ای ملت شیعه! چرا بر علی گریه می کنید؟

شیعه‌ها در عزاداری خود با صدایی سوزناک می‌گویند: نرو فاطمه، علی جوونه…ای فاطمه اگه تو بری علی تنها می‌مونه…. نمیر که علی هم می‌میره! و مثل این…..
اما حضرت درست عکس این عمل کرد یعنی هنوز کفن فاطمه خشک نشده بود که با امامه کوچک عروسی کرد، آری امامه خواهرزاده‌ی فاطمه بود، یعنی حضرت فاطمه خاله او بود. وقتی خاله خودش در جوانی مرده باشد، پس خواهر زاده خیلی جوان بود.
 بله او دخترکی تازه بالغ بود. امامه دختر زینب و نوه پیامبر است.
رسول خدا نوه خود امامه را بسیار دوست می داشت؛ حتی گاهی در نماز او را بغل می کرد و در حال رکوع و سجود بر زمین می گذاشت و گاهی بر گردن خود سوار می فرمود. پس ببینید که چقدر کوچک بود!
 حالا تعجب شما بیش‌تر خواهد شد وقتی که بدانید حضرت علی در چه زمانی با این دختر عروسی کرد؟!
 حضرت علی فقط هفت روز بعد از وفات حضرت فاطمه، با امامه عروسی نمود، خب فکر کنید! حتما از روز چهارم وفات حضرت علی داشتند وسایل عروسی جدید را بر پا میکردند! و شیعه بعد هزار و چهار صد سال می‌گوید: علی تنها میمونه!

شیعه خودش می‌گوید:
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام علاقه تام به خواهر زاده خود داشت. لذا هنگام رحلت به حضرت امیر فرمود که بعد از من با امامه ازدواج کن که او دختر خواهر من است و در محبّت به فرزندان من مثل خودم می باشد.
حضرت علی بعداً او را تزویج نمود و از او دارای فرزندی گردید که نامش محمد اوسط است. این محمد از شهدای کربلا است.
امیرالمؤمنین به امامه محبتی بسیار داشت تا جایی که فرمود: چهار چیز است که راهی برای فراق و جدایی از آن وجود ندارد و یکی از آن‌ها را امامه می‌گفت.
همچنین شیعه می‌گوید ایشان هنگام رحلت به امامه فرمود: پس از من این طاغی "معاویه بن ابی سفیان" از تو خواستگاری خواهد کرد و مبادا با او ازدواج کنی (زیرا معاویه قصد داشت تا با ازدواج با امامه داماد پیامبر شود و از این عنوان سوء استفاده کند)، اگر خواستی شوهر کنی مغیره بن نوفل را اختیار کن. جریان همان‌طور شد که امیرالمؤمنین فرموده بود و امامه نیز با مغیره که از اصحاب امیرالمؤمنین است ازدواج کرد. امامه در سال ۵۰ هجرت از دنیا رفت و حسنین در هنگام مرگ بر بالینش حاضر بودند.
در کتاب علامه مجلسی نیز نوشته شده است که: علی ـ علیه السّلام ـ هفت روز پس از شهادت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ طبق وصیت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ با امامه بنت ابی العاص ازدواج کرد.» مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ج ۴۲، ص ۹۲٫
تبعاً امروز اگر علی ببیند که شیعه بعد از ۱۴ قرن دارد برای وفات فاطمه، دهه عزاداری برگزار می‌کند به شدّت خواهد خندید و خواهد فرمود ای نادانان منی که شوهرش بودم فقط سه روز؛ آن‌هم در همان سال وفاتش؛ عزاداری کردم و بعد رفتم عروسی کردم و نه هفتم و نه چهلم و نه سال‌های بعد هیچ مراسمی برپا نکردم.
ولی شما بعد از ۱۴ قرن هر سال، ده روز عزاداری می‌کنید؟
حالا صحنه دیگری را مجسم کنید که حضرت علی در روز قیامت با خبر می‌شود که مردم ایران برای مظلومی او و برای بدبختی و شور بختی او، همیشه و به شدت گریه می‌کردند.
حضرت علی که این را بشنود حتما تعجب خواهدکرد.

برای اندازه‌گیری شدت تعجب حضرت علی، تصور کنید که مرد میلیونری با ماشین لوکس و لباس فاخر به شهری ناشناس برود و ببیند مردم شهر برای فقر و ناداریش افسوس می‌خورند و گریه می‌کنند!
 پس این میلیونر حتما تصور خواهد کرد که مردم این شهر باید همه میلیاردر باشند که ملیونر در چشمشان فقیر می‌نماید!
روز قیامت حضرت علی به شدت خواهد خندید، یعنی وقتی که بداند مردمی برای بدبختی و مظلومیت ایشان آه و ناله سر می‌دادند و بر تنهایی او می‌گریستند که خودشان سی ساله شده و یک زن هم نداشتند! یعنی از بی پولی نمی‌توانستند عروسی کنند.
پس علی چرا نخندد که ده زن گرفت ( غیر از کنیزها) و همیشه ۴ زن داشت و بعد از فاطمه ۷ روز هم بی زن نماند.
پس علی چرا نخندد وقتی می‌بیند کسانی که خودشان اسیر دست ظالم‌ها هستند برای مظلومیت و ناتوانی او که بر سرزمینی معادل ۱۵ کشور امروز حکومت می‌کرد می‌گریستند؟
علی چرا نخندد وقتی که مقهور دست کافرها را ببیند که برای او که در همه جنگ‌ها پیروز شده ناراحتند؟
علی وقتی سینه زنان سالروز شهادتش را می‌بیند که برایش اشک می‌ریزند حتما تعجب خواهد کرد و خواهد گفت من بعد از عمری دراز در مسجد در بهترین حالت شهید شدم و قاتلم نیز کشته شد، شما چرا برای من گریه می‌کنید؟
بروید برای آن بدبختی گریه کنید که در زمان خودتان از گرسنگی جان داده یا در حالی‌که در بانک داشته معامله ربوی انجام می‌داده درجا سکته کرده و به بدترین مرگ مرده است! بروید برای او گریه کنید!

آخر ای ملت شیعه! علی چه کم داشت که برایش گریه می‌کنید؟! و عکس او را در حالتی به تصویر می‌کشید که در دل شب بر سر چاه دارد گریه می‌کند؟ مگر او داماد پیامبر و وزیر او نبود؟
مگر او با دختر شاه زمان خود عروسی نکرد؟
و مگر دخترش را به پادشاه زمانش نداد؟
مگر زن نداشت، مگر بچه و نوه نداشت، مگر پول نداشت؟ مگر امنیت نداشت؟ مگر غلام نداشت؟ مگر کنیز نداشت؟ مگر در جنگی شکست خورد؟ مگر خلیفه نشد؟ مگر پسرش هم خلیفه نشد؟ مگر پسر دیگرش با خلیفه وقت در نیافتاد و عوض اینکه خلیفه بیاید سراغش او رفت بجنگ خلیفه …. پس حسین هم عزیز بود!
کدامتان میلیاردر هستید که خوشبختی‌های علی در چشمتان کوچک است و برایتان گریه‌آور معلوم می‌شود؟
بروید خجالت بکشید و از الله عقل و دانش طلب کنید.

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …