلیل قاطعی دارید بیان کنید دست از تشویش اذهان مردم بر دارید زیرا به هیچ جایی نمی رسید.
مدعیان (شیعیان) : در کتاب الملل و النحل شهرستانی (۵۴۸ هـ) از ابراهیم بن سیار بن هانی نقل می کند و می گوید : عمر روز بیعت ضربه ای به شکم حضرت فاطمه وارد کرد که باعث اسقاط جنین ایشان شد. الشهرستانی (۵۴۸ هـ): عن إبراهیم بن سیار بن هانی النظام قال: إن عمر ضرب بطن فاطمه (علیها السلام) یوم البیعه حتى ألقت الجنین من بطنها (منبع کتاب الملل والنحل، الشهرستانی: ۱ / ۵۹ )
اهل سنت: شما مثل این که به دروغ گفتن عادت کردید همان طور که بالای منبرها دروغ می گویید. اما این جا دادگاه است و این دروغ ها این جا فایده ای ندارد.
قاضی: لطفا توضیح دهید که این امر چطور دروغ است ایشان که از کتب شما اهل سنت این روایت را نقل کرد.
اهل سنت: خیر جناب قاضی ایشان مانند کسانی هستند که می گویند:" یا ایها الذین امنوا لا تقربوا الصلاه " و ادعا می کنند که خدا فرموده نماز نخوانید در حالی که ادامه آیه را نمی خوانند تا معنی و مفهوم آن روشن شود با این امر درک و شعور من و شما را مورد تمسخر گرفتند. شهرستانی در کتاب الملل و النحل این را نقل می کند سپس آن را رد می کند و درباره آن توضیح می دهد. اما این آقایان این طور جلوه دادند که شهرستانی این روایت را نقل کرده و آن را تأیید می کند که این دروغ بسیار بزرگ و خیانت علمی است.
تصویر زیر صفحه کتاب را نشان می دهد آن را با دقت بخوانید :
کتاب : الملل و النحل/ مؤلف : ابی الفتح احمد الشهرستانی/ انتشارات : دار المعرفه بیروت – لبنان جلد (۱)
قاضی: آن طور که از این مستند بر می آید این است که علامه شهرستانی عقاید فرقه ی نظامیه را بیان می کند و سپس آنها را رد می کند از این جمله عقاید عقیده آنها به ضربه زدن حضرت عمر به شکم حضرت فاطمه و سقط جنین است. در حالی که شما وا نمود کردید که شهرستانی به این امر عقیده دارد. آیا شما دلیلی برای اثبات ادعای خود ندارید که به جعل و تلفیق ادله می پردازید.!!!
اهل سنت: قاضی محترم این اولین باری نیست که این جعل توسط آنها صورت میگیرد آنها در این امر حرفه ای هستند و هر وقت که برای ادعاهای خود دلیلی نیافتند دست به اینگونه کارها می زنند که نمونه آن فراوان است اما بخاطر اینکه وقت دادگاه تلف نشود آنها را ذکر نمی کنم
قاضی : آیا شما مدعیان دلیل دیگری ندارید ؟ حتی اگر از کتب خود شما باشد ما آن را می پذیریم!
مدعیان (شیعیان): در کتب ما روایات بسیار زیادی در حد تواتر آمده است !
قاضی: دوباره که این سخن را تکرار کردی از ادعا تا اثبات بسیار فاصله است تو که ادعا می کنی در کتب شما این امر متواتر است پس یک حدیث صحیح ذکر کن تا دادگاه به حرف شما قانع شود
مدعیان (شیعیان): «سلیم بن قیس» به نقل از «سلمان فارسى» آورده است:فقالت فاطمه علیها السلام : یا عمر ، ما لنا ولک ؟ فقال : افتحی الباب وإلا أحرقنا علیکم بیتکم . فقالت : ( یا عمر ، أما تتقی الله تدخل على بیتی ) ؟ فأبى أن ینصرف . ودعا عمر بالنار فأضرمها فی الباب ثم دفعه فدخل .کتاب سلیم بن قیس ، تحقیق اسماعیل انصارى، ص ۱۵۰ …. حضرت زهرا(علیها السلام) فرمود: اى عمر، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن و گرنه خانه تان را به آتش مى کشیم! فرمود: اى عمر، از خدا نمى ترسى که به خانه من وارد مى شوى؟! ولى عمر ابا کرد از این که برگردد. عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد… .
قاضی: در مورد این روایت شما اهل سنت چه نظری دارید. شما که گفته بودید شیعیان روایت صحیحی در مورد آتش زدن در حضرت فاطمه و شکستن پهلوی ایشان ندارد.
