این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط jalily.shahram در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1932پول بده برو بهشت (اسقاط)
دوستان مذهبی می خواهم در مورد موضوعی چنان با اهمیت با شما حرف بزنم که جای تامل بسیاری دارد و جای تحقیق دارد موضوع قابل بحث در مورد واژه ای که کاملا مذهبی ها با اشنا هستند بنام” اسقاط ”
تعریف اسقاط: وارثین میت بايد از ما ترك مرده مسلمان، اول خرج شستن وكفن ودفن بنسبت ثروت و دارايي او داده شود بعدا حق الله مانند قرض، زكاة ،خرج فرض حج ، كفاره لازمه برذمه مرده ، نذرهاي فرض و بعد حق الناس مانند ديون و مهريه زن از ما ترك جدا میشود وبعدا تبرعات وصاياي مرده از ثلث با قيمانده ما ترك بشرط اينكه از ثلث زيادتر و هدف مرده از وصيت ضرر وارثين نباشد ، بعد از اينها تقسيم براي وارثين صحيح است
این تعریفی بود که مذهبی ها به ان استناد کرده اند .
من برای وضوع بیشتر مطلب رو برای شما خوانندگان باز می کنم مطلب به این قرار است یعنی هر كسي بميرد و بر او نماز قضاء باشد چه عمدا و سهوا””—–“”یعنی هر كسي بميرد و بر او روزه قضاء باشد، عمدا و سهوا”—–“”یعنی هر كسي بميرد و بر او اعتکاف قضاء باشد، عمدا و سهوا””—–“”یعنی هر كسي بميرد و بر او حج قضاء باشد، عمدا و سهوا “—–“”یعنی هر كسي بميرد و بر گردن او سوگند باشد عمدا و سهوا “”—–“” یعنی هر كسي بميرد و بر گردن او حق الناس باشد، “”—–“”یعنی هر كسي بميرد و بر گردن او حق الله باشد، عمدا و سهوا ……
اگر شخصی با این شرایط فوت کند و قرض نماز و روزه و حج و سوگند و حق الناس و حق الله رو عمدا وسهوا انجام ندهد وارث او بنابر وصیت مرده می ایند پولی رو مع آوری می کنند و می روند پیش اخوند ” اخوند میگه برو ۱۰ الی ۱۲ نفر مرد بیار “وقتی ان ۱۰ شخص حاضر شدند ” اخوند پول رو میگیره و به ترتیب به دست هر شخص پول رو میده وبهش میگه من این پول رو به شما می دهم عوض نماز و روزه و حج و حق الناس و حق الله این شخص فوت شده ” ان اشخاص ۱۰ نفر نیز هر کدام به نوبه خود می گویند من این پول رو قبول می کنم در عوض قضای نماز و روزه و حج و غیره این شخص فوت شده” بعد از دریافت باز هم پول رو به اخوند بر می گردانند و اخوند نیز پول رو به وصی می دهد فقط ۵۰ تومن رو به ان اشخاص ۱۰ نفره می دهند یعنی به هر کدوم از انها ۵ تومن می رسد …
نکته جالب این است که وصی اگر ۱۰ میلیون پول با خودش اورده باشد برای اسقاط ” همه اش به وصی باز می گرد و فقط ۵۰ تومن از ان صدقه می شود یعنی ما در این عمل گلاه برداری می کنیم و گلاهی بر سر خدا می زاریم که جای هیچ توجیهی نیست
من چند تا سوال طرح می کنم که اگر جواب داشته باشند از فکرم باز می گردم .
۱- خداوند می فرماید اگر شخصی به عمد روزه اش رو بخورد تمام عمره روزه بگیرد نمی تواند ان روزه رو جبران کند
۲- خداوند برای کسانی که به عمد روزه و نماز راترک کرده باشند در جهنم مکان هایی اماده کرده است اگر ما پول بدهیم در مقابل نماز و روزه قضاء شده پس این ایه های عقاب و مکان های اماده شده برای انها چه می شود
۳- اگر شخصی حق الناس خورده باشد خداوند می فرماید من در مورد حق الناس هیچ دخالتی ندارم یعنی مسائل حق الناس مربوط به حق الناس است و مسائل حق الله هم مربوط به حق الله است پس چرا اخوند در نزد خودش با گرفتن پولی دین حق الناس رو ادا می کند بلکه شخصی که حقش خوده باشد نخواهد شخص مرده را ببخشد پس نتیجه چه می شود
۴- مگر نماز و روزه از عبادات حق الله به حساب نمی اید پس چرا اخوند با گرفتن پول نماز و روزه ی قضا شده ی میت رو می خرد
۵- اگر با گرفتن پول حق الله و حق الناس میت عفو شود پس در نتیجه میت شخصی معصوم و عاری از گناه بحساب می اید
منتظر جوابی قانع کننده هستم ..
من مطلبی در مورد جواز اسقاط از سایت مختلف جمع اوری کردم وبراتون میزارم تو وب” اما این سایت ها باید جواب اعتراض ها بدهند
دليل اول :كفاره نماز
من مات و عليه صلاه فلا قضاءولا فديه في مذهب الشافعي وفي قول عندنا تبعا بجمع مجتهدين من الحنيفه انها تقضي عنه لخبر البخاري وغيره ومن ثم اختاره جمع من ائمتنا و فعل به سبكي عن بعض اقاربه ونقل ابن برهان عن القديم انه يلزم الولي ان خلف تركه ان يصلي عنه كالصوم و في وجه عليه كثيرون من اصحابنا انه يطعم من كل صلاه مدا ندبا اوصي بها ام لا 0
یعنی هر كسي بميرد و بر او نماز قضاء باشد، اصح نزد امام شافعي آن است كه قضاء كردن و فديه دادن بدل آن نيست ليكن در قولي از امام شافعي به تبعيت از عده اي از علماي مجتهد عوض آن نماز قضاء ميشود اين قول را بعضي از علماي مذهب شافعي اختيار كرده اند و امام سبكي هم به اين قول عمل كرده و عوض مادرش قضاي نماز خوانده وابن برهان هم از قول قديم نقل كرده كه قضاء نماز عوض ميت مانند روزه براي ميت لازم است اگر تركه اش باشد و در وجهي هم گفته اند سنت است عوض هر نمازي كه بر ميت است يك مد از قوت (طعامي ) كه در زكات فطر واجب بود بدهد اين وجه را بسياري از علماء مذهب شافعي قبول دارند 0 مجمع المسائل ص962 حاشيه الانوار حاج ابراهيم ص156
شيخ ابراهيم بيجوري گفته است اگر شخصي شافعي مذهب در اسقاط نماز مشهور تقليد مذهب حنفي بكند بهتر است.
والحاصل دادن فديه نماز و روزه كه همان اسقاط است واجب نميشود مگر اين كه ميت وصيت كرده باشد چه شافعي و چه حنفي و نيز از ثلث مال او اخراج شود نه بيشتر ليكن اگر شخص مكلف از وارثين ويا اقارب ميت از مال خود ويا از نسيب خود بعد از تقسيم تركه اخراج كند درست ميباشد در هر دو مذهب اما از مال وارث كه هنوز به سن بلوغ نرسيده قطعا درست نيست 0 مجمع المسائل ص263
براي وارث ميت است براي ساقط شدن نماز و روزه كه فوت شده و بر گردن ميت باقي است از تركه فديه به فقراء بدهد 0 فقه محمدي ج1 ص21
در نزد امام شافعی بدلیل حدیث بخاری وغیره نماز مرده قضاء میشود وصیت کند یا نکند چنانکه در كتاب اعانة الطالبين آمده و میگوید ـ « وفی قول انه تفعل عنه اوصی بها ام لا حکاه العبادی عن شافعی لخبر فیه وفی قول کجمیع مجتهدین انها تقضی عنه لخبر البخاری وغیره ومن ثم اختاره جمع من ائمتنا وفعل به السبکی عن بعض اقاربه وفی وجه کثیرون من اصحبنا انه یطعم عن کل صلوة مدّ »
یعنی به قول جديد امام شافعي به دليل حديث بخاري نماز مرده قضاء ميشود وصيت كند يا نكند و هم چنين بقيه مجتهدين حكم به قضاء نماز مرده كرده اند و بعضي از علماء شافعي و امام سبكي نماز بعضي از مرده خويشان خود قضاء نموده اند و به روايت ديگر عده زيادي از علماء شافعي گفته اند بايد كفاره يك فرض نماز قرض كيلويي طعام به فقراء داده شود 0 اعانه الطالبين ج1 ص23
به قول امام شافعي دادن كفاره اعتكاف مرده كه بر خود نذر كرده باشد بدون انجام ان بميرد بر اولياء ويا وارث او واجب است.
و في روايت عن الشافعي : انه يطعم عنه وليه عن كل يوم بليلته مد قال البغوي فيطعم لكل صلواه مد .
یعنی :از امام شافعی روایتی شده است : قیم او ( میت ) از طرف مرده از بابت روزه هرروز وشب یک مد طعام میدهد ، وامام بغوی فرموده است برای هر نماز اش یک مد طعام میدهد 0
مغني المحتاج ج1 ص439 و تسهيل المسائل ج2 ص3
« قوله لامن مات و عليه الصلاه او اعتكاف » و في الاعتكاف قول انه يفعل عنه كالصوم . وفي الصلاه قول ايضا انها تفعل عنه سواء اوصي به اولا، حكاه العبادي عن الشافعي وغيره عن اسحق و عطاء لخبر فيه لكنه معمول0 بل نقل ابن برهان عن القديم انه يلزم الولي ان خلف تركة ان يصلي عنه كالصوم وفي الصلاه ايضا وجه عليه كثيرون من اصحابنا انه يطعم عن كل صلاة مدا وفعل به السبكي عن بعض اقاربه0 حاشيه الجمل علي شرح المنهج ج2 ص338
هر که اعتکاف بر خود نذر کند بمیرد مدیون اعتکاف باشد باید اولیاء مرده یا وارث او از عوض یکشب وروز کیلوئی طعام بفقراء دهد0 بگفته امام بغوی از عوض یکفرض نماز باید کیلوئی طعام داده شود 0 پس در نتیجه اسقاط لازم است 0
دليل دوم :اسقاط روزه وكفاره ان
هر كه شرعا بر اثر بيماري پيري نتواند روزه بگيرد دادن كفاره بر او واجب است بدليل ايه 184سوره بقره « و علي الذين يطيقونه فديه طعام مسكين » چنانكه مغني ص 440جلد يك می فرماید : فان كلمه « لا» مقدر اي لا يطيقونه – لام مقدر است0 يعني هركه بر اثر پيري وبيماري نتواند روزه بگيرد دادن كفاره بر او واجب است0 بايد از عوض يك روز روزه مدي طعام كه ششصد گرم است وبرمحض احتياط يك كيلويي طعام به فقراء دهد0 و اگر بميرد مديون فديه روزه است0 و بر وارثين از اموال متروكه او دادن فديه واجب است، بدليل حديث : من مات وعليه صيام شهر فيطعم عنه مكان كل يوم مسكينا0 رواه الترمذي اعانه اصحابنا انه يطعم من كل صلاه مدا ندبا اوصي بها ام لا 0 حاشيه الانوار حاج ابراهيم ص156
«قوله من مات و عليه الصلاه او اعتكاف » و في الاعتكاف قول انه يفعل عنه كالصوم .وفي الصلاه قول ايضا انها تفعل عنه سواء اوصي به اولا، حكاه العبادي عن الشافعي وغيره عن اسحق و عطاء لخبر فيه لكنه معمول0 بل نقل ابن برهان عن القديم انه يلزم الولي ان خلف تركة ان يصلي عنه كالصوم وفي الصلاه ايضا وجه عليه كثيرون من اصحابنا انه يطعم عن كل صلاة مدا وفعل به السبكي عن بعض اقاربه0 حاشيه الجمل علي شرح المنهج ج2 ص338
هر که اعتکاف بر خود نذر کند بمیرد مدیون اعتکف باشد باید اولیاء مرده یا وارث او از عوض یکشب وروز کیلوئی طعام بفقراء دهد0 بگفته امام بغوی از عوض یکفرض نماز باید کیلوئی طعام داده شود 0 پس در نتیجه اسقاط لازم است 0
دليل دوم :اسقاط روزه وكفاره ان
هر كه شرعا بر اثر بيماري پيري نتواند روزه بگيرد دادن كفاره بر او واجب است بدليل ايه 184سوره بقره « و علي الذين يطيقونه فديه طعام مسكين » چنانكه مغني ص 440جلد يك می فرماید : فان كلمه« لا» مقدر اي لا يطيقونه – لام مقدر است0 يعني هركه بر اثر پيري وبيماري نتواند روزه بگيرد دادن كفاره بر او واجب است0 بايد از عوض يك روز روزه مدي طعام كه ششصد گرم است وبرمحض احتياط يك كيلويي طعام به فقراء دهد0 و اگر بميرد مديون فديه روزه است0 و بر وارثين از اموال متروكه او دادن فديه واجب است، بدليل حديث : من مات وعليه صيام شهر فيطعم عنه مكان كل يوم مسكينا0 رواه الترمذي اعانه
به قول جديد شافعي بايد وارث اول روزه را قضاء كند در صورت نبودن قدرت روزه داري بعدا فديه را مي دهد .
و يجب قضاء مافات ولو بعذر من الصوم الواجب ك(رمضان ) و نذر و كفارة بمرض او سفر او ترك نيه او بحيض او نفاس لا بجنون و سكر لم يتعد به 0 تسهيل المسائل ج2
(قوله ويجب قضاء الخ )اي علي الفور ان فات بغير عذر و علي التراخي ان فات بعذر لكن محله بالنسبة لرمضان ان بقي الي رمضان الثاني ما يزيد علي ما عليه من الصوم والاصار فوريا
0 و من مات قبل ان يقضي فلا يخلو ما ان يفوته الصيام بعذر او بغير عذر و علي الاول فان تمكن من القضاء بان خلا عن السفر و المرض ولم يقض يا ثم و يخرج من تركته لكل يوم و لم يتمكن منه بان مات عقب موجب القضاء او النذر او الكفاره او استمر به العذر الي موته فليس عليه شيئ لافديه ولاقضاء ولااثم 0
و علي الثاني اعني ما اذا فاته بغيرعذر ياثم و يخرج من تركته لكل يوم مد سواء تمكن من القضاء او لا فحاصل الصور اربع يجب التدارك في ثلاث ولايجب في صوره واحده 0 اعانه الطالبين ج2 ص237
او مات بعد التمكن سواء افاته بعذر او بغيره اخرج من تركته لكل يوم فات صومه مد و هو رطل و ثلث كما مر و بالكيل المصري نصف قدح و الاصل في ذلك خبر : من مات وعليه صيام شهر فليطعم عنه مكان كل يوم مسكينا . حاشيه الجمل علي شرح المنهج ج2 ص336
(اوصام عنه )قريبه وان لم يكن عاصبا ولاوارثا (مطلقا) عن التقيید باذن « اواجنبيي باذن » منه بان اوصي به او من قريبه باجرة او دونها كالجح و لخبر الصحيحين من مات وعليه صيام صام عنه وليه0
ولخبر مسلم انه صلي عليه وسلم قال : لامراة قالت له ان امي ماتت وعليها صوم نذر افاصوم عنها0 صومي عن امك0 حاشيه الجمل علي شرح المنهج ج ص 2 236
دليل سوم: كفاره شکستن سوگند0
كفاره شكستن سوگند واجب است بدليل ايه 89 سوره مائده: « لا يواخذكم الله باللغو في ايمانكم ولكن يواخذكم بما عقدتم الايمان 0» خداوند از سوگند بدون قصد سهوا بر زبان مسلمان جاری شود باز خواست نمیکند لکن از سوگند یکه عمدا بذات وصفات خدا بر زبان هر مسلمان دارای رشد جاری شود انتقام میگیرد0 « فكفارته اطعام عشره مساكين من اوسط ما تطعمون اهليكم و اوكسوتهم او تحرير رقبة فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام ذلك كفارة ايمانكم اذا حلفتم فاحفظوا ايمانكم . »
کفاره شکستن سوگند طعام دادن است به ده نفر مسکین ، هر یک مدی طعام که ششصد گرم است باید ششصد گرم قوت خالص بدون اشغال باشد اگر برای احتیاط به مسکین هر کیلوئی طعام بدهد بهتر است از غذای متوسط که بفرزند واهل خانه خود میدهد یا دادن وپوشانیدن ده قطعه لباس به ده نفر مسکین هر یک قطعه ای مانند جامه یا شلوار ، قباء وعمامه وغیره یا آذاد کردن بنده سالم مسلمان که فعلا در میان اسلام وجود ندارد 0 « فمن لم یجد فصیام ثلثة ایام ذلک کفارة ایمانکم اذا حلفتم فاحفظوا ایمانکم »
هرکه نتواند طعام ولباس بکاره دهد یابنده آزاد کند با ید سه روز روزه گیرد ، اینست کفاره سوگند ، زبان خود را نگهداری کنید از سوگند خوردن پرهیز نما ئید 0
در نتيجه هر کس در حال حيات كفاره سوگند خود ندهد و بميرد مديون است از اموال متروكه او دادن كفاره بر وارثين واجب است پس اسقاط لازم است
دليل چهارم: وصيت نمو دن
دليل چهارم بر وجوب اسقاط هرکس وصيت به اسقاط كند انجام دادن ان واجب است0 بدليل ايه 12و 13سوره نساء « من بعد وصية يوصي بها اودين » بعد از انجام دادن وصيت مرده و پرداخت حق الله وحق الناس تقسيم براي وارثين صحيح است
درنزد امام شافعي به چهار دليل ناميده اگر مرده مسلمان با ايمان مديون كفاره سوگند و روزه و نماز و و اعتكاف و حقوق شرعيه باشد دادن كفاره بر وارثين او واجب است بشرط دادن كفاره و پرداخت قرض مرده ، گناه بر وارثين ساقط مي شود وبدليل « ايه 12 و13 سوره نساء » هركه وصيت به تبرعات و اسقاط كند انجام دادن آن بر وارث واجب است 0 پس اسقاط در مذهب شافعي واجب است، بايد تمامی كفاره ها به فقراء داده شود لكن در نزد علماء حنفي اگر امكان دادن تمامي كفاره نباشد به نيم من يعني دو كيلو گندم يا قيمت آن جائز و لازم است همانگونه در کتاب اعانة الطالبین نقل شده است
ونص عباره الدّر مع الاصل ولومات و عليه صلوات فائتة واوصي بالكفارة يعطي لكل صلوة نصف صاع من برّ كالفطرة وكذا حكم الوتر والصوم وانما يعطي من ثلث ماله ولو لم يترك مالا يستقرض وارثه نصف صاع مثلا ويدفعه للفقير ثم يدفعه الفقير للوارث ثم وثم حتي يتم قوله يستقرض وارثه نصف صاع
مثلا ویدفعه للفقیر ثم یدفعه الفیقر للوارث ثم وثم حتی یتمّ « قوله یستقرض وارثه نصف صاع ، او قيمته ذلك0 اعانه ج1 ص 23
( ولو مات وعليه صلوات فائتة وأوصى بالكفارة يعطى لكل صلاة نصف صاع من بر ) كالفطرة( وكذا حكم الوتر ) والصوم وإنما يعطى ( من ثلث ماله ) ولو لم يترك مالا يستقرض وارثه نصف صاع مثلا ويدفعه لفقير ثم يدفعه الفقير للوارث ثم وثم حتى يتم( ولو قضاها ورثته بأمره لم يجز ) لأنها عبادة بدنية ( بخلاف الحج ) لأنه يقبل النيابة ولو أدى للفقير أقل من نصف صاع لم يجز ولو أعطاه الكل جاز ولو فدى عن صلاته في مرضه لا يصح بخلاف الصوم ( ويجوز تأخير الفوائت ) وإن وجبت على الفور ( لعذر السعي على العيال وفي الحوائج على الأصح ) کتاب الدر فی الفقه الحنفی
در كتاب الدرّ فقه حنفي واصل ميگويد : هر كه بميرد مديون نماز قضاء باشد بدادن كفاره وصيت كند براي هر يك فرض نماز قرض نيم من دو كيلو گندم مانند فطر رمضان همچنين براي قرض نماز وتر وروزه ( نزد امام اعظم ابوحنيفه خواندن نماز سنة وتر واجب است ) ازثلث اموال متروكه مرده داده ميشود واگر مرده هيچگونه اموال متروكه نداشته باشد، بايد وارث او نيم من دو كيلو گندم ويا قيمت ان را قرض كند بعنوان اسقاط كفاره بفقير دهد وفقير به وارث يا وكيل او رد نمايد تا تمام شود0
( براي اسقاط درست نمودن لازم است خود را تقليد نمايد)
به حقيقت در مذهب شافعي بدليل آيات و احاديث دادن تمامي كفاره به فقراء واجب است ولي براي اغلب وارثان امكان ندارد همۀ كفارت ها را بدهند نا چاراً تقليد قولي علماء حنفي مینایند مقداري طعام و مبلغی از پول وپارچه و قران در بين هفت فقراء دست به دست ميكنند به اميد رحم خداوند0« و ذلك
فضل الله يو تيه من يشاء » و براي فقراء اهل نماز قبول اسقاط از طرف وکلای آنها جائز وصحيح است لكن به فقراء بدون نماز ،دادن زكوة شرعي و كفاره به انها صحت ندارد0
وبهتر است هنگام دادن كفاره سوگند نه نفر از مستحقين، نفر دهمي را وكيل كنند تا كفاره براي آنها قبول كند ودوباره بعنوان صدقه ويا هديه به خود حالف ويا وارث ميت ويا وكيل او بدهد0 بگونه ايكه هر كدام ازانها به وكيل بگويند: من به تو اجازه ميدهم ويا تورا وكيل ميكنم تا كفاره سوگند را براي من قبول كني0 ودوباره ان را بعنوان صدقه ويا هديه به فلان شخص ويا كسي كه كفاره را داده بدهي، ردّ و بدل به اين صورت يكدفعه محسوب مي شود وكفاره يك سوگند مي باشد .
طريق اسان وكوتاه آن است كه وارث ميت ويا اقرب او به دو نفر مستحقّ گويند كه به شما اذن میدهیم كه فديه نماز وروزه فلان شخص مرده را بدهيد ويا اينكه مرده درحال حيات خود به انها اذن بدهد وساير حقوق خدا از قبيل زكات فطره وغيره هم اين حكم را دارند چون به اين طريق زودتر رد وبدل ميشود.
