آیا عصمت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام خدادادی محض است یا این که اکتسابی و بر اساس لیاقت و امتحان می باشد؟
شیعه میگوید امامان ما معصومند و هرگز گناهی نکرده اند. اونها برای این، چنین صفت دروغی را به امامان خود نسبت میدهند تا شاید که مقام آنها را بالاتر و بالاتر ببرند.
اما این سوال فورا مطرح میشود که آیا این معصومیت اکتسابیست یا از بدو ورود به جهان داری این صفت بوده اند؟
شیعه اگر بگویید که آنها از اول قدرت گناه کردن نداشتند، آنوقت با این ایراد روبرو میشوند که پس هنر آنها چیست؟ پس با این حساب،یک انسان عادی که با وجود قدرت، فیلم حرام نگاه نمیکند اهمیت کارش بیشتر از حضرت یوسف است زیرا یوسف علیه السلام در حساب شیعه، قدرت گناه کردن نداشت پس هنری به خرج نداده است در حالیکه یک انسان عادی در عین توانایی بر گناه، از ترس الله بر نفس خود لگام زده.
شیعه این ایراد قوی را که میبند به بازی کلامی دست میآویزد! بیایید ببینیم جوابشان چیست:
پاسخ شیعه:
بدون شک عصمت پیامبران و ائمه علیهم السلام اکتسابی و بر اساس لیاقت و امتحان است؛ زیرا اگر خدادادی محض باشد، هیچ ارزشی ندارد و فضیلیت محسوب نمیشود .
نکتۀ اساسی در بحث عصمت این است که باید دید منشأ عصمت در معصومین چیست؟ منشأ عصمت معصومین علم قطعی، شهودی و وجدانی به حقایق امور و عواقب اعمال است؛ به طوری که سبب میشود ارادۀ انسان قوی و در نفس او قوه ای ایجاد شود که او را از انجام گناه و لغزش محافظت میکند.
این مسأله حتی در برخی موارد برای سایر انسانها نیز اتفاق میافتد؛ مثلاً انسانی که میداند در داخل این ظرف زهر خطرناکی است، هرگز از آن نخواهد نوشید و حتی فکر خوردن آن را نیز نخواهد کرد
مرحوم شیخ مفید رحمت الله علیه در این باره می فرماید:
«العصمه لطف یفعله الله تعالى بالمکلف بحیث یمتنع منه وقوع المعصیه وترک الطاعه مع قدرته علیهما»
عصمت، لطفی از جانب خداوند که شامل حال مکلف میشود و او را از وقوع در معصیت و ترک اطاعت باز میدارد؛ با این که آن شخص قادر به انجام آن دو است .
النکت الإعتقادیه – الشیخ المفید – ص ۳۷ .
در نتیجه، عصمت امری است اکتسابی ؛ اما منشأ آن علمی است که خداوند به آنها لطف کرده است .
پاسخ اهل سنت:
بیشک جملاتی که شیعه سر هم بندی گرده بسیار بی معنی است اول ببینید شیخ مفیدشان چه گفته میگوید:
امامان میتوانند گناه کنند اما لطف خدا شامل حالشان شده و گناه نمیکنند لطف خدا شامل حالشان شده یعنی چه ؟!!یعنی لطفی که آنها را از گناه باز میدارد. پس هدف از اینگونه سخن گفتن، گیج کردن و گیج نگاه داشتن شیعه هاست.
مثال:
گروهی در باریکه راهی بر سرکوهی در حال حرکتند زیر پایشان دره هولناکی است عده ای با لطف خدا محال است که سقوط کنند و عده ای با همت خود و کوشش خود جان سالم بدر میبرند این است فرق بین امام و مردم عادی نجات یافته !
و واضح است که انسان باهمت اجرش بیشتر است از محافظت شده.
و از همه خنده دارتر این جواب آنهاست که میگویند امامان علم یقین دارند برای همین گناه نمیکنند مثل علم یقین ما به سوزانده بودن آتش که باعث میشود دست به آن نزنیم.
اما این لفاظی و پیچاندن موضوع هم کسی را فریب نمیدهد باز حرف همان است که خود امامان هنری به خرج ندادند علم را که خود کسب نکردند الله به آنها داد یعنی ناممکن است امام زمان ۵ ساله، همه علوم جهان را با سعی و کوشش کسب کرده باشد! پس همه را الله به او داده و او خودش چیزی از ذاتش نشان نداد پس این علم آنها، علم خدادادی محض است و هیچ ارزشی ندارد و فضیلیت محسوب نمیشود .
پس باز هم این گناه نکردن ارزشی ندارد چرا که لطف خداوند است نه تلاش معصوم چون که اگر علم به آنها عطا نمی شد مثل ما از عاقبت گناهان باخبر نبودند و شناخت و معرفتشان در حد ما بود و در نتیجه مثل ما راحت تر دچار گناه می شدند اما حال که به آن بزرگان خداوند مهربان علم لطف کرده است بنابراین گناه نمی کنند و لذا هیچ فضیلتی برایشان نیست و هر چه هست لطف خاص خداوند است نه تلاش معصوم!
و می شود گفت ارزش گناهی که ما نمی کنیم به مراتب بالاتر است از گناهی که معصومین نمی کنند.
پس شیعه هرچقدر هم که باکلمات بازی کند باز اعتقاد به عصمت امامان، عوض آنکه مزیت برای آنها باشد یک مزیت برای غیر معصومین است و اینجاست که شیعه قافیه را میبازد.
اما اهل سنت هیچ بشری را معصوم نمیداند.
البته انبیاء در ابلاغ رسالت معصوم هستند ولی این حدیث ها را هم ما داریم.
در سلسله صحیحه آلبانی این دو حدیث آمده عن عائشه رضی الله عنها قالت: «دخل على رسول الله صلى الله علیه وسلم رجلان فکلماه بشیء لاأدری ما هو فأغضباه فلعنهما وسبهما فلما خرجا قالت: یا رسول الله ! من أصاب من الخیر شیئا ما أصاب هذان ؟ قال: وماذاک ؟ قالت: قلت: لعنتهما وسببتهما قال: أوما علمت ما شارطت علیه ربی ؟ قلت: إنما أنا بشر فأی المسلمین لعنته أو سببته فاجعله له زکاه وأجرا»
عایشه میگوید دو مرد پیش رسول الله صلى الله علیه وسلم آمدند و نمیدانم رسول الله درباره چی با آندو صحبت کردند که یک دفعه دیدم از دست هردویشان عصبانی شد و لعنت و دشنامشان دادند
و وقتی آن دو نفر رفتند عایشه رضی الله عنها گفت ای رسول الله این دو نفر به هیچ خیری نرسیدند! فرمود برای چی؟!! عایشه گفت لعنتشان کردی و دشنامشان دادی! فرمود تو آیا قرار مرا با ربم نمیدانی؟! بدرستیکه من بشرم ( و مثل هر بشر دیگری گاهی عصبانی میشوم ) پس هر مسلمانی را لعنت کنم یا دشنام دهم قبلا از الله خواستم آنرا برایشان برعکس کند و برایشان به پاکی و پاداش بدل گرداند.
وقتی دختر ام سلیم به مادرش گفت رسول الله صلی الله علیه وسلم مرا نفرین کرده و گفته که خدابزرگت نکنه (جوانمرگ بشی) ام سلیم شتابان پیش رسول آمد و گفت یا رسول الله دخترک یتیم مرا نفرین کردی ؟
فرمود: «یا أم سلیم ! أما تعلمین أن شرطی على ربی أنی اشترطت على ربی فقلت: إنما أنا بشر واغضب کما یغضب البشر فأیما أحد دعوت علیه من أمتی بدعوه لیس لها بأهل أن یجعلها له طهورا وزکاه وقربه یقربه بها منه یوم القیامه ؟»
ام سلیم آیا شرط مرا با ربم نمیدانی؟ من با پرودگارم شرط کردم که چون من بشرم و مثل بقیه افراد بشر غضب میکنم و عصبانی میشوم پس در این حالت اگر علیه کسی از افراد امتم دعای بدی کردم که مستحق آن نیست (دعایم را نپذیر) و آنرا برایش به پاکی و طهور و علو درجه در قیامت تبدیل کن
حتی در این حدیث زیر رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
[ إنکم تختصمون إلی وإنما أنا بشر ولعل بعضکم أن یکون ألحن بحجته من بعض وإنما أقضی لکم على نحو مما أسمع منکم فمن قضیت له من أخیه شیئا ؛ فلا یأخذه ؛ فإنما أقطع له قطعه من النار یأتی بها یوم القیامه ] . ( صحیح)
شما پیش من دعوا ها و اختلافات خود را مطرح میکنید و من بشرم شاید یکی از شما در سخن گویی استاد باشد و امر بمن مشتبه شود و در حق او رای بدهم در حالیکه رای من درست نیست پس اگر چنین رای دیدید حق طرف مقابل را نگیرد ( ولو که من گفته باشم ) چون آن برای گیرنده آتش است
در حدیث دیگری رسول الله صلى الله علیه وسلم میگوید: (مضمون حدیث را مینویسم نه لفظش را) که من اگر حرفی زدم و نگفتم این وحی است پس این نظر من است (میتواند درست باشد یا نباشد ) اما اگر از طرف الله خبر دادم در درستی آن تردیدی نیست (او کما قال صلی الله علیه و سلم )
پس خلاصه اینکه رسول الله صلى الله علیه وسلم در ابلاغ رسالت معصوم بودند و چون همیشه زیر نظر وحی بودند لذا اشتباهات اندک ایشان را نیز الله فورا تصحیح میکردند و به ایشان تذکر داده میشد تا امت برای تقلید، مرجع کاملا بی عیبی داشته باشند اما امام شیعه ها، با وحی تماس نداشت تا اشتباهاتش اصلاح شود او بشری بود مثل باقی بشر
اما رسول الله صلى الله علیه وسلم و باقی انبیاء انسانها و بشری بودند که بر آنها و حی نازل میشد و کردار آنها فورا تصحیح میشد پس اگر شیعه بخواهد امامان خود را معصوم بداند پس باید اول در ورطه خطرناکی غوطه بخورد یعنی باید بگوید که بر آنها وحی نازل میشده!!!! و بعد حرف معصوم بودن را پیش بکشد.