اهل سنت: ما در این مورد نظر نمی دهیم بلکه روایات و احادیث وفتاوی علمای آنها را در مورد کتاب سلیم بن قیس هلالی بیان می کنم. خود علمای شیعه این کتاب را مجعول و مکذوب می دانند. و دلایل ما براین سخن به شرح زیر است.هاشم معروف الحسینی : درسند یکی از روایات سلیم بن قیس می گوید:( و در رد سند این روایات کافی است که بدانیم این روایات از مرویات سلیم بن قیس است و او متهم به دروغ گویی است.) منبع : الموضوع فی الآثار و الآخبار ص ۱۸۴ چاپ اول ۳ ۱۹۷ م . دار التعارف – بیروت
هاشم معروف الحسینی در کتاب دیگری می گوید : گروهی از محدثین آن را موثوق دانسته و گروهی دیگر گفتند که کتاب سلیم بن قیس از کتاب های جعلی است و در این مورد توضیحات زیادی داده اند مثلا در کتاب سلیم بن قیس آمده است که امامان ۱۳ نفر می باشد در حالی که صحیح نمیباشد. منبع : دراسات فی الحدیث والمحدثین ص ۱۹۷ چاپ دوم ۱۳۷۸ م دار التعارف – بیروتو هم چنین حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه می گوید :گروهی از علمای ما کتاب سلیم بن قیس را جعلی می دانند.وسائل الشیعه ۲۱۰ / ۳ چاپ بیروت و دلیلی دیگربربطلان کتاب سلیم بن قیس تنها کسی که از سلیم بن قیس روایت نقل نکرده است أبان بن أبی عیاش است . (۱) که محمد اردبیلی در کتاب جامع الرواه او را تضعیف می کند و می گوید : سند او ضعیف و بی اهمیت است و یاران ما جعل کتاب سلیم بن قیس را به او نسبت می دهند.(۲)
۱ ) محمد بن علی الأردبیلی فی جامع الرواه (۱/۳۷۴) : (فلم یرو عن سلیم بن قیس أحد من الناس سوى أبان) و علی أکبر الغفاری در حاشیه ی خود بر کتاب الغیبه (حاشیه ص۶۸ چاپ ایران ) والحسنی العلوی در مقدمه کتاب سلیم بن قیس ص۱۳ و ابن الندیم در الفهرست الفهرست ص۳۰۷ چاپ ۱۳۹۸ه .2) جامع الرواه جلد ۱ ص ۹
روایت و احادیث شیعه در مورد جعلی بودن کتاب سلیم بن قیس زیاد است امابه نظر من همین دلایل در رد این کتاب کافی باشد. و علاوه بر این مراجع و علمای معاصرشیعه نیز در صحت این کتاب اشکال وارد کردند و از معروف ترین این علما و مراجع آقای آیت الله علی سیستانی می باشد. ایشان در یکی از فتاوی خویش گفته اند که در سند کتاب سلیم بن قیس اشکال وجود دارد.
فتوا به شرح زیر است :۱۷۱ السؤال:
کتاب سلیم بن قیس الهلالی العامری الکوفی صاحب أمیر المؤمین علی علیه السلام المتوفى سنه ۹۰ هجریه ، الذی قال الإمام الصادق علیه السلام عن کتابه : أنه سر من أسرار آل محمد . فما مدى صحه هذا الکتاب وماذا یقول العلماء عنه خاصه مع اختلاف طبعاته فی الوقت الحاضر ؟الفتوى: فی سنده إشکال .
سؤال ۱۷۱ : کتاب سلیم بن قیس هلالی عامری الکوفی متوفی سال ۹۰ هجری که امام صادق درباره کتاب ایشان فرموده اند : این کتاب رازی از رازهای آل محمد است. این کتاب از نظر صحت سند با توجه به وجود چاپ های مختلف آن در وقت حاضر چطور است؟ و چون آیت الله سیستانی آدم سابقه داری در تغییر فتاوی خویش است و بار ها فتاوی خود را به علت مصالح سیاسی تغییر داده یک نسخه از صفحه را ذخیره کردم تا اگر احتمالا آن را تغییر دادند ما دلیلی برای این گفته خود داشته باشیم.
صفحه ذخیره شده در اینجا: http://www.islamtxt.net/sites/default/files/seraj.PDF
قاضی: باز منتظر یک روایت صحیح از اهل بیت هستیم که حادثه آتش زدن در خانه حضرت فاطمه و شکستن پهلو و سقط جنین راثابت کند آیا شما از شاهدان عینی این ماجرا که حضرت امام حسن و امام حسین و امام علی می باشند حدیثی دارید که به وقوع این مسئله اشاره کند؟
مدعیان ( شیعیان) : امام علی و فرزندان ایشان به خاطر حفظ وحدت مسلمین و در خطر بودن اسلام در آن زمان در این مورد به طور صریح سخن نگفته اند آنها مصلحت اسلام را در آن دیده اند که در این مورد چیزی بیان نکنند.
اهل سنت : شما هر وقت کم می آورید همین حرف را می زنید در مورد ادعای غصب خلافت توسط حضرت ابوبکر می گویید که به خاطر مصلحت اسلام حضرت علی سخن نگفتند در مورد فدک می گویید به خاطر مصلحت مسلمین ایشان سخن نگفتند در مورد آتش زدن در و شکستن پهلو می گویید به خاطر مصلحت اسلام ایشان سخن نگفتند و هزاران امر دیگر..
دست بردارید از این کارها. بااین کارها به جایی نمی رسید. خوب بر فرض این که این سخن شما صحیح باشد و حضرت علی و فرزندان ایشان به خاطر وحدت مسلمین چیزی در این مورد نگفته اند پس چرا شما پس از ۱۴۰۰ سال این امر را زنده کرده اید مگر شما ادعای پیروی از حضرت علی را نمی کنید پس چرا ازایشان پیروی نمی کنید ؟! تا همین ۱۰ سال اخیر سخنی از شهادت حضرت فاطمه به این صورت نبود این فتنه را اخیرا شما بر پا کردید و حتی در تقویم های قدیمی اثری از شهادت ایشان نیست.
دریافت صفحات تقویم: http://www.islamtxt.net/sites/default/files/shahadat-zahraa.pdf
مدعیان ( شیعیان ): حادثه آتش زدن در و شکستن پهلو را ما اختراع نکرده ایم بلکه روایات واحادیث صحیحی از کتب شما اهل سنت وجود دارد که این امر را اثبات می کند و ما هم اکنون آنها را بیان می کنیم. ما بیش از ۷۵ مصدر ذکر می کنیم که در مورد همین موضوع روایاتی ذکر کرده اند ….
قاضی: لازم نیست ۷۵ مصدر را ذکر کنید شما فقط از بین این ۷۵ مصدر که ادعا می کنید چند دلیل از قوی ترین دلایلی که ادعای شما را ثابت می کند بیان کنید اگر طرف مقابل توانست قوی ترین دلایل شما را باطل کند آن وقت دیگر پرونده خاتمه می یابد.
اهل سنت : جناب قاضی این ها می خواهند با ذکر ۷۵ مصدر به صورت فهرست وار به مردم طوری وانمود کنند که واقعا در کتب ما این روایات وجود دارد و متواتر هستند و این طور اذهان مردم را مشوش کنند ما تأکید می کنیم همه روایات وارده دراین زمینه ضعیف و جعلی هستند . آنها قوی ترین دلایل خود را ذکر کنند تا ما به آنها جواب دهیم اگر ما توانستیم قوی ترین دلایل آن را ابطال کنیم آن گاه دیگر حرفی برای گفتن نخواهند داشت. احادیث باید صحیح باشند و هرگونه روایت از کتب تاریخ مانند تاریخ طبری که در ان روایات ضعیف وجود دارد نباشد . و روایتی که ذکر می کنید باید به شکستن پهلو و اتش زدن در اشاره کند.
قاضی : لطفا قوی ترین دلایل خود را از کتب اهل سنت بیان کنید دلایل را یکی یکی بیان کنید تا طرف مقابل پس از بیان هر دلیل از خود دفاع کند.
مدعیان ( شیعیان ) : ما چهار روایت ازکتب اهل سنت ذکر می کنیم که سند آنها صحیح می باشد و تهمت قتل حضرت فاطمه و آتش زدن در را بر خلیفه دوم ثابت می کند.روایت اول از طبری . عن زیاد بن کلیب قال: أتى عمر بن الخطاب منزل علىّ وفیه طلحه والزبیر ورجال من المهاجرین فقال: واللّه لأحرقنّ علیکم أو لتخرجنّ إلى البیعه»، فخرج علیه الزبیر مصلتاً بالسیف فعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فأخذوه. تاریخ الطبرى ، ج۲ ، ص۴۴۳٫ عمر بن خطاب به خانه على آمد در حالى که گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى کشم مگر اینکه براى بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالى که شمشیر کشیده بود، ناگهان پاى او لغزید و شمشیر از دستش افتاد، در این موقع دیگران بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند. سند روایت: حدثنا ابن حمید ، قال : حدثنا جریر ،عن مغیره ، عن زیاد بن کلیب .
اهل سنت : جناب قاضی در سند این روایت فردی به نام ابن حمید است که از در سلسله ضعفاء ذکر شده است .. در جلد ۲ کتاب مجروحین کتاب المجروحین من المحدثین (محمد بن حبان بن أحمد بن حبان أبو حاتم التمیمی البستی السجستانی ابن حبان)
وهمچنین در کتاب تهذیب التهذیب شیخ الاسلام شهاب الدین أحمد بن علی بن حجر العسقلانی
روایت دوم از مصنف ابن أبی شیبه وی که از استاتید محمد بن اسماعیل بخاری بوده ، در کتاب المصنف میگوید :أنه حین بویع لأبی بکر بعد رسول الله صلى الله علیه وسلم کان علی والزبیر یدخلان على فاطمه بنت رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فیشاورونها ویرتجعون فی أمرهم ، فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج حتى دخل على فاطمه فقال : یا بنت رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم ! والله ما من أحد أحب إلینا من أبیک ، وما من أحد أحب إلینا بعد أبیک منک ، وأیم الله ما ذاک بمانعی إن اجتمع هؤلاء النفر عندک ، إن أمرتهم أن یحرق علیهم البیت ، قال : فلما خرج عمر جاؤوها فقالت : تعلمون أن عمر قد جاءنی وقد حلف بالله لئن عدتم لیحرقن علیکم البیت وأیم الله لیمضین لما حلف علیه … . فانصرفوا راشدین فروا رأیکم ولا ترجعوا إلی فانصرفوا عنها فلم یرجعوا إلیها حتى بایعوا لأبی بکر " .المصنف ، ج۸ ، ص ۵۷۲ .
هنگامى که مردم با ابى بکر بیعت کردند ، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند ، و این مطلب به عمر بن خطاب رسید . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اى دختر رسول خدا ! محبوب ترین فرد براى ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند .
این جمله را گفت و بیرون رفت ، وقتى على (علیه السلام) و زبیر به خانه بازگشتند ، دخت گرامى پیامبربه على (علیهم السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود ، خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد !
سند روایت :حدثنا محمد بن بشر نا عبید الله بن عمر حدثنا زید بن أسلم عن أبیه أسلم. روایت نقل شده از اسلم غلام حضرت عمر است که ایشان درزمان وقوع حادثه در مکه نبودند بلکه بعد از گذشت ۶ ماه از حادثه به مکه آمدند چه طور از کسی روایت می کنی که در زمان وقوع حادثه حاضر و شاهد نبوده.
ثانیا ً اگر فرض کنیم روایت صحیح باشد هیچ اشاره ای در آن از سوزاندن در و شکستن پهلو وسقط جنین نمی کند بلکه بر عکس دوستی و محبت بین حضرت عمر و حضرت فاطمه و خاندان رسول را ثابت می کند. زیرا در این روایت آمده است که حضرت عمر در خطاب به حضرت فاطمه می گوید ای دختر رسول خدا محبوب ترین فرد برای ما پدر توست و بعد از پدر تو خود تو. و همچنین در جمله پایانی روایت ذکر شده که بیعت صورت گرفت و حضرت عمر رضی الله عنه برگشت و هیچ حادثه ای رخ نداد.
روایت سوم از علامه بلاذری
إن أبابکر آرسل إلی علی یرید البیعه ، فلم یبایع ، فجاء عمر و معه فتیله . فتلقته فاطمه علی الباب فقالت فاطمه : یابن الخطاب ! أتراک محرّقا علیّ بابی ؟! قال : نعم ، و ذلک أقوی فیما جاء به أبوک .انساب الاشراف، بلاذرى، ج۱، ص۵۸۶٫ز ابو بکر به دنبال علی برای بیعت کردن فرستاد چون على(علیه السلام) از بیعت با ابوبکر سرپیچى کرد، ابوبکر به عمر دستور داد که برود و او را بیاورد ، عمر با شعله آتش به سوى خانه فاطمه (علیها السلام) رفت. فاطمه(علیها السلام)پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آیا تویى که مى خواهى درِ خانه را بر من آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى! این کار آنچه را که پدرت آورده محکم تر مى سازد ز سند روایت : المدائنی، عن مسلمه بن محارب، عن سلیمان التیمی وعن ابن عون : أن أبابکر … روایت بلاذری : این روایت غیر صحیح است، کافی است بدانید کسانی که روای این حدیث هستند یعنی عبدالله بن عون و سلیمان تیمی در آن زمان اصلا ً بدنیا نیامده بودند چطور روایتی را نقل می کنند که خود شاهد آن نبودند. عبدالله بن عون سال ۶۶ هجری بدنیا آمده بین تولد او و وقوع حادثه ۵۵ سال فاصله است !! سلیمان تیمی ۴۶ هجری بدنیا آمده بین تولد او و وقوع حادثه ۳۵ سال فاصله است !!چطور می گویی این روایت صحیح است !
روایت چهارم : روایت پشیمانی حضرت ابوبکر رضی الله عنه
وی در آخرین روزهای عمرش ، اعتراف میکند که دستور هجوم به خانه صدیقه طاهره را صادر کرده است . تعدادی از علمای اهل سنت ؛ از جمله شمس الدین ذهبی (۷۴۸هـ ) در تاریخ الإسلام ، در تاریخ زندگی ابوبکر ، محمد بن جریر طبری در تاریخش ، ابن قتیبه دینوری در الإمامه والسیاسه ، ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق و … چنین مینویسند : عبد الرحمن بن عوف در بیماری ابوبکر بر او وارد شد و بر وی سلام کرد ، پس از گفتگویی ، ابوبکر به او چنین گفت : أما إنی لا آسى على شیء إلا على ثلاث فعلتهن ، وثلاث لم أفعلهن ، وثلاث وددت أنی سألت رسول الله صلى الله علیه وسلم عنهن : وددت أنی لم أکن کشفت بیت فاطمه وأن أغلق علی الحرب .
من به چیزی تأسف نمیخورم ، مگر بر سه چیز که انجام دادم و سه چیزی که انجام ندادم و سه چیزی که کاش از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) میپرسیدم : دوست داشتم خانۀ فاطمه را هتک حرمت نمیکردم هر چند برای جنگ بسته شده شود … .اگر به سند این روایت دقت کنیم در بین راویان آن شخصی به نام علوان بن داود به چشم می خورد.از مام ذهبی در کتاب المغنی فی الضعفاء به نقل از امام بخاری از او به عنوان منکر حدیث یاد کرده است.۴۲۴ – علوان بن داود وقیل ابن صالح البجلی قال البخاری منکر الحدیث قلت ذکره ابن یونس فی تاریخه وأن اللیث بن سعد روى عنه توفی سنه ۱۸۰ [ جلد ۲ – صفحه ۴۴۲ ] امام ابن الجوزی در کتاب الضفاء و المتروکین نیز او را از منکر حدیث می نامد
چه طور می شود روایت شخصی را که منکر حدیث است پذیرفت.
قاضی : خوب این هم از قوی ترین دلایل شما !! که همه ی آنها با استناد به ادله و براهین باطل شد
دادگاه نظرش بر این است که ادله و براهین ارائه شده کافی است دادگاه با استناد به نکات زیر حکم خود را صادر می کند
۱) هیچ روایت صحیحی وجود ندارد چه در کتب شیعه و چه در کتب اهل سنت که وقوع این حادثه را ثابت کند
۲) هیچ سخن وروایتی از ائمه اهل بیت در اثبات این امر وجود ندارد
۳) کسانی که به ادعای شیعه شاهد عینی حادثه بودند یعنی حضرت علی و امام حسن وحسین هیچ روایتی و سخنی در این مورد نفرمودند
۴) احادیثی که طرف مدعی از کتب اهل سنت نقل کرد و ادعا نمود که وقوع این حادثه را ثابت می کنند بلا استثناء سند صحیح ندارند
۵) نکته ی مهمتر این است که در هیچ کدام از روایات نقل شده از کتب اهل سنت با وجود اینکه ضعیف السند بودند اشاره ای به اینکه حضرت عمر در خانه را آتش زد و یا به شکم حضرت فاطمه ضربه وارد کرد و جنین ایشان راسقط کرد وجود ندارد
۶) قابل قبول ترین روایتی که از کتب اهل سنت نقل می شود فقط اشاره به امر تهدید به سوختن خانه وجود دارد (البته اگر این هم صحیح باشد)
۷) و همچنین بر دادگاه روشن شد که طرف مدعی با خیانت در امانت علمی و عدم نقل صحیح احادیث و همچنین قیچی کردن روایات کتب اهل سنت برای اثبات دعوای باطل خود قصد بر جلوگیری از تحقق عدالت و ایجاد فتنه بین مسلمین را دارد. البته از کسانی که اساس مذهب آنها بر موهومات و جعلیات افرادی همچون کلینی و مجلسی و مفید بنا شده است نباید بیشتر از این توقع داشت .
با در نظر گرفتن موارد بالا هر شخص خود قاضی باشد وبا انصاف حکم را صادر کند!