مناظره اوربان با نماینده مدعی شیعه در دنیای مجازی بنام جناب ولیعصر عج

Home انجمن ها گفتگوی ازاد مناظره اوربان با نماینده مدعی شیعه در دنیای مجازی بنام جناب ولیعصر عج

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  اوربان موحد در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 153)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #4664
    اقای اوربان پس از این مطلب که گفتید علی دنبال خلافت نبوده نتیجه میشود ابوبکر و عمر و عثمان دنبال خلافت و مال دنیوی بودند و دوباره شما محکوم میشوید لطفا دست از تدلیس برداشته و حق را پیروی کنید واین باشد عبرتی برای تدلیس کاران سرنوشت محمد بن عبداوهاب و ابن تیمیه

    والسلام علیکم ورحمة الله و برکاتة

    #4670
    1- ایشان تا دید جوابم محکم و متقن است بنا به عادت همیشگی اش شروع کرد به تلبیسی که از امام زمانش اموخته . بگو به ما هم یاد بده . کسی که شاگردم او را مچاله کرد و در سطل اشغال انداخت با مناظره اش بر سر حدیث قرن الشیطان و اهانتت به سیده عایشه صدیقه طاهره ام المومنین رضی الله ایا میشود بر بار علمی او اعتماد کرد و اور لایق مناظره ای تمامی علمی دانست؟خیر بلکه ایشان بهتر است فرارش را ماردین به یاد اورد انوقت مدعی شود که استاد ماردین را شکست داده. برو که پرونده ات سیاه است جانم و حرف از شکست و رسوایی نزن که فرارهایت شهره عام و خاص است و به راستی شهادت میدهم یک بی ادبی و در بحث هیچ ادبی در برابر تو ندیدم . فقط جدل شده کارت خجالت بکش بیچاره . هدفت رضای خدا باشد که رو کم کنی بچه جان

    2- در ثانی حدیث موقوف است و چون موصول نیست بندازش تو جیبت سودشو ببر . عبدالله بن صالح بن مسلم جهنی از روایان بلاذری است و این هم جرح و تعدیلش

    الاسم : عبد الله بن صالح بن محمد بن مسلم الجهنى مولاهم ، أبو صالح المصرى

    قال المزي في تهذيب الكمال جلد 2صفحه216: قال النسائى : ليس بثقة-قال على ابن المدينى : ضربت على حديث عبد الله بن صالح و ما أروى عنه شيئا-الحجاج بن رشدين بن سعد ـ ، قال : سمعت أحمد بن صالح ، يقول فى عبد الله بن

    صالح : متهم ليس بشىء ، و قال فيه قولا شديدا-قال یحیی بن بکیر: حديث بطوله موضوع-لت لأبى زرعة : فمن رواه عن ابن أبى مريم ؟ قال : هذا كذاب-

    قال الحافظ في تهذيب التهذيب 5 / 260 : قال ابن يونس : روى عن الليث مناكير-قال ابن حبان : منكر الحديث جدا-رتبته عند الذهبي : فيه لين صاحب حديث ، قال أبو زرعة : حسن الحديث لم يكن ممن يكذب و قال ابن عدى هو عندى مستقيم الحديث له أغاليط و كذبه جزرة-رتبته عند ابن حجر : صدوق كثير الغلط ، ثبت فى كتابه ، و كانت فيه غفلة حالا خود دانی میخواهی قبول کن یا نکن ما اجباری در دین نداریم . موقوف حجت گرفته نمیشود در بحث اعتقادی و این دلیلت ضعف بر اثبات امامت منصوص من عندالله است. برو وقتی وارد بحثی میشی همه جوانب را درنظر بگیر .موقوف در باب اعتقادی به اصل امامت!!!!!!!!!یعنی این دلیلی که داادی اخر اعترافت بود به اینکه نتونستی از قران و احادیث صدرصد صحیح و بدون شبهه بیاوری . پس تو یک تدلیس گر و فراری بزرگی هستی و کارت عناد با حقیقت است . از یک جا بیاور که در باب ااصول اعتقادی بتوان به حدیث موقوف استشهاد نمود؟ بفرما منتظرم……………..البته نه انتظار امام زمانی . انتظار جواب مختصر

