آیا ابوبکر، عمر را با مراجعه به همه پرسی و آرای عمومی، به جانشینی خود برگزید؟

پاسخ شیعه:
اهل سنت اعتقاد دارند که انتخاب خلیفه و جانشین بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به عهده مردم است و می‌گویند: در این باره نه دستوری از جانب خداوند صادر شده است و نه پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) وصیتی کرده است. و بر همین اساس ادعا می‌کنند خلافت ابوبکر، بر مبنای انتخاب مردم و بر اساس اجماع صحابه بوده است !.
هر چند که ثابت شده است که این مطلب به دور از واقعیت است و در انتخاب ابوبکر نیز اجماعی در کار نبوده است که در جای خود ثابت شده است.
اما سؤال ما این است که چرا همین رویه در انتخاب عمر پیش گرفته نشده و انتخاب عمر بر مبنای اجماع صحابه صورت نگرفت بلکه انتخاب او توسط أبی بکر انجام گرفت..

اعتراض صحابه به انتخاب عمر
ابن تیمیه حرانی، نظریه پرداز و مؤسس فکری وهابیت در این باره می‌نویسد:
«وقد تکلموا مع الصدیق فی ولایه عمر وقالوا ماذا تقول لربک وقد ولیت علینا فظا غلیظا».
صحابه با ابوبکر در باره جانشینی عمر با او صحبت کردند و گفتند: چرا یک فرد خشن و تند را بر خلافت گزیده و بر مردم تحمیل کردى ؟ فردا جواب خدا را چه خواهى داد ؟
منهاج السنه، ج۶، ص۱۵۵، الناشر: مؤسسه قرطبه، الطبعه الأولى، ۱۴۰۶، تحقیق: د. محمد رشاد سالم عدد الأجزاء: ۸٫
اعتراض علی (علیه السلام) و طلحه
ابن تیمیه، در منهاج السنه می‌نویسد:
«لما استخلفه أبو بکر کره خلافته طائفه حتى قال طلحه ماذا تقول لربک إذا ولیت علینا فظا غلیظا. »
منهاج السنه، ج۷، ص ۴۶۱٫
زمانی که ابوبکر، عمر را به جانشینی انتخاب کرد، برخی از این انتخاب ناراحت شدند، طلحه گفت: جواب خدا را چه خواهى داد هنگامی که به ملاقات او بروی از بابت این‌که فردی خشن و بد اخلاق را بر ما مسلط کرد.
و ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق می‌نویسد:
عن یوسف بن مالک عن عائشه قالت لما حضرت أبا بکر الوفاه استخلف عمر فدخل علیه علی وطلحه فقالا من استخلفت قال عمر قالا فماذا أنت قائل لربک…
تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۴۴، ص۲۵۱ و الطبقات الکبری، محمد بن سعد، ج۳، ص۲۴۷٫
از عایشه روایت شده است که گفت: وقتی زمان مرگ ابو بکر فرا رسید، عمر را به جانشینی خویش انتخاب کرد ؛ پس علی و طلحه به نزد او آمده و گفتند: چه کسی را انتخاب کرده ای؟ پاسخ داد عمر ؛ گفتند: پس چه پاسخی به پروردگارت خواهی داد ؟…
ابن عساکر و بیهقی همین روایت از طریق صالح بن رستم، این گونه نقل می کنند:
ثنا صالح بن رستم أبو عامر الخزاز عن ابن أبی ملیکه قال قالت عائشه أم المؤمنین رضی الله عنها لما ثقل أبى دخل علیه فلان وفلان فقالوا یا خلیفه رسول الله ماذا تقول لربک غدا إذا قدمت علیه وقد استخلفت علینا ابن الخطاب ؟…
تاریخ مدینه دمشق، ج۴۴، ص ۲۵۰ و السنن الکبری، البیهقی، ج ۸، ص۱۴۹٫
صالح بن رستم ابو عامر خزاز از ابن ابی ملیکه روایت می کند که گفت: عائشه ام المومنین گفته است: وقتی پدرم سنگین شد (زمان مرگش فرا رسید) ، فلانی و فلانی به نزد او آمده وگفتند: ای خلیفه رسول خدا ؛ فردا به پروردگارت چه پاسخی می دهی وقتی که به نزد او بروی و حال آنکه عمر را بر ما خلیفه کرده ای ؟…
اما متأسفانه مثل همیشه دستان امانت‌داری علمای اهل سنت برای حفظ آبروی خلفاء و پاسداری از مشروعیت خلافت آنان، روایت را تحریف و به جای نام امام علی (علیه السلام) و طلحه از «فلان وفلان» استفاده کرده‌اند.
اعتراض مهاجرین و انصار:
اعتراض اهل شام:
حالا سؤال ما از دوستان اهل سنت این است که:
شما می‌گویید رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) کسی را برای جانشینی خود معین نکرد و تعیین آن را به عهده مردم نهاد؛ پس چرا ابوبکر بر خلاف سنت رسول خدا رفتار نموده و عمر را به پیشوایی مردم انتخاب کرد؛ در حالی که اکثر مردم با این انتخاب مخالف بودند و دلایل خود را نیز بر این مخالفت اعلام ؟
مگر نه این که رسول خدا برای تمامی مسلمین اسوه است و اطاعت از آن حضرت بر همگان واجب است ؟
آیا شایسته نبود که به عواطف و احساسات مردم ناراضی توجه می‌شد و بر خلاف نظر اکثر مسلمان‌ها، عمر را بر مردم تحمیل نمی‌کرد. و یا این که حد اقل با اهل حل و عقد مشورت می‌کرد و نظر آن‌ها را ـ طبق قاعده شوری ـ جویا می شد ؟

پاسخ اهل سنت:
آیا ممکن است کلمه تحمیل را برای ما معنی کنید؟!
ما گمان میکنیم تحمیل یعنی اینکه ۲ میلیون نفر بریزند به خیابان و داد بزنند: احمدی نژاد را نمیخواهیم و آقای خامنه ای بکمک بسیج و زندان و شکنجه و تجاوز جنسی، مردم را ساکت کند و احمدی نژاد را بمردم تحمیل نماید
اما آیا ابوبکر ارتش داشت؟ شما خودتان میگوید که همه مخالف بودند از مهاجر و انصار گرفته تا اهل شام !
همین علی به تنهایی، ابوبکر و عمر را بس بود! همین اسامه بن زید آنها را بس بود! اهل شام به تنهایی اگر بیعت نمیکردند عمر روزگار خوشی نمیداشت همانطور که وقتی به علی تمکین نکردند ایشان روزگار خوش را ندید.
حالا تو میگویی همه مخالف بودند عمر ارتش و زندان و بسیج هم که نداشت !
نداشت اما اگر میداشت هم باز مهم نبود.
آنروزها که مثل امروز نبود یعنی اسلحه فقط در دست دولت نبود بلکه همگانی و هر کس در خانه سلاح داشت.
تصور کنید همین دوملیونی که در مخالفت با احمدی نژاد ریختند به خیابان های تهران ، اسلحه میداشتند.
آنوقت چی میشد ؟خامنه ای و بسیجی ها فرار میکردند به اروپا
۴ تا بلوچ و یا ۴ تا کرد مسلح، دمار از روزگار دولت در آوردند
پس اگر همه مخالف عمر میبودند عمر نمیتوانست یکروز هم حکومت کند.
آیا شیعه وقتی دهان خود را باز میکند تا به صحابه ایراد بگیرد نباید اندکی؛ فقط اندکی؛ قبل از باز کردن دهان، فکر کند؟

 

اما پاسخ ما به سوال دیگرشان که میگویند
: چرا رسول الله جانشین انتخاب نکرد و ابوبکر انتخاب کرد؟
این است که:
باید بدانید، بین مقام رسول الله صلی الله علیه وسلم و مقام ابوبکر فاصله از زمین تا آسمان است
رسول الله صلی الله علیه وسلم اگر میگفتند من دیگر عسل نمیخورم، امروز امت هم عسل نمیخورد
اما اگر همین جمله را ابوبکر میگفت در کتابها مینوشتند که ابوبکر خطا کرد
اگر رسول الله جانشین انتخاب میکردند و آن جانشین خطا میکرد مردم میگفتند خطای او حق است، زیرا او منتخب رسول الله است
اما جانشینی که ابوبکر انتخاب میکرد درصورت انجام عمل خلافی، مواخذه میشد
پس رسول الله جانشین تعیین نکردند، زیرا جانشین او با وجودی که وحی در تماس نبود اما باز بخاطر انتخاب رسول الله صلی الله علیه وسلم، مقدس میشد و تقدس در اینجا خطرناک است و اگر برگزیده رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز جانشینی انتخاب میکرد او هم مقدس میشد تا امروز…. جانشین ها همه مقدس میبودند
حالا اگر یکی از این جانشینان، خطا میکرد آن اشتباه را، مردم حق میدیدند( زیرا برگزیده پیامبر معصوم است ) و اساس دین متزلزل میشد
مثلا اگر جانشین میگفت که، یک کیلو برنج، باید یک درهم باشد!! آنوقت این قانون میشد! و این قانون بتنهایی تمام اساس زندگی مردم متزلزل میکرد، و امروز دیگر کسی برنج نمیکاشت زیرا صرف نمیکرد و دین ما مضحکه کفار میشد !
جالب اینکه شیعه هم که عقیده دارد رسول الله صلی الله علیه و سلم باید جانشین تعیین کند در عمل روش ما را تقلید کرده و ۱۲۰۰ سال است که خودش رهبر انتخاب میکند !!!!!!!!
زیرا دین آنها خیال پردازیست با خیال نمیشود زندگی کرد
اینکه من بگویم قرآن باید بزبان فارسی نازل میشد، یا الله باید رهیر انتخاب میکرد.
این باید بدرد هیچ چیز نمیخورد و عملا الله جانشین انتخاب نکرده و قرآن را بفارسی نازل نکرده
پس شیعه با وجود اینهمه هیاهو خودش، بله خودش! همیشه از روش خودش بیزار است!!! و عملا در انتخاب رهبر از روش ما را راهنمای کار خود قرار داده است.
در آخر این جملات را هم در این رابطه با این سوال از کتاب روزهای پیشاور برایتان انتخاب کرده ام:
چون پیامبر، روشی را برای تعیین جانشین، معلوم نکردند، پس خلیفه بر حسب اوضاع انتخاب می شود و این قانون ثابتی ندارد. البته چند شرط وجود دارد: باید اعلم انتخاب شود و از طریق شورا باشد.
ابوبکر، عمر را پیشنهاد کرد و مردم رای دادند و و عثمان هم همین طور. علی هم، شورای ۶ نفره را پذیرفت. پس اعتراض شما به کیست ؟
یادت نرود که ابوبکر و عمر ارتش نداشتند. اگر مردم نمی خواستند، عمر خلیفه نمی شد. ما صد بار به این شیعه ها گفتیم که دربارۀ جانشینی پیامبر و روش انتخاب رهبر، دستوری در اسلام نداریم ! البته شور و مشورت داریم و آن را به عنوان یک اصل می پذیریم. لذا به مصلحت هر زمانی، انتخاب صورت می گیرد ! یاران رسول الله به چهار طریق، رهبر انتخاب کردند.۴۰ طریق هم می تواند باشد.
چرا می گویند که باید یک روش باشد؟ در حالی که درباره انتخاب رهبر، دستوری با جزئیات از پیامبر نداریم.
اما در جواب این سوال شیعه که همیشه می پرسد:

«چرا ابوبکر حق انتخاب جانشین را داشت و پیامبر نداشت»

عرض میکنم:
ما این امر را از رسول الله صلی الله علیه وسلم ساقط ننمودیم. ایشان خودشان جانشینی انتخاب نکردند. کسی نمی توانست این حق را از ایشان ساقط کند؛ چون هم نبی بودند و هم پادشاهی قدرتمند.
ابوبکر اگر خلیفه انتخاب کند، آن خلیفه مقدس نمی شود؛ پیامبر صلی الله علیه وسلم اگر انتخاب کند، مقدس است؛ یعنی، اگر فرمان اشتباهی داد، کسی نمی تواند اعتراض کند؛ چون امیری است متصل به پیامبر و پیامبر متصل به وحی.
اما این امیر منتخب رسول الله عملا معصوم نیست؛ اگر خطا کند، خطایش قانون می شود و دین ناقص.
اما خطای منتخب ابوبکر قانون نمی شود و به دین لطمه نمی خورد
اگر شیعه راه بهتری دارد بما نشان دهد
باز حالا نیاید راه سرداب سامرا را بما نشان دهد! و بگوید رهبر منتخب رسول الله اینجا پنهان شده
رهبر پنهان مثل نان و آب پنهان است و گرسنگی و عطش را برطرف نمیکند و بدرد هیچ چیز نمیخورد

 

 

نویسنده: سجودی

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …