پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
1. میشود بگویید بیهقی چه حدیثی در کتابش گذاشته است{آقای محترم علمای شما قائل به این هستند که ابن حبان هر کس رو در کتابش بیاره ثقه هستش.این قیاست با اشتباه فرق داره!!}
هیچ فرقی نداره چرا چون اگر رادرفورد پروتون کشف نمیکرد انیشتن ساختار اتم رو نمیتونست کامل کنه و فیزیک مدرن رو بسازه . اگر ابن حبان نبود بخش اعطمی از علم حدیث حذف میشد ولی این دلیل نمیشود که همه حرف های رادرفورد درست باشد و همچنین همه استدلال های ابن حبان چرا چون ابزار در دسترس افراد در زمان تحقیقاتشان تکامل میابد و انچه در دسترس رادرفورد بود در مقابل انیشتن تکامل نیافته بود در مورد ابن حبان هم همینطور است ابن حبان ابزار لازم برای تشخیص ثقه بودن حکیمه را نداشت چون تمام اسناد را نداشت خطای او سهوی و به دلیل نداشتن ابزار کامل است و این حرف مرا صحیح ابن حبان و امدن ان حدیث در ان تصدیق میکند
به غیر از ابن حبان تنها کسی که در مورد حکیمه نطر داده بدون استدلال ثقات ابن حبان و با توجه به دسترسی به تمام اسناد { مثل انیشتن در مقابل رادرفورد} ابن حجر است و گفته است لاتعرف ؟؟
پس حکم قیل و قال شما رد ؟؟{اصلا ما ابن حبان و ابن ملقن رو به روی گل شما بخشیدیدم.سلمنا!!!}
میدونم چرا ناراحت شدی راستی شما که بخش اعطم فقه تون بر اساس احادیث ضعیف خودتون هست چرا دیگه؟صاحب نظر در علم رجال شدید مثل این میمونه که یکی خودش سیکل نداره داره درمورد پروپوزال دیگران نظر میده؟؟{مهم نیست بیهقی چه حدیثی در کتابش آورده مهم اینه که در حدیثی که حکیمة بنت امیمة وجود داره سیطوی اون روایت رو تصحیح کرده!!یعنی حکیمة هم ثقه هستش در غیر اینصورت روایت رو تصحیح نمیکرد}
چرا مهم بیقهی چی گفته بگو بیهقی در کتابش چه حدیثی اورده ؟؟
من بررسی کاملی دارم این حدیث تصحیح نشده از این نظر که کم بشه این حدیث به طور شگفت انگیزی گسترش یافته و انهم با ظهور چند ادم ضعیف حدیث در سلسل رجال سند هایش؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اکثر روایات مهدی جعلی است و مهدی شیعه اثنی عشری ممکنه واقعی نباشه #4580اقای عزیز شما وارد تاپیک زنبق شدید و ایشان هر حرفی را که گفت ثابت کرد و شما حدیث اوردی خودت صحیح بودن حدیث را با نام بردن سلسله رجال سند و بررسی ان بیان کن همانطور که در مورد حکیمه این همه داری تقلا میکنی برای حدیثی که خودت اوردی خودت ثابت کن . زنبق این اقا که حدیث را اورده حتما میداند صحیح است دلیل صحیح بودنش را کامل بیان کند شما مجبور نیستی که ثابت کنی این حدیث صحیح است یا خیر ؟ چون ایشان این سند را گذاشتن و خودشان حتما بر صحیح بودن این سند با بررسی رجالی ان اطلاع دارند شما هر حرفی که زدی اثبات کردی یک رفتار این افراد اینگونه است که با سوال پرسیدن زیاد میخاهن بحث را منحرف کنند
مثلا سند اورده برای شما زنبق این سخن رو از مستدرک خوب میبینیم که8774)- [4 : 550] حَدَّثَنَا الشَّيْخُ أَبُو بَكْرِ بْنُ إِسْحَاقَ، وَعَلِيُّ بْنُ حَمْشَاذَ الْعَدْلُ، وَأَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ بَالَوَيْهِ، قَالُوا: ثَنَا بِشْرُ بْنُ مُوسَى الأَسَدِيُّ، ثَنَا هَوْذَةُ بْنُ خَلِيفَةَ، ثَنَا عَوْفُ بْنُ أَبِي جَمِيلَةَ، وَحَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ الدَّارِمِيُّ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ الإِمَامُ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، ثَنَا ابْنُ أَبِي عَدِيٍّ، عَنْ عَوْفٍ، ثَنَا أَبُو الصِّدِّيقِ النَّاجِيِّ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآَلِهِ وَسَلَّمَ: ” لا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تُمْلأَ الأَرْضُ ظُلْمًا، وَجَوْرًا، وَعُدْوَانًا، ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي مَنْ يَمْلأَهَا قِسْطًا وَعَدْلا، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَعُدْوَانًا “. هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ الشَّيْخَيْنِ، وَلَمْ يُخْرِجَاهُ، وَالْحَدِيثُ الْمُفَسَّرُ بِذَلِكَ الطَّرِيقِ، وَطُرُقُ حَدِيثِ عَاصِمٍ، عَنْ زِرٍّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ كُلُّهَا صَحِيحَةٌ عَلَى مَا أَصَّلْتُهُ فِي هَذَا الْكِتَابِ بِالاحْتِجَاجِ بَأَخْبَارِ عَاصِمِ بْنِ أَبِي النَّجُودِ، إِذْ هُوَ إِمَامٌ مِنْ أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ
=====
دلیلیم که حاکم در اخر این رو میگه وجود شخص مجهولی به اسم الحسين بن علي الدارمي است با توجه به این گونه ردالت ها دوست عزیز زنبق گرامی بگذارید ایشان که سند می اوردند خودشان ثقه بودن راویان سند را مشخص کنند مخصوصا احادیث کنزالعمال را شما هرچی اورده ای ثابت کردی و شما مسئول اسناد این اقا نیستی ایشان خودشان مسئول اسناد خود هستند ؟؟ و باید ثابت کنند نه شمایکی از ابتکارات شما شیعیان اینه همیشه اسناد اهل سنت رو با هم مخلوط میکنید اونم با اتکا به احادیث ضعیف و مخفی کردن باقی اسناد یا عدم نشان دادن سند و نام بردن اینکه این حدیث با کمی تغییر در کتاب فلان صفحه فلان امده در حالی که اصلا ان حدیث با این حدیث سرتاسر فرق دارد ؟؟
برات این حدیث رو از اول توضیح میدم این حدیث هم مشکل سند دارد هم متن و این حدیث گسترش یافته و تصحیح نشده به معنای اینکه بخشی که مد نظر شماست حذف عمدی شود بلکه همان بخش به طور ناگهان اضافه شده ؟؟ انهم با راویان ضعیف در سندش به پست های من دقت کناز اول بحث رو جمع میکنم به اینصورت که
1. حدیث به این صورت در سنن ابو داود امده
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، حَدَّثَنَا حَجَّاجٌ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ حُكَيْمَةَ بِنْتِ أُمَيْمَةَ بِنْتِ رُقَيْقَةَ، عَنْ أُمِّهَا، أَنَّهَا قَالَتْ: ” كَانَ لِلنَّبِيِّ ص قَدَحٌ مِنْ عِيدَانٍ تَحْتَ سَرِيرِهِ يَبُولُ فِيهِ بِاللَّيْلِ ”
ابوداود متوفا به ۲۷۵ هجری
====
2.و بعد در صحیح ابن حبان به این صورت آمده
حَدَّثَنَا أَبُو حَاتِمٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ الصُّوفِي، بِبَغْدَادَ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ مَعِينٍ، حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ، قَالَ: حَدَّثَتْنِي حُكَيْمَةُ بِنْتُ أُمَيْمَةَ ، عَنْ أُمِّهَا أُمَيْمَةَ بِنْتِ رُقَيْقَةَ: أَنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ ” يَبُولُ فِي قَدَحٍ مِنْ عِيدَانٍ، ثُمَّ يُوضَعُ تَحْتَ سَرِيرِهِ ”
(270 هـ – 354 هـ) ابن حبان
تا به اینجا در هیچ یک از اسناد متن ” لَقَدِ احْتَظَرَتْ مِنَ النَّارِ بِحِظَارٍ
نیست و بعد به طوری عجیب در کتاب معجم کبیر طبرانی ظاهر میشود انهم با چند متن و چند سند متفاوت(حديث مرفوع) حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ ، ثنا يَحْيَى بْنُ مَعِينٍ ، ثنا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ ، عَنْ حُكَيْمَةَ بِنْتِ أُمَيْمَةَ ، عَنْ أُمِّهَا أُمَيْمَةَ ، قَالَتْ : كَانَ لِلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدَحٌ مِنْ عِيدَانٍ يَبُولُ فِيهِ ، وَيَضَعُهُ تَحْتَ سَرِيرِهِ ، فَقَامَ فَطَلَبَ ، فَلَمْ يَجِدُهُ فَسَأَلَ ، فَقَالَ : ” أَيْنَ الْقَدَحُ ؟ ” ، قَالُوا : شَرِبَتْهُ بَرَّةُ خَادِمُ أُمِّ سَلَمَةَ الَّتِي قَدِمَتْ مَعَهَا مِنْ أَرْضِ الْحَبَشَةِ ، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : ” لَقَدِ احْتَظَرَتْ مِنَ النَّارِ بِحِظَارٍ ” .
المعجم الكبير للطبراني(حديث مرفوع) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادٍ الْحَذَّاءُ الرَّقِّيُّ ، ثنا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ ، قَالَ : حَدَّثَتْنِي حُكَيْمَةُ بِنْتُ أُمَيْمَةَ بِنْتِ رُقَيْقَةَ ، عَنْ أُمِّهَا ، أَنَّهَا قَالَتْ : كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَبُولُ فِي قَدَحِ عِيدَانٍ ، ثُمَّ يَرْفَعُ تَحْتَ سَرِيرِهِ ، فَبَالَ فِيهِ ثُمَّ جَاءَ فَأَرَادَهُ ، فَإِذَا الْقَدَحُ لَيْسَ فِيهِ شَيْءٌ ، فَقَالَ لامْرَأَةٍ يُقَالُ لَهَا بَرَكَةُ كَانَتْ تَخْدُمُ أُمَّ حَبِيبَةَ ، جَاءَتْ بِهَا مِنْ أَرْضِ الْحَبَشَةِ : ” أَيْنَ الْبَوْلُ الَّذِي كَانَ فِي الْقَدَحِ ؟ ” قَالَتْ : شَرِبْتُهُ ، فَقَالَ : ” لَقَدِ احْتَظَرْتِ مِنَ النَّارِ بِحِظَارٍ ” .
سند سوم ؟؟
(20778)- [230] حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ إِسْحَاقَ التُّسْتَرِيُّ، ثنا عُثْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، ثنا شَبَابَةُ بْنُ سَوَّارٍ، حَدَّثَنِي أَبُو مَالِكٍ النَّخَعِيُّ، عَنِ الأَسْوَدِ بْنِ قَيْسٍ، عَنْ نُبَيْحٍ الْعَنَزِيِّ، عَنْ أُمِّ أَيْمَنَ، قَالَتْ: قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنَ اللَّيْلِ إِلَى فَخَّارَةٍ فِي جَانِبِ الْبَيْتِ، فَبَالَ فِيهَا فَقُمْتُ مِنَ اللَّيْلِ، وَأَنَا عَطْشَانَةُ فَشَرِبْتُ مَا فِيهَا، وَأَنَا لا أَشْعُرُ، فَلَمَّا أَصْبَحَ النَّبِيُّ ص قَالَ: ” يَا أُمَّ أَيْمَنَ، قَوْمِي فَأَهْرِيقِي مَا فِي تِلْكَ الْفَخَّارَةِ “.قُلْتُ: قَدْ وَاللَّهِ شَرِبْتُ مَا فِيهَا.
قَالَتْ: فَضَحِكَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى بَدَتْ نَوَاجِذُهُ، ثُمَّ قَالَ: ” أَمَا إِنَّكِ لا تَتَّجِعِينَ بَطْنَكِ أَبَدًا ”
======
در خود معجم کبیر حتی در متن اسم خادم معلوم نیست ؟ بَرَّةُ خَادِمُ أُمِّ سَلَمَةَ یا بَرَكَةُ كَانَتْ تَخْدُمُ أُمَّ حَبِيبَةَ حال میبینم در متن خود معجم دو حدیث متفاوت با دو متن متفاوت که این خود بر ضعف حدیث می افزایدحالا سند بیهقی که فرقش با سند طبرانی از زمین تا اسمونه تازه ان بخش اخر را هم ندارد
(12410)- [7 : 65] أَخْبَرَنَا أَبُو نَصْرٍ عُمَرُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ عُمَرَ بْنِ قَتَادَةَ، ثنا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَامِدٍ الْعَطَّارُ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، ثنا يَحْيَى بْنُ مَعِينٍ، عَنْ حَجَّاجٍ، عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ، قَالَ: أَخْبَرَتْنِي حُكَيْمَةُ بِنْتُ أُمَيْمَةَ ، عَنْ أُمَيْمَةَ أُمِّهَا، ” أَنّ النَّبِيَّ كَانَ يَبُولُ فِي قَدَحٍ مِنْ عِيدَانٍ، ثُمَّ وَضَعَ تَحْتَ سَرِيرِهِ فَبَالَ، فَوَضَعَ تَحْتَ سَرِيرِهِ فَجَاءَ فَأَرَادَهُ، فَإِذَا الْقَدَحُ لَيْسَ فِيهِ شَيْءٌ، فَقَالَ لامْرَأَةٍ يُقَالُ لَهَا بَرَكَةٌ كَانَتْ تَخْدُمُهُ لأُمِّ حَبِيبَةَ جَاءَتْ مَعَهَا مِنْ أَرْضِ الْحَبَشَةِ: أَيْنَ الْبَوْلُ الَّذِي كَانَ فِي هَذَا الْقَدَحِ؟ قَالَتْ: شَرِبْتُهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ ”
در این سند برخلاف طبرانی که از
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادٍ الْحَذَّاءُ الرَّقِّيُّ وحَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ حدیث ازأَخْبَرَنَا أَبُو نَصْرٍ عُمَرُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ عُمَرَ بْنِ قَتَادَةَ، ثنا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَامِدٍ الْعَطَّارُ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ نقل شده اصلا اون دوتای اول نیستن ؟؟؟(22)- [24] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، حَدَّثَنَا حَجَّاجٌ، عَنْ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ حُكَيْمَةَ بِنْتِ أُمَيْمَةَ بِنْتِ رُقَيْقَةَ، عَنْ أُمِّهَا، أَنَّهَا قَالَتْ: ” كَانَ لِلنَّبِيِّ ص قَدَحٌ مِنْ عِيدَانٍ تَحْتَ سَرِيرِهِ يَبُولُ فِيهِ بِاللَّيْلِ “
ابوداود
====
البانی
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، حَدَّثَنَا حَجَّاجٌ، عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ، عَنْ حُكَيْمَةَ بِنْتِ أُمَيْمَةَ بِنْتِ رُقَيْقَةَ، عَنْ أُمِّهَا، أَنَّهَا قَالَتْ كَانَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم قَدَحٌ مِنْ عَيْدَانٍ تَحْتَ سَرِيرِهِ يَبُولُ فِيهِ بِاللَّيْلِ .
====
همانطور که مشاهده می کنید البانی تمام احادیث طبرانی و ان جملات عجیب با سلسله رجال سند عجیب که موضوع اصلی مناقشه و بحث است را کنار گذاشته و حدیث اول ار حکیمه را حسن میداند و این خود گواه بر این است که مشکل حکیمه برای البانی هم پا برجا بوده و گرنه هیچ دلیلی نداشت که صحیح حساب نکند با اولین سند حدیث؟؟
======نتیجه این حدیث به خاطر تضاد در رجال سند و متن سند حتی خادم و مجهول الحال بودن حکیمه و ظهور افراد ضعیف در متن های مختلف ان ضعیف است 100 در 100 و هیچ کس این حدیث را تصحیح نکرده بلکه اولین سند سند ابو داود است و این حدیث در معجم کبیر با سند ها و متن ها متفاوت گسترش یافته است ؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اکثر روایات مهدی جعلی است و مهدی شیعه اثنی عشری ممکنه واقعی نباشه #4590من اصلا نگفتم مهدی را قبول ندارم !! گفتم !! شما اگر میخاهید ثابت کنید مهدی تان را از کتب شیعه استفاده کنید نه کتب اهل سنت مخصوصا کنزالعمال !!
در زمن کاربر ی که سایت ولی عصر رو معرفی میکنی !! میشه از مسئولان سایت محترمه بپرسی از کی تا حالا تمامی عالمان اهل سنت در کتاب شیعه مثل کتب اقا تهرانی حضور دارند ؟؟مثلا مسعودی از کی تا حالا سنی شده استشرم حیا هم خوب چیزه میری تو اون سایت کامنت میزاری پاسخ میدی پاسخات رو پاک میکنند حال میان اینجا سایتشونو تبلیغ میکنند؟؟موندم بهت چی بگم حدیث ها ر و من به ترتیب گذاشتم و تو هی داری سوالات خودت رو تکرار میکنی ؟
1. ما داریم در مورد دلایل ضعف حدیث صحبت میکنیم و همه دلایل رو مد نظر قرار میدیم
1. حدیث اول مال ابو داود درون اونم هم اصلا حرفی از ” لَقَدِ احْتَظَرْتِ مِنَ النَّارِ بِحِظَارٍ ” نیست در حدیث ابن حبان که بعد از ابو داود هست این جمله نیست و بعد از این دو حدیث با سه سند متفاوت گسترش می یابددر معجم اونم با تضاد فاحش در متن در متن که خادم هم مشخص نیست کیه بره یا برکه این جمله به انتهای اون اضافه میشه ؟؟؟ و حتی در سند سوم اصلا همه چیز عوض میکنه ؟
2. کسی حدیث رو تصحیح نکرده بلکه حدیث توسط جاعلین گسترش یافته دلیلیشم سند های قبل از طبرانی است و ما وقتی میخاهیم یک حدیث را بررسی کنیم از اول بررسی میکنیم نه از اخر؟؟؟ شما همیشه برعکس کار میکنید ؟؟
ابن حبان که حکیمه رو با خطای سهوی ثقه حساب کرده اصلا حدیث طبرانی وجود نداشته و اون 3 حدیث هرسه به طور مشخص دستکاری شدن چون ابن حبان اگر این حدیث رو می دید در کتابش می اورد
3.البانی دارد حدیث ابوداود را می اورد دقیقا بدون هیچ جابه جایی و چون اصل سند بوده ان را تصحیح نکرده کار البانی یعنی تمامی اسناد دیگر مشکل داشته است و او اولین حدیث را که بوده تکرار میکنم اولین حدیث را حسن میخاند چرا در متن حدیث او که مشکلی نیست جواب مشخص است وجود حکیمه وگرنه چه دلیلی در متن حدیث اصلی هست
که رتبه حدیث را پایین بیاورد جز حکیمه پس البانی هم به طور ضمنی میگوید که بابا رجال اصلی سند اصلی مشکل دارد. که حدیث حسن شده .4. چی بیهقی رو باز جا انداختی هی سوال سوال سوال و هی تکرار تکرار چرا ؟؟ مسئله خیلی ساده است ؟؟ شما جز فرار به جلو راهی دیگه ندارید چون هرچی رو جواب میدیم دوباره همون سوال رو تکرار میکنید
5. حتی نمیدونی حدیث رو از اخر به اول بررسی نمیکن بحث فاصله زمانی و مکانی و اینکه چه کسی اون رو برای اولین بار روایت کرده هم مهمه حدیث رشد داشته ؟؟ نه که تصحیح بشه ؟
6.رفتار البانی و گفتار ابن حجر 100 در 100 مجهول بودن حیکمه را تایید میکند
7. مشکل در روایت شما این بود که هم حکیمه بود هم سند در کتاب با2 سند دیگر همزمان امده و گسترش بافته بود و با سند دیگر در مورد خادم مشکل داشت
8. با توجه به موارد بالا و اینکه بیهقی هم با سند متفاوت بیان کرده مشخص میشود حدیث خیلی ضعف دارد هنوز بازم از این حدیث سند هست برادرباشه باشه بهش میگم :)))))))بازی اشکنک داره سر شکستنک داره 🙂 تهش واسه بازندشم گریه داره:)شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: درخواست از اهل سنت برای مناظره در هر موضوعی #4605نکنید از این کارا ! حیف میشید بابا ای ادم های عالم فداکاران بزرگ الان امدید که مبارزه طلبی کنید خو شما که اینقدر ادم های دانشششششششششششششششششمندی هستید برید احادیث خودتو ن اول دستبندی کنید مشخص کنید اصلا منطورتون از حدیث ضعیف یعنی چی و بگید چرا باید در فقه شما مبنای کار بر اساس احادیث ضعیف باشه و احادیث صحیح خودتون رو با احادیث ضعیف خودتون رد میکنید ؟؟ شما دیگه چرا مثل حرف شما مثل ادمیه سیکل نداره میخاد بره با یه دکتری رشته خودش بحث کنه به نطرتون چنین کاری ممکنه شما که چند صد ساله نتونستید احادیث کتب خودتون رو بررسی کنید اونوقت دعوت به مناظره میکنید؟ اونم چه کسایی کسایی که سایت ولی عصر رو به کاربرای این سایت معرفی میکنند ؟؟؟ سایتی که کامنت های پاسخ کاربران رو پاک میکنه شما لازم نیست اینجا این کارار و بکنید تو سایت خودتون کامنتها ی جواب رو پاک نکنید رو که ندارند ؟؟طفلیا؟
هروقت کتاب احادیث صحیح تون رو داشتید و فقه تون بر اساس همون احادیث صحیح خودتون بود نه ضعیفاش؟ اونوقت تازه میشه شما را به حساب اورد؟؟ وسلامشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #4977rrw شما دچار جهل مرکب هستی و هی داری بر تبل رسوایی خود میکوبی شما چطور مفهوم ساده حدیث رو نمی گیری ؟؟
حالا میخای ابروی مذهب ما رو ببری اوه ترسیدم بچه جان داری به مادر مومنان تهمت میزنی بعد دست پیش میگری پس نیوفتی ؟؟
مفهوم حدیث اشاره به رفتار زنان اطراف یوسف در بریدن دست خود و بهت زدگی انها در رابطه با چیزی بوده که قبلا مثل ان ندیدند پیامبر ص هم دارد از همین مثال در حالت بیماری استفاده میکند و دستور مبارک را تکرار میکند ؟ و از حالت تعجب اطرافیا ن و سر در گمیشان انها را به این مثال تمثیل کرده است .خوب کمی عقلت را بکار بنداز چند بار پیامبر ص نماز را به دیگران داد که بخوانند ؟؟ در حالی که خود در شهر بوده ؟؟؟ یک کار که عجیب بوده و همه را از رفتار پیامبر ص نگران کرده و برای اولین بار اتفاق افتاده یعنی اطرافیان نزدیک رسول ص حق ندارند بهت زده بشوند ؟؟ این تمثیل به رفتار مشابه در دو داستان است نه برداشت احمقانه و بی صفتانه ی یک موش طلبه احمق و مجوس الخلفه -
نویسندهنوشته ها
مثال ابن حبان مثال رادرفورد در علم فیزیک هست رادفورد داشنمند بزرگی بود که پرتو ها ی الفا گاما بتا و پروتون رو کشف کرد برنده جایزه نوبل شد اما نطریه ای که در مورد حرکت الکترون دور هسته داده بود اشتباه بودو نتوانستد این موضوع را به درستی پاسخ دهد ایا این نقص برای اوست اوکه برنده جایزه نوبل بوده خیر ولی با توجه به امکاناتی که داشت کار های علمی زیادی کرد ولی به دلیل نقص امکانات وخطا های انسانی دچار خطا شده بود مثل ابن حبان وی بر اثر همین خطا ها دچار اشکال شد ولی باز هم نه کسی میتواند بگوید رادرفورد دانشمند نبود نه کسی میتواند بگوید ابن حبان عالم بزرگی نبود و اگر برید تحقیق کنید می بینید که در مورد رادفور د هم دانشمندان مختلف علم فیزیک جملات زیبایی به کار بردن ولی این دلیل نمیشود همه نطریاتش مورد پذیرش باشد و در مورد ابن حبان هم همینگونه است و این پویایی علم حدیث را در اهل سنت نشان میدهد که عالمانی مثل ابن حجر میایند و اشتباه های اندک عالمان مثل ابن حبان را اصلاح میکنند مثل بوهر و انیشتن که اشتباهات رادفورد را اصلاح کردن و این یعنی پویایی علمی و خیلی بهتر از ان است که عالمان خود را بدون اشکال و رایشان را وحی الهی بدانیم ؟