الگوهای هالیوودی و تبلیغات آخوندی

در این دوره کمتر جوانی پیدا می شود که با نام هالیوود و فیلمهای آن بیگانه باشد. در اکثر فیلمهای این کمپانی قهرمان پروری بطور چشمگیری نمایان است و اصولا یکی از ترفندهای جذب بیننده، وجود همین قهرمانان است که با کارهای خارق العاده و عجیب، بیننده را محسور خویش می کنند. کارهایی که االبته نزد عاقلان غیرممکن و غیرطبیعی هستند و تنها جنبه سرگرمی و وقت گذرانی را دارند و همچنین جنبه درآمد زایی برای فیلم سازان. و اما برخی از نویسندگان و فیلم سازان هالیوود به این نتیجه رسیده اند که چنین قهرمانانی تنها جنبه سرگرمی و خیال پردازی دارند و اثر گذاری آنها تنها به همان سالن سینما ختم می شود. در واقع این قهرمانان برای زندگی واقعی به هیچ وجه الگوی مناسبی نیستند و به درد جوانان و بینندگان نمی خورند و جوانان به پوشالی بودن و غیرواقعی بودن آنها واقفند. بنابراین این دسته از فیلم سازان به این نتیجه رسیده اند که می بایست از این پس در فیلمهای خویش، قهرمانانی طبیعی همچون دیگر انسانها را بیشتر به نمایش بگذارند. افراد و الگوهایی که همچون همه انسانها شکست بخورند و همچون همه زخمی شوند و همچون همه اشتباه کنند. این چنین قهرمانانی برای زندگی و اجتماع واقعی مناسب تر خواهند بود و بیشتر به درد مردم می خورند، چون طبیعی و واقعی می باشند.

اما مقصود ما از طرح این مطالب این است که آن فیلم سازان متوجه این موضوع شده اند ولی آخوندها و مراجع شیعه هنوز متوجه این موضوع نشده اند که امامانی که به عنوان الگو برای جوانان خود تراشیده اند به هیچ عنوان قابل پیروی نمی باشند، چون بسیار خارق العاده و غیر واقعی و دور از دسترس هستند و البته جوان بیچاره فکر رسیدن به چنین امامی را هم نمی کند. امامی که خلقتش از نور است و از بدو تولد به سجده می رود و حتی قبل از تولد در شکم مادرش صحبت می کند و قرآن می خواند و پس از تولد نیز تا آخر عمر انواع معجزات از هر انگشتش بیرون می زند و در زندگی خویش ذره ای خطا و اشتباه ندارد و مقامش از پیغمبران هم بالاتر است و تنها یک پله پایین تر از خداوند ایستاده است…..

 خوب چنین امامی چگونه می تواند الگوی انسانهای عادی باشد؟!! امامانی که آخوندهای شیعه تبلیغ آنها را می کنند همانند همان فیلمهای تخیلی و غیرواقعی هستند که تنها برای گرم کردن دکان و حکومت آخوندها و همچنین برانگیختن احساسات مفید می باشند نه برای زندگی واقعی.
البته نتیجه شوم کار روحانیون شیعه را می توان در یک نگاه به جامعه ایشان دریافت. کافیست نگاهی به آمار وحشتناک بزهکاری و طلاق که خود رسانه های داخلی به آن معترفند بیندازید. اگر ادعای پیروی از علی را دارید می بایست علی واقعی را به جوانان خویش معرفی کنید نه آن علی که غلات در مغز شما فرو کرده اند. آری علی الگوی خوبی برای ماست، کسی که از تفرقه بیزار بوده و همیشه همه را به پیروی از سواد اعظم مسلمین می خوانده است و در کارها مشورت می کرده است و حتی در نهج البلاغه می فرماید: من خود را بالاتر از خطاکار نمی دانم و در دعاهای خویش مغفرت می خواسته است و در جنگها نیز زخمی می شده و در انتها نیز شهید می شود، آری این چنین انسانی قابل پیروی است و ما این علی را دوست داریم، علی، ابوتراب و از جنس خاک نه از جنس نور.
 
 

نویسنده: علی حسین امیری

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …