اسلام تکس بانک مقالات اسلامی و پاسخ به شبهات
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط 
-
نوشته ها
-
با توجه به اینکه علمای اهل تشیع ادعا می کنند که ما دین و عقیده و فقه خود را از اهل بیت می گیریم و مدعی پیروی از اهل بیت هستند چند سوال در این باب مطرح می کنند .
امیدوارم مدعیان پیروی از اهل بیت پاسخ بدهند . و فرار نکنند !! و فلسفه بافی و مغلطه بازی هم نکنند !!
1- کتاب فتاوای حضرت علی و حضرت فاطمه زهرا وحضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، که اهل کسا بودند چه نام دارد و در کجاست ؟؟
2- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، معتقد به امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر بودند ؟؟ و در جایی به ان استناد کرده اند ؟؟
3- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، به شهادت ثلاثه معتقد بودند ؟؟ و دستور به اجرای ان داده اند ؟؟ و دستور به گفتن اشهد ان علیا ولی الله در اذان داده اند ؟؟
4- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، معتقد به خمس مکاسب و در امد بوده ؟؟ و از مردم خمس مکاسب و درامد می گرفتند ؟؟ و دستور به پرداخت ان در مورد خمس مکاسب و درامد داده اند ؟؟
5- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، معتقد به ساخت گنبد و بارگاه بودند ؟؟ و دستور به ساخت ان داده اند ؟؟
6- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، معتقد به توسل به من دون الله بودند ؟؟ و دستور به اجرای ان داده اند ؟؟
7- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، معتقد به متعه و صیغه بوده اند و خودشان انجام داده اند ؟؟ و یا دستور به اجرای ان داده اند ؟؟
8- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، در نماز مهر می گذاشتند ؟؟ و دستور به گذاشتن مهر در نماز داده اند ؟؟
9- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، در وضو پاهای خود را می شستند یا مسح می کردند ؟؟ و دستور به کدامیک داده اند ؟؟
10- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، معتقد به بدا و رجعت بودند ؟؟
11- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، معتقد به ظهور امام زمان فرزند امام حسن عسگری بوده اند ؟؟ و دستور به پیروی از او داده اند ؟؟ و یا معتقد به غیبت صغری و کبری او بوده اند ؟؟
12- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، برای فوت پیامبر اسلام و حضرت فاطمه سالگرد می گرفتند ؟؟ و یا دستور به انجام ان داده اند ؟؟
13- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، قمه زنی و زنجیر زنی انجام می دادند ؟؟ و یا دستور به انجام ان داده اند ؟؟
14- ایا حضرت علی و حضرت امام حسین و حضرت امام حسن ، معتقد به عصمت و معصومیت و داشتن علم غیب خود بوده اند ؟؟ و درجایی به ان استناد کرده اند ؟؟
درخاتمه به همین مقدار فعلا اکتفا نموده تا در اینده ان شا الله سوالات دیگری در این مورد مطرح کنم . فعلا منتظر پاسخ علمای اهل تشیع هستم .
4. پیامبر که معتقد بوده اند.لما و قد عبدالقيس لرسول الله فقالوا: ان بيننا و بينك المشركين و انا لا نصل اليك الاّ فى اشهر الحرم خمرنا بجمل الامره ان عملنا به دخلنا الجنة و ندعو اليه من ورائنا. قال: آمركم باربع و انهاكم عن اربع، آمركم بالايمان بالله و هل تدرون ما الايمان؟ شهادة ان لااله الاّالله و اقام الصلاة و ايتاء الزكاة و تعطوا .
صحيح البخارى ، ج 4 ، ص 250 و صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 35 .
آیا پیامبر به مهدور الدم بودن کسی که بگوید زکات را به حاکم نمیدهم معتقد بوده اند؟
5. آیا حضرت رسول گنبد و بارگاه را دلیلی بر شرک میدانستند؟ ایشان با گنبد خالد بن ولید مشکلی نداشتند؟
6. آیا خداوند توسل به من دون الله را قبول داشته؟ یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین.
نحن الوسیله؟
7. آیا حضرت رسول به متعه معتقد بوده اند یا خیر؟ اگر بوده اند چرا بعد از ایشان متعتان محللتان شده انا محرمهما؟
اگر نبوده اند پس چرا یکی گفته متعتان محللتان فی زمن رسول الله و انا محرمهما؟ این حلیت در زمان حضرت رسول از کجا اومده؟
8. آیا پیامبر بر روی فرش یا باسن فرد جلویی سجده میکرده؟
حدثنا محمد قال كان مسروق إذا خرج يخرج بلبنة يسجد عليها في السفينة .
الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد ، ج 6 ، ص 79 .
رأى النبي (صلى الله عليه وآله وسلم ) صهيبا يسجد كأنه يتقي التراب فقال له : تربّ وجهك يا صهيب .
المصنف لعبد الرزاق الصنعاني ، ج1 ، ص391 ، ح1528 و كنز العمال ، ج7 ، ص465 .
رأى النبي (صلى الله عليه وآله وسلم ) غلاما لنا يقال له أفلح ينفخ إذا سجد ، فقال : يا أفلح تربّ .
الاصابة ، ابن حجر ، ج 1 ، ص252 و أسد الغابة ، ج1 ، ص107 و صحيح الترمذي ، ج 2 ، ص236 و فتح البارى، ج3 ، ص68 و كنز العمال ، ج7 ص 459 ،
أعطيت خمسا لم يعطهن أحد قبلي … وجعلت لي الأرض مسجدا وطهورا .
صحيح البخاري ، البخاري ، ج 1 ، ص 86 .
رأيت النبي ( ص ) إذا سجد وضع جبهته وأنفه على الأرض .
أحكام القرآن ، الجصاص ، ج 3 ، ص 36 ، و مسند احمد ، ج 4 ، ص 315 ، 317 .
وعن أبي عبيدة أن ابن مسعود كان لا يصلي أو لا يسجد إلا على الأرض . رواه الطبراني في الكبير .
مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 2 ، ص 57
9. بلد نیستم. میپرسم، خبر میدم.10.
إِنَّ ثَلاَثَةً فِى بَنِى إِسْرَائِيلَ أَبْرَصَ وَأَقْرَعَ وَأَعْمَى بَدَا لِلَّهِ أَنْ يَبْتَلِيَهُمْ ، فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلَكًا ، فَأَتَى الأَبْرَصَ . فَقَالَ أَىُّ شَىْءٍ أَحَبُّ إِلَيْكَ قَالَ لَوْنٌ حَسَنٌ وَجِلْدٌ حَسَنٌ ، قَدْ قَذِرَنِى النَّاسُ . قَالَ فَمَسَحَهُ ، فَذَهَبَ عَنْهُ ، فَأُعْطِىَ لَوْنًا حَسَنًا وَجِلْدًا حَسَنًا … إلى آخر الحديث» .
صحيح بخاري ، ج2 ص384 ، كتاب أحاديث الأنبياء .
قوله : (بدا لله) بتخفيف الدال المهملة بغير همز ، أي سبق في علم الله فأراد إظهاره ، وليس المراد أنه ظهر له بعد أن كان خافياً ؛ لأن ذلك محال في حق الله تعالى .
فتح الباري ، ج6 ، ص364.
أنها [الشمس] كلما غربت أتت تحت العرش فسجدت واستأذنت في الرجوع فأذن لها في الرجوع حتى إذا بدا لله أن تطلع من مغربها فعلت كما كانت تفعل أتت تحت العرش فسجدت واستأذنت في الرجوع فلم يرد عليها شيء ، ثم تستأذن في الرجوع فلا يرد عليها شيء … الحديث .
مجمع الزوائد ، هيثمي ، ج8 ص8 .
رواه أحمد والبزار والطبراني في الكبير ورجاله رجال الصحيح .
این آیه یعنی چی؟
يَمْحُوا اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ . الرعد / 39
11. والْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ. این را چند خط بالاتر گذاشتم.
حدثنا أحمد بن محمد (رحمه الله)، قال: حدثنا أبي، عن محمد بن عبد الجبار، عن أبي أحمد محمد بن زياد الأزدي، عن أبان بن عثمان، عن ثابت بن دينار، عن سيد العابدين علي بن الحسين، عن سيد الشهداء الحسين بن علي، عن سيد الأوصياء أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليهم السلام)، قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَنْتَ يَا عَلِيُّ وَآخِرُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى يَدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، الأمالي، ص173
المالكي، علي بن محمد بن أحمد المالكي المكي المعروف بابن الصباغ (متوفاي885هـ)، الفصول المهمة في معرفة الأئمة، ج2، ص1163القندوزي الحنفي، الشيخ سليمان بن إبراهيم (متوفاى1294هـ) ينابيع المودة لذوي القربى، ج3، ص395
12.وَقَالَ يَأَسَفَي عَلَي يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ يوسف(6): 84
لما رأى النبى حمزه قتيلا، بكى فلما راى ما مثّل به شهق
السيره الحلبيه، ج 2، ص 247.
أحمد بن حنبل عن ابن عمر أن رسول الله صلى الله عليه وسلم لما رجع من اُحد فجعلت نساء الأنصار يبكين على من قتل من أزواجهن قال فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم ولكن حمزه لا بواكي له قال ثم نام فاستنبه وهن يبكين.
قال فهن اليوم إذا يبكين يندبن بحمزه.
البدايه والنهايه، ابن كثير، ج 4، ص 55.
وهذا على شرط مسلم.
البدايه والنهايه، ج 4، ص 55.
قال الواقدي فلم يزلن يبدأن بالندب لحمزه حتى الآن.
أسد الغابه، ج 2، ص 48.
فهن إلى اليوم إذا مات الميت من الأنصار بدأ النساء فبكين على حمزه ثم بكين على ميتهن.
الطبقات الكبرى، ج 2، ص 44.
نگاه کوچکی هم به اینجا بندازید؛ المستدرك، ج 1،ص 357
كان رسول الله صلى الله عليه وسلم جالسا ذات يوم في بيتي قال لا يدخل على أحد فانتظرت فدخل الحسين فسمعت نشيج رسول الله صلى الله عليه وسلم يبكى فأطلت فإذا حسين في حجره والنبي صلى الله عليه وسلم يمسح جبينه وهو يبكي فقلت والله ما علمت حين دخل فقال إن جبريل عليه السلام كان معنا في البيت قال أفتحبه قلت أما في الدنيا فنعم قال إن أمتك ستقتل هذا بأرض يقال لها كربلاء فتناول جبريل من تربتها فأراها النبي صلى الله عليه وسلم…
مجمع الزوائد، ج 9، ص189.
رواه الطبراني بأسانيد ورجال أحدها ثقات.
انه سار مع علي رضي الله عنه وكان صاحب مطهرته فلما حاذى نينوى وهو منطلق إلى صفين فنادى على اصبر أبا عبد الله اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاك قال دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم ذات يوم وإذا عيناه تذرفان قلت يا نبي الله أغضبك أحد ما شأن عينيك تفيضان قال بل قام من عندي جبريل عليه السلام قيل فحدثني ان الحسين يقتل بشط الفرات قال فقال هل لك ان أشمك من تربته قلت نعم قال فمد يده فقبض قبضه من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني ان فاضتا.
مجمع الزوائد، هيثمي، ج 9، ص 187.
رواه أحمد وأبو يعلى والبزار والطبراني ورجاله ثقات ولم ينفرد نجى بهذا.
البته عزاداری برای خالد ایراد ندارد.
عن أبي وائل قال قيل لعمر بن الخطاب رضي الله عنه أن نسوه من بني المغيره قد اجتمعن في دار خالد بن الوليد يبكين وإنا نكره أن يؤذينك فلو نهيتهن فقال عمر ما عليهن أن يهرقن من دموعهن سجلا أو سجلين ما لم يكن لقع ولا لقلقه يعني باللقع اللطم وباللقلقه الصراخ
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص336.
13. اصل اباحه را میدانید؟14. اگر خداوند معتقد باشد آیا ایشان مخالفت میکنند؟
پیامبر علم غیب داشت یا نداشت؟ چگونه از قبل و بعد خودش خبر میداد؟ روی چه حسابی گفت ملت 73 فرقه میشن؟ سگهای حوئب رو از کجا میدونست؟
.
.
پیامبر حنفی بود یا شافعی یا حنبلی یا مالکی؟
پیامبر مرجئه بود یا ماتریدی یا اشعری یا معتزله؟
پیامبر معتقد به مشرک بودن حضرت آدم بود؟
پیامبر در قرآن ندیده بود که مومن از لغو معرض است؟ چرا گفت هر که را من نفرین کردم خدا برایش خیر کند؟
پیامبر تراویح میخواند و آن را نعم البدعة میدانست؟
پیامبر قرآن را بلد نبود؟ اگر بلد بود چرا گفت لانورث؟ اگر بلد نبود چرا خدا گفته لتبین للناس؟
پیامبر میدانست که اسوه حسنه بوده؟ اگر میدانست چرا کنار نوعروس ملت مینشسته؟ زنش را بلند میکرده تا کارناوال را ببیند؟
پیامبر میدانسته پیامبر است یا نه؟ اگر میدانسته چرا رفت پیش ورقه تا تاییدیه بگیرد؟
پیامبر گفته با امیر و حاکم مخالفت نکن یا نگفته؟ اگر گفته چرا یه بابایی در چندجای مختلف مخالفت کرده؟ مثلا یوم الخمیس
پیامبر فرشته وحی را میشناخته؟ چرا غرانیق رو قاطی کرده؟ اصلا چرا خدا گفته ما ینطق عن الهوی؟
پیامبر الجهر بالسوء من القول رو میدونسته چیه؟ چرا به زنانش که همدیگه رو آبکشی میکردن چیزی نگفته و خندیده؟
پیامبر معتقد بوده که عسل و قرآن شفا هستند؟ چرا نخوند و نخورد تا از مرض موت عافیت یابد؟
پیامبر ما آتاکم الرسول فخذوه بود یا نبود؟ چرا در گرده افشانی خرما اشتباه کرد و ملت رو به باد داد؟
پیامبر جهاد نکاح رو معتقد بوده؟
پیامبر هدر بودن خون به علت عدم قبول ابوبکر و عمر را معتقد بوده؟
پیامبر حلیت خوردن سوسمار رو معتقد بوده؟
با سلام . برادرم سوال اولیه من خیلی واضح و روشن می باشد و چون پاسخ نداری مجبور شدی به مغلطه بازی روی بیاوری .و مطالبی بگویی که هیچ ربطی به سوال اولیه من ندارد . آیا خجالت نکشیدی ؟؟
و یک مورد از چهارده مورد را نتوانستی پاسخ مرتبط با همان موضوع بدهی .
و من از حضرت علی و امام حسن و امام حسین سوال کردم .
و من خدا را شاکر و سپاسگذارم که هر فرد منصف و با شعور و با سوادی مطالب شما را بخواند متوجه می شود که نتوانستی پاسخ بدهی .
و اگر این مطالب بی ربط به موضوع سوال اولیه را نمی گذاشتی حداقل آبرویت حفظ شده بود .
و موضوعات انحرافی که مطرح کردی و میخواهی بحث را به انحراف بکشانی ، این روشهای فریب کارانه برای من شناخته شده است و نمی توانی من را وارد موضوعات روایی و تاریخی و مجعول و بی ربط به موضوع اولیه کنی .
و بخواهی آب را گل آلود کنی و ماهی خود را صید کنی .
و اینکه پیامبر اسلام را زیر سوال برده ای نشان دهنده ی این است وقتی که شماها نمی توانید از مذهب و عقیدتان دفاع کنید حاضر می شوید به جهره پاک پیامبر اسلام هم ناخن بکشید .
اگر از خدا شرم نمی کنید از خوانندگان محترم شرم کن .
و اگر میخواهی دوباره پاسخ بدهی حتما مرتبط با موضوع سوال اولیه باشد و بیشتر از این خود را رسوا نکن .
چون مردم امروز با سواد هستند و از رفتارهای فریب کارانه شما آگاهی کامل دارند .
و هرچی مسائل بی ربط و بی سند مطرح کنی به نفع من تمام می شود چون می دانند که پاسخ نداری .
سلام علیکم.چقدر شبیه پیکاسوی زمانه مینویسی.
کتاب فتوا خواستی. خب کتاب فتوای صاحب دین که شخص پیامبر است کجاست؟ اینجوری حرف میزنی ما رو یاد زرنگ عالم یعنی سماور میندازی. حیا که هیچ. شرم که اصلا. خجالت که ابدا.
عین همه سوالات شما در مثلا دین شما هم مطرح است. جوابی برای آن دارید؟
اینکه دو نفر خود را ولی میدانستند.اینکه یه نفر اذان را انگولک کرد. اینکه پیامبر خمس را در غیر غنیمت جنگی قبول داشتند. اینکه خداوند توسل به غیر او را منع نکرده….. .
شما با کبک نسبت خونی دارید. به جان شما.
یه نکته ای هم هست. اینکه اگر از زیدیه میپرسیدی ایرادی نداشت. آنها موظف بودند که از سیره سه امامی که شما خواستی جواب بدهند. اما من به عنوان یک اثنی عشری معتقد به کلهم نور واحد هستم. اگر امام عسکری فرمود یعنی اینکه امام هادی یعنی اینکه امام جواد یعنی اینکه امام شمس الشموس یعنی اینکه امام کاظم یعنی اینکه امام صادق یعنی اینکه امام باقر العلوم یعنی اینکه امام سید الساجدین یعنی اینکه سیدالشهدا یعنی اینکه سبط اکبر رسول الله یعنی اینکه نفس رسول الله سلام الله علیهم اجمعین فرموده اند و یعنی اینکه پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم فرموده اند. چرا؟ با عنایت به نقش ” واو “.
و نکته اینجاست که شماها برای هر کاری که دلیلی بر رد آن ندارید یک جمله درست کرده اید ” این عمل شرک است ” در حالیکه از تعریف شرک عاجز هستید. البته به نحوی که کارهای مورد تخلف شما را هم در بر بگیرد.
و این یکی را اگر جواب بدی میفهمیم که کار بلد هستی.
پیامبر حنفی بود؟ شافعی؟ حنبلی؟ مالکی؟
در اعتقاد ماتریدی بود؟ مرجئه؟ اشعری؟ معتزله؟
چی شد؟با سلام . خدا را شکر می کنم که این تاپیک را من فراموش کرده بودم و خود شما به یادم آوردید .
اینکه گفته ای (چقدر شبیه پیکاسوی زمانه مینویسی.)
اولا : همان به گفته ی شما پیکاسوی زمانه نقاشی نکشیده بلکه سوالاتی مطرح کرده که شما و تمام مدعیان امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را سرگیجه گرفته و افکار باطل شما را متلاشی کرده است و به هزیان گویی و مغلطه بازی و سفسطه بازی افتاده اید .
سوال اولیه خیلی واضح و روشن می باشد .
و از همین نحوه ی پاسخ گویی شما مشخص است که هیچ پاسخی مستندی ندارید .
شما که مدعی پیروی امامت الهی 12 امام پس از فوت پیامبر می باشید و عقیده و دین خود را از آنها می گیرید باید دلیل و مدرک مرتبط با همین موضوع ارائه کنید .
البینه علی المدعی .
و یک مورد از چهارده مورد را نتوانستی پاسخ مرتبط با همان موضوع بدهی .
و اینکه گفته ای (. خب کتاب فتوای صاحب دین که شخص پیامبر است کجاست؟)
برادرم شما هنوز نمی دانی که صاحب دین و شارع دین خداوند است ؟؟
و اینکه گفته ای (ما من به عنوان یک اثنی عشری معتقد به کلهم نور واحد هستم.)
برادرم اولا : هر فردی هر اعتقاد بی اصل و باطلی داشت ، عین دین اسلام نمی باشد .
پس با این گفته شما بهائیان و مسیحیان و بوداییان هم اعتقاداتشان صحیح است .
اعتقادات را باید از کتاب خدا گرفت .
دوما : چرا شما به سوالات اولیه پاسخ روشن و واضح نمی دهید ؟؟
و این نشان دهنده ی تهی دستی و باطل بودن عقیده ی شما می باشد .
و اینکه گفته ای (. چرا؟ با عنایت به نقش ” واو “.) اولا : چرا مبهم مطالب را مطرح می کنی .
دوما : نقش ” واو “ را واضح و روشن بگو .
تا خوانندگان قضاوت کنند و اگر لازم بود پاسخ بدهم .
و سوال اولیه من خیلی واضح و روشن می باشد و چون پاسخ نداری مجبور شدی به مغلطه بازی روی بیاوری .
و مطالبی بگویی که هیچ ربطی به سوال اولیه من ندارد . آیا خجالت نکشیدی ؟؟
و یک مورد از چهارده مورد را نتوانستی پاسخ مرتبط با همان موضوع بدهی .
و من از حضرت علی و امام حسن و امام حسین سوال کردم .
و اینکه گفته ای (این یکی را اگر جواب بدی میفهمیم که کار بلد هستی.)
من سوال نکردم که پیامبر پیرو کدام مکتب فقهی و کلامی بود .
چرا به سوال اولیه من پاسخ نمی دهی و برای فرار از پاسخ دادن به طرح موضوعات فرعی روی اورده ای ؟؟؟
و من خدا را شاکر و سپاسگذارم که هر فرد منصف و با شعور و با سوادی مطالب شما را بخواند متوجه می شود که نتوانستی پاسخ بدهی .
و اگر این مطالب بی ربط به موضوع سوال اولیه را نمی گذاشتی حداقل آبرویت حفظ شده بود .
و موضوعات انحرافی که مطرح کردی و میخواهی بحث را به انحراف بکشانی ، این روشهای فریب کارانه برای من شناخته شده است و نمی توانی من را وارد موضوعات روایی و تاریخی و مجعول و بی ربط به موضوع اولیه کنی .
و بخواهی آب را گل آلود کنی و ماهی خود را صید کنی .
و چندین جا در تاریخ 9/1/93 در همین صفحه به پیامبر اسلام توهین کردی .
و باز هم خجالت نکشیدی و من به طور نمونه چند مورد را می گذارم تا خوانندگان قضاوت کنند و بدانند وقتی شما نمی توانی پاسخ بدهی حتی به پیامبر اسلام هم رحم نمی کنی و خدا را شکر می کنیم با این پاسخ دادن ، چهره واقعی شما برای خوانندگان روشن می شود .
و خوانندگان عقیده ی واقعی شما را از گفتار خود شما به عینه می بینند .
این هم گفته های خود شما : (پیامبر میدانست که اسوه حسنه بوده؟ اگر میدانست چرا کنار نوعروس ملت مینشسته؟) و (پیامبر معتقد بوده که عسل و قرآن شفا هستند؟ چرا نخوند و نخورد تا از مرض موت عافیت یابد؟)
و اینکه گفته ای (پیامبر ما آتاکم الرسول فخذوه بود یا نبود؟ چرا در گرده افشانی خرما اشتباه کرد و ملت رو به باد داد؟)
چرا مغلطه بازی می کنی ؟؟
و من ایه 7 سوره حشر را می گذارم تا خوانندگان قضاوت کنند که چه ربطی به گرده افشانی خرما داشته است .
(مَّا أَفَاءَ اللَّـهُ عَلَىٰ رَ‌سُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَ‌ىٰ فَلِلَّـهِ وَلِلرَّ‌سُولِ وَلِذِي الْقُرْ‌بَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنكُمْ ۚ وَمَا آتَاكُمُ الرَّ‌سُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۖ إِنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ)
و اگر میخواهی دوباره پاسخ بدهی حتما مرتبط با موضوع سوال اولیه باشد و بیشتر از این خود را رسوا نکن .
چون مردم امروز با سواد هستند و از رفتارهای فریب کارانه شما آگاهی کامل دارند .
و هرچی مسائل بی ربط و بی سند مطرح کنی به نفع من تمام می شود چون می دانند که پاسخ نداری .
سلام علیکم.اولا شما؛
اگر شما یا سایر دوستانتان نقش آن ” واو ” قبل از اولی الامر را معلوم میکردید الان این همه بحث نداشتم. اعتقاد بی اصل از نظر شما ب اصل است چون نقش ” واو ” را معلوم نمیکنید. از نظر ما کاملا اصولی است و صحیح.
و هیچ کس نیست که بگوید اعتقادی که من بر آن استوارم اشتباه است. اگر اینطور باشد آن شخص خودش اذعان دارد که معاند است. هر کس هر اعتقادی دارد آن را صحیح می داند. غیر اینه؟
دوما شما؛
عرض کردم که شما سوال ایراد دار مطرح کردید. ما اثنی عشری هستم. ایشان برای ما کلهم نور واحد هستند. سوال را تصحیح کنید.
و عن همان سوالات را از شما کردم. جواب داید؟
بنده موضوع فرعی مطرح نکردم. برای سوالات شما از خود شما جواب دادم. عن همان ها را هم مطرح کردم. منتظر جواب هم هستم.
توهین به پیامبر؟ در صحاح و شروح آنها آمده که کنار دست نوعروس مینشسته. زنش را برده تا کارناوال را ببیند. گرده افشانی رو صحیحتون نوشته. اگر توهین است در کتب شماست آن هم صحیح.
و در مورد آیات هم در جای دیگر نوشتم که اگر فقط ظاهر است، کاربرد الانش چیست؟ قرار بر اینست که پیامبر جدیدی بیاید و ما در رکابش بجنگبم و این آیه در موقع تقسیم غنائم کاربرد داشته باشد یا اینکه نعوذ بالله قرار است پیامبر به عقیده شیعه رجعت کند و این ایه کاربرد داشته باشد؟
.
و البته جواب نداید و نقاشی کردید. و به جوب هم دقت نکردید. کلهم نور واحد با عنایت به نقش ” واو ” بعد از الرسول و قبل از اولی الامر.
برادرم سوال اولیه برادر عبدالله پیرو سنت خیلی واضح و روشن می باشد .
چرا شما ها وقتی پاسخ ندارید به مغلطه بازی رو می آورید ؟؟
و از پاسخ دادن فرار می کنید .
مغالطه شناسان میگویند اگه کسی ادعایی کرد ودلیلی آورد و طرف مقابل به جای بررسی دلیل و پاسخ دادن ، بگوید این مطلب شما فلان مطلب دیگر را اثبات نمیکند دچار مغالطه شده است.
من قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم .
و اما جواب سوال : اینکه گفته ای (اگر شما یا سایر دوستانتان نقش آن ” واو ” قبل از اولی الامر را معلوم میکردید الان این همه بحث نداشتم.)
برادرم ایه 59 سوره نساء (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّ‌سُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُ‌دُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّ‌سُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا)
چه ربطی به امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر اسلام دارد ؟؟؟
و از کجای آن امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر ثابت می شود ؟؟
آیه به صراحت می فرماید اگر در چیزی تنازع کردید
(ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُ‌دُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّ‌سُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ)
اگر در این ایه موضوع امامت مطرح می بود باید می فرمود :
(فَرُ‌دُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّ‌سُولِ و ائمه اثنی عشر بعد النبی)
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
با تشکر از نقاشی و رنگ آمیزی قشنگتان. چند ساله از کجا؟
1. کتاب قتاوای حضرت رسول چه نام داشت و کجاست؟ کتاب مورد نظر شما همان نام را دارد و همان جاست.
2. آیا حضرت رسول معتقد به ولایت بعد از خود بوده اند یا خیر؟ چون دو نفر مثلا عمر و ابوبکر قائل بودند. فلما توفى رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أبو بكر انا ولى رسول الله صحیح مسلم ج5ص152
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وتَعَالَى خَلَقَنِي وإِيَّاكَ واصْطَفَانِي وإِيَّاكَ واخْتَارَنِي لِلنُّبُوَّةِ واخْتَارَكَ لِلْإِمَامَةِ فَمَنْ أَنْكَرَ إِمَامَتَكَ فَقَدْ أَنْكَرَ نُبُوَّتِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وأَبُو وُلْدِي وزَوْجُ ابْنَتِي وخَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي فِي حَيَاتِي وبَعْدَ مَوْتِي أَمْرُكَ أَمْرِي ونَهْيُكَ نَهْيِي
عیون اخبار ج1 ص297
وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ الَّذِي بِهِ يَأْتَمُّ بِنَعْتِهِ وصِفَتِهِ واسْمِهِ فِي حَالِ الْعُسْرِ والْيُسْرِ وأَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ ووَارِثُهُ وأَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وطَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ والتَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ والرَّدُّ إِلَيْهِ والْأَخْذُ بِقَوْلِهِ
وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِيٌّ وبَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وبَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وبَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ والْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ….
کفایة الاثر ص260
3. آیا حضرت رسول به الصلاة خیر من النوم معتقد بوده و آن را در اذان گفته و دستور به آن داده؟ و معتقد به حذف حی علی خیرالعمل نیز بوده؟
أخرج أن رجلا دخل على رسول الله (صلى الله عليه واله وسلم) وقال : يا رسول الله إنّ أبا ذر يذكر في الأذان بعد الشهادة بالرسالة الشهادة بالولاية لعلى عليه السلام .
قال رسول اللّه(صلي الله عليه وآله وسلم ) كذلك ، أو نسيتم قولي في غدير خم : من كنت مولاه فعلي مولاه ) ؟ .
السلافة في أمر الخلافة، ص 32.