آیا حضرت علی جزو رسولان الهی بوده است؟

شبهه: مدعیان تشیع پیرامون معانی مختلف کلمه رسول در قرآن بحث می کنند، مبنی بر اینکه در آیات قرآنی به جز نبی و انبیاء به رسول و رسل الهی نیز اشاره شده و رسول کسی است که رسالت داشته و اصولا رسول مفاهیم مختلفی را شامل می شود و امامان می توانند شامل این رسولان باشند و امر امامت در واقع رسالتی است که پس از رحلت پیامبر همچنان ادامه خواهد داشت و حضرت علی، نبی نبوده، ولی رسول بوده است!!!

پاسخ به شبهه: پاسخ به این شبهه قبلا نیز در مقاله ای بطور جداگانه داده شده است، ولی ما در اینجا باز مطالبی را بازگو می کنیم تا خواننده گرامی متوجه باشد که شبهات مراجع رافضی دارای پایه و اساس محکمی نیستند.مدعیان تشیع می گویند که حضرت علی و امامان، نبوت نداشته اند و ایشان نبی نبوده اند، ولی ایشان رسالت داشته اند و جزو رسولان الهی به شمار می روند و امامت ایشان پس از نبی اکرم به دستور خداوند ادامه داشته است و ایشان رسول می باشند!!!

حال ما از مدعیان تشیع سوال می کنیم که چنانچه حضرت علی رسول بوده است، پس چرا پس از رحلت نبی اکرم هیچ کس در هیچ کجا ایشان را رسول الله نخوانده است؟؟ چطور این لقب تنها مختص شخص نبی اکرم بوده است؟؟ مگر نه اینکه حضرت علی نیز به زعم شما جزو رسولان الهی بوده است؟؟ پس چرا کسی به ایشان رسول الله نمی گفته است؟؟ مثلا هیچ کجا نمی بینیم که شخصی بیاید و به حضرت علی بگوید: السلام علیک یا رسول الله.….!!!! حتی امروزه نیز در بین خرافی ترین و متعصب ترین شیعیان، کسی را نمی بینیم که مثلا امام زمان را با این لقب بخواند. تصورش را بکنید کسی می آمده و به حضرت علی می گفته: السلام علیک یا رسول الله….!!! فکر می کنید عکس العمل حضرت علی چه بوده است؟؟ فکر می کنید حضرت به آن شخص نادان چه می گفته است؟؟ حتی کودکی خردسال نیز می داند که نمی بایست این لقب را برای حضرت علی بکار ببرد، ولی چه باید کرد که متاسفانه مدعیان تشیع قادر به فهم ساده ترین مسائل هم نیستند و برای اثبات خرافات خویش به هر ریسمانی چنگ می زنند و خود را مضحکه عام و خاص می کنند. (طبق این عقیده می بایست امامان شیعه را نیز رسول الله می خواندند!! مثلا امام حسین و امام رضا و امام صادق نیز رسول الله بوده اند!! هم اکنون نیز می بایست امام زمان را رسول الله خواند!! و حتی چنانچه کلمه مولی در غدیرخم به معنای خلیفه بوده است، پس چرا حضرت علی را امیرالمومنین می خوانده اند؟ طبق نظر شیعه می بایست ایشان را مولی المومنین می خواندند، چون به زعم شیعیان، مولی همان معنای امیر و حاکم و خلیفه را داشته است.) در ضمن توجه داشته باشید که مقصود ما تنها لقب رسول الله است که برای ائمه شیعه بکار نرفته است و نه رسولان الهی و دیگر الفاظی که ممکن است در دعاهای شیعه وجود داشته باشد.

علمای شیعه در مناظرات خویش دائم به مطالبی از کتب اهل سنت استناد می کنند، ولی متاسفانه هنگامی که خودشان مدعی عقیده ای می شوند، چشمان خویش را کاملا می بندند و به سخنان امامان و علمای شیعه بی اعتنا می شوند و تنها دنبال به کرسی نشاندن عقاید خویش می روند. در رابطه با این موضوع نیز نظر صاحب تفسیر المیزان را نمی بینند. صاحب تفسیر المیزان در رابطه با آیه ۴۰ سوره احزاب می گوید:

این نکته نیز قابل توجه است که خاتم انبیاء بودن، به معنى (خاتم المرسلین) بودن نیز هست، و اینکه بعضى از دین سازان عصرما براى مخدوش کردن مساله خاتمیت به این معنى چسبیده اند که قرآن پیامبراسلام(صلى الله علیه و آله و سلّم) را خاتم انبیاء شمرده، نه خاتم رسولان این یک
اشتباه بزرگ است، چرا که اگر کسى خاتم انبیاء شد به طریق اولى (خاتم رسولان) نیز هست، زیرا مرحله(رسالت) مرحله اى است فراتر از مرحله(نبوت)(دقت کنید این سخن درست به این مى ماند که بگوئیم: فلان کس در سرزمین حجاز نیست، چنین کسى مسلما در مکه نخواهد بود، اما اگر بگوئیم در مکه نیست، ممکن است در نقطه دیگرى از حجاز باشد، بنابراین اگر پیامبر را(خاتم المرسلین) مى نامید ممکن بود (خاتم انبیاء) نباشد، اما وقتى مى گوید او (خاتم انبیاء) است، مسلما (خاتم رسولان) نیز خواهد بود، و به تعبیر مصطلح نسبت (نبى) و (رسول) نسبت(عموم و خصوص مطلق است)

و اما حضرت علی نیز در نهج البلاغه سخنانی را فرموده اند که همگی در تضاد با این عقیده شیعه هستند: حضرت علی در خطبه ۱۷۳ در توصیف پیامبر اسلام می فرمایند: امین وحیه و خاتم رسله و بشیر رحمته و نذیر نقمته :(یعنی او امین وحى خدا، و خاتم رسولان و بشارت دهنده رحمت و انذار کننده از عذاب بود. و در خطبه ۱۳۳ می فرماید: ارسله على حین فتره من الرسل، و تنازع من الالسن، فقفى به الرسل و ختم به الوحى: (یعنی او را پس از یک دوران فترت بعد از رسولان گذشته فرستاد به هنگامى که میان مذاهب مختلف نزاع در گرفته بود به وسیله او سلسله رسولان را تکمیل کرده و وحى را با او ختم نمود. و در خطبه ۹۰  می فرماید : … تمّت بنبیّنا محمد صلی الله علیه و سلم و اِلِه حجه….، یعنی حجت خداوند با پیامبر ما تمام گردید.(مگر رسولان الهی مدعی شیعیان، جزو حجج الهی محسوب نمی شوند؟؟)

نکته ای دیگر اینکه در سوره آل عمران آیه۱۴۴ آمده: ]وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ[. و محمد جز فرستاده‏اى که پیش از او [هم] پیامبرانى [آمده و] گذشتند نیست آیا اگر او بمیرد یا کشته شود از عقیده خود برمى‏گردید و هر کس از عقیده خود بازگردد هرگز هیچ زیانى به خدا نمى‏رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى‏دهد.

در این آیه نیز به رسل الهی اشاره شده و اینکه نبی اکرم نیز همانند رسولان قبلی بوده و چنانچه بمیرد یا کشته شود، نمی بایست از عقیده خویش بازگردید. خوب چنانچه عقیده شیعه مبنی بر رسول بودن حضرت علی صحیح بوده است، پس چرا می بایست چنین آیه ای نازل شود؟ اینگونه تذکرات وقتی صادر می شوند که پس از رسول الله، رسول دیگری در کار نباشد و به همین خاطر مردم سردرگم شوند و شاید از عقیده خویش بازگردند و به همین جهت خداوند ایشان را آگاه ساخته و تذکرات لازم را داده است. چنانچه نظر شیعه صحیح بود، ممکن بود مردم در مقابل این آیه به پیامبربگویند: به چه علت ما از عقیده خویش بازگردیم؟ مگر پس از تو نیز رسول و حجتی الهی در میان ما نیست؟(یعنی حضرت علی) مگر ایشان دارای مقام عصمت نیستند؟ ایشان امکان ندارد ذره ای سهو و خطا کنند!! و ایشان قرآن ناطق هستند!! و سخنانشان همچون وحی الهی است!!(ما ینطق عن الهوی هستند!!) ایشان دارای علم غیب و علم امامت و کرامات مخصوص خود هستند!! حتی وحی الهی نیز به نوعی بر ایشان نازل می شود!! ایشان همچون خدا و رسول، واجب الاطاعه هستند!!( أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّ‌سُولَ….)خوب با این اوصاف و با بودن چنین رسولی، دیگر چه جای نگرانی است؟ حتی مقام امامت ایشان از مقام نبوت هم بالاتر است!! پس امت مانند گله بی شبان نمی شده است!!

یا حتی چنانچه عقیده شیعه صحیح بود خداوند می فرمود که ای مردم چنانچه پیامبر شما کشته شد، جانشین وی حی و حاضر است و شما می بایست به سمت او بروید و از او اطاعت کنید و سپس می فرمود که نمی بایست از عقیده خویش بازگردید. ولی چنین چیزی در آیه وجود ندارد و تنها مردم را از بازگشتن از عقیده خویش بر حذر داشته است.

 

نویسنده: علی حسین امیری

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …