نقدی بر مقاله ی *آیا حضرت عمر گفت اگر علی نمیبود عمر هلاک میشد (لولا علی لهلک عمر!)*

Home انجمن ها خلفای راشدین نقدی بر مقاله ی *آیا حضرت عمر گفت اگر علی نمیبود عمر هلاک میشد (لولا علی لهلک عمر!)*

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  حمید رضا در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 2 نوشته (از کل 2)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1521

    حمید رضا
    کاربر
    السلام علینا و علی عباد الله الصالحین
    ابتدا سند جمله (لو لا علی لهلک عمر) در منابع اهل تسنن :
    تاويل مختلف الحديث ، ابن قتيبه ، ص 152، مواقف ، ايجي ، ج 3 ، ص 627 و 636، شرح مقاصد ، تفتازاني ، ج 2 ، ص 294 ، التفسير الكبير ، فخررازي ، ج 21 ، ص 22،شرح نهج البلاغه ، ابن ابي الحديد ‌، ج 1 ، ص 18و ج 12 ، ص 179، تمهيد الاوائل ، باقلاني ، ص 476 ، مناقب علي ابن ابيطالب ، ابن مردويه اصفهاني ، ص 88، ينابيع المودة ، قندوزي حنفي ، ج 1 ، ص 216و ج 2 ، ص 172و ج 3 ، ص 147 ، تاويل مختلف الحديث ، ابن قتيبه، ج 1 ، ص 162، تمهيد الاوائل في تلخيص الدلائل ، باقلاني ، ج 1 ، ص 476 و 547 ، الحاوي الکبير ، ماوردي شافعي ، ج 12 ، ص 115 و ج 13 ، ص 213 ، تفسير سمعاني ، ج 5 ، ص 154 ، المفصل في صنعه الاعراب ، زمخشري ، ج 1 ، ص 432 ، العواصم من القواصم ، ابوبکر بن عربي ، ج 1 ، ص 203 ، حاشيه الرملي ، رملي ، ج 4 ص 39 ، الجد الحثيث ، سعودي غزي عامري ، ج 1 ، ص 186، بريقه محموديه ، محمد بن محمد خادمي ، ج 2 ص 108، منع الجليل ، محمد عليش ، ج 9 ، ص 648، دستور العلماء ، قاضي عبدالنبي نکري، ج 1 ، ص 80.

    1- چگونه ممکن است مومل بن اسماعیل حدیثش ضعیف و مردود باشد در حالی که سه تن از صاحبان صحاح یعنی ترمذی،ابن ماجه و نسایی از او روایت نقل کرده اند و شیخ البانی احادیث مومل را که در این کتب آمده صحیح دانسته است .(-سنن ترمذی،باب تفسیر سوره حجرات ، ح3266 – سنن ابن ماجه،کتاب مناسک،باب تلبیه ، ح2919 -حکم شیخ البانی در مورد این احادیث این است(صحیحٌ) حال آیا شما بیشتر به علم حدیث آشنا ترید یا شیخ البانی که هیچ اشکالی به مومل بن اسماعیل وارد نساخته است .آیا شیخ البانی نمی دانسته که بخاری، مومل را منکر الحدیث می دانسته ؟!!)
    2- خود جواب خود گفته ای به اینکه این قضیه در مورد علی علیه السلام بوده و نه معاذ بن جبل.
    3-اینکه عمر خوشحال شد که زن را سنگسار نکرده دلیل است بر جهل خلیفه (دروغین) رسول الله(ص) به احکام اسلام و زیر سوال رفتن مشروعیت خلافت عمر.
    4- عدم تواضع عمر برای ما در حدیث قرطاس به یقین ثابت شده است.
    5- نظر حضرت علی علیه السلام در مورد عمربن الخطاب از زبان خود عمر:
    …ثمّ‏توفّي أبوبكر فقلت : أنا وليّ رسول‏اللَّه – صلى اللّه عليه وسلّم – ووليّ أبي بكر ، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً… » صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 152 ، كتاب الجهاد ، باب 15 ، حكم الفئ حديث 49
    ترجمه : بعد از ابوبکر من(=عمر)به خلافت رسیدم و نظر شما(علی(ع) و عباس) درمورد من این است که من :1-دروغگو 2-گناهکار 3-حیله گر 4-خیانت کار هستم.
    6- رفتارهای خشن عمر با زنان :
    -عمر زنى را كه نزد وى رفت و آمد بود احضار كرد، آن زن پس از شنيدن خبر فرياد زد: واى بر من مرا با عمر چكار! در بين راه كه مى‌آمد ناگهان درد زايمان آن زن را فرا گرفت، واردخانه‌اى شد، فرزندش را به دنيا آورد؛ اما آن كودك دو بار فرياد زد و مرد.

    الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 9، ص 458، ح18010، باب من أفزعه السلطان، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي – بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

    -زمانى که خالد بن وليد (در زمان خلافت عمر) از دنيا رفت، زنان در خانه ميمونه همسر رسول خدا (ص) گردآمدند و بر وى گريه مى‌كردند، عمر تازيانه به دست همراه ابن عباس از راه رسيد و خطاب به ابن عباس گفت: يا عبدالله! بر امّ‌المؤمنين ميمونه وارد شو و او را امر کن حجاب بپوشد و بگو زنانى که در خانه جمع شده‌اند نزد من بيايند. ابن عباس مى‌گويد: زنان خارج شدند و عمر آن‌ها را با تازيانه مى‌زد، همين‌طور که عمر زنان را مى‌زد، پوشش يکى از زنان افتاد، به عمر گفتند: پوشش (چادرش) از سرش افتاد (رهايش کن)، عمر گفت: شما را با او چکار؟ (پس از اين گريه ها) او احترامى ندارد.

    الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 3، ص 557، ح6681، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي – بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

    -شبى در مدينه صداى نوحه و گريه و زارى به گوش عمر بن خطاب رسيد، در پى صدا رفت و داخل خانه‌اى شد که صدا از آنجا بيرون مى‌آمد، زنان را پراكنده كرد تا رسيد به زن نوحه خوان، آغاز کرد به تازيانه زدن او در اين هنگام روپوش (چادر) زن نوحه خوان از سرش افتاد، به عمر گفتند: روپوش او از سرش افتاد، گفت: آرى وليکن اين زن احترامى ندارد.

    الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 3، ص 557، ح6682، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي – بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

    آيا حاكم اسلامي، حق دارد كه بدون اجازه وارد خانه مردم بشود؟ با اين كه خداوند مى‌فرمايد:

    يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لا تَدْخُلُواْ بُيُوتًا غَيرَْ بُيُوتِكُمْ حَتىَ‏ تَسْتَأْنِسُواْ وَ تُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا ذَالِكُمْ خَيرٌْ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون‏.

    فَإِن لَّمْ تجَِدُواْ فِيهَا أَحَدًا فَلا تَدْخُلُوهَا حَتىَ‏ يُؤْذَنَ لَكمُ‏ْ وَ إِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْكىَ‏ لَكُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيم‏. النور / 27 و 28.

    حال آیا قریب به ذهن نیست که چنین شخصیتی به خانه دخت پیامبر(ص) هجوم ببرد؟؟؟ پس فاعتبروا یا اولی الابصار
    7- اتفاقا این سوالی است که ما از شما داریم چرا یک جاهل مطلق براحتی آبخوردن از مرد حکیمی چون علی حکومت را میگیرد و خودش جای او حاکم میشود؟؟ آیا این نظریه عدالت صحابه را زیر سوال نمی برد؟!!
    8- در مورد نکته هشتم هم بد نیست نگاهی به نقد شماره پنج بزنید.

    فَبُهِتَ الَّذِی كَفَرَ‌ (258) بقره

    #3287

    حمید رضا
    کاربر
    السلام علینا و علی عباد الله الصالحین

    در بسياري از جريانات خليفه دوم عبارت ديگري نيز دارد كه جالب است وي به خدا پناه مي برد از هر مشكلي كه حضرت علي عليه السلام در آن حاضر نباشد و مسئله را حل نكند.

    ابن حجر عسقلاني در فتح الباري مي نويسد :

    وفي كتاب النوادر للحميدي والطبقات لمحمد بن سعد من رواية سعيد بن المسيب قال كان عمر يتعوذ بالله من معضلة ليس لها أبو الحسن يعني علي بن أبي طالب

    فتح الباري ، ابن حجر ، ج 13 ، ص 286.

    و صلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد

در حال نمایش 2 نوشته (از کل 2)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.