شبهه شیعه:سنی ها براى اثبات پرهیزکارى و ایمان خلیفه دوّم به روایاتى ساختگى تمسک کرده اند از جمله: از بریده نقل شده است : «رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى یکى از جنگها از مدینه خارج شد….
و چون بازگشت کنیزى سیاه آمد و گفت: اى رسول خدا! من نذر کرده ام اگر خدا تو را به سلامت باز گرداند در حضور شما دفّ بزنم و آواز خوانى کنم . رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «إن کنتِ نذرتِ فاضربی و إلاّ فلا» [اگر نذر کرده اى، دف بزن وگرنه خیر] . پس شروع به دف زدن کرد، و ابوبکر داخل شد و او هنوز دف مى زد، سپس علىّ داخل شد و او هنوز دفّ مى زد، سپس عثمان داخل شد و او دفّ مى زد، ولى تا عمر داخل شد کنیز دفّ را زیر پایش گذاشت و روى آن نشست. در این هنگام رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: » [ اى عمر! همانا شیطان از تو مى ترسد، من نشسته بودم و او دفّ مى زد، و ابوبکر آمد و او مى زد، سپس على آمد و او مى زد، سپس عثمان آمد و او مى زد، و چون تو وارد شدى دفّ را انداخت].
و در لفظ احمد آمده است : «إنّ الشیطان لیفرَق منک یا عمر!»(1) [ اى عمر! همانا شیطان از تو جدا مى شود و دور مى گردد] .
۱ ـ مسند احمد ۵: ۳۵۳ [۶/۴۸۵، ح ۲۲۴۸۰] ; سنن ترمذى ۲: ۲۹۳[۵/۵۸۰، ح ۳۶۹۰]
آنچه که سنی ها به دنبالش هستند یعنى اثبات فضیلت براى خلیفه دوم، موجب اهانت به ساحت مقدس رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) است در حالیکه آن حضرت از این اعمال به دور است. این چه پیامبر برگزیده اى است که در خانه اش آواز کنیز و دفّ زدن را مى بیند و هیچ نمى گوید، و تنها عمر به خشم مى آید.
پاسخ اهل سنت:
حدیثی که شیعه به آن استناد کرده درست و صحیح است، و اشکالی در آن نیست زیرا آن کنیزک خوشحالی خود را از بازگشت رسول الله صلى الله علیه و سلم نشان داده و مجلس، مجلس لهو و لعب نبوده است.
اما اینکه کنیزک سیاه از عمر رضى الله عنه ترسیده بخاطر تندی حضرت عمر بوده است حضرت عمر به این معروف بوده که مردی خشن است حتی وقتی که بعدها نامزد خلافت شد بعضی ها از این خشونت او ترسیدند و از ابوبکر خواستند او را جانشین نکند ولی ابوبکر گفت که وقتی زمام امور را بدست گیرد نرم میشود ( مجبور است نرم شود ) پس این دلیل ترس دخترک بود. نه اینکه کارش را بد میدانست.
اما اینکه عمر رضى الله عنه کار دف زدن را در ابراز خوشحالی خوب نمیدانست، از بی اطلاعی او بود که بعد از شنیدن حکم صحیح از رسول الله صلى الله علیه وسلم دیگر قانع شد،
اهل سنت دف زدن دختر نابالغ در خوشی ها را جایز میدانند و در حدیث بالا دف زننده کنیزکی سیاه بوده و جذبه ای جنسی برای کسی نداشته.
اما اینکه رسول فرمود شیطان از تو میترسد، بمناسبت ترس کنیزک گفت و داشت از عمر تعریف میکرد که یعنی هیبت تو باعث میشود که شیطان و شیطان صفت ها از تو بترسند این که به این معنی نیست که شما نتیجه بگیرید شیطان از حضرت محمد واهمه نداشت یا عمر از ابوبکر بهتر است.
این نتیجه گیری بسیار عجیب است .
برای مثال ببینید درباره حضرت مریم در قرآن آمده که: (مَّا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَهٌ)﴿المائده: ٧۵﴾ مسیح پیامبری است مثل پیامبران پیشین و مادرش صدیقه بود.
حالا آیا باید شیعه مدعی شود که این آیه درست نیست زیرا نامی از فاطمه صدیقه نیاورده ؟ این نتیجه گیری که درست نیست.
یا مخالف فاطمه آیا حق دارد از این آیه نتیجه بگیرد که فاطمه صدیقه نیست؟
روش نتیجه گیری شما از حدیث به همین گونه است.
مثال دوم: در قرآن آمده که شیطان یک بار در طول عمر نامبارکش این جمله را گفت:(وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ)(الأنفال/۴۸)
شیطان گفت: «من از شما مشرکان بیزارم! من چیزی میبینم که شما نمیبینید؛ من از خدا میترسم، خداوند شدیدالعقاب است!»
حالا اگر ما به سبک شیعه بصورت مقطعی به آیه نگاه کنیم میتوانیم بگوییم این آیه معقول نیست! و ممکن نیست که شیطان چنین بگوید و محال است که شیطان از خدا بترسد و محال است که از مشرکان بیزار باشد … و بعد نتیجه بگیریم که این آیه غلط است و از این حرف ها ….
پس ای ملای شیعه مقطعی نگاه نکن در اینجا نیز رسول الله صلى الله علیه و سلم از عمر رضى الله عنه تعریف کرده و صفتی از صفات برجسته او را ذکر کرده این دلیل برتری او بر رسول الله صلى الله علیه و سلم نیست! یا دلیل بر برتری او بر حضرت ابوبکر نیست مجموع احادیث را ببین بعد نظر بده.