آیا واقعیت دارد که ابوحنیفه، سخن عمر را سخن شیطان خوانده است؟

شیعه میگوید بله و روایاتى در این زمینه با سند صحیح نقل شده است.عبد الله بن أحمد بن حنبل در کتاب «السنه» مى‌نویسد:حَدَّثَنِی أَبُو الْفَضْلِ، نا مُسْلِمُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، نا عَبْدُ الْوَارِثِ بْنُ سَعِیدٍ، قَالَ: نا سَعِیدٌ، «« سعید مى‌گوید که در مجلس أبوحنیفه نشسته بودم که در باره چیزى گفتگو شد، شخصى به او گفت: عمر بن خطاب چنین و چنان گفته است، ابوحنیفه گفت: این سخن شیطان است، شخصى دیگرى گفت:
مگر نه این که از رسول خدا (ص) روایت شده است که : «حجامت‏کننده و حجامت شده هر دو افطار کردند» (روزه هر دو باطل است)؛ پس ابوحنیفه گفت: این سجع (سخن با وزن و قافیه) است، پس من خشمگین شدم و گفت: این مجلسى است که من دیگر به آن برنخواهم گشت، از آن‌جا خارج شدم و او را ترک کردم.السنه ، ج۱، ص۲۲۷ ، ح۴۰۳
بررسی سند روایت نشان از این دارد که روایت کاملا صحیح است و راویانش مورد قبول اهل سنت هستند. طبق این روایت، ابوحنیفه، سخن عمر را سخن شیطان دانسته است، حال این که منظور او چه بوده و چرا گفته، تحلیل و پاسخش را به عهده پیروان آن‌ها واگذار مى‌کنیم.

پاسخ اهل سنت:
من سند را بررسی نکردم ولی فرض را بر این میگذاریم که سند درست است، درست باشد هم در متن روایت، اشکالی وجود ندارد زیرا:
اولا: شخصی نقل قولی کرده و آن را منسوب نموده به امیر المومنین عمر،  و حضرت ابوحنیفه قبول نکرده و گفته: این سخن شیطان است (یعنی سخن حضرت عمر نیست و از خودت ساختی)
اما شیعه ناپخته نتیجه گرفته که ابوحنیفه گفته سخن عمر سخن شیطان است! کی گفته؟ کجا گفته؟
پس چرا در مذهب ابوحنیفه عمر بهترین فرد این امت بعد از حضرت ابوبکر است؟ شیعه  فقط وقت خود و مخاطبانش را تلف میکند.
ابوحنیفه حرف مرد را، گفته شیطان دانسته است.
مثال: شیعه میگوید پیامبر فرمود(ابوبکر بدترین فرد این امت است)
 من در جواب میگویم این قول شیطان است معنی حرفم چیست؟ یعنی این شیعه حرف شیطان را منسوب کرده پیامبر! مقصودم که بی ادبی به ساحت رسول الله نیست.
روشن شد؟؟

دوما:  در متن روایت آمده که مردی در جلوی ابوحنیفه گفت پیامبر چنین فرموده است و ابوحنیفه گفت این سخن شعری است.
طبق قواعد اهل سنت قول آن تابعی چون بدون سند ذکر شده حدیث مقطوع است و حدیث مقطوع پذیرفته نمیشود مگر قرینه داشته باشد پس نه فقط ابوحنیفه بلکه همه امت حق رد حدیث مقطوع را دارند خصوصا که ابوحنیفه حدیثی متضاد با این روایت را شنیده بود.
توجه کنید مرد تابعی  بدون سند  حدیث را گفت.
 پس باز معنی این سخن این نیست که امام ابوحنیفه فرموده پیامبر را شعر میداند حتی یک دیوانه هم حق ندارد اینطور نتیجه گیری بکند، اما علمای شیعه به خود حق انجام  هر کاری میدهند.
سوما: حدیث «أفطر الحاجم والمحجوم» هرچند که حدیث درستی است ما با حدیث صحیح دیگری در تعارض است یعنی این حدیث «احتجم وهو صائم» رسول الله در حالت روزه داری، حجامت کردند

این دو حدیث تا امروز نیز محل مناقشه علما است بعضی ها به دلیل حدیث دوم حدیث اول را منسوخ میدانند
و برخی به دلیل حدیث اول حدیث دوم را منسوخ میدانند
 هرچند حدیث أبی سعید الخدری أن النبی صلى الله علیه وسلم (رخص فی الحجامه للصائم) ( یعنی پیامبر برای روزه دار حجامت را اجازه دادند) دلیل گروه اول را تایید میکند.
ولی حدیث اول بر امام ابوحنیفه پوشیده بود و گویا ایشان فقط حدیث «احتجم وهو صائم» را شنیده بودند (احادیث همه جمع نشده بود) لذا حدیث  مخالف برایشان شعر معلوم شد که این عیبی را برای علم  ابوحنیفه ثابت نمیکند  و الحمدلله.
نکته ای که هر دوست شیعه، دوستدار حقیقت باید بداند این است که درجه امام ابوحنیفه پیش مثل درجه امام زمان پیش علمای شیعه نیست امام ابوحنیفه یک عالم برجسته بوده و عالم برجسته  هم میتواند اشتباه کند حتی حضرت عمر هم معصوم نبوده و قول ایشان مبنی بر اینکه رسول الله وفات نیافت و برمیگردد ناصواب بود  که بعد خودشان هم توبه کردند.
اما اینکه ابوحنیفه از امیرالمومنین بدگویی کند این سخن سخیفی است بدگویی از صحابه فقط شغل ناشریف شیعه هاست و دیدیم که ابوحنیفه گفته مرد را سخن شیطان دانست و اصلا قضیه به حضرت عمر مربوط نبود.

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …