آیا این سخن که اگر علی نمیبود عمر هلاک میشد، حقیقت دارد؟

شبهه شیعه: در بیش از ۷۰ کتاب سنی ها آمده که عمر گفت: اگر علی نمیبود من هلاک میشدم
و این دلیل است بر برتری علی بر عمر, و دلیل است بر مردانگی علی که دشمن خود را از لطف و راهنمایی خود محروم نکرد و دلیل است و دلیل است و دلیل است …..

پاسخ اهل سنت:
بس کن  ای برادر شیعه!
این دلیل های که میگویی، هیچ دلیل نیست.
اینکه انسانی در یک مورد مشوره نیکو بدهد و مشوره گیرنده او را بستاید این دلیل بر برتری مشوره دهنده نمیشود
سلمان پارسی به حضرت محمد گفت خندق بسازید تا  نجات یابید، حالا گر پیامبر سلمان را بستایید این هرگز به این معنی نیست که سلمان از  حضرت پیامبر برتر است.

دوما  این روایت در مصنف ابن ابی شعبه و کتب دیگر به این صورت آمده است:
حضرت عمر میخواست زن بارداری را سنگسار کند و
 حضرت معاذ بن جبل   او را از کشتن زن متهم به زنا، منع کرد و گفت تا به دنیا آمدن بچه باید مجازات را به تاخیر انداخت:
أن امرأه غاب عنها زوجها ، ثم جاء وهی حامل فرفعها إلى عمر ، فأمر برجمها فقال معاذ : إن یکن لک علیها سبیل فلا سبیل لک على ما فی بطنها ، فقال عمر : احبسوها حتى تضع ، فوضعت غلاما له ثنیتان ، فلما رآه أبوه قال : ابنی ، فبلغ ذلک عمر فقال: عجزت النساء أن یلدن مثل معاذ ، لولا معاذ هلک عمر.
مردی پس از مدت درازی از سفر برگشت؛ زنش را حامله دید؛ او را نزد عمر برد و عمر، امر  به سنگسارش  کرد. معاذ گفت: اما بر بچه اش حق نداری که ظلم کنی. عمر گفت: بگذارید زن وضع حمل کند و بچه اش را به  دنیا آورد با دو دندان . و مرد که دیدش، گفت: بچۀ من است !
 به عمر خبر رسید. گفت: اگر معاذ نبود، من هلاک شده بودم .
 در مسند احمد روایتی  است که حضرت علی، حضرت عمر را از رجم زنی دیوانه منع کرد. اما عمر نگفت: اگرعلی نبود، عمر هلاک می شد.

سوما
 این روایات باطل و مقطوع الاسناد است
در آن شخصی بنام  مؤمل بن إسماعیل است و سند درستی هم ندارد میگوید از بزرگان ما این روایت نقل  شده و نام آن بزرگان را نمینویسد و از همه جالبتر اینکه در حق معاذ است نه علی و شیعه در یک مقطع نام معاذ را برداشت و نوشت علی!!
 و از بس تکرار کرده خیلی ها  گمان میکنند در حق علی است 
و خود راوی یعنی بیهقی نیز  به این روایت با دیده شک مینگریست
علمای ما هر دو حدیث را قبول ندارند. ملاک قبولی حدیث در نزد آنها معلوم است؛ اما ملاک قبولی حدیث  در نزد شیعه این است که در آن مدحی برای علی باشد و ذمی برای اصحاب دیگر . حال اگر راوی، سلیمان بلخی یا  سبط ابن جوزی باشد هم، مهم نیست.
  در ضمن نام  معاذ را برمی دارد و می نویسد: علی

چهارما:
میدانم حالا شیعه چه میگوید! خواهد گفت:
 هر  حدیث که در مدح علی باشد را شما میگویید ضعیف است !
جواب این است این حرف درست نیست حدیث های در مدح علی داریم که عمر و  و دیگر اصحاب آرزو میکردند ای کاش این در حق آنها میبود!!
مثل حدیث (فردا پرچم را بدست کسی میدهم که الله و رسولش او را دوست دارند و او هم الله و پیامبر را دوست میدارد)
این حدیث بسیار عظیم است اگر ما پنهان میکردیم باید این را پنهان میکردیم  اصلا چرا باید پنهان کنیم؟!!! علی پیش ما همانقدر عزیز است که عمر که ابوبکر که عثمان…..
او برای این پیش ما عزیز است که دوست و یاور رسول الله بود چرا نهان کنیم ؟
اما دروغ را نمیپذیریم!

پنجما:
و حالا بفرض محال که این روایت درست باشد باز عیبی را برای عمر ثابت نمیکند  زیرا این روایت نشان میدهد حضرت عمر مرد متواضعی بوده
این نشان میدهد که  ایشان حق را قبول میکرده
این نشان میدهد که مواظب و حریص بوده که بر بیگناهی ظلم نکند
این نشان میدهد که به اصل شورا معتقد بوده و به آن عمل میکرده
این نشان میدهد وزیر کاردانی چون حضرت علی را برای خود انتخاب کرده بود نه متملقان مفت خور  را.

حالا بیاییم نتیجه گیری شیعه را ببینیم
او نتیجه میکرد که عمر جاهل بوده
قاضی خوبی نبوده
پس نباید خلیفه میشد
و  بعد نتیجه میگیرد علی از او بر تر است باید علی خلیفه میشد
 و نتیجه میگیرد علی حلال مشکلات بود

علی معصوم بود
علی غیب میدانست
 و آخر کار میگویند
لولاک ماخلقت افلاک
الله میگوید بخاطر علی جهان را آفریدم !!

نتیجه بحث
اولا روایت دروغ است
دوما درباره معاذ بن جبل است
سوما اگر راست باشد دلیلی است بر خوبی عمر
چهارما اگر  روایت  راست باشد، باز یک نصیحت درست گفتن، خلافت را برای علی، و برتری او را  بر عمر  را  ثابت نمیکند.
  همانطور که نصیحت سلمان پارسی در باره حفر خندق،  پیامبر بودن او یا برتری  او  بر رسول الله را ثابت نمیکند!

 
                                                                                                   

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …