اهل سنت سند امامت ۴ امام خود را از دست چه کسی گرفته اند؟

یکی از شبهات مشهور شیعه ها، ایراد آنها به اهل سنت است که چرا در دین بدعت پدید اورده و ۴ مذهب درست کرده اند
سوال شیعه این است:
پرسش شیعه: شما با چه دلیلی و با چه سندی ابوحنیفه و شافعی و احمد و مالک رو امام میدونید؟ و چرا؟
از نظر سنت امامت و خلافت یکیه؟درسته؟
پس چطور خلفا رو امام نمیدونید؟
چرا این چهار نفر؟چرا مثلا چهار نفر دیگه نه؟مثلا چرا، محمد طبری امام نشده؟

پاسخ اهل سنت:
اول اجازه بدهید توضیحی بدهم تا مبادا تشابه اسمی سوال کننده را به اشتباه افکنده باشد.
اهل سنت از کلمه امام تصوری دارند و عموم مردم ایران تصوری دیگر
از نظر شیعه امام را (مثلا امام صادق ) را الله تعیین کرده و امام معصوم است و غیب میداند و علمش لدنیست ( کسب نکرده!) و مهم تر از همه اینکه امام مرجع است و حرفش قابل مناقشه و رد نیست وووو
اما از نظر اهل سنت امام فاقد تمام این صفات است و خنده آور اینکه اگر شخصی ادعا کند که من این صفات را دارم نه فقط او را امام قبول نمیکنند که حتی مسلمان هم قبولش ندارند که حتی علمای سنی حکم کفرش را هم صادر میکنند

( توضیح لازم اینکه از نظر ما صادق رحمه الله خودش چنین ادعای نداشته)
و عجیب تر اینکه اهل سنت حرف امام خود را رد میکنند و در عین حال میگویند  ما بر مذهب او هستیم!!
برای مثال عرض کنم که دو شاگرد ابوحنیفه رحمه الله یعنی امام محمد و امام یوسف در ۶۰ تا ۷۰ درصد مسایل فقهی با استاد خود مخالفت کردند و حنفی های امروزی اگر در مساله ای این دو متفقا با استاد خود مخالفت کرده باشند رای ابوحنیفه را جایز نمیدانند بلکه به رای این دونفر عمل میکنند و عمل کننده به رای ابوحنیفه را مرتکب خلاف میدانند و در همان حال خود را برمذهب او میدانند و میگویند ما حنفی هستیم پس مذهب ابوحنیفه نام یک روش فقهی است نه مذهبی تحت نام تعالیم یک فرد
یک فرق دیگر امام، بین ما و مردم شیعه این است که شیعه میگوید امام ما فرمود: اگر گفتم چپ برو چب برو گفتم راست برو راست برو یعنی مطیع محض باش
و لی امامان اهل سنت، سخنشان صدر در صد عکس این است!!
ابوحنیفه میگوید اگر حرفم خلاف دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم بود حرفم را به دیوار بزنید و امام شافعی گفته از من و از دیگران تقلید نکند بلکه از همانجایی دستور را بگیرید که ما گرفته بودیم
امام ابوحنیفه جمله ای شبیه به این گفته است که بر هیچکس جایز نیست که فتوای مرا نقل کند بدون انکه دلیل مرا بداند طرف خطاب این دو امام علما هستند. و امام مالک و امام ابن حنبل نیز سخنانی از این قبیل گفته اند

اما در هر عصری بودند گروهی که میگفتند ما پیرو امامی نمیشویم قران و رسول الله ما را کافیست و هرچند علما و امامان لایق صد احترامند اما نظر آنها قابل قبول و رد است شاید یک نظر شافعی درست باشد و در مساله دیگر نظر امام مالک درست باشد
سلفی ها حتی از این هم جلوتر رفتند و هست مسایلی که با هر ۴ مذهب مخالفت کردند مثل سه طلاق در یک مجلس که به اتفاق ۴ مذهب سه طلاق نافذ است ولی سلفی ها میگویند یکی حساب میشود
۴ امام سنی ها هم اهل حدیث بودند اما بعضی از پیروان متعصب آنها عملا با عقیده اونها مخالفند ( یعنی چیزی شبیه به خود علی رضی الله عنه و پیروان متعصب شیعه اش )
حالا جواب به این قسمت سوال که آیا خلیفه همان امام است و چرا خلفا را امام نمیدانید و چرا دیگران مثلا طبری امام نشدند؟؟
درجواب باید بگویم:
اگر خلیفه فردی چون ابوبکر رضی الله عنه باشد پس او هم خلیفه و در همان حال او امام نیز است، اما مامون در عین حالی که خلیفه بود اهل سنت احمد بن حنبل را امام میدانستند نه او را … پس بستگی دارد به فردی که قدرت را در دست دارد
اما سوال دوم – اگر منظور شما خلفای راشدین است که صد البته ما آنها را امام میدانیم و ابوحنیفه و شافعی و مالک و احمد درمقابل اونها وزنی برای ما ندارند

و اگر منظور شما این است که چرا فقه شما منسوب است به این ۴ نفر اخیر الذکر ….. در جواب عرض میکنم که بین عمر و علی در طریقه نماز خواندن اختلافی نبود تا دو مذهب درست شود اما هرچه که مردم از زمان وحی و مکان وحی دور شدند و قرنهاگذشت اختلافات در فروعات زیاد شدند و برای لگام زدن به این عقاید اختلافی، ۴ مذهب و بیشتر بروز کردند این یک دستور آسمانی نبود تا چرایش را بپرسید این واقعه تاریخی است که اتفاق افتاده
این به این میماند که بپرسید چرا فلان در فلان سال مرد در فلان سال نمرد
این سوالهای شما همچنان بر اساس یک فرض اشتباه مطرح شده و
شما خیال میکنید منصب امامت نزد سنی ها الهی است و مقدس است نه نه
من حالا رفیقی دارم که در قرائت فاتحه در نماز،بر مذهب حسن بصری است که اندکی فرق دارد ….. و او در همان حال حنفی است
اما مذاهب دیگر چرا معروف نشدند مثلا طبری هم مذهب داشت چرا معروف نشد؟ سوال از اینکه چرا معروف نشد به این شبیه است که بپرسید چرا احمدی نژاد رییس جمهور شد و محسن رضایی نشد اگر رضایی هم میشد فرقی به حال نظام نداشت! اگر بجای ابوحنیفه، طبری امام میشد فرقی نداشت اختلافات اونها اندک است و همه در چهار چوب عقاید اهل سنت بودند

پس جواب مختصر این است ما اونها را بعنوان امام به آن تصوری که شما از کلمه امام دارید برسمیت نمیشناسیم، پس سند امامت آنها را از ما نخواهید!

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …