آیا ازدواج دو دختر پیامبر صلی الله علیه و سلم،با حضرت عثمان صحت دارد؟ (بخش آخر)

این حقیقت که حضرت رسول اکرم دو دختر خود را پی در پی  به عقد عثمان رضی الله عنه در آوردند کمر عقیده شیعه را میشکند، لذا شیعه برای فرار از ضربه این حقیقت، در طول تاریخ دروغ هایی ساخته اند، جدیدترین دروغشان این است که میگویند پژوهشگران ما بعد از ۱۴۰۰ سال از کتب اهل سنت این حقیقت را بیرون کشیدند که پیامبر اصلا فقط یک دختر داشته و دختران دیگری  نداشته تا دونفرشان نصیب عثمان شوند!! ببینیم شیعه  دقیقا چه میگوید؟!!!

شیعه میگوید: از دلایلی که دروغ بودن این قضیه را روشن می‌سازد، این است که بسیاری از علمای اهل سنت و از جمله ضیاء المقدسی گفته‌اند: عن قتاده، قال: ولدت خدیجه لرسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ): عبد مناف فی الجاهلیه، وولدت له فی الاسلام غلامین، وأربع بنات: القاسم، وبه کان یکنى: أبا القاسم، فعاش حتى مشى، ثم مات، و عبد الله، مات صغیرا. وأم کلثوم. وزینب. ورقیه. وفاطمه….قتاده گفته است: خدیجه برای نبی مکرم اسلام، در عهد جاهلیت، عبد مناف را به دنیا آورد و بعد از اسلام، دو پسر و چهار دختر به نام های: قاسم ـ به خاطر او کنیه پیامبر را «ابوالقاسم » گذاشتند، آن قدر زنده بود که می‌توانست راه برود بعد از آن فوت کرد ـ و عبد الله که خردسال فوت کرد، و ام کلثوم، زینب، رقیه و فاطمه را به دنیا آورد. البدء والتاریخ، ج ۵، ص ۱۶ و ج ۴، ص ۱۳۹٫

 

پاسخ اهل سنت:
حرف شیعه این است که با استناد به بریده های از این کتاب به زعم خود ثابت کرده که چون هجرت اول به حبشه، در سال ۵ هجری بوده و رقیه بعد از بعثت متولد شده؛ پس چگونه ممکن است که در سال ۵ بعثت، رقیه  زن کاملی شده باشد و دوبار عروسی کرده باشد؟؟

ای خواننده عزیز شیعه خوب به حرفم توجه کن من رفتم بسراغ همون اولین کتابی که  عالم شیعی ما را به آن حواله کرده بود یعنی کتاب البدء والتاریخ، ج ۵، ص ۱۶ و ج ۴، ص ۱۳۹٫ از همون صفحه که پژوهشگران شیعه بهش استناد کردند  خطوط  ما قبل و ما بعد را هم مینویسیم  البته اولا بدانید که خطوط  استناد شده شیعه  با رنگ قرمز مشخص کردم و بعد هرجا که نام رقیه و هجرت و ام کلثوم و عثمان آمده را نیز با رنگ دیگر مشخص کردم خودتان ببینید:

باب ذکر أولاد رسول الله 

کانوا سبعه و یقال ثمانیه و کلهم من خدیجه إلا إبراهیم فإنه من ماریه القبطیه و روى سعید بن أبی عروه عن قتاده قال ولدت خدیجه لرسول الله صلى الله علیه وسلم عبد مناف فی الجاهلیه و ولدت له فی الإسلام غلامین و أربع بنات القاسم و به کان یکنى أبا القاسم فعاش حتى مشى ثم مات و عبد الله مات صغیراً و أم کلثوم و زینب و رقیه و فاطمه و روى أبان عن مجاهد قال مکث القاسم سبع لیالٍ و مات و فی کتاب ابن إسحق أکبر بنیه القاسم ثم الطیب ثم الطاهر و أکبر بناته رقیه و زینب ثم أم کلثوم ثم فاطمه قال فأما أبناؤه فهلکوا فی الجاهلیه و أما بناته فأدرکن الإسلام و هاجرن قال الواقدی لم أر أصحابنا یثبتون الطیب و یزعمون أن الطیب هو الطاهر و مات القاسم و الطاهر قبل النبوه و قال قوم بل سمی الطیب الطاهر لأنه ولد فی الإسلام و الله أعلم و أما إبراهیم بن رسول الله فأمه ماریه القبطیه و کان المقوقس ملک الاسکندریه بعث بها مع أختها شیرین فوهبها رسول الله صلى الله علیه وسلم لحسان بن ثابت الشاعر عوضاً من الضربه التی ضربه صفوان بن المعطل فی شأن الإفک فولدت له عبد الرحمن بن حسان فهو ابن خاله إبراهیم و توفی و هو ابن سنه و عشره أشهر فقال النبی صلى الله علیه وسلم أن له مرضعه تتم رضاعه فی الجنه و أنه من عصافیر الجنه و کسفت الشمس فی ذلک الیوم فقالت الناس إنما کسفت لموت إبراهیم فقال النبی صلى الله علیه وسلم أن الشمس و القمر آیتان من آیات الله لا ینکسفان لموت أحد و لا لحیاته فإذا رأیتم فافزعوا إلى الصلاه و دفنه عند عثمان بن مظعون و قال العین تدمع و القلب یحزن و لا نقول ما یسخط الله و ماتت ماریه فی خلافه عمر بن الخطاب رضی الله عنه، رقیه بنت رسول الله صلى الله علیه وسلم کان زوجها عتبه بن أبی لهب و زوج أم کلثوم عتیبه ابن أبی لهب فمشى إلیهما قریش و قالوا طلقاها و نزوجکما من شئتما من أشراف قریش فطلقاها فزوج رسول الله رقیه عثمان بن عفان و هاجرت معه فی الهجرتین إلى الحبشه و أسقطت فی الهجره الأولى علقه فی السفینه فهذا یدل أنها کانت ولدت فی الجاهلیه ثم ولدت لعثمان عبد الله بن عثمان و بلغ ست سنین فنقره دیک فی عینه فطمر وجهه فمات و ماتت رقیه بنت رسول الله سنه ثلاث من الهجره بالمدینه فزوج النبی عثمان أم کلثوم فمکثت عنده خمس سنین و توفیت سنه ثمان من الهجره فروى أن النبی صلى الله علیه وسلم قال لو کانت عندنا ثالثه لزوجناها أبا عمر وبهما یکنى ذا النورین، زینب بنت الرسول کان زوجها أبا العاص القاسم بن الربیع بن عبد العزى بن عبد شمس و أمه هاله بنت خویلد أخت خدیجه رضی الله عنها فکان أبو العاص ابن خاله زینب و هی ابنه خالته و لما طلق عتبه وعتیبه ابنا أبی لهب رقیه و أم کلثوم قالت قریش لأبی العاص طلق زینب بنت محمد و نزوجک ابنه سعید بن العاص فقال لا أفارق صاحبتی

ای خواننده دیدی ؟
ملای تو فقط یک قول را دیده خط بعدش را ندیده!! کتاب دارد داد میزند رقیه وام کلثوم قبل از بعثت متولد شدند و زنان پسران ابولهب بودند و با عثمان عروسی کردند و رقیه دوبار هجرت کرد بار اول با شوهرش عثمان به حبشه رفت در راه سقط جنین کرد

شیعه  فقط یک قول متروک را دیده، از همون کتاب بقیه را ندیده، بعد این قول متروک را دوخته به قول بریده و متروک دیگر!! و آش شلم کاری درست کرده که نمکش بی حیایی و فلفلش بی شرمی است!! با این حساب اجازه بدهید بقیه حرف شیعه را بنویسیم اما من یقین دارم اگر به کتابی حواله داده مراجعه کنم  باز همین حقه بازی را بکار گرفته است و لا غیر پس حرفش را مینویسم و تقلبش را نشان میدهم 

دنباله حرف شیعه این است: شهاب الدین قسطلانی بعد از نقل سخن مقدسی می‌نویسد: وقیل: ولد له ولد قبل المبعث، یقال له: عبد مناف، فیکونون على هذا اثنی عشر، وکلهم سوى هذا ولد فی الاسلام بعد المبعث. المواهب اللدنیه، ج ۱، ص ۱۹۶٫

گفته‌اند که که خدیجه قبل از مبعث یک پسر براى او به دنیا آورد که به او عبد مناف مى‌گفتند، غیر از عبد مناف بقیه فرزندان پیامبر بعد از مبعث متولد شده است 

 

پاسخ اهل سنت: 

تقلب علمای شیعه در اینجا به اینصورت است که به یک آدم غیر معروف و یک کتاب نامعتبر و ناشناخته استناد کرده و من قسم میخورم که از دو طرف جملات را بریده  زیرا جمله میگوید  (قیل )(و گفته شده) یعنی غیر از این، گفته های دیگه ای هم هست که چون به مذاق علمای شیعه سازگار نیست با قیچی بریدندش!!!!!!!!.

شیعه در آدامه میگوید: و ابن عبد البر در الإستیعاب می‌نویسد: وقال الزبیر ولد لرسول الله صلى الله علیه وسلم القاسم وهو أکبر ولده ثم زینب ثم عبد الله وکان یقال له الطیب ویقال له الطاهر ولد بعد النبوه ثم أم کلثوم ثم فاطمه ثم رقیه. الاستیعاب – ابن عبد البر – ج ۴ – ص ۱۸۱۸٫ زبیر گفته: نخستین فرزند رسول خدا که به دنیا آمد، قاسم بود و او از همه بزرگتر بود، پس او زینب، و پس از وی عبد الله که به وی طیب و یا طاهر نیز می‌گفتند بعد از نبوت متولد شد، پس از آن ام کلثوم، سپس فاطمه و پس از وی رقیه به دنیا آمدند با این تفصیل، چگونه می‌توان این سخن اهل سنت را تصدیق کرد که رقیه با عثمان ازدواج کرده، بعد با او به حبشه مهاجرت نموده و حتی در داخل کشتی فرزندی از او سقط شده است !!!. با این که می‌دانیم، هجرت اول به حبشه در سال پنجم بعد از بعثت بوده است.

 

پاسخ اهل سنت: باز همان حقه بازی!! در همان کتاب و درهمان صفحه این جمله هم هست: ولدت له خدیجه زینب ورقیه وأم کلثوم وفاطمه وقاسماً وبه کان یکنى والطاهر والطیب فأما القاسم والطیب والطاهر فهلکوا بمکه فی الجاهلیه وأما بناته فکلهن أدرکن الإسلام فأسلمن وهاجرن معه صلى الله علیه وسلم

خدیجه برای پیامبر زینب و رقیه و ام کلثوم و فاطمه و قاسم و طیب وطاهر و را به دنیا آورد و پسرانش در جاهلیت مردند، اما  دخترانش باقی ماندند وعصر اسلام را دیدیند و اسلام آوردند و با رسول الله هجرت کردند.شیعه قول مشهور را گذاشته و فقط یک جمله از کتاب را دیده است 

شیعه در ادامه میگوید: و همچنین بسیاری از علمای اهل سنت نوشته‌اند که ام کلثوم و رقیه قبل از این که با عثمان ازدواج کنند در عقد پسران أبی لهب بوده‌اند و بعد از آن که سوره تبّت در حق أبی لهب نازل شد، وی به فرزندانش دستور داد که دختران رسول خدا را طلاق بدهند. ابن أثیر  در اسد الغابه می‌نویسد: قد زوج ابنته رقیه من عتبه بن أبی لهب وزوج أختها أم کلثوم عتیبه بن أبی لهب فلما نزلت سوره تبت قال لهما أبوهما أبو لهب وأمهما أم جمیل بنت حرب بن أمیه حماله الحطب فارقا ابنتی محمد ففارقاهما… أسد الغابه – ابن الأثیر – ج ۵ – ص ۴۵۶٫ رسول خدا، دخترش رقیه را به عتبه پسر أبی لهب و ام کلثوم را به عتیبه پسر دیگر ابولهب داد، وقتی سوره تبت نازل شد، ابولهب و همسرش ام جمیل که همان «حماله الحطب » باشد، به پسرانش دستور دادند که دختران محمد را طلاق دهند. پس آن‌ها را طلاق دادند… در حالی که می‌دانیم، سوره تبت در زمانی نازل شده است که مسلمین در شعب أبی طالب در محاصره بودند و محاصره در شعب أبی طالب در سال ششم بعثت و بعد از هجرت به حبشه بوده است.با این حال چگونه می‌توان تصدیق کرد که همسر عثمان دختر پیامبر بوده است ؟

 

پاسخ اهل سنت: سوره مسد یا بقول شما تبت  برخلاف ادعای شما در همان ابتدائ بعثت نازل شده است: بخاری مینویسد که پیامبر  به منطقه بطحاء بالای کوه رفتند و داد زدند: کمک! کمک!! و قریش جمع شدند  و  حضرت فرمود آیا اگر  به شما بگم پشت این کوه دشمن است و قصد حمله بشما را دارد، باور میکنید ؟ گفتند بله!  فرمود:من بیم دهنده هستم و شما را از عذاب شدیدی که پیش رو دارید ابولهب گفت: خراب بشی روزت بریده بشه!! برای همین وقت ما را تلف کردی؟ واینجا بود که  سوره { تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ }. نازل شد 

اینهم متن حدیث: أن النبی صلى الله علیه وسلم خرج إلى البطحاء، فصعد الجبل فنادى: "یا صباحاه". فاجتمعت إلیه قریش، فقال: "أرأیتم إن حَدثتکم أن العدوّ مُصبحکم أو مُمْسیکم، أکنتم تصدقونی؟ ". قالوا: نعم. قال: "فإنی نذیرٌ لکم بین یدی عذاب شدید". فقال أبو لهب: ألهذا جمعتنا؟ تبا لک. فأنزل الله: { تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ }.قسم به رب که قومی تا این حد دروغ گوندیدم میگوید در شعب ابی طالب این آیه نازل شد و بخاری را نمیبیند!!

شیعه در ادامه میگوید: محمد بن اسماعیل بخاری می‌نویسد، شخصی پیش عبد الله بن عمر آمد و از او سؤالاتی کرد؛ از جمله نظر او را در باره عثمان و امام علی علیه السلام پرسید، وی در مقایسه بین عثمان و حضرت علی علیه السلام می‌گوید: أَمَّا عُثْمَانُ فَکَأَنَّ اللَّهَ عَفَا عَنْهُ وَأَمَّا أَنْتُمْ فَکَرِهْتُمْ أَنْ تَعْفُوا عَنْهُ وَأَمَّا عَلِی فَابْنُ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ وَخَتَنُهُ…. صحیح البخاری – البخاری – ج ۵ – ص ۱۵۷٫ اما عثمان، خداوند از گناه او ( فرار عثمان در جنگ احد ) درگذشت؛ ولی شما دوست ندارید که او را ببخشید، اما علی علیه السلام پس او پسر عموی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و داماد او است. ملاحظه می‌فرمایید که دفاع عبد الله بن عمر از عثمان فقط در این مطلب خلاصه می‌شود که خداوند از گناه فرار وی در جنگ احد درگذشته است؛ ولی صحابه‌ای که علیه او خروج کردند، او را نبخشیده و عثمان را کشتند؛ ولی این که عثمان داماد پیامبر نیز باشد، متذکر نمی‌شود. اما نسبت به امیر المؤمنین علیه السلام استدلال می‌کند که او پسر عموی پیامبر و داماد آن حضرت است.اگر عثمان داماد پیامبر بود، باید ابن عمر به آن استدلال می‌کرد؛ زیرا وی تمام تلاش خود را می‌کند که در برابر هر نوع تهمتی را از عثمان دفع کند و معنا ندارد که وقتی دلیل قویتری همانند دامادی پیامبر وجود دارد، وی به دلیل سخیف و ضعیف استدلال کند؛ زیرا عفو خداوند فقط شامل کسانی می‌شود که بعد از فهمیدن زنده بودن پیامبر از فرار دست کشیده و برگشتند و شامل عثمان که بعد از سه روز برگشت، نمی‌شود. حتی اگر فرض کنیم که عفو خداوند شامل عثمان نیز می‌شود، سبب نخواهد شد که خداوند تمامی گناهان او را که حتی بعد از آن نیز انجام داده بخشیده باشد ؛ بلکه حد اکثر شامل فرار او در همان جنگ می‌شود. بنابراین شایسته بود که اگر دامادی عثمان صحت داشت، به آن استناد می‌کرد 

 

پاسخ اهل سنت: این استنباط، در صورتی محلی از اعراب میداشت که در خود همین بخاری در مناقب عثمان این حدیث را نمیداشتیم: ۲۹۶۲ – حدثنا موسى حدثنا أبو عوانه حدثنا عثمان بن موهب عن ابن عمر رضی الله عنهما قال: إنما تغیب عثمان عن بدر فإنه کانت تحته بنت رسول الله صلى الله  علیه وسلم وکانت مریضه فقال له النبی صلى الله علیه و سلم (إن لک أجر رجل ممن شهد بدرا وسهمه)

یعنی عثمان در جنگ بدر حاضر نبود چونکه دختر رسول الله، زنش بود که در وقت جنگ بدر بشدت  مریض بود و پیامبر به عثمان گفت در مدینه بمان و مراقب رقیه باش و ایضا به عثمان  فرمود:برای تو مثل ثواب مجاهدان حاضر در بدر است و تو از غنیمت هم یک سهم میگیری یاللعجب حدیث واضح و صریح بخاری را نگاه نمیکند بعد از یک حدیث دیگر بخاری یک استباط مبهم در میاورد حالا من ۱۰ داماد داشته باشم صدبار بگویم ده داماد دارم ولی  یکبار نگویم، آیا تو نباید آن ده بار را ببینی  و این یکبار را ببینی که یک صحابی یه دلیل اینکه موضوع و محور سخن چیز دیگری بوده یک نکته را از جا انداخته!!!!علمای شیعه، شرم و حیا را خرج کردند و در عوض متاع دنیا و آتش جهنم را خریدند 

شیعه میگوید:حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از غصب فدک توسط ابوبکر به مسجد آمد و خطبه غرائی خواند که بسیاری از علمای اهل سنت آن را نقل کرده‌اند. آن حضرت در بخش‌های از این خطبه می‌فرماید: أنا فاطمه بنت محمد أقول عودا على بدء، وما أقول ذلک سرفا ولا شططا… فإن تعزوه تجدوه أبی دون نسائکم وآخا ابن عمی دون رجالکم، فبلغ الرساله صادعا بالرساله ناکبا عن سنن مدرجه المشرکین، ضاربا لثجهم آخذا بأکظامهم، داعیا إلى سبیل ربه بالحکمه والموعظه الحسنه. مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع) – أبی بکر أحمد بن موسى ابن مردویه الأصفهانی – ص ۲۰۲ و السقیفه وفدک – الجوهری – ص ۱۴۲ .

اى مردم آگاه باشید که من فاطمه و پدرم محمّد است، گفتارم تماما یک نواخت از سر صدق بوده و از غلط و نادرستى به دور است… اگر تحقیق کنید (پیامبر اسلام ) پدر من بود نه پدر زنان شما، و در عقد اخوّت پسر عموى من بود نه شما.اگر زنان عثمان دختران پیامبر بودند، نباید فاطمه زهرا سلام الله علیها که سرور زنان بهشت است، چنین سخنی بگوید و از طرف دیگر عثمان نیز می‌توانست به این سخن حضرت اعتراض کند که زنان من نیز دختران پیامبر بودند.

پاسخ اهل سنت: این حرف مفتی است, من از بخاری دلیل میاورم و شما از کتابی که اصلا مشهور نیست!! حرف شما حتی ارزش بررسی را ندارد.از کی اهل سنت موظف شدند صحیح بخاری و صحیح مسلم و همه احادیث صحیح خود را رها کنند و از این کتب های غیر مشهور پیروی کنند؟؟؟؟!!!

 

شیعه میگوید:ابن الدمشقی و محب الدین طبری می‌نویسند:أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال لعلی: أوتیت ثلاثا لم یؤتهن أحد ولا أنا، أوتیت صهرا مثلی ولم أوت أنا مثلی، وأوتیت زوجه صدیقه مثل بنتی ولم أوت مثلها زوجه، وأوتیت الحسن والحسین من صلبک  ولم أوت من صلبی مثلهما، ولکنکم منی وأنا منکم. جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی (ع) – ابن الدمشقی – ج ۱ – ص ۲۰۹ و الریاض النضره ج ۲ ص ۲۰۲٫ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به على علیه السّلام فرمود: یا على خداى تعالى سه گونه موهبت به تو عنایت فرموده است که به من و هیچیک از مردم، عنایت نفرموده است: ۱٫ پدر زنى مانند من به تو ارزانى داشته است که به من عنایت نکرده است؛ ۲٫ همسر پاکیزه گوهر راستگو و راست رو به تو مرحمت داشته که به من عنایت نفرموده است؛ ۳٫ حسن و حسینى از پشت تو به وجود آورده است که چنان دو فرزندى از پشت من بوجود نیاورده است؛ آرى ! من از شمایم و شما از من مى‏باشد. در این روایت پیامبر اسلام به صراحت می‌گوید که به احدی غیر از علی علیه السلام پدر زنی مثل من داده نشده است، معلوم می‌شود که پیامبر دختر دیگری نداشته است و گرنه چنین سخنی نمی‌فرمود.

 

پاسخ اهل سنت: ای شیعه عزیز! این علمای تو، حتی وقتی که به کتابی مراجعه میکنند گاهآ حتی جرات نمیکنند نام کتاب را کامل بنویسند مثلا  ما را حواله داده به کتاب (الریاض النضره) در حالیکه اسم کامل کتاب این است (الریاض النضره فی مناقب العشره) یعنی چون درباره مناقب و فضایل عشره مبشره است حتی نام کتاب را قیچی کرده اند !!!!!!! و نصفش را نوشته اند پس از این قوم شما انتظار خیر و نیکی را نداشته باشید. به هرحال در همین کتاب این جمله هم هست و صد جمله مثل این هم هست: وقال یا معاشر المسلمین هذا عثمان بن عفان هذا شیخ المهاجرین والأنصار هذا الذی أمرنی الله أن أتخذه سنداً وختناً على ابنتی ولو کان عندی ثالثه لزوجتها إیاه هذا الذی استحیت منه ملائکه السماء فعلى مبغضه لعنه الله ولعنه اللاعنین. الریاض النضره فی مناقب العشره جلد یک و صفحه ۱۸

.پیامبر فرمود: این عثمان بن عفان شیخ و بزرگ  مهاجرین است و الله بمن امر کرد که دو دخترم را به تزویج او در آورم و اگر دختر  سومی میداشتم  هم بهش میدادم و این عثمان کسی است که فرشتگان از او خجالت میکشند و بر کسی که با او کینه داشته باشد، لعنت الله و لعنت لعنت کنند گان باد  ای عالم شیعه به این کتاب استناد کردی؟؟ پس بفرما!! صاحب کتاب دارد ترا لعنت میکند!!  

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …