شیعه ای از آخوند ها پرسیده که آیا در قرآن آیه ای درباره توسل به مرده هست ؟ معمولا روحانیون شیعه توسل برادران یوسف به حضرت یعقوب را شاهد میاورند، اما این سوال کننده پیشاپیش از علمای خود خواسته که حضرت یعقوب را مثال نیاورند زیرا پسرانش وقتی به ایشان متوسل شدند که حضرت یعقوب زنده بود، و بر سر قبر ایشان نرفتند!
و حالا ببینیم شیعه چه جوابی دارد:
پاسخ شیعه :
این آیات در قرآن جواز توسل به مرده را بما میدهد:
«وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحیماً»﴿النساء: ۶۴﴾
«اگر ایشان وقتی به خودشان ظلم کردند نزد تو آیند پس از خداوند طلب بخشایش کنند ورسول خدا هم برای ایشان طلب بخشایش کند به تحقیق خداوند را توبه پذیر وبخشنده خواهند یافت»
همانطور که مشاهده می شود رفتن به نزد رسول خدا برای طلب بخشایش در این آیه عام است؛ هم شامل حیات ایشان و هم بعد از مرگ ظاهری می شود. علمای اهل تسنن در مورد این آیه کلمات بسیار جالبی دارند:
(سپس به جایگاه اولیه در مقابل صورت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم باز گشته وبه وی توسل کند در حق خودش و از وی طلب شفاعت در نزد خدا بنماید.
از بهترین کلمات آنچه است که ماوردی وقاضی ابو الطیب ودیگر اصحاب ما از عتبی نقل کرده وآن را نیکو شمرده اندکه گفت: نزد قبر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بودم که بیابانگردی آمد وگفت سلام بر تو ای رسول خدا. از خداوند شنیدم( کلام خدا در قرآن) که اگر ایشان وقتی به خودشان ظلم کردند نزد تو آیند پس از خداوند طلب بخشایش کنند ورسول خدا هم برای ایشان طلب بخشایش کند به تحقیق خداوند را توبه پذیر وبخشنده خواهند یافت. ومن به نزد تو آمدم و از گناه خود طلب بخشش کرده و تو را شفیع نزد پروردگارم قرار می دهم،سپس بازگشت. پس چشمانم سنگین شده در خواب رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم را دیدم پس فرمودند که ای عتبی به سراغ اعرابی برو و به او بشارت بده که خداوند گناهان او را آمرزید.
المجموع – محیى الدین النووی – ج ۸ – ص ۲۷۴
پس اهل سنت از این آیه چنین فهمیده اند که می توان از رسول خدا چه در حال حیات ظاهری و چه بعد از آن طلب شفاعت نمود.
پاسخ اهل سنت:
من نمیدانم که علمای شیعه با چه جراتی در روز قیامت در مقابل خالق خود برای باز خواست، میاستند ؟
همیشه وقتی تاویل های بی سر و ته شیعه را از آیات قرآن میخوانم این آیه یادم میاید:
وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاکِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ (۱۲) سوره سجده
و کاش هنگامى را که مجرمان پیش پروردگارشان سرهاشان را به زیر افکندهاند مىدیدى [که مىگویند] پروردگارا دیدیم و شنیدیم ما را بازگردان تا کار شایسته کنیم چرا که ما یقین داریم (۱۲)
ای شیعه از خواب برخیز … آیا تو عقیده خود را از رسول الله میگیری یا از فلان بیابانگرد بیسواد؟
ببین قرآن درباره بیابانگردان عرب چه میگوید:
(الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ) ( توبه ۹۷ )
«بادیهنشینان عرب در کفر و نفاق [از دیگران] سختتر و به اینکه حدود آنچه را که خدا بر فرستادهاش نازل کرده ندانند،سزاوارترند»
الله واضح میگوید که اعراب بیابانگرد حلال و حرام را نمیشناسند و توای شیعه بیچاره،آن بیابانگرد را فقیه عالی قدر کرده ای و از عمل او تقلید میکنی ؟!! وای بحال تو !
شما داستانی که شیعه به آن چنگ زده را بینید یک بیابان گرد، کاری عجیب کرده و یک مرد دیگر میگوید که من رسول الله خواب دیدم که فرمود کاری که مرد صحرا کرد درست بود!
پس معلوم میشود که صحابه، این تفسیر بیابانگرد را از آیه نداشتند و هرگز سر قبر رسول الله نرفتند و به او نگفتند که ما را ببخش و گرنه نیازی نبود با وجود بودن ابوبکر و علی و عمار و عثمان و ابوذر، شیعه فعل بیابانگرد و خواب یک انسان غیر معروف را سند تفسیرش از آیه قرار دهد!!!
این که دین نشد این بازی کودکانه است! دینی که ستونش بر خواب بنا شده باشد، در حقیقت بر آب بنا شده است و ما میدانیم که مذهب شیعه بر خواب بنا شده، سالی سه ملیون نفر میروند جمکران برای زیارت! فقط بخاطر خواب یک دهاتی شیعه !!
آری جمکران بر اساس خواب یک بیابانگرد شیعه و تایید آن خواب، توسط یک دجال شیعه بنا شده است !! مذهب این مردم خوابکی است برای این است که همشه درخواب هستند!
خواب که سند نمیشود.
ما در احایث خود داریم که شیطان نمیتواند به شکل رسول الله در آید، بنابرین اگر در خواب رسول الله صلی الله علیه وسلم را دیدید شک نکنید که ایشان را دیده اید
با وجود این روایت صحیح، باز سالی که مردم منتظر عید بودند، مردی در روز ۲۹ رمضان گفت: دیشب رسول الله را در خواب دیدم و بمن فرمود پس فردا عید است (رمضان ۲۹ روز است) قاضی شهر به او گفت: همان کسی که بتو در خواب گفته پس فردا عید است در بیداری به یارانش گفته: که ماه را بچشم دیدید عید را اعلام کنید.
و ما قول خواب او را از زبان تو قبول نداریم و قول بیداری ایشان را از زبان یارانش قبول داریم
اینجا یک درس مهم را باید درک کنیم و آن اینکه در امور دین ما حق نداریم به خواب متکی باشیم زیرا دین ناقص نیست که برای تفسیر آیه متوسل شویم به خواب!!!!
آری اگر درکاری خصوصی، خوابی دیدیم و راه و تصمیم خود را عوض کردیم مانعی دارد. مثلا میخواهیم برویم اصفهان، خواب میبینیم تصادف شده نرفتیم، حالا نرفتیم!
اما حق نداریم بر اساس خواب یک بیابانگرد قمی،مسجد مقدس جمکران بسازیم و آنرا «حرم مقدس» اعلام کنی
حق نداریم وقتی علی به پسر خود گفت پسر جان کلید خیر را الله در دستهایت گذاشته هر وقت دچار مشکل شدی دست به دعا بلند کن بعد از این جمله حق نداریم که عوض آنکه دست به آسمان بدعا بلند کنیم دست بسوی زیر زمین ( چاه جمکران ) دراز کنیم یا (درستر اینکه !!) پایین کنیم و حجت ما هم خواب یک دهاتی بی وضوی قمی باشد!!این دین نیست این مسخره بازیست
از این گذشته!
توسل مگر یکی از پآیه های دین شما شیعه ها نیست؟ ایا این منصفانه است که از این اصل مهم، فقط با یک آیه اشاره در قرآن یادی شده باشد ؟
آیا نمیبایست ده ها آیه در این باره میبود ؟
اما معنی آیه ای که شیعه به آن آویخته چیست؟ این آیه مختص به حیات نبی است نه بعد از مردن آن حضرت.
اگر اینطور باشد پس بر اساس این آیه:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آَمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولَئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (62)
جز این نیست که مؤمنان کسانىاند که به خدا و پیامبرش گرویدهاند و هنگامى که با او بر سر کارى اجتماع کردند تا از وى کسب اجازه نکنند نمىروند در حقیقت کسانى که از تو کسب اجازه مىکنند آنانند که به خدا و پیامبرش ایمان دارند پس چون براى برخى از کارهایشان از تو اجازه خواستند به هر کس از آنان که خواستى اجازه ده و برایشان آمرزش بخواه که خدا آمرزنده مهربان است. (۶۲) سوره نور
اگر اینطور باشد پس من بر اساس آیه بالا میگویم که لازم است ما وقت خروج از مدینه برویم سر قبر رسول الله و بگوییم یا رسول الله اجازه بده مرخص شویم و بعد مدعی شویم که باید صبر کرد تا فلان خواب ببیند که آیا رسول الله صلی الله علیه و سلم اجازه داد یا نداد!!
