آیا فاطمه بنت أسد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب را در دل کعبه بدنیا آورد؟!

بررسی سند حدیث: روایتی که حاکم نیشابوری روایت کرده چنین است: أخبرنا أبو بکر محمد بن أحمد بن بالویه ثنا إبراهیم بن إسحاق الحربی ثنا مصعب بن عبد الله : فذکر نسب حکیم بن حزام و زاد فیه و أمه فاخته بنت زهیر بن أسد بن عبد العزى و کانت ولدت حکیما فی الکعبه و هی حامل فضربها المخاض وهی جوف الکعبه فولدت فیها فحملت فی نطع و غسل ما کان تحتها من الثیاب عند حوض زمرم و لم یولد قبله و لا بعده فی الکعبه أحد”
 مصعب بن عبدالله ( از نسب شناسان معروف است) نسب حکیم بن حزام را ذکر کرد و سپس افزود: مادرش فاخته بنت زهیر بن اسد بن عبدالعزی بود در کعبه حکیم را بدنیا آورد، او حامله بود، او درد زایمان به سراغش آمد در حالی که در داخل کعبه بود، سپس زایمان در کعبه زایمان کرد، او در پارچه ای حمل شد و لباسهای که در زیر او انداخته شده بود شسته در کنار حوض زمزم شسته شد و نه قبل و نه بعد از او در کعبه کسی به دنیا نیامده است.

اما حاکم به قسمت آخر سخن مصعب اعتراض می گیرد و می فرماید: قال الحاکم : وهم مصعب فی الحرف الأخیر فقد تواترت الأخبار أن فاطمه بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبه.
مصعب در آخر کلامش وهم کرده چرا که اخبار به صورت تواتر نقل شده که فاطمه بنت أسد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب کرم الله و جهه و رضی الله عنه را در دل کعبه بدنیا آورد.

اما اظهار و نظر علما:
در مورد ولادت حکیم اکثر تواریخ و کتب انساب آن را نقل کرده و در صحیح مسلم نیز همین روایت آمده و به آن سن حکیم نیز اضاف کرده است. که صد و بیست سال است.
امام نووی می گوید:ولد حکیم فى جوف الکعبه، ولا یُعرف أحد ولد فیها غیره، وأما ما روى أن على بن أبى طالب، رضى الله عنه، ولد فیها، فضعیف عند العلماء. تهذیب الأسماء – (ج ۱ / ص ۲۳۴)

حکیم در دل کعبه بدنیا آمد و غیر او شناخته نیست که در دل کعبه بدنیا آمده باشد. اما آنچه در مورد علی بن ابی طالب رضی الله عنه روایت شده که ایشان در کعبه بدنیا آمده نزد علما ضعیف است.
همه یا به اتفاق کتب تاریخ حکیم بن حزام در کعبه به دنیا آمده و ۱۲۰ عمر کرده است اما ذکر از ولادت علی در کعبه نیست جز آنچه که حاکم ادعا کرده است (ما متوجه نشدیم چطوری حاکم ادعای تواتر کرده در حالی که هیچ یک از کتب تاریخ به آن اشاره نکردند) و همچنین دکتر صلابی در کتاب زندگی نامه امیر المومنین علی بن ابی طالب می گوید:
وذکر الفاکهی ، أن علیًا أول من ولد من بنى هاشم فی جوف الکعبه.
سیره أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب – (ج ۱ / ص ۲۸)
به نقل از کتاب صاحب اخبار مکه می گوید: فاکهی گفته است که علی اولین کسی است از بنی هاشم که در کعبه بدنیا آمده.
اما این کتاب در دسترس من نبود که تحقیق کنم و سند آن را بررسی کنم به هر حال اگر این حدیث صحیح باشد جای بسی خوشحالی است و می شود به عنوان فضیلتی- البته اگر فضیلت بنامیم – برای علی به حساب آورد که اگر این هم نپذیریم نقصی به کمالات این بزرگ مرد تاریخ امت اسلامی وارد نمی شود.

شاید انکار این قضیه توسط برخی از اهل سنت نه تولد علی در کعبه, بلکه انکارها در مورد دروغهای شاخداری است که در اطراف این داستان ساخته شده است . خرافاتی مانند اینکه دیوار کعبه شکاف برداشت، یا اینکه نوری از آسمان فرود آمد، و …. که برای هیچ یک از انبیاء نیز پیش نیامده اما راویان کذاب شیعه و غالیان مذهب ساز در غلو قرص ایکس نوش جان کرده اند که می توانند این همه تخیل کنند و چنین داستانهای شاخدار بسازند.
اما ولادت حکیم بدین صورت بوده که مادر حکیم برای امری وارد کعبه می شود چون درد زایمان به سراغش می آید نمتواند به خانه بر گردد لذا همانجا زایمان می کند. و اگر اسم علی بجای اسم حکیم در این داستان قرار گیرد هیچ مشکلی ندارد که این روایت را بپذیرم چون روایت فقط ادعای تولد را دارد و حاشیه دروغپردازان در آن نیست.

