مناظره اوربان با نماینده مدعی شیعه در دنیای مجازی بنام جناب ولیعصر عج

Home انجمن ها گفتگوی ازاد مناظره اوربان با نماینده مدعی شیعه در دنیای مجازی بنام جناب ولیعصر عج

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  اوربان موحد در 10 سال، 5 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 153)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #4769

    سادسا خداوند متعال اطاعت خود و اطاعت رسول خود را بر اطاعت “أولي الأمر” مقدّم داشته و علاوه بر اين، فعل امر “أطيعوا” را دربارة خود و پيامبرش تکرار فرموده ولي دربارة “أولي الأمر” به عطف آن به اطاعت از رسول اکتفاء نموده است. اين کار نه از آن روست که – نعوذ بالله – خدا از تکرار فعل “أطيعوا” خسته شده يا فراموش کرده، بلکه بدان منظور فعل مذکور را سه بار تکرار نفرموده تا به تفاوت مراتب اطاعت از “أوليالأمر” نسبت به دو مطاع قبل اشاره نمايد. و إلا اگر عدم تکرار فعل أمر، به منظور اجتناب از تکرار لفظ “أطيعوا” ميبود، ميبايست بار دومّ” هم آن را تکرار نکند و با ذکر اوّلين فعل امر، بقيّه را با “واو” عطف به هم پيوند دهد تا مبتلا به تکرار نشود. پس آيه از تکرار اجتناب نداشته بلکه سبب عدم ذکر “أطيعوا” قبل از “أولي الأمر” آن است که برساند اطاعت از “أوليالامر” تابعي از اطاعت خدا و رسول خدا است وخود اطاعتي مستقل و همطراز از اطاعت از دو مطاع قبلي نيست و در ساية اطاعت از خدا و رسول و در محدودة آن قرار دارد. به عبارت ديگر چون اطاعت از رسول را – که جز امر حق نميگويد – از حيث حرمت تنازع، عين اطاعت از خدا ميداند و فرموده :

    { مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ } … (النساء / 80)

    “هر که پيامبر را اطاعت کند به راستي خدا را اطاعت کرده است”.

    لذا براي رسول خود فعل “أطيعوا” را تکرار کرده ولي چون اطاعت “أوليالأمر” را قابل تنازع ميداند، از ذکر فعل “أطيعوا” اجتناب ميکند و الا اگر “أوليالأمر” معصوم بودند و اطاعت از ايشان مانند اطاعت از رسول ميبود، تنازع با آن معني نداشت زيرا پيامبر در امر و نهي قابل تنازع نيست چنانکه فرموده :

    وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا } … (الأحزاب / 36)

    “هيچ مرد و زن مؤمني ” را نرسد که چون خدا و رسولش به امري فرمان دهند، براي آنان در کارشان اختياري باشد و هر که خدا و رسولش را نافرماني کند به راستي که آشکارا گمراه شده است”.

    بدين ترتيب ميتوان فهميد که اگر امري از جانب “أولي الأمر” مغاير اطاعت خدا و رسول باشد، اجرايش لازم نخواهد بود، زيرا مستلزم تناقض است که خدا از يک سو از عصيان خود نهي فرمايد و از سوي ديگر به اطاعت از فرمان مخالف امر الهي، فرمان دهد. و تناقض از خداوند حکيم عليم محتمل نيست. پس چنانکه گفتيم اطاعت از “أولي الأمر” تابع اطاعت خدا و رسول و در طول آن است. علاوه بر اين، در آيات ديگر مطلقاً از اطاعت کساني که عملشان برخلاف راي خداست، نهي شده است(1). طبعاً اگر “أولي الأمر” همچون آنان عمل کنند، اطاعت از آنها نيز مشمول نهي مطلق آيات مذکور خواهد بود.

    #4770

    قيد ديگر اطاعت از “أولي الأمر” کلمة “منکم” است. يعني “أولي الأمر” بايد از مؤمنين ” که مخاطب آيه به شمار ميروند، باشد، زيرا آيه با “يا أيها الذين آمنوا” آغاز شده است و البتّه پرواضح است که مؤمنين، غير از منافقين و اهل کتاب و کفّارند و در بسياري از آيات قرآن وصف ايشان آمده است(2)و با توجّه به آيات مذکور معلوم ميشود نبايد از هر فاسق و فاجري اطاعت کرد ويا ولايت امر را به ايشان سپرد و چنين کساني از مقصود آيه خارجاند. از اينها مهمتر اينکه خداوند منان معناي “منکم” را صريحاً بيان نموده و فرموده :

    وَالَّذِينَ آَمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنْكُمْ } (الأنفال / 75)

    … “کساني که ايمان آوردند … و هجرت کردند و همراه شما جهاد کردند، آنان از شما

    مؤمناناند”.