بله بله اگر اینکار تکرار شود و میشود مذهب!! و سند ما چیست؟!! سند ما عمل بیابانگرد و خواب فلان آدم است!
این یک حکایت صوفیانه است که اعرابی رفت سر قبر رسول.
نه رسول الله به این کار امر کرده!
نه خلفای راشدین انجام دادند!
نه یاران دیگر رسول الله !
نه تابعین …
نه در خیر قرون ( سه قرن اول ) کسی انجام داد.
یک حکایت مجهول از یک آدم مجهول و از خواب یک فرد صوفی مجهول با سند ضعیف چه حقی دارد که مبنای عقیده ما قرار گیرد و مبنای تفسیر ما از آیه باشد؟
یک سوال بسیار مهم ….
پس چرا امام نووی و بعضی علمای دیگر این حکایت را نیکو دیده اند؟؟
جواب
دانشمندان دینی اگرچه سخنان پرمحتوایی دارند اما اشتباه هم می کنند. البته در مقابل خطای یک عالم، صدها عالم دیگر جبهه می گیرند.
با همۀ احترامی که برای علمای خود قایل هستیم، اما از هیچ کس تقلید کور کورانه نمی کنیم این را هم می دانیم که علما، معصوم نیستند و هر عالمی بلاخره یک حرف اشتباه ( در کمترین حد ) گفته است. لذا ساده ترین تفسیرما بر گفته نووی این است که خطا کرده است، البته در هزار مورد دیگر ثواب گفته است
و خود نووی اینکار را هرگز نکرده شاید جنبه عجز و لابه اعرابی را نیکو دیده
برای اینکه شیعه این را درک کند مثالی میزنم
خمینی از علمان شیعه بود در نزد آنها مقام مهمی دارد اما همین خمینی فتوای دارد که بر اساس آن فتوا، روزه در ماه رمضان در تهران حرام بود و تا آخر عمر بر درستی این فتوای خود اصرار میکرد!! بعد از مرگش، پیروانش این فتوا را، از رساله علمیه ( توضیح المسایل ) او خارج کردند و همه یکصدا، فتوایش را محترمانه رد کردند حتی خامنه ای که شاگردش بود به این فتوا اعتنا ننمود بلکه ضدش را صادر کرد.
با این وجود خمینی در نزد آنها محترم است
همین حکایت امام نووی است.
حالا تصور کنید در بین شیعه ها گروهی منافق باشند و بخواهندبا استفاده از خطاهای علمای شیعه در ماه رمضان روزه نگیرند، پس فتوای خمینی را دست آویز قرار میدهند!
این ها براحتی میتوانند برای حرام کردن ازدواج دوم به فتوای صانعی مراجعه کنند و برای جهاد نکردن به فتوای شریعتمداری رجوع کنند الی آخر
این درست همان کاری است که شیعه با اشتباهات علمای سنی کرده!
هزار حرف خوب امام نووی پیروی نکرده بر همین یک حرف اشتباهش اساسات مذهب خود را ساخته !!
همین جمله ای که از امام نووی نقل کرده را اگر فقط، یک سطر پیشترش را هم نقل میکرد مو بر اندام شیعیان راست میشد!! زیرا در آن یک سطر جلوتر نووی میگوید که به حضرت ابوبکر و عمر نیز سلام کنید !!
و قیچی شیعه با دقت تمام از آنجا جمله نووی را بریده که مطابق مزه دهانش است !!
پس اگر بخواهیم در یک جمله مذهب شیعه را توصیف کنیم میتوانیم اینطور بگوییم: «مذهب شیعه در حقیقت همان مجموعه خطاهای علمای مختلف اهل سنت در قرون و اعصار مختلف است »