البته نباید فراموش کرد که کعبه در آن زمان پر از بت بوده و این نمی تواند برای علی بن ابی طالب فضیلتی محسوب شود حال آن که هنگام ولادت کنار بتها چشم به جهان گشوده است.!!!
چند مدت پیش عکسی دیدم که معجزه شکاف کعبه را نشان می داد که از کعبه امروزی گرفته بودند البته با فتوشاب نیز دستکاری شده بود. باید بگوییم دیوار کعبه اگر چیزی بر آن دیده می شود، مربوط به بعد از ساخت کعبه بعد از ولادت علی است همانطور که تاریخ به ثبت رسانده خانه کعبه خراب شده و دوباره از اول ساخته شده است. و این نشانه ی این است که تمام تبلیغات مانند عکس و امثال آنها دروغی بیش نیست.
نکته مهم دیگری که قابل ذکر است. این عمل یعنی شکاف کعبه بدان صورت که خیالپردازان کذاب نقل کردند، معجزه ای باور نکردنی است که دیوار از هم جدا شود و دوباره متصل گردد فرض کنیم که این معجزه روی داده است پس چرا در قرآن از آن ذکری نیست در حالیکه داستان ابرهه و اصحاب فیل در قرآن آمده و نام کعبه بعنوان بیت عتیق بارها ذکر شده است این معجزه از همه آنها مهمتر است اما در قرآن اشاره ای به آن نیست
و از جهتی علی رضی الله عنه بارها در نهج البلاغه به بزرگ شدن خود در دامان پیامبر و رشد در خانه رسول خدا صلی الله علیه وسلم اشاره کرده اما حتی یکبار نگفته است من مولود کعبه ام یا من کسی هستم که در کعبه بدنیا آمده است.
اما بررسی روایت از طرف شیعیان چنین نشان می دهد که راوی این حدیث شخصی است بنام یزید ابن قعنب که تمام علمای علم رجال او را فردی کذاب دانسته که معتقدند او مشرک بود و مشرک هم از دنیا رفته!

مجلسی از این شخص روایتی در کتاب بحار نقل نموده به این مضمون:
او می گوید روزی در کنار خانه کعبه نشسته بودم که دیدم فاطمه بنت اسد آمد در کنار کعبه ناگهان دیوار کعبه شکافته شد واو داخل گردید وسپس دیوار بهم پیوسته شد !من آنجا ماندم تا سه روز و بعد از سه روز دیدم بار دیگر دیوار شکافته شد و فاطمه بنت اسد در حالی که نوزادی در بغل داشت بیرون آمد!خبر به ابوطالب و دیگران دادند و آنها آمدند طفل را که به آغوش محمد دادند ناگهان طفل زبان گشود و به او گفت ای محمد بخوانم برای تو تورات را, محمد گفت بخوان و طفل شروع بخواندن تورات نمود! آنگاه طفل گفت بخوانم برایت انجیل را محمد گفت بخوان علی جان! و او خواند انجیل را! وسپس گفت ای محمد بخوانم قرآنی را که هنوز بر تو نازل نشده!!! گفت بخوان علی جان! وعلی سه روزه شروع بخواندن قرآن کرد!!!…

باتوجه به روایت مذکور سئوالاتی مطرح می شود که بیش از پیش به کذب بودن آن واقف می شویم!
اول: اینکه در داخل کعبه با توجه به اینکه هوای چندانی وجود ندارد چگونه آنها سه روز دوام آورده اند؟چه کسی زن را زایمان کرده؟ طفل ومادر ……؟!!
دوم: خواندن تورات وانجیل روزها طول می کشیده وسه روز هم معطل بوده چگونه راوی در این مدت تمام وقت آنجا مانده؟
سوم: راوی از کجا فهمید که طفل قرآن می خواند زیرا در آن موقع هنوز قرآنی نازل نشده بود؟؟!!
چهارم: اینکه اگر فاطمه در داخل کعبه رفته بود پس چرا نیامدند ودر کعبه را بگشایند و او را نجات دهند مگر خانه در نداشته؟؟!!
پنجم :چرا مردم عرب این حادثه بزرگ را هیچگاه بیاد نداشتند و در هیچ کجا شنیده نشده که پیامبر و یا علی از چنین واقعه ای نام ببرند؟
جالب اینجاست که مجلسی در جای دیگری از قول ابوطالب پدر علی روایت نموده که او فرموده پسرم علی در خانه خودم بدنیا آمده!

اما در مورد اینکه اجماع اهل سنت بر این است که روایت ضعیف در تاریخ پذیرفته می شود، باید عرض کنم؛
اولا: فرق است بین ضعیف و بین موضوع برای مثال در این داستان اگر فقط تولد علی کرم الله وجهه باشد می شود به عنوان روایت ضعیف آن را پذیرفت اما به شکل روایت خیالی نه چرا که این حدیث دوم ضعیف نیست بلکه موضوع است و به اتفاق روایت موضوع در تاریخ، به افسانه می ماند نه تاریخ!!!!
ثانیا: زمانی روایت با سند ضعیف در تاریخ پذیرفته می شود که بنای عقیده ای بر آن گذاشته نشود. ولی اگر قرار باشد با روایت ضعیف تاریخ بودنش را ثابت کنید بعد چون تاریخ است بنای عقیده باشد این رفتار از بیخ مشکل دارد. برای مثال احادیث زیادی پیرامون جنگ بدر وجود دارد که برخی از آنها سند صحیحی ندارند – منظور سند یا منقطع است، یا مرسل است، یا راوی خفیف الضبط است- لذا به عنوان اینکه حاشیه های جنگ بدر را توضیح دهد علمای تاریخ از انها استفاده کردند و آن را نوشته و به آن در تاریخ استدلال کردند. اما اگر همین حدیث بخواهد حکمی را به اثبات برساند این قدرت را ندارد. و علما ان را برای استخراج حکم فرعی فقه نمی پذیرند حال چه برسد به اینکه بنای اعتقادی بر آن بنا نهاده شود.
ثالثا: اما اینکه شما گفتید آیا اجماع است من اجماع ندیدم و اگر هم باشد دو شرط دارد؛
الف: حدیث ضعیف باشد نه مجعول و موضوع – روایت موضوع راویش دروغگو و کذاب است- چون نقل قول کذابان حرام است.
ب: احکامی بر آن مترتب نباشد.
وبالله التوفیق / ابو مالــک

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …