آیا ضریح ها و گنبدهای ساخته شده بر سر قبور باید خراب شوند؟

در کتاب مسلم، این حدیث است: 2287 – ابی الهیاج میگوید: حضرت علی گفت:آیا ترا به مثل همان ماموریتی بفرستم که رسول الله مرا فرستاد ؟مرا فرستاده بود (به یمن) و فرموده بود هر مجسمه و بتی را دیدی بشکن. و هر قبر بلندی را دیدی (هموارش کن) تا همسطح زمین شود.
این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم، در کتابهای مختلف اهل سنت آمده بلکه همین کافیست که امام مسلم آنرا در صحیح خود نوشته است.

اما متاسفانه حتی اهل سنت نیز به دستور این حدیث عمل نمیکنند بلکه با اندوه باید بگوییم که حتی برعکس میکنند و شهری از شهر های سنیان نیست مگر آنکه در آنجا قبرهای برجسته و با دم دستگاه و گنبد و بارگاه وجود نداشته باشد ( هیهات و افسوس )
و ای کاش که تا این حد متوقف میشدند ولی شیطان راضی نشد تا آنوقت که مردم را ندید که دور این قبور طواف میکنند و از قبرها حاجت میخواهند.

و فقط در جاییکه سلفی های اهل عمل حکومت را بدست گرفتند به این دستور مهم عمل میکردند و قبرها را همسطح با زمین کرده و ضریح بارگاه های روی قبرها را بنا بدستور پیامبر در صحیح مسلم نابود کردند.
حالا شیعه آمده تا تیشه به ریشه این حدیث مبارک بزند! یعنی میخواهد ثابت کند این حدیث ضعیف است و میگوید:

 

ادعای شیعه:
درست است که این روایت در بیشتر صحاح سته و مسند احمد آمده است، اما در این روایت کسانی هستند که متخصصین بحث رجال، از اهل سنت، ایشان را تضعیف کرده اند مثلا:
وکیع بن جراح
از ابی نصر مروزی نیز نقل شده است که گفت:
کان یحدث بآخره من حفظه فیغیر ألفاظ الحدیث کأنه کان یحدث بالمعنى ولم یکن من أهل اللسان
او در اواخر ( دوره نقل روایتش ) از حفظ روایت می کرد؛ پس الفاظ حدیث را تغییر می داد ؛ انگار که نقل به معنی می کند و از اهل زبان نبود ( کلمات را تغییر می داد )
تهذیب التهذیب ج۱۱/ص۱۱۴
وعیب های دیگر بیشمار او از کتاب های اهل سنت فهرست وار:
او میگفت:خلفای اسلام یا دین ندارند یا عقل:
می گفت:علی سبب بروز فاجعه شده است !!!
او علیه علی و عثمانی بود:
بزرگان از روایت از او چشم پوشی کرده اند:
او تدلیس می نمود:
به سلف جسارت کرده شراب می خورد و به باطل فتوی می داد:
از حجاج دفاع می کرد !!!
مسئول بیت المال ابن زیاد بود:
لباس معصفر بر تن می کرد:

پاسخ اهل سنت:
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده اند: اگر حیا نداری پس هرکاری میخواهی بکن!
این علمای شیعه واقعا نمیدانند حیا چیست! یعنی در یک سایت رسمی (نه یک سایت ناشناس) هرچه دروغ و حقه است را بکار میگیرند و هیچ خجالت هم نمیکشند! حالا از مخاطبان بی اطلاع خود خجالت نمیکشد، یعنی فکر نمیکند ۴ نفر آدم سنی هم این سایت را میخوانند ؟!
یعنی من اگر برای مردم ترکیه قسم بخورم که مردم ایران شیر را میخورند و با بازی با کتاب حافظ و سعدی ثابت کنم که در کتاب های ایرانیان نوشته که انها شیر ( جنگلی) را میخورند (و طبعا منظور سعدی شیر خوراکی است) حالا مردم ترکیه را گول زدم چون فارسی نمیدانند ولی دیگر چرا این حرف را در مجلسی بگویم که فارس ها هم هستند ؟! در این مجلس اینگونه سخن گفتن نشانه این است که گوینده بسیار پررو و وقیح و بی حیاست .
این حدیث در مسلم است یعنی وکیع بن جراح از رجال بخاری و مسلم است باز این ادم میگوید که او شراب خوار بود و این بود و آن بود و ده صفحه را در مذمت او پر کرده و حواله هم میدهد به کتابهای اهل سنت!!
از مردمی که بد بودن ابوبکر را از کتاب های ما ثابت میکنند، ایا این عجیب است ؟نه والله!
در زیر هر اتهام،شیعه،ما را حواله داده به کتاب های ما!!!!

اولین ادرس را باز کردم و تحت نام وکیع در کتاب تهذیب التهذیب این را دیدم
وکیع.
وقال أحمد بن أبی الحواری قلت لابی بکر بن عیاش حدثنا قال قد کبرنا ونسینا اذهبوا إلى وکیع وقال قتیبه عن أبی بکر نحوه وقال الشاذکونی وابن عمار قال لنا أبو نعیم ما دام هذا یعنی وکیعا حیا ما یفلح أحد معه وقال احمد بن سیار عن صالح ابن سفیان قدم وکیع مکه فانجفل الناس إلیه وحج تلک السنه غیر واحد من العلماء کان ممن قدم عبد الرزق قال فخرج ونظر إلى مجلسه فلم یر أحدا فاغتم ثم خرج فلقی رجلا فقال ما للناس وقال قدم وکیع قال فحمد الله تعالى وقال ظننت أن الناس ترکوا حدیثی قال وأما أبو أسامه فلما خرج ولم یر احدا وسمع بوکیع قال هو التنین لا یقع مکانا إلا احرق ما حوله وقال أبو هشام الرفاعی دخلت المسجد الحرام فإذا عبید الله بن موسى یحدث والناس حوله کثیر قال فطفت اسبوعا ثم جئت فإذا عبید الله قاعد وحده فقلت ما هذا قال قدم التنین فأخذهم یعنی وکیعا.
وقال نوح بن حبیب القومسی رأیت الثوری ومعمرا ومالکا فما رأت عینای مثل وکیع وقال الغلابی کنا بعبادان فقال لی حماد بن مسعده احب أن تجئ معی إلى وکیع فجئناه فلما خرجنا قال لی حماد قد رأیت الثوری فما کان مثل هذا وقال علی بن خشرم رأیت وکیعا وما رأیت بیده کتابا قط إنما هو یحفظ فسألته عن دواء الحفط فقال ترک المعاصی ما جربت مثله للحفظ وقال هارون الحمال ما رأیت اخشع من وکیع وکذا قال
مروان بن محمد وزاد وما وصف لی احد إلا رأیته دون الصفه إلا وکیع فانی رأیته فوق ما وصف لی وقال ابن عمار اخبرت عن شریک ان رجلا ادعى عنده على آخر بمائه الف دینار فأقر فقال أما أنه لو انکر لم أقبل علیه شهاده أحد بالکوفه الا شهاده وکیع وعبد الله بن نمیر.
وقال قتیبه عن جریر جاءنی ابن المبارک فقلت من دخل الکوفه الیوم قال رجل
المصرین وکیع وقال یحیى بن أکثم صحبت وکیعا فی الحضر والسفر فکان یصوم الدهر ویختم کل لیله وقال سلم بن جناده جالست وکیعا سبع سنین فما رأیته بزق ولا مس حصاه ولا تحرک من مجلسه إلا مستقبل القبله وما رأیته یحلف بالله العظیم وقال یحیى بن ایوب عن معاویه الهمدانی کان وکیع یوتى بطعامه ولباسه ولا یسأل عن شئ ولا یطلب شیئا وقال سعید بن منصور قدم وکیع مکه فقال له فضیل ما هذا السمن وأنت راهب العراق فقال له وکیع هذا من فرحی بالاسلام.
وقال أبو داود بن رشید عن ابراهیم بن شماس کنت اتمنى عقل ابن المبارک وورعه وزهد فضیل ورقته وعباده وکیع وحفظه وخشوع عیسى بن یونس وصبر حسین بن علی الجعفی وقال سفیان بن عبدالملک کان وکیع أحفظ من ابن المبارک وقال محمد بن عبدالله بن نمیر وکیع أعلم بالحدیث من ابن ادریس ولکن لیس هو مثله وکانوا إذا رأوا وکیعا سکتوا قال وسمع وکیع من سعید بن أبی عروبه بآخره وقال ابن سعد کان ثقه مأمونا عالیا رفیع القدر کثیر الحدیث حجه وقال العجلی کوفی ثقه عابد صالح أدیب من حفاظ الحدیث وکان یفتی.
قال هارون بن حاتم سمعت وکیعا یقول ولدت سنه ثمان وعشرین ومائه وقیل ولد سنه سبع وقیل سنه تسع وقال خلیفه وغیره مات سنه تسع وتسعین وقال أحمد حج وکیع سنه ست ومات فی الطریق وقال محمد بن سعد وأبو هشام مات بفید منصرفا من
الحج سنه سبع زاد أبو هشام یوم عاشوراء.
قلت: وقال الآجری.
قلت: لابی داود أیما اثبت وکیع أو ابن أبی زائده قال وکیع وقال یعقوب بن شیبه کان خیرا فاضلا حافظا وقال ابن حبان فی الثقات کان حافظا متقنا وقال أبو داود کان أبوه على بیت المال فکان إذا روى عنه قرنه بآخر وقال إسحاق بن راهویه کان حفظه طبعا وحفظنا بتکلف وقال یحیى بن یحیى لم أر من الرجال أحفظ منه وقال علی بن المدینی کان وکیع یلحن ولو حدث بالفاظه لکان عجبا کان یقول حدثنا مسعر عن عیینه
(۱) وقال محمد بن نصر المروزی کان یحدث بآخره من حفظه فیغیر الفاظ الحدیث کأنه کان یحدث بالمعنى ولم یکن من أهل اللسان. این جمله ای را که با رنگ مشخص کردم همان جمله ای است که شیعه از این معرفی نامه طویل ؛یا بهتر بگویم مدح نامه طولانی؛ نقل کرده
تمام معرفی نامه دارد از وکیع تعریف میکند

تعریف و مدح، عادی نیست اگر عربی بدانید پس خودتان ببینید نویسنده کتابی که (شیعه سعی کرده او را شاهد بیاورد)، در مدح وکیع چه ها نوشته است.
آیا این است امانت علمی ؟؟؟و آیا این است روش هدایت مردم؟
آیا مردی که هم بخاری او را امین میداند هم مسلم هم همه، میتواند اینهمه بد باشد؟!
امام شافعی شعری دارد که در هر مدرسه دینی، آنرا به شاگردان بارها و بارها میگویند، ترجمه شعر این است:
شافعی میگوید:
نزد وکیع نالیدم از کم حافظگی و حواس پرتی
مرا امر کرد به دوری کردن از معاصی
بگفتا که علم،نوری اللهیست
و نور الله داده نمشود عاصی
وکیع استاد شافعی بود و گفتم در هرمدرسه این شعر که (در عربی بسیار موزون و زیبا است) را بارها و بارها برای شاگردان میخوانند و آنها را از نتیجه گناهان برحذر میدارند باز این شیعه او را شراب خور و …. معرفی میکند و نشانی هم از کتاب ما میدهد و نشانی او را هم دیدید که از یک مقاله طویل تعریف مدح یک عیب را که شاید عیب نباشد را انتخاب کرده تا مردم را گمراه کند .
اما حتی آن جمله که شیعه شاهد آورده نیز عیب نیست ببینید جمله ای که شاهد آورده، چیست
کان یحدث بآخره من حفظه فیغیر ألفاظ الحدیث کأنه کان یحدث بالمعنى ولم یکن من أهل اللسان
او در اواخر عمر از حفظ و از بر و از یاداشت خود، روایت می کرد ؛ پس الفاظ حدیث را تغییر می داد؛ انگار که نقل به معنی می کند و از اهل زبان نبود ( کلمات را تغییر می داد )

خب این عیب نیست انسان پیر،مثل جوان نیست و انسان بسیار پیر، حافظه جوانی خود را ندارد و بخاری و مسلم وقتی از او روایت کردند که هنوز به این بی دقتی دچار نشده بود.
و تازه حتی روایت حدیث با الفاظ دیگر نیز جایز است . زیرا صحابه یک جمله حضرت رسول صلی الله علیه وسلم را با الفاظ متفاوت ( اما با معنی یکسان) نقل کرده اند. پس حتی جمله آخر نیز عیبی را برای وکیع بن جراح را ثابت نمیکند و اگر هم ثابت کند باز بر احادیثی که از او داریم ایرادی وارد نمیشود زیرا علمای ما وقتی حدیث را از کسی میگرفتند که او کاملا عاقل و با هوش بود حالا اگر اخر عمر بدحواس شود احادیث دوره میان عمری او که از اعتبار نمیافتد.
پس حدیث خراب کردن ضریح و گنبد و بارگاه قبور ( که راوی و عمل کننده به آن حضرت علی است) درست میباشد و در سند آن عیبی نیست .اصلا همینکه در مسلم آمده خود دلیل بر درستی آن بود
و مسلمانان تا به دستور حضرت محمد صلی اللع علیه سلم و حضرت علی در این باره عمل نکنند هرگز روی سعادت را نخواهند دید.
و ما وقت خود را برای پاسخگویی برای این تلف کردیم تا مردم شیعه بدانند که علمای آنها از جاده منطق و حیا بیرون رفته اند و این کار بی شرمانه آنها دلیلی ندارد جز اینکه آنان، شما مردم شیعه را ریال آدم حساب نمیکنند و برایتان ارزشی قایل نیستند و درست همانطور که من وقتی برای پسر کوچکم داستان میگویم اهمیت نمیدهم که داستان واقعی است یا دروغین چون پسرم که قدرت تمیز ندارد و من هم فقط میخواهد او بخوابد
علمای شیعه هم میخواهند مردم شیعه بخوابند
ای شیعه قبل از انکه آتش جهنم ترا از خواب بیدارکند بیدار شو
آیا مکر علمای خود را نمیبینی ؟!

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …