میگویند: چرا باید در اسلام بردهداری وجود داشته باشد؟ چرا باید در اسلام زنها به کنیزی گرفته شوند؟چرا مردان میتوانستند نزد کنیزها بروند؟
با استمداد از پروردگار منان پاسخ این سؤالات با دلایل منطقی و عقلانی تقدیم شما عزیزان میگردد. از آنجا که بردهداری سؤال خیلی از عزیزان بود ما هم به صورت ساده و مفصل پاسخ آن را میدهیم. لازم است بدانیم که در گذشته مردم از مجراهای زیادی برده و کنیز به دست میآوردند، مثلاً:
- جنگ: بدون توجه به مشروع یا غیر مشروعبودن آن، اسیران جنگی به برده و زنان به کنیز تبدیل میشدند.
- آدمربایی: انسانهای ربودهشده به طور خودکار به برده یا کنیزشاید کسی آرزو کند که ای کاش آوگوستوس، به جای محدودکردن آزادی بردگان، بردهداری را محدود کرده بود. اما در آن عهد بردهداری امری مسلم بود، و مردم آن عهد از تصور نتایج اقتصادی و اجتماعی آزادی دستهجمعی و یکجای غلامان به وحشت دچار میشدند. همچنانکه کارفرمایان زمان ما از تنبلی که ممکن است از تأمین کارگران ناشی شود، درهراسند[۲].
دوستان عزیز شما بفرمائید، این همه کنیز و برده را باید چکار میکردند؟نه شغلی داشتند، نه خانهای داشتند، نه تخصص خاصی داشتند… واقعاً ورود یکباره این همه انسان به جامعه معزل بزرگی بود.علاوه بر آن، همیشه به چشم انسانهای درجه سه و چهار با آنها رفتار میشد، – طبق مثال جناب منتسکیو – برای خالیکردن عقدههایشان فرصت جبران برایشان پیش میآمد. گزینه دوم هم مقدور نبود!
بردهداری و کنیزداری با این شرایط و از مجراهایی که نوشتم، برای اسلام غیر قابل قبول بود. چون اسلام آمد تا هنجارهای اجتماعی را برطرف کند، هدفش گسترش و ادامه انحرافات نبود!!! اما به صورت حکیمانه گزینه سوم را انتخاب کرد، ولی چگونه؟ به جز مجرای اول تمام مجراهایی را که قبلاً ذکر کردم مسدود کرد[۳] و همانطور که میبینیم اسلام توانست بردهداری و کنیز را به مرور ریشهکن کند، به صورت تدریجی و بدون آشفتگیهای اجتماعی و طبعاً زمان بر بود[۴].
فکر میکنم تا اینجا شبهات خیلی از دوستان برطرف شده است، ولی عدهای از عزیزان بازهم قانع نشدند، اشکالی ندارد بحث را اندکی تخصصیتر میکنیم. اساساً با اسرای نگی سه کار میتوان انجام داد:
الف) آزادکردن اسیران: این اصلاً منطقی نیست، دشمنی که قصد جانت را داشته است، آزاد کنید! آیا مورد سوء استفاده دشمن قرار نمیگیرد؟ همچنین اگر آزادشان میکردند، دوباره به صفوف دشمن برمیگشتند! و این ظلم در حق مجاهدان و زحمتکشان بود…
ب) کشتن و اعدام اسیران: اتفاقاً این عمل در بین بسیاری از ملل مرسوم بود، بعضی وقتها برای تبادل اسرا آنها را زنده نگه میداشتند و گرنه آنها بلافاصله میکشتند. اسلام با این کار موافق نبود، بخصوص که بسیاری از اسرایی که از لشکر دشمن گرفته میشدند هرگز فرصت آشنایی با اسلام را پیدا نکرده بودند و در اثر تبلیغات سوء به جنگ اسلام آمده بودند.
ج) نگهداشتن اسیران: در این حالت نیز دو کار میتوان انجام داد: اول: بردهداری و کنیزداری. دوم: نگهداری در کمپها و اردوگاهها. حالت اول در گذشته مرسوم بود، و حالت دوم نیز امروز مرسوم است.
اما چرا اسلام از کمپ و اردوگاه استفاده نکرد؟
الف) اولین دلیل این بود که در آن زمان تفکر بشر نگهداری اینگونه اسیران را نمیپذیرفت. مردم نمیپذیرفتند که دشمنانشان را اسکاندهی کنند و غذا، آب و لوازم زندگیشان را تأمین کنند.
ب) با بردهگرفتن و کنیزشدن این افراد به پیشبرد و چرخه جامعه کمک میکردند و اسرا هم با فرهنگ اسلامی آشنا میشدند. به هر حال ما مسلمانان به معاد و حیات اخروی معتقدیم، این فرصتی بود برای اسرا تا حقیقت را درک کنند و ایمان بیاورند.
ج) از همه مهمتر، این افراد فرصت آن را پیدا میکردند که به واسطه کفاره و شرایط دیگر، آزاد شوند. مثلاً میتوانستند با صاحبشان قرارداد بنویسند که به مرور در ازای کارکردن ازاد شوند، این قرارداد «مکاتبه» نام داشت[۵]. تا به حال چنین حکم زیبا و جامعی را در چه دین و مکتبی مشاهده شده است؟!! فراموش نکنید داریم از کسی حرف میزنیم که به جنگ آمده و علیه مسلمانان شمشیر کشیده است و قصد کشتن مسلمین را دارد.
چرا مردان و زنانی که به بردگی و کنیزی درمیآمدند، فروخته میشدند؟!
آنها هر جایی که میرفتند بازهم برده و کنیز بودند، و با فروختن، محل خدمتگزاری و شغل آنها تغییر میکرد نه اینکه انسانیت آنها فروخته شود. اگر گفته شود چه انسانیتی! درحالی که آنها را برده و کنیز کردند، میگوییم که آنان سزای عمل خودشان را میبینند و کسی آنها را به زور برده نکرده است، زیرا به جنگ آمدند. اما اگر احادیث پیامبر در مورد طرز برخورد آنها را بدانیم، متوجه خواهیم شد که واقعاً انسانیت آنها حفظ شده است. رسول الله ج فرمودند:«إِخْوَانُکُمْ خَوَلُکُمْ، جَعَلَهُمُ اللَّهُ تَحْتَ أَیْدِیکُمْ، فَمَنْ کَانَ أَخُوهُ تَحْتَ یَدِهِ، فَلْیُطْعِمْهُ مِمَّا یَأْکُلُ، وَلْیُلْبِسْهُ مِمَّا یَلْبَسُ، وَلاَ تُکَلِّفُوهُمْ مَا یَغْلِبُهُمْ، فَإِنْ کَلَّفْتُمُوهُمْ فَأَعِینُوهُمْ»[6].
«بردگان شما برادران شمایند که خداوند آنها را زیردستان شما قرار داده است، کسی که برادرش زیردست اوست، میباید از همانچه که خود میخورد به او بخوراند و از همانچه که خود میپوشد به او بپوشاند و بر آنچه به آن توانایی ندارد او را وادار نسازد، پس اگر چنین کرد او را یاری کند». سألهای[۷] که در این میان اسلامستیزان، حواشی زیادی دربارهی ماجرای کنیز، درست کردند و لازم است در اینجا به توضیح آن بپردازیم:
میگویند: مردها را اسیر میکنند کافیست، پس چرا زنها را به کنیزی میبرند؟! خدا در قرآن کنیز را برای صاحبش حلال کرده است چرا؟ آیا این تجاوز نیست؟! شاید آن زن شوهر داشته باشد و در عقد فرد دیگری باشد، چطور است برای یک مسلمان حلال بشود؟!قبل از توضیح این مسأله باید عرض کنیم که مخالفین ما معمولاً چهار دسته هستند: گروه اول: بلوک غربی هستند و طرفدار جوامع لیبرالی و سرمایهداری …، و در آنجا صنعت پرنوگرافی و تهیه فیلمهای مبتذل به نهایت خودش رسیده است… درحالی که در اسلام کنیز فقط حلال صاحبش است و کسی اجازه ندارد با کنیز آن شخص نزدیکی کند، اما نزد شما چی؟ در قبال پولی بسیار اندک از دخترهای خوشسیمای کشورهای جهان سوم فیلم میگیرید و برای کل دنیا آپلودش میکنید و بدن لخت او را به دنیا عرضه میکنید.
گروه دوم: بلوک شرقی هستند و باورهای مارکسیستی دارند که یکی از بندهای مانیفست کمونیست این است که اخلاق، مذهب و قانون اساسی فریب بورژواهاست (کارفرما و صاحب املاک و…) برای گرفتن پول از طبقه پرولتار (کارگر و دهقان و…)، شمایی که به هیچگونه اخلاقی معتقد نیستید، دیگر گیردادن به ماجرای کنیز چه مفهومی میتواند داشته باشد.
گروه سوم: عدهای نیز خود را آتئیست یا بیخدا میدانند، آنها هم اخلاق را یک قرارداد میدانند… و میگویند بشر برای ارضاء غرائزش مختار است چون چند صباحی که در دنیا مانده باید از زندگی لذت ببرد و بعد از مرگ نیستی و فنا است… دلیل شما را هم از عیبجویی نمیدانیم. گروه چهارم: وطنپرستان ایرانی هستند که تصور میکنند اسلام به زور بر آنها تحمیل شده است، آنها هم در زمان خودشان در عهد ساسانی کنیز و برده داشتند[۸].