هنگام دادن اسقاط لازم است آنها ئيكه قبول مي كنند فقير يا مسكين باشند نه ساير اصناف که کفاره به آنها نمیرسد 0
« چگونگي پرداخت اسقاط ميت »
كيفيت دادن فديه وكفاره نماز وروزه و سوگند وحقوق شرعيه ميت اين گونه است كه عمرش حساب میشود اگر ميدانند ويا به ظن غالب، سپس پانزده سال ازآن كم مینمایند انگاه ماه وروز عمر باقيمانده را وهمچنين نماز وروزه اورا حساب می كنند و عوض هر نماز وروزه و بدل تاخير قضاء هم اگر تاخير
كرده باشد يك مد قوت از ان قوتي كه درزكات فطر همان سال جايز بوده و عوض هر سوگند ي هم ده مد به فقراء میدهند و فقير هم اخذ و قبول مینماید و دوباره فقير به وارث و يابه وكيل وي نذر وهبه مینماید وارث ويا وكيل وي هم قبول مینماید همينطور بين خود ردّ و بدل كنند تا فديه تمام آنها را اخراج كنند0 فديه روزه به تاخيرسال تكرار ميشود0
(بيان ترتيب اسقاط حقوق الميت عند الامام الاعظم ابي حنيفه رحمه الله تعالي)
ولو مات احد يحسب الورثة او غيرهم سنینه من ولا دته الي الموت و يسقطون خمسة عشر سنة و يحفظون عدد ما بقي ويحسبون لكل صلوة وصوم ثلثة ارباع منّ من حنطة فداءً فيكون لصلة سنةٍ خمسين منّا و ثلثمائة منّ والف منّ ولصومها اثنان و عشرون منّا ونصف منّ فيكون المجموع اثنين وسبعين منّا وثلثمائة منّ والف منّ و نصف منّ
و يشترط ان يحضر القران مع ثوب جديد و قدر فضة والحنطة ويشترط الايجاب بان يقول: و هبتك هذا القران المجيد و الثوب والفضة و الحنطة بفدية اوهدية اواسقاط حقوقه الشرعية اللاتي لزمت علي هذ ا الميت ( فلان ابن فلان ) من البلوغ الي الموت من الفرضيات و الواجبات و المسنو نات و المستحبات و الديون ونحن عاجزون عن ادائه الحين –
والقبول بان يقول الاخر : قبلت ويشترط ان يكون لفظ الايجاب والقبول من الجانبین ا ومن احدهما ماضیا لانّ فی المستقبل اختلافات 0 وان یتکرر الایجاب والقبول سبع مرات سواء كان بين سبع ر جال او رجلين و ان لم يوجد الثوب و الفضة و الحنطة كفي القران وحده لان لكل شئ اصلا وفرعا وان لم يقل الكلمات بتمامها كفي الاختصار لان لكل فرض سنة و مستحبا و لان في عصرنا كل شئ كما هو حقه لا يقضي ويكون القران لمن و صل اليه اخرا تمت.
نقل مما من مدون كتب الحنيفه من خط الفاضل التحر مولانا علي القزلجي رحمه الله تعالي.
(م) فيكون المجموع اربعا و ثلاثين قفيزا او احدي من ونصف من و نصف 0سيد اعانة
قال الشيخ ابراهيم البيجوري : فان قلد الشافعي الحنفیة في اسقاط صلاتهم المشهور كان حسنا0 بيجوري ص311
{ طريقه تبديل صاع به مثقال كفاره نماز و روزه }
كفارت نمازيك روز كه پنج فرض است ويك واجب (وتر)3صاع است0 وچون كفارت يك نماز نصف يك صاع است0
ومكيل آن صاع وزن يك هزار چهل درهم است { 1040 درهم } وضمنا ده درهم هفت مثقال است0
پس آن یکهزار وچهل درهم ، هفتصد وبيست وهشت مثقال {728 م } است 0
پس تمام سه صاع نمازيك روز دو هزار ويكصدوهشتاد وچهارمثقال { 2184 م } است و كفارت نماز يك ماه شصت و پنج هزار و پانصد و بيست مثقال است0
و آن مقدار به وزن پوط كه چهل گروانكه است0 و يك گروانكه هشتاد وهشت مثقال است وتمام آن پوط سه هزار ويكصد وبيست مثقال است0 وهم هجده پوط يكهزارو يكصد و شصت مثقال است.
وكفارت يك سال، دويست بيست وسه پوط شش كيلو وچهل مثقال ازآن مجموع كم است احتياطا شش كيلو تمام مينمايند { 223 پوط و 6 کیلو }است0
و كفارت روزه رمضان تنها يك روز نصف صاع قرار داده اند مجموع كفارت يك ماه يازده صاع است وان يازده صاع به وزن سه پوط و يكصد و شصت مثقال است و كفارت نماز يك ماه كفارت روزۀ شش سال است0 چون كفارت نماز پنج وقت كفارت يك ماه روزه است 0و كفارت نماز يك سال كفارت روزه رمضان هفتاد و دو سال است.
براي هر يك فرض نماز با هر يك روز روزه نيم صاع گندم يعني دو مد كه دويست و چهل مثقال مي باشد ، تقربا يك چارك و پنجائي تبريز فديه مقرر است0 يك مد براي قضاء، يك مد هم براي تاخير چنانچه در مبحث روزه هم مي آيد0 فقه محمدي ج1 ص21
{ فائده اسقاط به مرده از نظر احاديث واجماع }
علي ان قبول هذا العمل و صحته و وصول اثره الي الميت بفراغ ذ مته من العقاب علي ترك الواجبات —- یعنی شخص معصوم می گردد —-من باب سفه الفضل والرحمه من الله الرؤف الرحيم لعباده و لا مجال هناك للمناقشه والتدقيق الفلسفی و قد صرح العلماء الحنفية بجواز اعطاءالعامل و اهدائه ثواب اعماله من الصلوات والصيام المسنونه و غير ذلك من النوافل لجميع المؤمنين والمؤمنات مع ان فيهم من قلّد الامام القائل بعدم وصول ثواب العبادات البدنيه الي غير العامل بالجعل …
قال ابن العابدين في الجنائز ما نصه تنبه صرح علمائنا في باب الحج من الغير بان للانسان ان يجعل ثواب عمله لغيره صلاة او صوما او صدقة او غيرها كذا
. في الهدايه بل في زكاه التتارخانية عن المحيط الافضل لمن يتصدق نفلا ان ينوي لجميع المؤمنين و المؤمنات لانها تصل اليهم و لا ينقص من اجره شيئ انتهي .
وهو مذهب اهل السنة والجماعة لکن استثنی مالک والشافعی رضی الله عنهما العبادات البدنیة المحضة کالصلوات انتهی 0
و قال محب الطبري :تصل للميت كل عبادته تفعل عنه واجبة كانت او مندوبة و في شرح المختار لمؤلفه مذهب اهل السنة ان الانسان اي المكلف لا الصبي و المجنون ان يجعل ثواب عمل لغيره و يصله كان صلي او صام.
« ينتفع الميت بعمل غيره سواء كان قريبا او لا اذن له او لا .» اعانة الطالبین ص139
وعن عائشه رضي الله عنها : ان رجلا اتي النبي (ص) فقال : يا رسول الله ان امي افتلتت نفسها و لم توص و اظنّها لو تكلّمت تصدّقت ، افلها اجر ان تصدقت عنها ؟ قال : نعم .
(رواه الشيخان و النسائي)
وعن ابن عباس (رض)قال :توفيت ام سعد بن عباده و هو غائب عنها فقال : يا رسول الله ان امي توفّيت و انا غائب عنها، اينفعها شيئ ان تصدقت به عنها ؟
قال : نعم فاني اشهدك ان حائطي المخراف صدقة عنها (رواه البخاري و الترمذي والنسائي )
و عن سعد بن عباده (رض) : انه قال يا رسول الله ان ام سعد ماتت فاي الصدقة افضل ؟
قال : الماء، قال فحفر بئرا و قال هذه لامّ سعد 0
(رواه ابو داود و احمد و النسائي وزاد فتلك سقايه سعد بالمدينه)
و منه : اذا مات ابن ادم انقطع عمله الا من ثلاث صدقة جارية او علم ينتفع به او ولد صالح يدعو له .
و منه : استغفروا لاخيكم و سلّوا له التثبيت .
و منه : الدعاء للموتي في زيارت القبور .
و منه : ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان .
فهذه صريحة في ان الميت المسلم ينتفع بالصدقة و الدعاء كما ينتفع بصلاة الجنازة عليه0 و هذه كلها باجماع اهل السنة و تقدم ان ينتفع بالقراءه علي راي الجمهور الا اذا وهب له ثوابها و الا كانت كالدعاء و الصلاه علي النبي (ص) من الدعاء.
و سياتي في الصوم : من مات و عليه صيام صام عنه وليه بل والحي ايضا ينتفع بعمل الغير لقوله تعالي « و كان ابوهما صالحا » و لقوله تعالي «والملائكه يسبحون بحمد ربهم و يستغفرون لمن في الارض»
و لما ياتي في الحج : يا رسول ان ابي شيخ كبير لا يثبت علي الراحله افاحج عنه ؟ قال: نعم
و لما سياتي في الاخلاق :الدال علي الخير كفاعله .
و لما سياتي في كتاب القيامه من الشفاعه و نحو ذلك في الشريعة كثير .
و لا يريد قوله تعالي (و ان ليس للانسان الا ما سعي ) فانها في الكافر او في الامم الماضيه او هو عام مخصوص بغير ذلك ففهم مما تقدم ان الانسان ينتفع بعمل غيره اذا نواه له .
و قالت المعتزله والخوارجيون والوهابيون لا ينتفع لقوله تعالي (و ان ليس للانسان الا ما سعي) قال في شرح الكنز ان اية (و ان ليس للانسان الا ما سعي )منسوخة بقوله تعالي (والذين امنوا و اتبعتهم ذريتهم بايمان الحقنا بهم ذريتهم ) او هي في الكافر او ليس له وجوبا شرعيا و له من فضل الله ما عمله الغير له او ان اللام بمعني علي كقوله (و لهم اللعنه )اي عليهم.
قال في شرح الكنز : و للانسان ان يجعل ثواب عمله لغيره صلاة او صوما او حجّا اوصدقة او قراءة القران اوغير ذلك من جميع انواع البرّ و يصل ذلك الي الميت و ينفعه عند اهل السنه0
و اقوال المعتزلة و الخوارجيون و الوهابيون و اصحابهم باطل من وجوه كثيرة اشار لها بالادله قرانية و الاحاديث النبوویة و اجماع مذاهب الاربعة و راي جمهور العلماء اهل السنه0 و منهم:
احدها : ان الانسان ينتفع بدعاء غيره و هو انتفاع بعمل الغير .
و ثانيها : ان النبي (ص) يشفع لاهل الموقف و لاهل الجنة في دخولها و لاهل الكبائر في خروجهم من النار و دخولهم الجنة.
و ثالثها : الملائكه يدعون و يستغفرون لاهل الارض.
و رابعها :اولاد المؤمنين يدخلون الجنة بعمل ابائهم .
و خامسها : الغلامان اليتيمان بعمل ابيهما و كان ابوهما صالحا.
و سادسها : انتفاع الميت بالصدقة و العتق بنص السنه و الاجماع.
و سابعها : الحج المفروض و المنذور يسقطان عن الميت بعمل وليه.
و ثامنها : المدين اذا مات يسقط دينه باداء الغير عنه .
و تاسعها : صلاه النبي (ص) علي النجاشي و غير بعد موتهم .
در مورد اين مبحث وصول ثواب و عمل ديگران به مرده به كتاب شرح مسلم امام نووي جلد 7 باب وصول ثواب الصدقه عن الميت اليه ص89
و جلد 8 ص 23 باب قضاء الصوم عن الميت مراجعه بفرماييد.
کتاب تاج الاصول ج اول ص 384
تفسیر ساوی علی الجلالین ج 4 سوره النجم
کتاب فتح الباری ج 4 ص 64 باب الحج والنذور عن المیت
« بيان لزومیة تقليد شافعية علي مذهب ابي حنفية في مسئلة الاسقاط »
و يلزم علي نحو الشافعي ممن ليس علي مذهب ابي حنيفه (رض)اذا اراد اسقاط الصلاه و نحوها عنه ان يقلد اباحنيفة فيه و الا لم تسقط الصلاةعنه بالطريق المعروف عند الحنفية و ان يراعي فيه مذهبهم لئلا يلزم التلفيق بان يحسبوا الصاع موافقا له لان لمذهب الشافعي فان الصاع عند الحنفية ثمانية ارطال بالبغدادي « 8 رطل » و عند الشافعي خمسه ارطال و ثلث رطل بالبغدادي كما نقله الشرواني في باب زكات الفطر عن الكردي و غيره فاذا نقص من صاع الحنفيه و هذا بحسب الاسم و التعبير بالرطل ، و اما بحسب الوزن< م > و التقدير فصاع الحنفية يزيد ضعف صاع الشافعية بثلاثة الاف حبة و سبعمائة و اثنين و خمسين حبة تقريبا و ذلك لان الرطل علي قول الراجح عند الشافعیة مائة و ثمانية و عشرون درهما و اربعه اسباع درهم ، و الدرهم ستة دوانق و الدانق ثمان حبة و خمسا حبة و الحبة شعيرة معتدلة لم تقشر و قطع من طرفها ما دق و طال فالصاع عندهم ستمائه و خمسه و ثمانون درهما و خمسه اسباع درهم و الدرهم خمسون حبة و خمسا حبة. و اما عند الحنفيه فالصاع الف و ربعون درهما و الدرهم سبعون حبة و الحبة كمامر فاذا جعل الصاع حبات يظهر كون الصاع الشافعیة اقل من نصف صاع الحنفية، و يكون نسبة الصاعين كمامر هذا0 و الاحسن ان يضم الوتر في الاسقاط الي الصلوات الخمس لانه واجب عند الحنفية فليحفظ فان هذه الامور مما يفضل عنها كثيرا و من اراد التفصيل فليراجع الي رسالتين المارتين، و الله اعلم الصواب. جواهر الفتاوی ج 1 ص 241
< م > سمعت من بعض الاصدقاء العارفين ان وزن الصاع عند الحنفية ثلاث كيلوات و اربعمائه و اثنان و سبعون غراما .اگر قابل نقد است نقد شود
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.