    پس منافقين و اهل کتاب وکفّار از مؤمنان نيستند بلکه کسي ميتواند “ولي أمر” شود که “مؤمن ” و مجاهد باشد.

    در ذيل آيه نيز قيد “فإن تنازعتم” اگر نزاع و اختلاف کرديد” آمده است که اثبات ميکند امکان اختلاف وتنازع با “أولي الأمر” منتفي نيست و در اين مورد، براي حلّ اختلاف بايد چنانکه حضرت علي – عليه السلام – فرموده (نهجالبلاغه، نامة 53 و خطبة 125) به کتاب خدا و سنّت غير مفرقة پيامبر رجوع شود. از اين رو آيه نفرموده که اختلاف را به “أولي الأمر” برگردانيد و يا با او تنازع نکنيد، درحالي که اگر مصداق “اولي الأمر” امام معصوم و محدّث و منصوب من عندالله بود، تنازع با او همچنين تنازع با پيامبر، کفر و حرام بود. بدين ترتيب “أولي الأمر” خود مانند ساير مؤمنين داخل در مخاطبين”إن تنازعتم” بوده و برخلاف خدا و رسول خدا، مرجع حلّ اختلاف نيستند.

    کلمة “أولي الأمر” يک بار ديگر در آية 83 سورة نساء تکرار شده و فرموده :

    { وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ }

    … (النساء / 83)

    و…………………………………………………………………………….

    ……………………………………………………………………………………….

    #4771

    گفتی=يکبار نوشته من وجواب خودت را بخوان ببين خودت متوجه مي شوي چه گفته اي!!!

    جواب= اینم فراررررررررررررررررررررررررررررررررر از جواب است وخود را به نفهمی زدن

    گفتی= رسول خدا عايشه را با زنان اطراف يوسف مقايسه کرده( صحيح بخاري، ج 1، ص 165) آيا تو نمي داني که ويژگي زنان اطراف يوسف فتنه گري بود.

    جواب= «إنكن صواحب يوسف» يعني شما مانند زناني هستيد كه يوسف را احاطه كرده بودند، هرچند خطاب بصورت جمع آمده است اما مخاطب آن، عايشه رضي الله عنها است واز سوي ديگر، كلمه «صواحب»كه جمع است منظور زليخا ميباشد. و وجه مشابهت آن، در اين بودكه هر يك ، چيزي اظهار مي كرد كه خلاف باطنش بود. زليخا ظاهراً زنان را مهمان كرده بود تا آنها را پذيرائي كند ولي هدفش، نشان دادن حسن و جمال يوسف بود تا آنها او را معذور بدانند. عايشه رضي الله عنها نيز كه به ظاهر رقت قلب پدرش را مطرح ساخت، منظورش اين بود كه اگر آنحضرت وفات يابد، مردم اين واقعه را به فال بد گيرند و از ابوبكر خوششان نيايد.اینم غلط دیگری که تفسیر و تدلیس نمودی.خجالت بکش

    #4772

    گفتی: ايشان حتي او را شاخ شيطان ناميده پس نعوذ بالله مستحق چنين الفاظي از طرف شماست.( قبل از پاسخ مقاله شاخ شيطان مرا در همين سايت بخوان)

    جواب : تفسیر باطنی بس است .

    1-حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ أَخْبَرَنَا عَبْدَةُ عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ

    قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا طَلَعَ حَاجِبُ الشَّمْسِ فَدَعُوا الصَّلَاةَ حَتَّى تَبْرُزَ وَإِذَا غَابَ حَاجِبُ الشَّمْسِ فَدَعُوا الصَّلَاةَ حَتَّى تَغِيبَ وَلَا تَحَيَّنُوا بِصَلَاتِكُمْ طُلُوعَ الشَّمْسِ وَلَا غُرُوبَهَا فَإِنَّهَا تَطْلُعُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطَانٍ أَوْ الشَّيْطَانِ لَا أَدْرِي أَيَّ ذَلِكَ قَالَ هِشَامٌ 2- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى قَالَ حَدَّثَنَا حُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ عَوْنٍ عَنْ نَافِعٍ عَنْ ابْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ

    اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي شَامِنَا وَفِي يَمَنِنَا قَالَ قَالُوا وَفِي نَجْدِنَا قَالَ قَالَ اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي شَامِنَا وَفِي يَمَنِنَا قَالَ قَالُوا وَفِي نَجْدِنَا قَالَ قَالَ هُنَاكَ الزَّلَازِلُ وَالْفِتَنُ وَبِهَا يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيْطَانِ

    3- حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ عَنْ مَالِكٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ

    رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُشِيرُ إِلَى الْمَشْرِقِ فَقَالَ هَا إِنَّ الْفِتْنَةَ هَا هُنَا إِنَّ الْفِتْنَةَ هَا هُنَا مِنْ حَيْثُ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيْطَانِ

    و……….

    بس بفهم قرن شیطان چیست. تو همین بخاری قشنگ خودش واست گفته تا شما که کوری خوب مفهموشو بفمی

    فتنه گر هم اون امام زمان قاتل شماست که جهان رو وحشیانه نابود میکنه .برو خدا هدایتت کنه

    والله مستعان –خادم اهل السنه اوربان

    #4773
    جواااااااااااب

    اولا در بحث راوی باید عرض کنم جدل بر سرش کافی است و خواننده های ما همگی فاضلند وخود دنبالش میروند

    ثانیا شما مثل اینکه نمیفهی؟؟حدیث موقوف ست آن هم از نوع اثز و نه مسند . موصول هم نیست لیکن متفق علیه نمیشود به چنین چیزی حجت نمود؟؟ اگر نمیفهمی بفهم . نمیفهمی مشکل از مغز فندق زمانیت است . برو بخوان حجیت در مورد حدیث موقوف منفصل اثر در باب اعتقادی و حتی احکامی . بازم فراررررررررررررررررر کردی از فهمیدن این نکته . دوست دارم بفرستمت بیش آقای جمکران یا امام هوگو چاوز!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!هر کدوم رو دوست داری بعد این شکستت انتخاب کن تا کنارشون محشور بشی

    ثالثا فرار مذهب شماست 1-فرار امام زمان به بیخ چاه به مدت 1400سال 2-فرار مراجع شما از مناظره 3-فرار از حقیقت و چاه برستی و انکار حقیقت . لیکن خودتو خسته نکن علامه الحمار ولیعصر رافضی.شما غصه مذهب الاغ عفیر را بخور .ان شاء الله با عفیر محشور شوی .امین

    #4775
    جواااااااااااب

    گفتی دوستان عزیز این مقاله را سید محمد باقر پوسای جمع آوری کرده که بنده از ایشان خواستم در اختیارم بگذارد تا حق آشکار شود

    جواب=این حجت الشسطان بیسواد اکنون خود در جواب به بستی که برایش گذاشتم عاجز است واگر مقاله بلد میبود جواب مال خودشو میداد . کچل اگر تیمارگر میبود سر خودشو تیمااااااااااااااااااااااار میکرد.هههههههههههههههههه.فعلا اخوند بوسایی در حال فرار است و منتظریم با امام زمانش کمک بیاره بلکه جواب را یافت

    #4776
    اولا از همه دوستان بابت قطع اینترنتم و اینکه نبود چند روزه ام و شنیدن فرارهای جناب ولیعصر از حقیقت بوزش میطلبم

    ثانیا جواب به مقاله.ای بیسواد نادان اهل سنت صحاح سته ندارند بلکه صحیحن دارند و مسانید و سنن . در مودر مسانید و سنن هیچکدام از نویسندگانش ادعای صحیح بودن کل کتاب را نکرده اند بلکه اظهار داشته اند تا جایی که توانسته اند گرداورینموده اند تا بعدا علمای درایه و رجالی صحت و عدم صحت هرکدام را تک تک بررسی کنند . بنده نمیخوام زیاد وقتتون رو بگیرم .قبلش میگم دلیلی که از شیخ البانی درمورد حجیت کل مراسیل دادند رد میکنم بلکه ایشان همواره مراسیل تابعی را ضعیف دانسته اند و بدان احتجاج نکرده اند. خود شیخ البانی از جمله محدثین نامداری است که سنن ابن ماجه را بررسی نموده .برای مثال این همه که اسم نوشت و یاوه گویی کرد تا فقط بگوید این ائمه اهل سنت مراسیل تابعی را حجت دانسته اند که نقلش کردن میگویم که از همین اول اسمی که دادی برایت شروع میکنم

    #4777

    اسم اولی که ذکر نمود احزاب بن اسید است . شیخ البانی که ایشون گفتن از کسانی هستند که حکم بر حجیت کل مراسیل دادند خودش میاد میگه شخص تابعی است و ارسالش ضعیف است و حکم ضعیف بر حدیثی که ابن ماجه از ایشان نقل نموده نموده اند

    حديث رقم 3203 :

    ************************************************************************

    3203 –

    ( إن من أسرق السراق من سرق منار الأرضين ، وإن من أعظم الخطايا من اقتطع مال بغير حق ، وإن من أفضل الحسنات لعيادة المريض ، وإن من أفضل الشفاعة أن تشفع بين اثنين في نكاح حتى تجمع بينهما ، وإن لبس الأنبياء القميص مثل السراويل ، وإن مما يساعد به الدعاء عند العطاس ) .

    قال الألباني في ” السلسلة الضعيفة والموضوعة ” 7 /187 :

    / ضعيف/

    رواه الطبراني في “المعجم الكبير” (22/ 336/ 843) ،والضياء في “موافقات هشام بن عمار” (56/ 1) والسياق له ، عن معاوية بن يحيى – يعني : الطرابلسي – : حدثنا معاوية بن يزيد عن يزيد بن أبي حبيب عن أبي رهم السمعي مرفوعاً . وقال :

    “روى منه ابن ماجه ذكر النكاح عن هشام” .

    قلت : أخرجه ابن ماجه (1975) ، وقال البوصيري في “الزوائد” (143/ 2) : “هذا إسناد مرسل ، أبو رهم هذا اسمه

    أحزاب بن أسيد – بفتح الهمزة ، وقيل : بضمها – ، قال البخاري : تابعي . وقال أبو حاتم : ليست له صحبة . وذكره ابن حبان في “الثقات” ” .

    وسائر رجاله موثقون ، وفي بعضهم كلام ، والحديث ضعيف لإرساله .

    وفيه ( معاوية بن يحيى الأطرابلسي ) ضعيف .

    #4778
    وقتی ولیعصر عقلش از حمار کمتر می شود!!!!

    جواااااااااااب

    اولا در بحث راوی باید عرض کنم جدل بر سرش کافی است و خواننده های ما همگی فاضلند وخود دنبالش میروند

    ثانیا شما مثل اینکه نمیفهی؟؟حدیث موقوف ست آن هم از نوع اثز و نه مسند . موصول هم نیست لیکن متفق علیه نمیشود به چنین چیزی حجت نمود؟؟ اگر نمیفهمی بفهم . نمیفهمی مشکل از مغز فندق زمانیت است . برو بخوان حجیت در مورد حدیث موقوف منفصل اثر در باب اعتقادی و حتی احکامی . بازم فراررررررررررررررررر کردی از فهمیدن این نکته . دوست دارم بفرستمت بیش آقای جمکران یا امام هوگو چاوز!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!هر کدوم رو دوست داری بعد این شکستت انتخاب کن تا کنارشون محشور بشی

    ثالثا فرار مذهب شماست 1-فرار امام زمان به بیخ چاه به مدت 1400سال 2-فرار مراجع شما از مناظره 3-فرار از حقیقت و چاه برستی و انکار حقیقت . لیکن خودتو خسته نکن علامه الحمار ولیعصر رافضی.شما غصه مذهب الاغ عفیر را بخور .ان شاء الله با عفیر محشور شوی .امین

    #4779
    فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرار تا کی ای نادان؟؟

    سخنان رو نمیفهمی و این همه برایت کلاس میزارم باز نمیفهی. اخر چقدر جاهلی . تجاهلت مشهور است .والله من جای تو باشم رویم نمیشود سر بلند کنم با این همه مغلطه

    مقاله ات ارزش علمی نداشت همین اولین رو بررسی کردم واست بازم واست کلاس گذاشتم تا بفهنی.وقتی نمیفهمی چکارتتتتتتتتتتتتتتتتتت کنم؟؟

    این ایه مصداق توست ای کذاب سفسطه گر بیسواد
    ان شر الدواب عندالله الصم البکم الذین لا یعقلون

    والله مستعان -خادم الاهل السنه اوربــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان

    #4781
    بسم الله الرحمن الرحیم

    دوستان عزیز امروز دوباره شاهد سفسطه های جناب اوربان بودیم اکنون میخواهیم کامل به آن ها پاسخ دهم

    اولا شما مجبور هستید یا ثابت کنید که عبدالله بن صالح بن محمد بن مسلم جهمی راوی اصلی روایت هست یا باید از هم عذر خواهی کنی و غیر این دو راه که راهی نداری یا ثابت کن ادعایی که داشتی در رابطه با اسم راوی یا اینکه عذر خواهی کن این اولیش

    #4782
    دوستان گرامی نگا کنید این زبان نفهم سلفی را جناب اوربان شما گویا صحاح سته به گوشتون نخورده

    دوما من 50تا راوی دادم که هم تابعی هستند و شما به من بگو آیا بخاری و ابن ماجه و نسایی و …نمیدونستن که مرسل تابعی قبول نیست که ازش روایت کردن؟

    سوما من کاری به ثقه یا ضعیف بودن راوی ندارم من سوالم اینه چرا با وجود اینکه این ها تابعی هستند در کتب اهلسنت بصورت مستقیم از پیامبر حدیث نقل کردن؟

    #4783
    اوربان=دیگه مناظره نمیکنم باهات جوابت هم لینک میکنم میگم شاگردام برات بیارند

    ولیعصر=چی شده؟ترسیدی؟

    اوربان=نه من بترسم

    اوربان=خودت دیدی که تو مناظره انلاین بعضی وقتا من برا تو جواب نداشتم و بعضی وقتا تو برا من جواب نداشتی

    ولیعصر=چطور تو مناظرات قبلیت با دیگران حاضر جواب بودی ولی حالا کم اوردی ؟

    #4784
    براستی شما مثل اینکه نفهمیدن در ذاتت است !!! چکار کنیم کله امام زمانی ات بکار بیفته ؟؟

    ای ولیعصر در بست بعدی قشنگ خدمتت میرسم برای جوای چرت بافی هایت

    #4785

    گفتی دوستان عزیز امروز دوباره شاهد سفسطه های جناب اوربان بودیم اکنون میخواهیم کامل به آن ها پاسخ دهم

    اولا شما مجبور هستید یا ثابت کنید که عبدالله بن صالح بن محمد بن مسلم جهمی راوی اصلی روایت هست یا باید از هم عذر خواهی کنی و غیر این دو راه که راهی نداری یا ثابت کن ادعایی که داشتی در رابطه با اسم راوی یا اینکه عذر خواهی کن این اولیش

    جواب : خواننده گرامی شاهد باشید که من الان اثبات میکنم که چطوری ایشان فراری هستن وسعی داره با مغلطه های واهی خود را عاقل نشان بدهد . ولی ایا عقل و رافضی گری؟؟

    ولیعصر 1- هر وقت جرات یافتی که حجیت اثر موقوف منفصل را ثابت کنی آن هم در باب اصول اعتقادی ان وقت منتظر باش من بیایم و بگویم جهنی است یا عجلی. بس خودت را فریب نده .ظاهرا تو حوزه بهت یاد ندادن که اثر موقوف منفصل چیست؟وان هم در باب اصول اعتقادی نمیشود بدان احتجاج نمود . 2-هر وقت توانستی حدیث صحیحی بیابی که علمای مشهور درایه و رجال حکم بر صحت صدرصدش داده باشند و گفته باشند که مرسل تابعی واسطی در باب اصول اعتقادی صحیح است ان وقت منتظر باش من بگویم جهنی است یا عجلی .3-ولیعصر نادان خود را عفیریت اصول کافی نزن تو میدونی چه غلطی کردی و به هر دری میزنی ولی باز به بن بست میرسه . بنظرم برای حجیت به اثر موقوف منفصل ان هم درباب اعتقادی بهتر است به امام زمانت رجوع کنی شاید بتونه تو رو از هچلی که توش افتاده نجات بده . نترس و اعتراف کن که روایتی که دادی هیچ ارزسی نداره و بر بوده از اشکال.اعتراف کن تا رسواتر نشدی

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 153)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.