اما برگردیم به بحث و دیدگاه اسلام:
رابطۀ زن و شوهربودن یک رابطۀ اعتباری است و نه یک امر حقیقی. مثلاً رابطه مادر و پسری به صورت حقیقی محرم یکدیگر هستند، ولی زن و شوهر به صورت قراردادی با خواندن صیغهی عقد، محرم میشوند. یکی از راههای دیگر که توسط خداوند وضع شده است قرارداد دیگری به نام مالکیت (مالکیت کنیز) میباشد. زنی که تحت مالکیت یک مرد قرار میگیرد (به عنوان کنیز) قرارداد قبلیاش که زن یک مرد دیگری بود فسخ میشود، و تحت قرارداد جدید قرار میگیرد. اگر زن و شوهری باهم به بردهگی و کنیزی گرفته میشدند، کسی حق نزدیکی با همسر او را نداشت و در کنار هم زندگی میکردند.
باز ممکن است ایان ایراد وارد شود که کنیز شاید رضایت نداشته باشد که صاحبش با او نزدیکی کند!فراموش نکنیم: این خانم خودش به جنگ آمده و کنیز شده و اسلام حق ندارد او را از خانهاش بیرون بیاورد و به زور، کنیزی را به وی بسپارد.با توجه به توضیحات بالا بعد از کنیزشدن عقد با شوهرش هم باطل میشود چون منصفانه نیست کسی که کنیز شده و در یک جای دیگر زندگی میکند نتواند دوباره ازدواج کند و تا ابد اینگونه بماند و غرایزش سرکوب شود[۹].
وجود یک کنیز در خانه، نامحرم محسوب میشود و احتمال دارد اطرافیان وسوسه شوند و بخواهند او را اذیت کنند و علی ای حال احتمال آزار برای آن خانم وجود دارد. اما اگر برای صاحبش حلال باشد کسی نمیتواند به او آزاری برساند. غرایز آن خانم هم برای همیشه سرکوب نمیشود و میتواند با آرامش و بدون عصبیت زندگیش را ادامه بدهد. در واقع این به نفع خانم کنیز میباشد.
لازم است بدانید که کنیز، قبل از ظهور قوانین اسلام اصلاً انسان قلمداد نمیشد، بلکه صاحبانش از طریق اجارهی جنسی کنیز امرار معاش میکردند، ازدواج با کنیزان عار بود، بچههای متولدشده از کنیز، به صورت ناخواسته کنیز یا برده میشدند.
یعنی هر کار که به نفعتان بود و خواسته باشید، بتوانید انجام دهدی. نه اینکه هر کاری که دلتان خواست انجام بدهید… حالا در اختیار صاحبنبودن به نفع آن زن اسیر شده نبود. چون امنیت و آسایش و غرایزش از بین میرفت[۱۰]. قرآن با این فرهنگ به شدت درافتاد، بردگان را هم مانند دیگران، انسان به حساب آورد. در جامعهای که ازدواج با کنیزان عار بود، این ازدواج را جایز شمرد.رسول الله ج برخلاف فرهنگ جاهلی، مردم را به زندادن به بردگان تشویق کرد. زینب دختر عمه خودش را که از اشرافزادههای قریش بود، به عقد بردهای به نام زید بن حارثه درآورد.چندتن از همسران خود پیامبر کنیز بودند[۱۱]، از جمله جویریه و صفیه و ماریه (برای بهابخشیدن به کنیزها).
نکته خیلی مهم:
اولاً: اسلام خواستار بردهداری نبوده و نیست و اگر شرائط بیرونی[۱۲] بر آن تحمیل نمیشد، به طور کلی و یکجا بردهداری را لغو میکرد. لذا آیات قرآن فقط حکم به «جواز» داده است نه «وجوب و الزام» یعنی در اسلام بردهداری فقط جایزه و اصلاً و ابداً واجب نیست. جایزبودنش هم به خاطر زمانی بود که احتیاج داشت تا به شیوهای زیبا بردهداری را لغو کند.
ثانیاً: شاید در آینده کفار این کار را با مسلمانان کردند و مسلمانها مجرا و چراغ سبزی برای مقابله به مثل داشته باشند. و گرنه الآن فرهنگی به نام کمپ اسرا وجود دارد و اصلاً مؤظف به انجام بردهداری نیستیم.اسلام هیچ تشویق و توصیهای به موضوع بردهداری نکرده است، و برعکس، با مناسبتها و رویدادهای مختلف به آزادسازی بردهها توصیه نموده است. خلاصه اینکه انجامندادنش پسندیدهتر است. در پایان عدهای از راههای آزادی برده و کنیز در اسلام را در اینجا متذکر میشویم:
-آزادی بردگان به قصد قربت و عبادت: ﴿وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَهُ١٢ فَکُّ رَقَبَهٍ١٣ أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَهٍ١۴ یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَهٍ١۵ أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَهٍ١۶﴾ [البلد:۱۲-۱۶].
