این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط rrw در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1649همانطور که قبلا عرض کردم امکان پاسخگويي از من گرفته شده و صرفا گاهي مي توانم پست بسازم لذا اجبارا پاسخ دوم خود نيز در اين پست ارائه مي نمايم.
جناب عبد الحي با سلام
نوشته ايد:” اولا در این آیه اشاره به محدوده ی مسح در دستها نشده درحالی که در آیه وضوء محدوده ی غسل دستها اشاره شده است : “وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ”
پاسخ:دوست عزيز اين مسئله چه ربطي به موضوع دارد ؟ آيا اينکه در وضو ، محدوده دست مشخص شده بايد عطف شود به جمله قبلي!؟
نوشته ايد:” ثانیا در آیه ی تیمم در بدل “فَاغْسِلُوا” ، “فَامْسَحُوا” آمده است، اکنون ما از شما ُرالی می پرسیم در ایه ی وضوء حرف “باء” نیامده است می شه بفرمایید در ایه ی تیمم حرف “باء” چه معنی ای میده؟
پاسخ:
بنده متوجه منظورتان نمي شوم .در آيه وضو هم که “باء” آمده است.( وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَي الْکَعْبَيْنِ) در هرصورت اين “باء” هم در وضو و هم تيمم تبعيض است.
نوشته ايد:” ثالثا در آیه ی وضوء محدوده ی پاها معین شده است: “وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ” حال اگر در اینجا واو رو عطف به “وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ” باشد این سؤال پیش میاد که چرا محدوده ی مسح – به زعم شیعه – معین شده یعنی “الی الکعبین”؟! جالب اینکه حرف “باء” در “رُءُوسِكُمْ” – بنابه دیدگاه شیعه – در اینجا برای تبعیض آمده است.
پاسخ:
همانطور که گفتم “باء” هم در آيه وضو و هم در آيه تيمم تبعيض است. و در وضو دلالت دارد به اينکه مسح سر و همچنين مسح پاها تا کعبين ، فى الجمله واجب است نه بالجمله. و يعني اينکه مسح قسمتي از سر و قسمتي از فاصله انگشتان پا تا برآمدگي روي پا کافي است(نه مسح تمامي پا تا کعبين)
حال که مقايسه تيمم با وضو است . بد نيست به اين هم اشاره شود که تيمم در حقيقت، وضو تخفيف يافته است .بدين معنا که مسح هاي وضو ساقط و شستني ها به مسح اكتفا شده است. حال سوال اين است که اگر تکليف پا در وضو شستن است پس چرا در تيمم حذف شده و آنرا مسح نمي کنيم ؟
نوشته ايد:” هر دستی برایش مرفقی است ، اکنون آیا فرموده است در هر دو پا، “وأرجلكم إلى الكعاب” یا فرموده است ” وأرجلكم إلى الكعبين ” ؟! قطعا مورد دومی در آیه آمده است . خوب اگر در هرپایی یک قوزک بود می بایست الله تعالی می فرمود:” وأرجلكم إلى الكعاب ”
پاسخ:
همانطور که به جناب مجاهددين نيز عرض کردم اين پست فعلا موضوعش مسح يا شستن پا است نه مقدار آن (اينکه شيعه مي گويد تا برآمدگي روي پا و سني مي گويد تا قوزک موضوعي فرعي است)
اما اينکه چون آرنج را جمع و “المرافق” نام برده مي بايست کعب هم جمع و “الكعاب” نام مي برد پاسخ اين است که در مرفق هيچ جاي شکي وجود ندارد که منظور آرنج است ما دو يا چند آرنج نداريم، لذا کسي سوال نمي کند که کدام آرنج؟ اما هر پايي يک برآمدگي پشت پا يا قبةالقدم دارد ودو برآمدي قوزک(خارجي و داخلي) اگر خداوند مي فرمود «الي الكعاب» اين سوال پيش ميآمد که کدام برآمدگي؟ قبةالقدم يا قوزکها. لذا فرمود ﴿إِلَي الْكَعْبَيْنِ﴾ تا مشخص بشود كه حد اين ممسوح همان برآمدگي پشت پاست .
اما بنده در اينجا يک سوال از شما دارم . خداوندي که مفصل بازو و ساق را به اسم معروف يعني آرنج (المرفق) نام برده آيا بهتر نبود به جاي گفتن برآمدگي پا آن را هم به نام معروف خود قوزک(الکاحل) نام مي برد . پس نتيجه مي گيريم (کعبين ) به معناي قوزک نمي تواند باشد ، و آن چيزي نيست مگر برآمدگي روي پا که ما آن را همان” برآمدگي روي پا ” (قبةالقدم )مي شناسيم.نوشته ايد:” یعنی چه اعراب گذاری ها از جانب سیدنا رسول الله صلوات الله علیه و سلم نیامده است؟! جناب این اعراب گذاری باتوجه به قرائتی که نقل شده درج شدن بله اعراب گذاری شکلا رو آیات قرآن نبوده لیکن با توجه به قرائتی که شده قابل فهم بوده مگرنه مردمان بعد از عهد نزول چگونه قؤان رو اعراب گذاری میکنن بدون اینکه صحت قرائت رو از منشاء گرفته باشن؟!!!
ثانیا بنابه دیدگاه اهل فن قرائت “ارجلکم” به دو صورت فتح و کسر متواترا آمده است. آنهایی که قائل به کسر بودن آن رابه مجاورت کسره تنها خواندن و قائل به مسح آن نبودند هرچند در ادامه ثابت میشه که مسح معنی دیگری نیز داره.
پاسخ:
اولا اينکه چون اعراب گذاری ها از جانب رسول خدا نبوده ولذا خيلي قابل حجيت نيست را شايد در پست جداگانه اي پاسخ دهم .همينقدر بگويم که جناب عثمان حتي خيلي از قرآنهايي که با قرآن اصلي مغايرت داشت را آتش زد. پس اعراب گذاري که قرنها بعد از رسول خدا انجام شد،جاي خود دارد.
ولي همين که اذعان کرديد اهل فن قرائت “ارجلکم” به دو صورت فتح و کسر متواترا آورده اند، کافي است که به آن نبايد احتجاج کرد. هرچند هردو قرائت همانطور که عرض کردم خدشه اي به وضو ما وارد نمي کند.
نوشته ايد:”( در مورد وضوي تازه مسلمان) ای کاش در مورد ایمان به امامت و تأویلات واهیه آن و برداشت های ناصواب از آیات قرآن نیز قائل به همین به مثال خودتون باشید”
پاسخ:
دوست عزيز اشتباه نکن. ما هرگز قائل به تفسير قرآن بدون اهل بيت نيستيم. اين مثال از آن جهت بود که شما که قائل به (حسبنا کتاب الله) هستيد چرا نمي توانيد حتي آيه وضو که هر روز با آن سر وکار داريد را با قرآن اثبات کنيد.
نوشته ايد:” همون اعرابی اگه آیه وضو رو بخونه پی میبره که باید پاها رو شست چون عقلش قبول نمیکنه که محدوده ای که برای پاها مشخص شده رو مسح کنه و اگه مسح کنه همون شیوه ی غسل پیدا میکنه چون مسح دو قوزک پا که معین شده جز با غسل صورت نمیگیره”
پاسخ:
همانطور که قبلا عرض کردم، محدوده اي که براي پاها مشخص شده تا برآمدگي پشت پا است ولي اگر تا قوزک هم باشد، چرا مي گويي نمي توان آن را مسح کرد، و تنها بايد شست! اصلا مي داني برخي فقها مستحب مي دانند تا قوزک مسح شود.(يک با ر امتحان کن مي شود)
نوشته ايد:” درکلام عرب معنی مسح به غسل نیز وارد شده است”
پاسخ:
اين ادعا خصوصا در فقه ( نه کوچه بازار) بسيار عجيب است. اين سخن از نا مربوطترين سخنانى است كه در توجيه فتواى بعضى از صحابه در مورد شستن پاها گفته شده است. براى اينكه هر كسى مى داند كه مسح غير شستن و شستن غير مسح كردن است ، (در مثل توپ صدادار و توپ آهسته معنا ندارد) علاوه براينكه اگر بنا باشد مسح پاها را به شستن پاها معنا كنيم چرا اين كار را در مورد مسح سر نكنيم ؟ در چنين صورتى چه چيز مانع مى شود هر جا در كتاب و سنت به كلمه مسح بر خوريم آنرا به معناى شستن نگيريم و برعکس. تازه شما نمي گوييد چون مسح است مي توان شست ، مي گوييد بايد شست!!!
نوشته ايد:” میشه بفرمایید ترتیب در وضوء لازم هستش یا نه؟؟؟؟ اگه لازمه این چیزیه که سبب شده “ارجلکم” به اخر بیافته .. اگه لازم نیست بله حرف شما درست می بود.. ولی چیزی که میون ما و شما اتفاق داره اینه که ترتیب لازمه”
پاسخ:
دوست عزيز چرا متوجه منظور بنده نمي شويد. ما به ترتيب وضو واقفيم و بدان عمل مي کنيم. اين تناقض در عقيده شماست که اگر (أَرْجُلَکُمْ ) را عطف بر (أَيْدِيَکُمْ ) و فعلش را (فَاغْسِلُوا) بدانيد مي بايست قبل از مسح سر آن را بشوييد ولي چنين نمي کنيد.
بگذاريد طوري ديگر بگويم. ترتيب وضو يعني ترتيب اعضاء و ترتيب تکاليف آنها بصورتي که در قرآن آمده. شيعه مي گويد.
دستور اول: فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَيْدِيَکُمْ إِلَي الْمَرَافِقِ
دستور دوم: وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَي الْکَعْبَيْنِ
همانطور که مي بينيد، شيعه هم ترتيب اعضاء را رعايت کرده (به ترتيب صورت ، دست ، سر، پا)هم ترتيب تکاليف را رعايت کرده (اول شستن دوم مسح)
اما سني مي گويد:
دستور اول: فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَيْدِيَکُمْ إِلَي الْمَرَافِقِ (وَأَرْجُلَکُمْ إِلَي الْکَعْبَيْنِ)
دستور دوم: وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ
دقت کنيد عقيده اهل سنت همواره يا مغايرت دارد با ترتيب اعضاء يا مغايرت دارد با ترتيب تکاليف.و ناشي از آن است که (أَرْجُلَکُمْ ) را عطف بر (أَيْدِيَکُمْ ) و فعلش را (فَاغْسِلُوا) مي دانيد.
نوشته ايد:” بر فرض اینکه حرف شما رو قبول کنیم این برای ظرافت کلام ،و قرآن فصیح ترین کلام است و لذا فعل دوم (اغسلوا) نیامده است.
در کلام عرب رایج است که مثلا گفته می شود:
أکلت الخبز و اللبن یعنی وشربت البن
نان و شیر خوردم یعنی و شیر نوشیدم
پاسخ:
انسان وقتي اين قياسهاي عجيب را از دوستان اهل سنت مي شنود در حيرت مي افتد. دوست عزيز عوام مي گويند( أکلت الخبز و اللبن) ولي زماني که گوينده اي فصيح، از فعل ( شربت) نيز استفاده کرد، يعني براي او مهم بوده و استنباط را برعهده مخاطب نگذاشته.خداوند در اين آيه که اتفاقا آموزشي نيز هست هم از شستن گفته ،هم از مسح کشيدن ، و صرفا از فعل شستن استفاده نکرده و استنباط را بر عهده ما نگذاشته. -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.