پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: خلیفه دوم:نعم البدعه هذه. چه بدعت خوبی است. #4128الكتب « مصنف عبد الرزاق « كِتَابُ الصِّيَامِ « بَابُ قِيَامِ رَمَضَانَرقم الحديث: 7530عَنِ الثَّوْرِيِّ ، عَنْ مَنْصُورٍ ، عَنْ مُجَاهِدٍ ، قَالَ : جَاءَ رَجُلٌ إِلَى ابْنِ عُمَرَ ، قَالَ : أُصَلِّي خَلْفَ الإِمَامِ فِي رَمَضَانَ ؟ قَالَ : أَتَقْرَأُ الْقُرْآنَ ؟ قَالَ : نَعَمْ ، قَالَ : أَفَتُنْصِتُ كَأَنَّكَ حِمَارٌ ؟ صَلِّ فِي بَيْتِكَ” .مجاهد مي گويد:كسی نزد ابن عمر آمد و گفت: آیا در ماه رمضان نماز تراویح را به جماعت بخوانم؟پسرعمر پرسید: آیا می توانی قرآن بخوانی؟ گفت: آری. گفت: آیا می خواهی چون الاغ ساكت باشی؟ در خانه ات نماز بخوان.http://www.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=60&pid=351633&hid=7530جناب سيدنا!اجازه هست به پسرعمر اقتدا كنم بگم اي اهل سنت ميخواهيد چون الاغ ساكت باشيد بريد خانتان نمازبخوانيد!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: خلیفه دوم:نعم البدعه هذه. چه بدعت خوبی است. #4129اهل سنت خلفاي راشد!كه ميگن درشب معراج!نبي به سفارش موسي هي رفت وامد تا50نوبت نماز را به 5نوبت رساند وازخدا تخفيف!گرفت سوال ميشه چه لزومي برترس ازواجب شدن تراويح بود ازجانب خدا!ايا اگرنبي ص ازخداميخواست فرض نشه باز فرض ميشد!!تابلوس نہخطبه 122:
ولكنا انما اصبحنا نقاتل اخواننا في الاسلام علي مادخل فيه من الزيغ والاعوجاج،والشبهه والتاويل…
اماما امروز با برادران مسلمان خود به سبب كژي وانحراف وشبهه وتاويلي كه در دين پديد آمده مي جنگيم.
شرح:
با دقت در كلمه «علي ما دخل فيه» فهميده مي شود كه جنگ حضرت علي عليه السلام با آنها بخاطر چيزهايي است كه از طرف آنها بر اسلام وارد شده است كه با «من» بيانيه بيان مي كند كه عبارتند از«الزيغ » عدول از حق، « الاعوجاج » كجي از راه مستقيم و «الشبهه»شبهه در دين و تاويل كتاب مبين است. بنابراين جنگ حضرت بخاطر دفاع از دين است كه آنها در پي ضربه زدن به آن بودند.
واگه قرارباشه هر كس الم قصاص برافرازه وحاكم وغيره را بندازه پشت سرش اين هرج ومرج وفساده برهمه هم واضحه اما جرا معاويه خواهان هرج ومرج بود معلومس زيرا حكومتش درشام برباد رفته بود باحكومت علي
اين ازخطبه وانچه ازمتن ان واضح وروشن است براي عاقلان نه جاهلاناماراجب ايه 9حجراتاولأ اهل سنت ثابت كنند ايه درجنگ جمل نازل شده اگرنتوانستند بس معلوم ميشود تيري درتاريكي انداختن تا به معاويہ بخوره و مبرابشه ازنزول رتبه ايمانيش!اماشرح ايه در آيه در ابتدا مقيد به مومنين شده است ، يعني اگر مومن بودند و چنين درگيري رخ داد ، اصلاح كنيد ، اما اگر يكي بغي كرد (بغي ديگر او را از ايمان خارج ميكند) لذا حتي حق داريد او را بكشيد ! (فقاتلوا التي تبغي) در ابتدا ممكن است دو گروه مومن باشند (اما هميشه اينجور نيست) و شما بايد ثابت كنيد كه لشكري كه با اميرمومنان جنگيد در ابتدا مومن بود ! البته خروج بر اميرمومنان و خليفه وقت به اقرار همه اهل سنت ، سبب خروج از ايمان است ! (يعني به مجرد شكستن بيعت ، بدون اينكه براي مقاتله بيايند ، از ايمان خارج شدند)3- حتي اگر فرض بگيريم كه در ابتدا مومن بودند ، آيا هيچ يك از مسلمانان به حكم «فاصلحوا بينهما» عمل كرد يا خير ؟ اگر صحابه عمل نكردند كه بايد توبيخ شوند ، و اگر عمل كردند نيز حجت بر دشمنان اميرمومنان تمام شده است ، و ديگر بهانه شما (كه تاويل داشتهاند) صحيح نيست !البته باغي بودن وتجاوز ازعوامل خروج ازايمان است كه باعث واجب القتال بودن شخص ميشه واضح وروشن زيرا مومنان اخوان هم هستند نه قاتل همصحيح البخاري « كِتَاب الصَّلَاةِ « أَبْوَابُ اسْتِقْبَالِ الْقِبْلَةِ « بَاب التَّعَاوُنِ فِي بِنَاءِ الْمَسْجِدِ
رقم الحديث: 431
حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ مُخْتَارٍ قَالَ حَدَّثَنَا خَالِدٌ الْحَذَّاءُ عَنْ عِكْرِمَةَ قَالَ لِي ابْنُ عَبَّاسٍ وَلِابْنِهِ عَلِيٍّ انْطَلِقَا إِلَى أَبِي سَعِيدٍ فَاسْمَعَا مِنْ حَدِيثِهِ فَانْطَلَقْنَا فَإِذَا هُوَ فِي حَائِطٍ يُصْلِحُهُ فَأَخَذَ رِدَاءَهُ فَاحْتَبَى ثُمَّ أَنْشَأَ يُحَدِّثُنَا حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِالْمَسْجِدِ فَقَالَ كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ فَرَآهُ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ وَيَقُولُ وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ يَقُولُ عَمَّارٌ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ الْفِتَنِ
http://www.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=146&pid=365931&hid=431
هنگام ساختن مسجد مدينه، عمار ياسر برخلاف ديگران كه يك خشت برمىداشتند، او دو تا دو تا مىآورد، پيامبر اسلام او راديد، با دست مباركش، غبار را از چهره نازنين عمار زدود و سپس فرمود:
عمار را گروه ستمگر مىكشند، او آنان را به بهشت مىخواند وآنان او را به جهنّم.سورة القصص، الآية41 : وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ ،
ما آنان را پيشواياني كرديم كه مردم را بسوي آتش دعوت مي كردند وروز قيامت ازآن مردم ياوراني نخواهند يافتسورة غافر، الآية41 :
وَيَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ !
واي قوم من !چه مي شود مرا كه شمارا به سوي نجات ميخوانم درعوض شما مرا بسوي آتش دعوت مي كنيدايه 71سوره توبه:
والمومنون والمومنات بعضهم اوليا بعض يامرون بالمعروف…ومردان وزنان مومن همه ياور يكديگرند وخلق رابه كارنيكو وادارنداين يعني مومن به جنت دعوت ميكند ،و اين وصف عمارصحابي است طبق انچه كه توبخاري امدس
ولكن ماذا يعني أن الذين قتلوا عماراً (الفئة الباغية)كانوا دعاة إلى نار جهنم؟
اما انہا)گروه باغي وتجاوزكار معاويه كه عمار راكشتن دعوت به اتش ميكنند طبق انجه بخاري نقل نمودس!!!
ايا اين مطلب واضح برخروج گروه باغي وستمكار)منظورمعاويه(ازايمان و بل دعوت به جهنم نيس
_____________________________أ -
نویسندهنوشته ها