-آزادی بردگان از طریق زکات: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ۶٠﴾ [التوبه: ۶۰] و ﴿لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَهِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاهَ وَآتَى الزَّکَاهَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ١٧٧﴾ [البقره: ۱۷۷].
-آزادی بردگان از طریق مکاتبه: کتاب یا مکاتبه عقدی است که بین آقا و برده منعقد میشود مبنی بر اینکه برده برای خود کار کند و در سررسیدهای معین، اقساط قیمت خود را به اقا بپردازد و در نهایت آزاد شود: ﴿وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ وَلَا تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَمَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ٣٣﴾ [النور:۳۳].
-آزاد بردگان از طریق تدبیر و این بدان معناست که آقا به بردهاش بگوید: «تو پس از مرگ من آزادی» که در این صورت بعد از مرگ آقایش ازاد میشود[۱۳].
-آزادی بردگان از طریق استیلاد: این حالت خاص کنیزان است، یعنی اگر آقا با کنیز خود عمل زناشویی انجام داد و از او صاحب فرزند شد، آقا دیگر حق فروش و بخشش کنیز خود را ندارد، و کنیز خود به خود بعد از مرگ آقایش آزاد میشود[۱۴].
آزادی بردگان به طور جزیی: اگر کسی بخشی از بردهی خود را آزاد نماید، تمام آن برده آزاد میشود، زیرا آزادی تفکیکناپذیر است، و قابل تجزیه نیست[۱۵].
– و انواع کفارهها…
——————————————————————————————
[۱]- منتسکیو، روح القوانین، ص ۴۲۸، تهران: امیر کبیر، چاپ هفتم، ۱۳۵۵٫
[۲]- تاریخ تمدن ۳/۲۶۲٫ ویل دورانت، ترجمه احمد آرام و دیگران، نشر اقبال، تهران ۱۳۳۷٫
[۳]- فقط بردگیگرفتن و به کنیزی اسرای جنگی را باقی گذاشت ولا غیر.
[۴]- فراموش نکنیم در قرن نوزدهم بردهداری در آمریکا لغو شد.
[۵]- الإقناع لابن المنذر ۲/۴۲۳؛ الناشر: (بدون) الطبعه: الأولی، ۱۴۰۸ هـ % اختلاف الأئمه العلماء لابن هبیره ۲/۴۳۵، الناشر: دارالکتب العلمیه – لبنان/بیروت الطبعه: الأولی، ۱۴۲۳ هـ – ۲۰۰۲م.
[۶]- صحیح البخاری ۱/۱۵ ح ۳۰؛ الناشر: دار طوق النجاه الطبعه: الآولی، ۱۴۲۲ هـ % صحیح مسلم ۳/۱۲۸۳ ح ۱۶۶۱؛ الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
[۷]- بخش اعظم سؤالات این دوستان در مورد ماجرای کنیز میباشد.
[۸]- بنگرید به: مادیان هزار دادستان (هزار ردی حقوقی)، صص ۶۹، ۱۶۷، ۱۷۴، ۱۹۶، ۲۱۲-۲۱۳، ۲۴۴، ۳۵۰، ۳۵۷، ۳۶۳-۳۶۴، ۳۶۶، ۳۶۸-۳۶۹، ۳۸۷، ۳۹۲: فرخ مرد بهرامان، مقدمه / ترجمه پژوهش سعید عریان، چاپ اول، رامین، ۱۳۹۱٫
[۹]- خواه یا ناخواه با اختیار خودش سرنوشتش این شده و خودش به جنگ آمده است. ناگفته نماند که مشارکت در جنگ به دو صورت ممکن است، نخست: با رأی و نظر و مشورتدادن و امثال آن، دوم با مشارکت فیزیکی و سلاح به دستگرفتن.
[۱۰]- با توجه به توضیحاتی که پیشتر بیان شد اسلام در این خصوص چارهای نداشت و تنها راه خیری بود که میبایست انجام دهد.
[۱۱]- با توجه به نصوص تاریخی و حدیثی، پیامبر این کنیزان بعد از عتق و آزادی، با آنها ازدواج کرد.
[۱۲]- آنطوری که قبلاً توضیحاتش بیان شد.
[۱۳]- مراتب الإجماع لابن حزم، ص ۱۶۲؛ الناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.
[۱۴]- منبع قبل، ص ۱۶۳٫
[۱۵]- منبع قبل، ص ۱۶۲٫