بخش اول این نوشته را قبلا خواندید، حالا بیاییم مکرهای علمای شیعه را در نقل ین حدیث ببینیم: اولا این حدیث با آن معنی قبیح نمیتواند درست باشد. این محال است، که عایشه چنین بگوید، این محال است ولی اگر عایشه این سخن را گفته
پس ام مومنین عجب کسی بوده و عجب محبوب پیامبر بوده که پیغمبر بعد از همه این حرف و حدیثها بازم دوسش داشته و الا ۳ طلاقش می کرد. شیعه در جواب میگوید: ابو هریره و عبد الله بن عباس میگویند:پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) درآخرین خطبه در مدینه ایراد فرمودند: وهر کس که بر بد اخلاقی زنش صبر کند و منتظر اجری بر این صبر خود باشد خداوند به خاطر هر مرتبه که صبر میکند به او همان پاداشی میدهد که به ایوب علیه السلام به خاطر صبر بر بلاهایی که بر او نازل شد داده است .و البته زن او سنگینی بار بد رفتارش را در هر روز و شب بر دوش خواهد کشید آنهم به سنگینی تپه های انبوه شن …»
خداوند وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را اسوه حسنه قرار دادند برای همه امور. از جمله صبر در برابر همسر نافرمان.
پاسخ ما:
اگر از این جواب دختر مادر مرده هم خندید تعجب نکنید
اولا چرا الله علی را در اینجا اسوه قرار نداد ؟
دوما ای بدبخت چرا داری به زنهای مردم حرف بد یاد میدهی تا با خیال راحت و بدون ترس از واکنش شوهر، او را در دنیا آزار دهند!! بعد دروغ خود را به رسول الله نسبت میدهی در حالیکه رسول الله عکس آنچه تو میگویی را فرموده است ! بفرما اینهم حدیث صحیح با آدرس:
۵۳۸۶ – ثلاثه یدعون الله عز و جل فلا یستجاب لهم: رجل کانت تحته امرأه سیئه الخلق فلم یطلقها و رجل کان له على رجل مال فلم یشهد علیه و رجل آتى سفیها ماله و قال الله تعالى: { وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ } .
تخریج السیوطی ( ک ) عن أبی موسى .تحقیق الألبانی( صحیح ) انظر حدیث رقم: ۳۰۷۵ فی صحیح الجامع .
یعنی پیامبر فرمود: خداوند دعای سه شخص را قبول نمیکند اول کسیکه همسر بد اخلاق دارد و طلاقش نمیدهد دوم مردی به دیگری مالی میدهد و شاهد ( و سند) نمیگیرد و سوم کسی که مال خود را به ابله میدهد چون الله فرمود مال خود به ابله ندهید
ای بدبخت سخن رسول الله را برعکس نقل میکنی؟!!
البته ما حدیث داریم که با همسر مدارا کنیم اما نه اینکه کفر بگوید یا همیشه شوهرش را زیر دست بخواهد، و در عوض ما در رویش بخاطر کفر گویش بخندیم!!! پس این حدیث با این معنی محال است که درست باشد !
البته یک راه دارد که این حدیث را توجیه کنیم و آن اینکه بگوییم منظور حضرت عایشه این نبود، منظورش این بود که مگر تو رسول الله نیستی پس چرا عدل نمیکنی؟ اما چون عصبانی و جوانسال بود نتوانست منظور خود را درست بیان کند، در غیر این صورت این حدیث محال است که راست باشد، زیرا طعن به خود رسول الله است که چرا عکس العمل نشان ندادند.
اما حدیث درست نیست و محدث مشهور امام حافظ هیثمی در مجمع الزوائد آنرا نادرست دانسته و علت را هم ذکر کرده علت ضعف را نیز اسحاق و سلمه دانسته است و میگوید:
" فیه محمد بن إسحاق وهو مدلس وسلمه بن الفضل وبقیه رجاله رجال الصحیح"
شیعه میگوید:
هیثیمی حق ندارد بگوید حدیث ضعیف است او بهتر میفهمد یا ما؟ معلوم است که ما شیعه ها بهتر از حافظ هیثمی در اسناد حدیث اهل سنت خبره هستیم دلیل خبره گی ما هم همین است که ما کچلی هستیم که تا حالا نتوانستیم سر کل خود را درمان کنیم! پس چون نتوانستیم سر کچل خود را علاج کنیم به همین دلیل متخصص رویش مو در جهان هستیم! یعنی اینکه ما تا حالا معلوم نکردیم سند احادیث هیچکدام از کتب شیعه را ( این یعنی کچل بودن خود شیعه ) اما روی حرف امام هیثیمی حرف میزنیم ( این یعنی دکتر متخصص بودن در درمان کچلی دیگران )
و ما میپرسیم: جناب متخصص!! چرا هیثیمی حق ندارد بگوید این حدیث ضعیف است؟
شیعه میگوید:
۱- چونکه محمد بن اسحاق خود از روات بخاری و مسلم و بقیه صحاح و صاحب سیره معروف است ! اگر او را زیر سوال ببرید در واقع یکی از روات بخاری و مسلم را زیر سوال برده و این مخالف مبنای رجالی علمای اهل سنت است .
۲- سلمه بن فضل مختلف فیه است و حداکثر روایت او میشود حسن و نه ضعیف! جالب است که البانی ۵۰ روایت را با همین قاعده در کتاب «السلسله الصحیحه» مورد پذیرش قرار داده است !
پاسخ ما:
سبحان الله این قوم چرا اینهمه دروغ میگوید؟
محمد بن اسحاق از چه وقتی از رجال بخاری شده چرا دروغ به اندازه نمیگویند ؟
عجیب اینکه شیخ آلبانی را هم طرفدار خود میداند و آدرس هم میدهد!! در حالیکه شیخ نظر خود را درباره این حدیث نوشته پس شیعه چرا بالا و پایین میپرد؟
اینهم متن نوشته شیخ آلبانی که در شرح حدیث شماره ۲۹۵۸ در السلسله الضعیفه والموضوعه… ایشان این حدیث را نادرست میدانند:
۲۹۸۵ — ( إن الغیرى لا تبصر أسفل الوادی من أعلاه . [ إنما التجنی فی القلب ] ) .
قال الألبانی فی " السلسله الضعیفه والموضوعه " 6/554:(ضعیف)
رواه أبو یعلى فی " مسنده " ( 222/2 )، وأبو الشیخ فی " الأمثال " ( 36/56 ) عن سلمه بن الفضل عن محمد بن إسحاق عن یحیى بن عباد بن عبد الله بن الزبیر عن أبیه عن عائشه أنها قالت:" وکان متاعی فیه خفه، وکان على جمل ناج، وکان متاع صفیه فیه ثقل، وکان على جمل ثفال بطىء یتبطأ بالرکب، فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: حولوا متاع عائشه على جمل صفیه، وحولوا متاع صفیه على جمل عائشه حتى یمضی الرکب، قالت عائشه: فلما رأیت ذلک قلت: یا عباد الله ! غلبتنا هذه الیهودیه على رسول الله صلى الله علیه وسلم، قالت: فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: یا أم عبد الله ! إن متاعک کان فیه خف، وکان متاع صفیه فیه ثقل، فأبطأنا الرکب، فحولنا متاعها على بعیرک، وحولنا متاعک على بعیرها، قالت: فقلت: ألست تزعم أنک رسول الله ؟ قالت: فتبسم، قال: أوفی شک أنت یا أم عبد الله ؟ قالت: قلت: ألست تزعم أنک رسول الله ؟ فهلا عدلت ؟ وسمعنی أبو بکر وکان فیه غرب أو حده، فأقبل علی فلطم وجهی، فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: مهلا یا أبا بکر، فقال: یا رسول الله! أما سمعت ما قالت؟! فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: فذکره .
قلت: وهذا سند ضعیف ؛ وفیه علتان:الأولى: عنعنه ابن إسحاق ؛ فقد کان یدلس .
والأخرى: ضعف سلمه بن الفضل – وهو الأبرش – قال الحافظ فی " التقریب ":" صدوق کثیر الخطأ " .
شیعه میگوید:
در مجمع الزوائد همین روایت را با دو سند نقل کرده و سند طبرانی را تضعیف و سند بزار را تصحیح کرده است ! بهتر است به جای مراجعه به برنامههای اهل سنت که عموما پر از مطالب یکسویه و جهت دار است، به خود کتاب مراجعه کنید .
پاسخ ما:
و اگر سندی صحیح در دست میبود، شما ذکر نمیکردید؟!!!! خب کجاست نشان بدهید؟!!
برای اینکه دروغش را راست کند تمام اهل سنت را زیر سوال میبرد و میگویدکه به برنامه مکتب شامله و غیره اعتنا نکند، بلکه به آدرس نخود سیاهی که من شیعه میدهم اعتنا کنید و بروید دنبالش !! همانطور که عوام شیعه را فرستادیم دنبالش!!