Home › انجمن ها › اهل بیت › چرا امام حسین (علیه السلام) با این که می دانستند کشته می شوندباز به کربلا رفتند؟؟؟؟
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط Ali Moghadasi در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1488سؤال: اگر امام حسين (عليه السلام) مي دانست حركت و مسيري كه انتخاب كرده است سرانجامي جز مرگ ندارد و يا اگر علي (عليه السلام) در شب نوزدهم مي دانست كه اگر به مسجد برود، ضربت خواهد خورد و شهيد مي شود و اگر امام رضا (عليه السلام)… مي دانستند، پس چرا برخلاف علم خويش عمل كردند و اگر هم با علم به مرگ پيش رفتند، آيا اين نوعي – نعوذ بالله – انتخاب مرگ به دست خويش نيست و اگرهم نمي دانستند، آيا عدم علم ايشان با علم امامت تنافي ندارد؟
بايد گفت: از آن جايي كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) و امام (عليه السلام) در جامعه ي انساني الگو و سرمشق بشر مي باشند و مردم از آنان به عنوان اسوه پيروي مي كنند، در مسائل عادي و امور فردي و اجتماعي موظف به استفاده از علم عادي بشر هستند
. علاوه بر اين، علم غيب به امر حتمي و تغييرناپذير تعلق مي گيرد. به عبارت ديگر، معصومان (عليه السلام) از طريق علم غيبي همان چيزي را مي دانند كه حتما واقع خواهد شد.اين طور نيست با وجود اينكه ميدانست كشته ميشود بتواند جلو واقعه رو بگيرد
از سوي ديگر،هرچند مي پذيرم كه معصوم (عليه السلام) در حادثه اي خاص مي داند كه اگر فلان كار را انجام دهد حادثه اي براي او رخ خواهد داد، اما ممكن است در حادثه اي خاص، مصالحي بزرگ براي دين و جامعه اسلامي وجود داشته باشد كه به دليل مصلحت مهم تر، حضرت معصوم (عليه السلام) حاضر شده است جان خويش را نثار احيا و بقاي دين كند، تا پرچم سرافراز اسلام همواره پاينده باشد. به عبارت ديگر، گاهي ممكن است تداوم و استمرار دين و حيات آن، نيازمند جان فشاني معصوم (عليه السلام) باشد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3200شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3262آقای سجودی بدون دقت به کلام آقای مقدسی، سخنی را تکرار کردند که پاسخش در کلام ایشان بود.
میگویید اگر علم غیب داشتند جلوی مصیبتی را میگرفتند. ولی اگر همان مصیبت منفعتی داشته باشد که ارزشش بیشتر از آن مصیبت باشد؛ انسان عاقل برای رسیدن به منفعت بزرگتر، آن مصیبت را می پذیرد.
آقای مقدسی هم فرمودند:اما ممكن است در حادثه اي خاص، مصالحي بزرگ براي دين و جامعه اسلامي وجود داشته باشد كه به دليل مصلحت مهم تر، حضرت معصوم (عليه السلام) حاضر شده است جان خويش را نثار احيا و بقاي دين كند، تا پرچم سرافراز اسلام همواره پاينده باشد. به عبارت ديگر، گاهي ممكن است تداوم و استمرار دين و حيات آن، نيازمند جان فشاني معصوم (عليه السلام) باشد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3264
ناشناس1ـ خود کشی حرام است برای مکلّف. و علم از شرائط تکلیف می باشد. لذا اگر کسی چیزی را نداند، تکلیفی در مورد آن ندارد ؛ مثلاً اگر نداند که غذا مسموم است و آن را بخورد، خودکشی نکرده است. امّا هر علمی نیز تکلیف نمی آورد؛ بلکه علم متداول و عادی است که تکلیف می آورد؛ و علم غیب تکلیف آور نیست؛ چون در همان حال که مثلاً شخص معصوم می داند که این غذا مسموم است، این را هم می داند که زمان مرگ او رسیده و عامل مرگ او همین غذای مسموم می باشد. لذا ائمه اطهار (ع) اگر چه علم غیب داشتند ، امّا مکلّف بودند که مثل افراد عادی جامعه زندگی کنند، و از علم غیب خود جز در امور مربوط به امامتشان و بخصوص به عنوان معجزه استفاده ننمایند. لذا آنگاه که غذایی مسموم جلویشان گذاشته می شد، اگر از راه عادی به مسموم بودن آن غذا علم نداشتند و جای ابراز معجزه هم نبود، مثل افراد عادی رفتار نموده آن غذا را می خوردند. و این خودکشی حرام نیست. چون خدا به معصوم امر نموده که در چنین مواردی تابع علم عادی باشد. امّا اگر غذایی مسموم جلویش می گذاشتند و او علم داشت که هنوز زمان مرگش فرانرسیده، از آن غذا نمی خوردشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3266آقای سجودی وقتی شما در هواپیمای در حال سقوط باشید می دانید که نتیجه آن چیست اما آیا علم شما می تواند مانع از سقوط شود امام خبر از یک قضای حتمی همچون واقعه کربلا دارد اما آیا این دانش می تواند جلوی قضای حتمی الهی را بگیرد؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3293مگر حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام طبق این آیه شریفه از منزل افراد خبر نداشت پس چرا در مقابل آن فردی که مکان ایشان را لو داد کاری نکرد و از قبل فکری نیاندیشید و فرار نکرد مگر ایشان علم غیب نداشت در این زمینه ، پس چرا کاربردی نداشت پس به زعم شما العیاذ بالله قرآن اشتباه میگوید
و أنبّئکم بما تأکلون و ما تدّخرون فی بیوتکمشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3296آقای سجودی گوش کنیدبابا بنده های خدا راست میگن حضرت ابراهیم وقتی میخواست پسرشو قربانی کنه از غیب میدونست که پسرش هیج جیزیش نمیشه و گرنه کیه که پسر خودشو قربان کنه!
حضرت موسی هم قتل غیر عمد انجام نداد قتل عمد بود!!!!
حضرت حسین هم اگر قرآن راجع به آیه هلاکت گفته خودتان را بکشتن ندهید
درسته امام حسین میدانست اگر برود میمیرود اما از آسما وحی میاد
ای حسین تو میدانی و من میدانم!!! اما تو باید به همین طریق کشته شوی ودر مورد اون موقع که فریاد میزنه کسی هست مرا کمک کند این قسمتش امام حسین میدانست کسی نیست اما میخواد با ما و شما یاد بده که اندر تنهایی هم باید مقاومت کرد!!!نه نه کی گفته امام رضا خودکشی نکرد وحی اومد برو بخور تا مصمموم شی چی امام حسن هم همینطور
پس چرا پیامبر با حضرت عایشه ازدواج کرد؟تقیه!!!!!!!!!!!!!!!
با دختر حضرت عمر چی : اونم تقیه
چرا با حضرت ابوبکر تو غار؟ چندبار بگم تقیهسوال یک دانشجو سنی از استاد شیعه مذهب
جانت را بیشتر دوست داری یا دینت را؟؟؟؟
استاد میگه دینمو دانشجو میگه تقیه!؟!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3297فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَينَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا(الکهف/65)
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا(الکهف/66)
قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/67)
وَكَيفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا(الکهف/68)
قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا(الکهف/69)
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا(الکهف/70)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا إِمْرًا(الکهف/71)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/72)
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا(الکهف/73)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيةً بِغَيرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا نُكْرًا(الکهف/74)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/75)
قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا(الکهف/76)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيا أَهْلَ قَرْيةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يضَيفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يرِيدُ أَنْ ينْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيهِ أَجْرًا(الکهف/77)
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَينِي وَبَينِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/78)
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا(الکهف/79)
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَينِ فَخَشِينَا أَنْ يرْهِقَهُمَا طُغْيانًا وَكُفْرًا(الکهف/80)
فَأَرَدْنَا أَنْ يبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا(الکهف/81)
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَينِ يتِيمَينِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/82)در مورد این ماجرا که حضرت خضر از غیب خبر داشت چه می گویید؟!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3298فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَينَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا(الکهف/65)
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا(الکهف/66)
قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/67)
وَكَيفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا(الکهف/68)
قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا(الکهف/69)
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا(الکهف/70)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا إِمْرًا(الکهف/71)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/72)
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا(الکهف/73)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيةً بِغَيرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا نُكْرًا(الکهف/74)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/75)
قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا(الکهف/76)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيا أَهْلَ قَرْيةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يضَيفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يرِيدُ أَنْ ينْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيهِ أَجْرًا(الکهف/77)
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَينِي وَبَينِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/78)
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا(الکهف/79)
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَينِ فَخَشِينَا أَنْ يرْهِقَهُمَا طُغْيانًا وَكُفْرًا(الکهف/80)
فَأَرَدْنَا أَنْ يبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا(الکهف/81)
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَينِ يتِيمَينِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/82)در مورد این ماجرا که حضرت خضر از غیب خبر داشت چه می گویید؟!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3300علاوه بر اين، علم غيب به امر حتمي و تغييرناپذير تعلق مي گيرد. به عبارت ديگر، معصومان (عليه السلام) از طريق علم غيبي همان چيزي را مي دانند كه حتما واقع خواهد شد.اين طور نيست با وجود اينكه ميدانست كشته ميشود بتواند جلو واقعه رو بگيرد
———————————————-خدا خیرت بده خب خودت داری میگی نمی تونن برای خودشون کاری کنن.. نمی تونن ضرری رو از خودشون دور کن
پــــــــس چطور می تونه برای شما کاری کنه؟
وقتی خداوند مصیبتی سر کسی میاره هیچ کس نمی تونه جلوشو بگیره حتی امام یا پیامبر یا هر کسی
طبق آیه قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ؛ اعراف/188
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3301بنابرآیه 21 ازسوره احزاب پیامبرصلی الله علیه وسلم رابایدالگوبگیریم.
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ
چون منش ورفتاررسول الله صلی الله علیه وسلم درکتابهاثبت است وشخصیت ایشان بیش ازهرشخصیت دیگری درکتب به مانندروشنی روزآشکاراست.پس چرابه دنبال الگویی دیگر هستیم؟
درمورد پیروی کردن هم به آیات قرآن برمیگردیم
توبه آیه 100
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ
وپیشگامان نخستین ازمهاجرین وانصار وکسانیکه ازایشان به نیکی پیروی کردندالله خشنودشد ازآنان وآنان خوشنودشدند ازالله.پس چرازصحابه پیروی نمی کنید؟
حال بریم سراصل مطلب:
درموردغیب:نمل 65
قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ
بگوکسی غیب آسمانها وزمین رانمیداند جز اللهواززبان رسول الله صلی الله علیه وسلم دراعراف188
ولَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ
واگرغیب میدانستم خیرزیادی کسب میکردم وضرری به من نمیرسیدچرااین آیه هارانمی بینیم؟؟؟ چرافکرنمی کنیم؟؟؟چرادرمقابل حرف خداقرارمیگیریم؟؟؟
شماکه میگوییدمابیشتر باعقل میسنجیم پس چرااینجاازش بهره نمی برید؟؟
حضرت علي ميدانست كه اگربه مسجدبرودشهیدمیشودوبعدحکومت به معاویه میرسد.خب اینجامصلحتی بود؟
امام حسن باشروطی بامعاویه صلح کرده وحکومت رابه او می سپارد درحالیکه میداندمعاویه بدان پایبندنخواهدبود
شایداینجاهم مصلحتی درکاربود؟لطفا من منتظرم مصلحت چی؟ جواب بدهید
حال درموردکربلا …
حضرت حسین میدانست که اگرمسلم بن عقیل رابفرستد کشته خواهد شد وبازاورامیفرستد.چه مصلحتی دراین است؟
اگرفقط خودش بود میگوییم بحث دیگریست ولی بازهم حتی اگر خودش تنهاهم باشداین عمل راعقل شمامیپذیرد؟؟؟
که باداشتن علم به آن اینکارراانجام دهد – ومیداندکه هرکس بااوبیایدکشته خواهد شد ولی حتی خانواده خودراهم می آورد.(آیابهترنبودکه خود به کوفه تنهامی آمدوتامعلوم شدن وضعیت خانواده خودرانمی اورد!؟)
خب بعدازحادثه کربلا چه اتفاقی افتاد-هیچ اتفاقی نیافتادهمه خوب میدانند-بازحکومت مال یزید وامویان بود
مصلحت چی؟لطفاپاسخ دهید
باعقل…! نه باافکاردراماتیک وهنری-ازفیلمها ی آلفردهیچکاک هم بهره نبرید.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3302السلام علینا و علی عباد الله الصالحین
پس چراازصحابه پیروی نمی کنید؟
از شما می پرسم حضرت امیر المومنین علی (ع)و حضرات حسنین (ع)و سیده نساءالجنة فاطمه(س)آیا حزو صحابه هستند یا خیر؟؟؟
حال بریم سراصل مطلب:
درموردغیب:نمل 65
قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ
بگوکسی غیب آسمانها وزمین رانمیداند جز الله
بله و نیز خداوند می فرماید:
ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيبِ نُوحِيهِ إِلَيكَ …(آل عمران/44)و(يوسف/102)و بدین مضمون…(هود/49)
(اي پيامبر!) اين، از خبرهاي غيبي است که به تو وحي ميکنيم؛
عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا(الجن/26)
داناي غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نميسازد،
إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يسْلُكُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا(الجن/27)
مگر رسولاني که آنان را برگزيده و مراقبيني از پيش رو و پشت سر براي آنها قرار ميدهد.
این آیات با هم منافات ندارند، و باید به این نکته توجه داشت که هیچکس جز خداوند مستقل به ذات علم غیب ندارد و ولی همین خداوند اگر بخواهد به هرکس که بخواهد علم غیب می دهد. وقتی گفته می شود پیامبر (ص) علم غیب داشته است نه این است که ایشان ذاتاً علم غیب می دانسته بلکه این از الطاف خداوند بر ایشان بوده است.واززبان رسول الله صلی الله علیه وسلم دراعراف188
ولَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ
واگرغیب میدانستم خیرزیادی کسب میکردم وضرری به من نمیرسید
بله و نیز خداوند می فرماید:
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا(النساء/64)
و اگر هنگامي که به خود ستم ميکردند (و فرمانهاي خدا را زير پا ميگذاردند)، به نزد تو ميآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش ميکردند؛ و پيامبر هم براي آنها استغفار ميکرد؛ خدا را توبه پذير و مهربان مييافتند.
و یکی از صفات منافقین را توسل نجستن به دعای پیامبر (ص) می شمارد : وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيتَهُمْ يصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ(المنافقون/5)
هنگامي که به آنان گفته شود: «بياييد تا رسول خدا براي شما استغفار کند!»، سرهاي خود را (از روي استهزا و کبر و غرور) تکان ميدهند؛ و آنها را ميبيني که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر ميورزند!
این آیات با هم منافاتی ندارند، بله پیامبر(ص) مستقل به ذات نمی تواند سودی و زیانی داشته باشد ولی اگر خداوند بخواهد دعاایشان باعث بخشش گناهان می شود.
چرااین آیه هارانمی بینیم؟؟؟ چرافکرنمی کنیم؟؟؟چرادرمقابل حرف خداقرارمیگیریم؟؟؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3303السلام علینا و علی عباد الله الصالحین
بنده به ماجرای موسی و خضر علیهما السلام اشاره نمودم که در آن حضرت خضر کارهایی انجام می دهد که عقل ظاهری (موسی علیهما السلام در این داستان نماد عقل ظاهری است) پاسخی برای این کارها ندارد. مثلاً سوراخ کردن کشتی ،کشتن یک جوان و… ولی در این اعمال به ظاهر غیر قابل قبول حکمت و مصلحتی وجود داشت که این عقل ظاهری بدان راه ندارد.
و اینکه امام حسین (ع)بنابر حکمت و مصلحتی که همان رسوا ساختن دودمام بنی امیه و نجات سنت جدشان از تحریف و امر به معروف و نهی از منکر و… کاری را انجام دادند که به ظاهر قابل توجیه نیست.
ولی این را بدانید اگر امام علیه السلام این رشادت و جان فشانی را از خود نشان نمی دادند شجره ملعونه بنی امیه هیچ از اسلام باقی نمی گذاشتند.گفته شده :خب بعدازحادثه کربلا چه اتفاقی افتاد-هیچ اتفاقی نیافتادهمه خوب میدانند-بازحکومت مال یزید وامویان بود.
آیا قیام های توابین بر ضد حکومت بنی امیه هیچی به حساب می آید؟!
جالب است بدانید که عباسیان به بهانه خونخواهی امام حسین(ع) توانستند نظر مردم را به خود جلب کنند و بر بر بنی امیه سیطره یابند.
به این حدیث توجه کنید:
قال رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم : «فلا تقدموهما فتهلكوا، ولا تقصروا عنهما فتهلكوا، ولا تعلموهم فأنهم أعلم منكم .»ترجمه : از ایشان(اهل بیت) پیش نیافتید که هلاک میشوید ، و از آنها عقب نمانید که هلاک میشوید و به آنها نیاموزید که ایشان از شما داناترند.
الصواعق المحرقة ،للهيثمي ، باب الآیات الواردة فیهم ، ذیل تفسیر آیه وقفوهم انهم مسوولون.
می بینید که ایشان از شما داناترند،پس به ایشان نیاموزید که باید چه کار می کردند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3304حسين مني وأنا من حسين …(سنن ترمذی،ح3775 – سنن ابن ماجه،ح144)
چه معنا دارد که پیامبر (ص) بگویند من از حسین هستم.
مطمئناً کلمه مِن در این حدیث بیانگر نسبت فامیلی نیست زیرا میشود پذیرفت که امام حسین از نسل پیامبر(ص)است ولی نمی توان قبول کرد پیامبر(ص) از نسل امام حسین(ع) است پس مسئله چیست؟!
مسئله این است که دین خاتم الرسل از خون سرخ امام حسین علیه السلام از بین نمیرود وحفظ میشود. به قول مصلح کبیر قرن امام خمینی رضوان الله تعالی علیه:همین عزاداری محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. پس اینکه پیامبر (ص)می فرماید من از حسینم یعنی که شریعت من از طریق همین حسین حفظ خواهد شد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3307السلام علیکم
داستان همراهی حضرت موسی وخضرعلیهماالسلام را اشاره فرمودید
بایدبگویم دراین ماجراچندچیزمشخص میشودکه: 1-حضرت موسی علیه السلام غیب نمیداند.
2-اعمالی که حضرت خضر علیه السلام انجام دادبه دستورخداوندمتعال بود.
3-حضرت خضر علیه السلام خودش رابه هلاکت نینداخت.
4-وهرچیزی که حضرت خضر علیه السلام انجام دادبه مصلحت طرف مقابل تمام شد.
ازشماخواهشمندم ازکلام هایی چون عقل باطنی وظاهری دست بکشید.وبه بحث بپردازیدودنبال حقیقت باشیم برامون بهتره.به گفته شما:(1-حکمت رسواساختن امویان…2- اگراین رشادت نبود شجره ملعونه بنی امیه هیچ از اسلام باقی نمی گذاشت…3-آیاقیامهای توابین به حساب نمی آید؟…4-عباسیان به بهانه خونخواهی امام حسین علیه السلام توانستند نظر مردم را به خود جلب کنند و بر بر بنی امیه سیطره یابند.)
آیااگرکربلانبودامویان نزدشماهمینطوری هم رسوانبودند؟…چراعلی رضی الله عنه عمر و ابوبکررضی الله عنهمارارسوانکرد؟
آیامیدانیدکه سیدشباب اهل جنت رضی الله عنه برای چه به کربلاآمد؟(دقت کنید)دوماشماکه میگویید ابوبکروعمررضی الله عنهمادین رومنحرف کردند(یعنی ابوبکروعمرمنحرف نکرده بودندکه امویان منحرف کردند؟)(جالب!)
اصلامیدانید توابین چه کسانی بودند؟(امان ازاشک تمساح)(اونااگه الان میبودند-جایزه های نقش اول هالیوودراازآن خودشون میکردند.)دوما:حکومت امویان درچه سالی به پایان رسید؟…میدونید؟
عباسیان راهم خودشمافرمودید:(به بهانه خونخواهی!)دوما:مگه عباسیان نزدشمامقبولند؟..پس عباسیان بهتربودند.
وباندای اهل بیت اهل بیت به نون وآب رسیدندنه؟
حدیثی که آوردید(از ایشان(اهل بیت) پیش نیافتید که هلاک میشوید ، و از آنها عقب نمانید که هلاک میشوید و به آنها نیاموزید که ایشان از شما داناترند.)
این حدیث کارندارم ازکجاست…ولی چه ربطی به این بحث ماداره؟
ولی این تذکربرمیگرده به خودشما…
1-شماپیش افتادید…چون حضرت علی رضی الله عنه سکوت کردولی شماسکوت نکردید!(البته بزعم خودتان)
2-ازایشان عقب موندیدچرا؟…چون آنهادرراه اسلام همه کارکردندولی شماکارتون شده شبهه سازی درعمل صحابه رسول الله صلی الله علیه وسلم.
3-حسن رضی الله عنه صلح کردولی شمافکر میکنید اشتباه کرد!(آیاشماداناتریدیاعلی وحسن واهل بیت رضی الله عنهم اجمعین؟)
ایشان از شما داناترند،پس به ایشان نیاموزید که باید چه کار می کردند.والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
علاوه بر اين، علم غيب به امر حتمي و تغييرناپذير تعلق مي گيرد. به عبارت ديگر، معصومان (عليه السلام) از طريق علم غيبي همان چيزي را مي دانند كه حتما واقع خواهد شد.اين طور نيست با وجود اينكه ميدانست كشته ميشود بتواند جلو واقعه رو بگيرد
………………………….
سخن شما فقط برای فرار از تنگنای عقیدتی شیعه است ، زیرا قران علم غیب را طور دیگری معنی میکند :
وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَیرِ وَمَا مَسَّنِی السُّوءُ
اگر از غیب باخبر بودم، سود فراوانی برای خود فراهم میکردم، و هیچ بدی و زیانی به من نمیرسید؛
یعنی بر اساس ارشاد اين آیه اگر امام حسین میدانست که یزیدیان چادر را از سر خواهرش خواهند بر داشت، این بدی به او نمیرسید