این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط ناشناس در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1534
ناشناسیک سوال فوق العاده ساده از دوستان اهل تسنن:
در مورد آیه تطهیر شما ترجمه و تفسیر ما را که قبول ندارید. آنهمه حدیث کتب خودتان را نیز هم قبول ندارید. پس لطف کنید خودتان آیه تطهیر را برای ما ترجمه کنید تا بدانیم ترجمه آیه از ننظر شما چیست.
اما در ترجمه باید به سه نکته توجه داشته باشید:
1- آیه با «إنما» حصر شده پس باید این انما در ترجمه بیاید.
2- لفظ «رجس» با الف و لام محلی شده این را نیز در ترجمه در نظر بگیرید.
3- در پایان آیه یطهرکم خالی نیامده بلکه «یطهرکم تطهیرا» آمده و این معفول مطلق تأکیدی نیز باید در ترجمه بیاید.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3381شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3382ما ترجمه شما را قبول داریم بشرطیکه سوالات ما را پاسخ دهید:الله فرشتگان را هم از گناه پاک کرده پاک کردنی گیاهان را هم از گناه پاک کرده پاک کردنی
پس هنر خود اهل بیت چی بوده؟ آیا درخت سیب میتواند به درخت زالزالک فخر بفروش که میوه من سیب است؟؟ خب هنر خودش که نیست
کسی که استاد بهش جواب سوالا ها را داده و دکتر کامل شده برتر نیست از کسی که زحمت کشیده و دکتر ناقصی شده
اگر بگویید که باید از دکتر کامل پیروی کنیم و امام برتر است! باشد حرفی نیست امام زمان ظهور کرد پیروی میکنیم واگر بگویید که حالا باید از سخنان علی پیروی کنیم بازهم حرفی نیست، بشرطیکه سند نهج البلاغه را نشان بدهید تا پیروی کنیم
جواب دارید بفرمایید اما از موضوع بحث دور نشویدشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3383جناب سجودي باز پاسخ سوال را با سوال داديد! اما جواب :
1- گناه برای معصومين “محال عادی” است، نه “محال عقلی”. محال عادی یك عمل با اختیاری بودن آن سازگار است.يعني مصونیت معصوم در برابر گناه، از مقام معرفت و علم و تقوای او سرچشمه میگیرد.
کسي كه به یقین می داند كه مایعی سمّ است، چگونه می توان تصور شرب آن را از او داشت؟
2- به فرض این كه معصومین با یك امداد الهی از انجام گناه مصون باشند، ولی راه انجام “ترك اولی”که به روی آنها باز است، افتخار آنها این است كه حتی ترك اولی هم نمیكنند، و اگر به ندرت ترك اولی از بعضی آنها سر زده، به همان نسبت مورد عتاب شدید الهی، شدهاند. (داستان ترک اولي حضرت يوسف ومجازات شديد ايشان را که حتما مي دانيد)
3- نظام خلقت ایجاب میکند که مخلوقات در مراتب و ظرفیتهای مختلف «وجودی» و تفاوتهای «ماهیتی» خلق شوند و معنا ندارد که همه یکسان باشند و به همین نسبت،نقش و وظایف متفاوتی در کارگاه هستی بر عهده هر کدام گذاشته شده است.
خداوند میفرماید :
«انْظُرْ کیفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ …» (الإسراء، 21) ؛ ببین چگونه بعضى را بر بعضى برترى دادیم، …
و هم چنین میفرماید:
« لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیینَ عَلى بَعْضٍ وَ آتَینا داوُدَ زَبُوراً» (الإسراء، 55) ؛ ما بعضى پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم و به داوود زبور دادیم.
لذا شاهدیم که خداوند خود بر این معنا تصریح دارد واين کشف تازه اي نيست، چرا که نظام خلقت همین تفاوتها را ایجاب میکند.
از طرفي فرموده که به هیچ کس بیش از ظرفیت و طاقتش تکلیف نکردیم «لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»
لذا مهم این است که اولاً این فضلیتها به سبب نیاز کارگاه هستی است. چنان چه به کثیفترین آدم هم فضلیتی داده شده که به هیچ یک از ملائک داده نشده است و آن فضلیت «اختیار و انتخاب» است. و ثانیاً هنر در حفظ فضلیت و انجام تکالیف محوله است.
4- باید دانست که این قبیل تفاوتها هرگز نشانه تبعیض نیست. نظام سنجیده عالم حکم میکند که پیدایش موجودات بر اساس تفاوتها و اختلافها باشد، یعنی نوامیس و قوانین عالم طبیعت اقتضا دارد که ما بین مخلوقات تفاوت وجود داشتهباشد.
همانگونه که دو درخت، دو کوه، دو پرنده، یا دو چهره انسان شبیه به هم نیست، امکانات روحی و معنوی انسانها هم مشابه نیست و این خصیصه جدائیناپذیر عالم خلقت است و از این جهت هیچ منافاتی با عدالت خداوندی ندارد.
خداوند در پی (انّی اَعْلَمُ مَا لَاتَعْلَمُونْ) به انسان اسماء را آموخت، اما ملائک نگفتند که خدایا تو به او یاد دادهای وبه ما نه، بلکه این کلام را که عین معرفت به موقعیت خود و رعایت ادب بود، بر زبان جاری نمودند که «سُبْحانکَ لَا عِلْمَ لَنا الَّا ما عَلَّمْتَنا»، یعنی اگر ما ظرفیت دریافت چنین علمی را میداشتیم حتماً تو به ما میآموختی، زیرا ذات الله همه رحمت و بخشش است و در هر جایی هم که زمینه دریافت فیض الهی وجود داشتهباشد مورد افاضه خداوند سبحان واقع میگردد. چه بسا استعدادها که به ما داده شده ولي از اداء حق آن استعدادها برنیامده ايم و آنرا ضایع کردهايم. بسا موقعیتها که برای ما پیش آمده ولي با وجود علم و توانائی از طاعت دست برداشته و تسلیم هوای نفس، شدهايم.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3384سوال را با سوال جواب ندادم فقط اشکالی بصورت سوال مطرح کردم وشما پاسخی کامل ندادید! چرا؟/ دوباره برای یاد آوری مینویسم:
——————————————–
اگر بگویید که باید از دکتر کامل پیروی کنیم و امام برتر است! باشد حرفی نیست امام زمان ظهور کرد پیروی میکنیم واگر بگویید که حالا باید از سخنان علی پیروی کنیم بازهم حرفی نیست، بشرطیکه سند نهج البلاغه را نشان بدهید تا پیروی کنیم
—————————————–شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3386جناب سجودي، در اين پست سوالي در مورد ترجمه آيه تطهير از دوستان اهل سنت شد. جنابعالي هرچند به درست بودن ترجمه ما اذعان فرموديد(احتمالا به ظاهر) ،اما ابتدا شبهه عصمت معصومين وهنر خود ايشان را مطرح کرديد که چون بي ارتباط با موضوع نبود پاسخ آنرا دادم . ولي آيا سند نهج البلاغه نيز به موضوع اين پست ارتباط دارد.
نهج البلاغه كتابى است كه به اعتراف تمام دانشمندان جهان، از نظر فصاحت و بلاغت پس از قرآن كريم مثل و مانندى ندارد. دانشمندان بسیاری نهج البلاغه را ستوده و اعتراف کرده اند که مطالبِ عالی آن، در حدّ اعجاز است؛ چنانکه عقول ایشان از عظمت درخشش خطبه ها و جملات آن به حیرت افتاده اند.(حتما اين اظهار نظر ها را خوانده ايد و من ديگر نمونه نمي آورم) حال ما اين کتاب و در واقع اين اعجاز را از امام معصوم خود ميدانيم ولي شما مي گوييد اين کتاب از يک عالم معمولي شيعه است. آيا اين زير سوال بردن شيعه است يا تعريف از او. من از شما متشکر هستم که به ما يقيني قلبي در مورد علماي خود و در نهايت امامان خود که چنين شاگرداني دارند، داده ايد.
با چنين امامي آيا ما نبايد حرص بخوريم که چرا به سبب فتنه ودسيسه ، ايشان به حق خود نرسيده و همواره درگير فتنه هاي مختلف داخلي بودند.
اما اصلا بياييد فرض کنيم سيد رضي که چنين مفاهيم عميق خداشناسي واخلاقي را مي تواند ابراز کند،در عين حال دروغگو بود و به دليلي مبهم ، آن سخنان را به حضرت علي نسبت داده است. جنابعالي هرجايي از نهج البلاغه که با اصول و آموزه هاي اسلامي مغايرت داشت را قبول نکن. اصلا کل نهج البلاغه را قبول نداشته باش. خوب که چه؟ آيا اين موضوع عصمت حضرت علي را که از آيه تطهير بدست مي آيد مخدوش مي نمايد و به شان ايشان لطمه مي زند. واقعا دنبال چه هستيد. اگر فرضا بنده بگويم با عقيده اهل سنت موافقم ولي يکي از کتب اهل سنت را قبول ندارم ،چه اتفاقي مي افتد!
حال بنده نيز سه سوال از جنابعالي مي پرسم:
سوال اول:مگر نه اينکه تنها مرد مشمول آيه تطهير، علي است.ابوبکر وعمر که در اين آيه جايگاهي ندارند.پس حتي اگر بپذيريم همه تاکيدات رسول خدا، از جمله واقعه غدير بر دوستي حضرت علي بوده است نه جانشيني، آيا اين آيه به تنهايي اثبات کننده حقانيت ايشان براي جانشيني رسول خدا نيست؟
سوال دوم:مگر نه اينکه قطعا آيه تطهير شامل حضرت فاطمه نيز هست. وايشان توسط خداوند از هر گونه پليدي پاک شده اند،پس چطور ابوبکر به خود اجازه داد در قضيه فدک ايشان را به دروغگويي که ريشه هر پليدي است متهم نمايد.خداوند حضرت فاطمه را پاک نموده ،پيامبر اکرم نيز ايشان را پاره تن خود مي داند ولي ابوبکر وعمر چنين رفتاري با ايشان دارند.
سوال سوم: آيا اينکه حضرت علي شش ماه با ابوبکربيعت نکرد بخاطر سهم خواهي ايشان(که ريشه در رجس دارد) بود يا حقانيت ايشان به اين امر .شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3387دوست عزیز من از روی مماشات قبول میکنم که علی معصوم است و چون معصوم است پس باید از او پیروی کنیم ولی برای پیروی باید فرامینش یا فرامین امام عصر در دسترس باشد امام عصر که فرمانی ندارد
و حرف های که از حضرت علی بما رسیده سند دارد( اصلا سند ندارد !!!) و فقط گفتید بلاغت کلامی نشان از این دارد که این کتاب راباید یک امام معصوم نوشته باشد!!
هر کلام بلیغی را نمیتوان منسوب به وحی و الهام کرد پس اگر اینطور باشد سعدی هم پیغمبر است
لطفا سنجیده سخن بگویید تا جلو برویم
خلاصه: قبول دارم امام معصوم است حالا مرا به این امام معصوم (((((برسان)))) تا از او پیروی کنم
فکر میکنم سوال واضح استشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3388جناب سجودي
1- نوشته ايد:” من از روی مماشات قبول میکنم که علی معصوم است و چون معصوم است پس باید از او پیروی کنیم….”
پاسخ: چرا مي فرماييد از روي مماشات. لطفا اگر ابهامي در اين مورد وجود دارد بيان کنيد.حقير که در چند مقاله در همين تالار گفتمان به تمامي شبهات و ابهامات پاسخ داده ام. به نظر شما بحث روي اين اصول اعتقادي مفيدتر از جدل روي شاخ وبرگ نيست؟
2- هدف بنده از اين پست اثبات يک مذهب و بنيان هاي اعتقادي آن بوده است.قبول بفرماييد که بحث هاي کش دار و فرسايشي نظير اسناد کتب و احاديث در اين پست جايگاهي ندارد. ضمن اينکه تاييد يا خدشه اي به موضوع وارد نمي کند.
3- نوشته ايد:” فقط گفتید بلاغت کلامی نشان از این دارد که این کتاب راباید یک امام معصوم نوشته باشد!! هر کلام بلیغی را نمیتوان منسوب به وحی و الهام کرد .”
پاسخ: اولا: بنده اصلا وارد بحث مطلوب شما نشدم ثانيا: من اوج بلاغت کلامي همراه با داشتن معاني عميق خداشناسي و انسان شناسي را به عنوان يک دليل ذکر کردم.ثالثا:مگر قرآن براي اثبات خود، به اعجاز کلامي اش اشاره نمي کند، پس چرا سخن من براي شما آنقدر عجيب بوده است.
4- اصلا جنابعالي که به صحت عقيده شيعه و عصمت حضرت علي اذعان کرده و لاجرم ايشان را جانشين بلافصل رسول خدا، مي دانيد (البته به قول خودتان با مماشات) چرا خود اقدام به يافتن و استخراج انديشه اي ناب ايشان نمي نماييد.قريب هشتاد درصد شارحان نهج البلاغه سني بوده اند جنابعالي نيز بسم الله.5- به هر صورت چنانچه در مورد اسناد نهج البلاغه مطلب مي خواهيد مي توانيد به عنوان نمونه به سه آدرس زير مراجعه فرماييد.
http://www.balaghah.net/nahj-htm/far/id/manabeh/index.htmhttp://www.tebyan.net/index.aspx?pid=102834&ParentID=266744&BookID=11456
&MetaDataID=1987&Volume=1&PageIndex=7&PersonalID=0&NavigateMode=CommonLibrary&Content=
http://www.fetrat.com/WFM_Article.aspx?FLD_ID=56- جناب سجودي،هر فرد منصفي از جمله جنابعالي اذعان مي فرماييد که آنچه از معارف ناب اسلامي از طرف حضرت علي به ما رسيده، تقريبا با تمامي صحابه برابري مي کند.
ليکن به فرض محال ، تصور کنيم بخاطر ظلم تاريخي و سي سال خانه نشيني و سپس جنگ داخلي و شاخ شيطان، و از طرفي کم کاري وغفلت من و شما و پدران ما،به قدر کافي حديث و روايت مستند از ايشان نداشته باشيم.
آيا اين نشان دهنده باطل بودن عقايد شيعه و درستي عقيده اهل سنت است. يا آنکه بايد علت يابي گردد. و گرنه حاشا و کلا که حضرت امير، آن برگزيده خداوند و آن دست پرورده رسول خدا به اندازه ديگر خلفاء روايت مستند نداشته باشد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3392نمیدانم چرا متوجه مقصود من نمیشوید
من در اصل مخالفتی با پیروی از یک امام معصوم ندارم بشرطیکه بتوانم به او برسم امام معصوم زنده شما که دست نیافتنی است
می ماند امامان مرده
شما بعنوان داعی مذهب شیعه یک کتاب بمن نشان بدهید که در آن سخنان امامان نوشته شده باشد و خود شما ( بله حداقل خود شما ) بتوانید بگویید که این کتاب صحیح است و صد درصد سخنان امامان است
یا دست کم احادیث صحیح امامان معصوم را از احادیث ضعیف ( مثلا از اصول کافی یا نهج البلاغه) جدا کنید و در معرض دید عموم بگزارید تا امثال من از امام معصوم پیروی کنیم
شما میگویید از علی پیروی کن و نمیتوانید سخنان صحیح علی را بمن نشان دهید مگر اینکه کنار یک حدیث صحیح یک حدیث دروغ هم هست آری نمیتوانید تفکیک کنید عاجز هستید! چرا؟؟؟ چرا؟؟؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3394جناب سجودي
1- فرض کنيم درکتاب هاي شيعه احاديث صحيح و ناصحيح از هم جدا نشده باشد. وما مثل شما کتابي نداشته باشيم که آن را صد در صدر صحيح بدانيم. در آن موقع چه اتفاقي مي افتد ؟ جنابعالي مجبور مي شويد ابوبکر وعمر را جانشين پيامبر بدانيد وعقيده اهل سنت رادرست بدانيد؟(لطفا بفرماييد دنبال چه هستيد؟)
2- حال مگر اهل سنت که کتب به قول خودشان صحيح دارند چه شده است؟ غير از اينکه تناقضات واشکالات آن را نمي توانند توجيه کنند.(اعتقاد به برخي از آنها باعث وهن دين است وبنده به بعضي از آنها در مقالات خود اشاره کرده ام)
3- نوشته ايد:”…. نمیتوانید سخنان صحیح علی را بمن نشان دهید مگر اینکه کنار یک حدیث صحیح یک حدیث دروغ هم هست آری نمیتوانید تفکیک کنید عاجز هستید! چرا؟؟؟ چرا؟؟؟”
پاسخ:اولا :ما مقريم که احاديث ناصحيح هم در کتب شيعه وجود دارد.ولي لطفا از دايره انصاف خارج نشده و غلو نفرماييد. ثانيا: بله شيعه عاجز از اين است که غير از قرآن، کتابي (حتي کتاب خوش) را کاملا صحيح بداند. آيا اين مسئله ايرادي دارد؟ اصلا اين مسئله چه کمکي به شما ( در موضوع مورد بحث) مي نمايد؟
3- در هرصورت چنانچه در مورد آيه تطهير ناگفته اي مانده، بفرماييد. وگرنه بنده اين موضوع را پايان يافته، دانسته وقضاوت را به خوانندگان عزيز، واگذار مي نمايم.
حال اگر موافقيد خلافت حضرت علي را با روايات بررسي کنيم. واز مهمترين آنها روايت غدبر آغاز نماييم. (منتظر اظهار نظر جنابعالي هستم.)شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3396میتوانید بحث را تمام کنید
اگر بمذهب شما هم بگروم و علی را معصوم هم بدانم باز نمیتوانم به او برسم چون شما نمیتوانید بگویید سخنان صحیحش را در کجا میتوانم بخوانم تا از ایشان پیروی کنمشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3398جناب سجودي
گوياجنابعالي با اينطور پاسخ دادن آرزوي پايان بحث را داريد.حال بحث را طوري ادامه مي دهم که مطلوب شماست.
دوست عزيز شما که به حقانيت حضرت علي اذعان کرده ايد،براي رسيدن به انديشه هاي ايشان مي توانيد به نهج البلاغه مراجعه نماييد. جوابتان را قبلا داده ايد و آن اينکه، آخر شما به قطع و يقين نمي توانيد بگوييد نهج البلاغه صد در صد صحيح است.
پاسخ:
1- به جز قرآن، کتاب صد در صد صحيح وجود خارجي ندارد و ادعاي درست بودن صد در صدي صحيح بخاري نيز صرفا توهم است.(حتي اگر آلوده به شرک نباشد)
2- به قطع و يقين نهج البلاغه، از کتابهاي به اصطلاح صحيح شما، صحيح تر است .پس نگران نباشيد.
3- با اين وجود هر کجاي نهج البلاغه که ديدي اشکال دارد، از عالم تر از خودت سوال کن، حتما پاسخ خواهي گرفت .ولي اگر بدور از لجاجت پاسخ نگرفتي آن روايت را نپذير.
4- ولي در هرصورت، پذيرفتني نخواهد بود برعقيده و مذهب نادرست خود بماني. اگر فرضا جاده مستقيمي را برف پوشانده و قابل رويت نکند. با لغزش دست، احتمال بيراهه رفتن، وجود دارد، اما با اين توجيه عمدا نمي توان بيراهه رفت.
راستي نظرت را در مورد بررسي خلافت حضرت علي با تکيه بر روايات(واقعه غدير) نگفتي.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3399ما از پیامبر، احادیث صحیح داریم پس نگویید غیر از قران هیچ کتاب صحیحی نداریم اما شما احادیث صحیح هیچ کدام از کنبتان (از جمله نهج البلاغه) را معلوم و مشخص نکرده اید این یعنی چه؟؟ یعنی اینکه همراه عسل زهر هم دارید من صد لیوان عسل بنوشم و یک لیوان زهر!! باز میمیرم باز صد لیوان عسل بی سود است مهم است که لیوان زهر مشخص شود این مساله دین است مساله شلغم و خیار نیست!
ای کاش اهمیت گفته مرا درک میکردید در مذهب شما کتابی که احادیث صحیح را مشخص کند وجود نداردحتی یک کتاب وجود ندارید
( به مثال توجه کنید )
موفق باشید این آخرین نوشته من در این پست استشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3402نوشته ايد:” ما از پیامبر، احادیث صحیح داریم پس نگویید غیر از قران هیچ کتاب صحیحی نداریم…
پاسخ:
متاسفم که بايد در مورد بديهيات بحث کنم. مگر بنده گفتم ما حديث صحيح نداريم . من گفتم کتابي که همه احاديث آنرا صد در صد صحيح بدانيم، وجود ندارد. واقعا متوجه آن نشديد؟يا اينکه مي خواستيد چيزي گفته باشيد.
نوشته ايد:” همراه عسل زهر هم دارید من صد لیوان عسل بنوشم و یک لیوان زهر!! باز میمیرم باز صد لیوان عسل بی سود است…”
پاسخ:
اولا: مي تواني زهر را با آزمايش پيدا کني . به قول خودتان ( فقط به قول خودتان) مگر صحيح بخاري را ازليوان زهر خالي نکرديد.
ثانيا: اين مجوزي نيست که چون در ميان 100 ليوان عسل يک ليوان زهروجود دارد، خودت عمدا يک ليوان زهر بخوري . حداقل اين روش را براي ديگران تجويز نکن.
نوشته ايد:” … این آخرین نوشته من در این پست است”
باور بفرماييد در اين پست، اولين نوشته جنابعالي، آخرين آن هم بود چراکه واضح بود که چيزي براي ارائه نداشتيد. قضاوت با خوانندگان.
راستي در مورد بحث روي واقعه غدير نظرت را نفرموديد؟چرا؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3480جناب عزیز اگر 900 نفر آمدن از کجا معلوم که چند نفرشان سنی بوده یا شیعه؟؟؟ و در ثانی جواب شما پر واضح است و اینقدر جواب داده شده که شما جناب چون خودتان را به خواب زدید معلوم نمی شود -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
حدود ۹۰۰ نفر این را دیده اند اما هیچ کدام جرات پاسخگویی را ندارند
یا حق