    #4671

    Mamadzaker
    کاربر
    بودن ای دل غافل 100سال داری تبل میزنی که خلافت غصب شده وابوبکروعمر ازخداهم (نعوذبلله)قوی تربودن وا اقایی rwwهم میگویدنزدعلی خلافت به اندازه ی پشکل ارزش نداشت باید بهشان عرض کنم تو خطبه شقشقیه کی است از خلافت غصب شده مینالد اگر نزدعلی یک پشکل ارزش ندارد چرامینالد اخر نهج البلاغه راقبول کنیم یا حرف جنابعالی را برحال(ولعیصر تو هم نتوانستی یک سند صییح بدی رفتی از سطل زباله حدیث ها اهلسنت یکی پیداکردی اومدی باز میکی نا علما اهلسنت نفهمیدن بی خودی تعضیفش کردن اون مسلم بن عبدالله جهنی نیست اون عجلی است ای بنده خداخجالت خوب است توکه تاحالا نتوانستی حتی یک کتابتون را از حدیث مملو ضییعف وصییح رابرسی کنی واخر هم باسندضیعف حدیث صیحتون را رد میکنید میدانید وقتی کتابتان برسی سندی بشن چی میشه99%مذهبت پرت میشه و به اندازه یک دست شمارحدیث باقی میمناد این دست شمار به گمانم به هرحال حدیثی که دادی نزد ما اهلسنت جماعت کذب است پس بیخودی دست وپانزن اخر کی مخواید از زورگویی دست بردارید میگید ولایت عندالله نمیتوانید یک حدیث صییح بدید بازور مخواید حدیث ضیعف را به ماتحمیل کنید اخر چرا اگر ولایت من دراوردی نیست حتی حتی یک سند صییح درباره اش بدیدحتی یک منتظر هستیم تا سند صییح بدید از امامت عندالله اگر بجاش دست به قیاص بزنیدگفته باشم بدجور مچاله میشی وسلام
    #4672

    بگذار اول برایت کلاس علم درایه بگذارم لطفا از کپی پیست کردن بیا بیرون از سایتها کپی نکن و بیا از اون مغز خرابت سخن بگو . ایا 2+2=5میشود؟خیر. میدانم که نزد تو با کپی کردن میشود 5 ولی من امشب میام و تدلیس ها رو نشان میدم . در واقع تو تلبیس گری نه ما.

    نخست حکم مرسل را برایت نزد اهل سنت شرحش میدهم

    تابعى – خرد باشد و يا بزرگ – بگويد: (قال رسول اللَّه ص كذا)، «رسول خدا ص چنين گفت»، يا بگويد: (فعل بحضرته كذا)، «در حضورش چنين كرده شد»، البته اين صورت مرسل نزد محدثين مى باشد. ولى نزد فقهاء و اصوليين، مرسل از اين عامتر است، لذا نزد آن ها هر منطقع به هر شكلى كه انقطاع آن صورت گرفته باشد، مرسل است.

    رباره حكم عمل و حجت آوردن

    مرسل در ميان علماء اختلاف است]بعضى ها گفته اند به خاطر فقدان شرط اتصال سند، و جهل و ندانستن احوال راوى حذف شده، مرسل ضعيف و مردود است. ولى ائمه ثلاثه: ابوحنيفه، مالك و احمد، مى گويند: مرسل به شرطى كه از ثقه باشد صحيح است، و از آن به عنوان حجت استفاده كرده مى شود، آن ها مى گويند وقتى كه تابعى ثقه باشد، او اين كار را به خاطر اعتماد انجام مى دهد، و براى قبول آن شروطى را نيز وضع نموده اند ]مرسل صحابى، همان است كه صحابى از قول رسول خدا ص و يا فعل وى، در صورتى كه خود به خاطر خردى سن يا تأخير اسلام و يا غياب از همان صحنه، شاهد آن نبوده و آن را نشنيده، خبر بدهد، و اين نوع احاديث زياد مى باشد. حكم مرسل صحابى اين است كه: عمل به آن صحيح و قابل حجت مى باشد.

    حديث مرسل

    به روايتي گفته ميشود كه آخر سندش بعد از تابعي ذكر نشده باشد و از ديدگاه جمهور محدثان و بسياري از علماي اصول فقه، ضعيف و غير قابل استناد ميباشد. براي تفصيل بيشتر، ر.ك: نزهة النظر، ص43؛ الباعث الحثيث، 39

    #4673

    پس اگر صحابي از سلسله روايت حذف شود حديث مرسل خواهد بود و حديث مرسل نزد جمهور حديث شناسان قابل احتجاج نيست و از مرتبه صحيح پايينتر است و در اين موضوع ميان علما اختلاف وجود

    اما مسلم در مقدمه صحيح خود گفته است بدرستي حديث مرسل بنا بر اصل گفتار ما و قول حديث شناسان حجت نيست و شيخ حافظ ابو عمر و ابن صلاح گفته است: اينكه ما گفتيم مرسل ضعيف است و از درجه احتجاح ساقط است چيزي است كه آرا تمام حافظان حديث و بررسي كنندگان اثر بر آن استقرار يافته است و در تاليفاتشان آن را متداول كرده اند و بدون شك اين نهايت احتياط در دين خدا و سنت رسول اوست زيرا آنان عليرغم اتفاق نظرشان بر عدالت صحابه ضعيف مرسل را مورد اتفاق قرار داده اند با اينكه جز صحابي از حديث مرسل ساقط نشده است و احتمال اينكه شايد صحابي اين حديث را از تابعي روايت كرده باشد احتمال بسيار ضعيفي مي باشد كه چنين چيزي واقع نشده است و اگر واقع مي شد صحابي آن را بيان مي كرد

    پس هر گاه راوي تابعي ثقه صحابي را از سلسله روايت ساقط كرده باشد و حال آنكه تمام صحابيها داراي عدالتند ديگر چه چيزي به حديث ضرر مي رساند، ولي ضبط و احتياط، آن دو چيزي هستند كه علماي اين امت با آن دو شناخته شده اند و نوعي ديگر از انواع ضعيف حديث منقطع است و آن حديثي است كه در اسناد آن راوي غير صحابي حذف شده باشد يا در سلسله روايت راوي مبهم موجود باشد. و نوعي ديگر از حديث ضعيف، حديث مفصل است و آن حديثي است كه دو راوي يا بيشتر از سند آن ساقط شده باشد

    #4674

    [ابن صلاح] پس از ذكر اختلاف علما در مورد پذيرش حديث مرسل گفته است بيشتر آنها اين نوع را نكوهش كرده اند

    با امام نووی در المجموع شرع المهذب 1/62 بعد از بيان اختلاف در مورد حجيت حديث مرسل مي فرمايد: تمام اين اختلافات در مورد مرسل غير صحابي مي باشد، اما مرسل صحابي مانند خبر دادن از چيزي كه پيامبرص انجام داده و يا مانند آن ـ توسط كساني كه مي دانيم به خاطر سن پايين و تأخير اسلام آوردن و يا غير آنها در خدمت پيامبر نبوده اند مهور اصحاب ما و جمهور اهل علم بر آن قاطعيت دارند اين است كه چنين مراسيلي حجت است. حتي محدثيني كه براي حديث صحيح شرطهايي در نظر دارند و مي گويند كه حديث مرسل حجت نيست بر استدلال به حديث مرسل صحابي موافقت كرده اند و آن را در رديف صحيح آورده اند و در صحيح بخاري و مسلم به اندازه اي حديث مرسل هست كه از شمارش خارج است. استاد ابواسحاق اسفرايني از اصحاب ما مي فرمايد: استدلال به مرسل درست نيست بلكه حكم مرسل غير صحابي را دارد. مگر اينكه بيان نمايد كه فقط آنچه را كه از پيامبر ص و صحابه شنيده روايت كرده است، چون بعضي از اوقات از عير صحابي هم روايت كرده اند. سپس امام نوري فرمودند: آنچه درست است نظريه اول است و به طور مطلق احتياج به آن درست است چون روايت آنها از غير صحابي كم است و زماني هم كه از غير صحابه روايت كنند بيان مي كنند كه از غير صحابه است. اما زماني كه اسمي از كسي برده نمي شود واضح است كه از صحابه روايت كرده اند و تمام اصحابه هم عادل هستند (1) . اين بيان و گفتارهاي علماء در مورد حديثهاي مرسل صحابه است و از اينها هم حكم حديث مرسل حضرت ابوهريره كه مؤلف هجرالاسلام مي خواست به واسطه آن بر ايشان طعنه وارد كند، فهميده مي شود.

    امام شافعي حديث مرسل را جز با شروط محصوصي نمي پذيرد و حديث شناسان آن را از دايره عمل خارج مي كند

    شافعي با حديث مرسل عمل نمي كند مگر اينكه از مرسل بزرگان تابعين مانند سعيد بن مسيب باشد و از جمله اصول و استصحاب است و حنفيها هم در دفع نه در اثبات ) به آن عمل مي كنند امام شافعي در کتاب “الرسالة” در اين رابطه چنين آورده است: اگر که حديث مرسل ديگري که روايت راوي آن پذيرفته ميشود، حديث مرسل موردنظر را تأييد کند [از نظر متن موافق آن باشد] حديث دوم تقويتکنندهي حديث اول است اما با اين شرط که سندهاي آنها متفاوت باشند [احتمالا مقصود اين است که هم مخرج نبوده و در طبقهي صحابي مشترک نباشند]، ر. ک. الرسالة، شافعي

    #4675

    ابن حجر در کتاب النکت در جواب آنها که پيوستن حديث مرسل به حديث مرسل ديگر را پيوستن حديث ضعيف به حديث ضعيف ديگر ميدانند ميگويد: مجموع احاديث حجت است و حديث مرسل تنها و يا حديث تقويتکنندهي آن، به تنهايي حجت نيستند و همانا حالت جمعي احاديث است که ظن و گمان و ترديد را به نسبت حجت بودن آنها ميزدايد و تمامي احاديث ضعيف که تقويتکنندهي همديگر هستند چنين حالتي را دارند [و نبايد در مورد هر کدام از آنها به تنهايي قضاوت کرد]. ابن حجر باز در ادامه در جواب آنها که خود حديث مرسل را با وجود حديث مسند آن، بيمورد ميپندارند به همان جواب ابن صلاح در متن کتاب قناعت کرده و در ادامه، يکي ديگر از فوايد چنين حالاتي را به نقل از استاد محي الدين که استادش آن را يادآور شده چنين ميآورد: “وهو أنه يفيد [قوة] عند التعارض”. (اين سندهاي مختلف، در هنگام تعارض با احاديث ديگر، مفيد واقع شده و حديث را قويتر ميکنند [مقصود هنگام ترجيح است])..خود ابن حجر در ادامه چنين ميگويد: و از نظر من جواب ديگري نيز دارد و آن اين است: منظور از حديث مسندي که از طريق ديگر [با سند ديگر] تقويتکنندهي حديث مرسل است همان حديث مسندي نيست که به تنهايي به آن احتجاج [استناد] ميشود، بلکه منظور حديث مسندي است که مانعي براي استناد انفرادي [به تنهايي] به نسبت آن وجود دارد هر چند که صلاحيت متابعه را داراست [اما به طور انفرادي در حد احتجاج و استناد نيست]، ولي در صورتي که حديث مرسلي موافق با آن پيدا شود اين دو همديگر را تقويت ميکنند. و بدين ترتيب فايدهي آمدن حديث مسند، جهت تقويت حديث مرسل روشن شد و مشخص شد که وجود داشتن سند مسند مستلزم بيفايده بودن سند مرسل نيست. ق. النکت. ابن حجر.

    و باز ابن حجر در النکت می فرماید در صدر کتاب صحيح مسلم چنين آمده است: مرسل در اصل مذهب ما و مطابق با نظر اهل علم به روايت حجت نيست و با توجه به آنچه که ابن عبدالبر، حافظ مغرب، از جماعت اصحاب حديث در مورد احتجاج به حديث مرسل نقل ميکند مذهب مالک و ابو حنيفه و شاگردانشان بر يک نظر هستند و خداوند داناتر است

    #4676

    و باز ابن حجر در النکت می فرماید در صدر کتاب صحيح مسلم چنين آمده است: مرسل در اصل مذهب ما و مطابق با نظر اهل علم به روايت حجت نيست و با توجه به آنچه که ابن عبدالبر، حافظ مغرب، از جماعت اصحاب حديث در مورد احتجاج به حديث مرسل نقل ميکند مذهب مالک و ابو حنيفه و شاگردانشان بر يک نظر هستند و خداوند داناتر است

    اين که ابن صلاح بيان ميکند مالکيها و حنفيها به طور مطلق احاديث مرسل را ميپذيرند صحيح نميباشد چرا که عيسي بن أبان و ابن الساعاتي و کسان ديگري از حنفيه و ابن الحاجب و متبعين ايشان از مالکيه تنها احاديث مرسلي را ميپذيرند که امامي از ائمهي نقل [روايت] آن را ارسال کرده باشد و حتي قاضي باقلاني حديث مرسل را به طور مطلق نميپذيرد و در مورد پذيرش آن با وجود حديث تقويتکننده[مسند و يا مرسل] نيز به منازعه ميپردازد و ميگويد: عدم پذيرش آن [مرسل] به طور مطلق صحيح ميباشد. و قاضي باقلاني از ائمهي مالکيه ميباشد، و خداوند داناتر است. ق. النکت. ابن حجر.

    در اصول فقه احاديث ابن عباس و … را که وقايع صحابي را از پيامبر نقل ميکنند و خود شخصاً آن را از پيامبر نشنيدهاند مرسل صحابي خواندهاند، اما ما آن را از نوع مرسل و مانند آن نميدانيم و اينگونه احاديث حکم حديث مسند موصول دارند چرا که روايت آنها از صحابي صورت پذيرفته و جهالت به نسبت اسم صحابي (نشناختن نام صحابي) ضعف محسوب نميشود،

    #4677
    چرا که تمامي صحابي عدول هستند، و خداوند داناتر است ابن حجر در کتاب النکت، اين نظر ابن صلاح [اين که در حديث مرسل صحابي، روايت صحابي از صحابي صورت پذيرفته و از آن جا به پيامبر – صلى الله عليه وسلم – منتهي شده است و …] را اين چنين نقد ميکند: حافظ عراقي ميگويد: درست اين است که گفته شود: بيشتر روايات [مرسل] صحابي از صحابي نقل شده است چرا که جماعتي از اصحاب، از تابعين [در اصل کتاب “من بعد التابعين” آمده است، اما روند ادامهي بحث بر خود تابعين متمرکز است و شايد اشتباه چاپي باشد] حديث شنيدهاند. ابن حجر ميگويد: اين انتقاد درستي است، اما بعضي از حنفيها که مرسل را نميپذيرند اساس را بر اين گذاشتهاند که مرسل صحابي رضي الله تعالي عنهم را نپذيرند

    و بسط اين قضيه چنين است: وقتي مشخص نشود که آيا آن صحابي فلان حديث را از پيامبر شنيده است چندين احتمال در ذهن به وجود ميآيد..اين که واقعاً حديث را از خود پيامبر – صلى الله عليه وسلم – شنيده باشد و يا آن را از صحابي ديگر شنيده باشد و يا اين که آن را از تابعي معتمد در نقل روايت (ثقه) شنيده باشد و يا اين که آن را از تابعي ضعيف [در نقل روايت] شنيده باشد و در اين صورت و با وجود اين احتمالات چگونه ميتوان حديث مرسل صحابي را حجت خواند؟ راه گريز از اين شبهه اين است که وقتي [در حديث مرسل] در حديث صحابي گفته شده باشد: “قال رسولالله – صلى الله عليه وسلم – ” ظاهر امر اين را ميرساند که صحابي آن را از پيامبر و يا از صحابي ديگر شنيده است و احتمال اين که آن را از تابعي ضعيف، شنيده باشد بسيار نادر و کمياب است. من [ابن حجر] روايات صحابي رضي الله عنهم را از تابعين جست و جو و بررسي کردم. در ميان آنها در زمينهي احکام، هيچ حديث به اثبات رسيدهي صحابي از تابعي ضعيف وجود ندارد و همين خود دليل بر اين است که روايت صحابي از تابعي ضعيف، کمياب و نادر است، و خداوند داناتر است. ق. النکت. ابن حجر.

    #4678

    و بسط اين قضيه چنين است: وقتي مشخص نشود که آيا آن صحابي فلان حديث را از پيامبر شنيده است چندين احتمال در ذهن به وجود ميآيد..اين که واقعاً حديث را از خود پيامبر – صلى الله عليه وسلم – شنيده باشد و يا آن را از صحابي ديگر شنيده باشد و يا اين که آن را از تابعي معتمد در نقل روايت (ثقه) شنيده باشد و يا اين که آن را از تابعي ضعيف [در نقل روايت] شنيده باشد و در اين صورت و با وجود اين احتمالات چگونه ميتوان حديث مرسل صحابي را حجت خواند؟ راه گريز از اين شبهه اين است که وقتي [در حديث مرسل] در حديث صحابي گفته شده باشد: “قال رسولالله – صلى الله عليه وسلم – ” ظاهر امر اين را ميرساند که صحابي آن را از پيامبر و يا از صحابي ديگر شنيده است و احتمال اين که آن را از تابعي ضعيف، شنيده باشد بسيار نادر و کمياب است. من [ابن حجر] روايات صحابي رضي الله عنهم را از تابعين جست و جو و بررسي کردم. در ميان آنها در زمينهي احکام، هيچ حديث به اثبات رسيدهي صحابي از تابعي ضعيف وجود ندارد و همين خود دليل بر اين است که روايت صحابي از تابعي ضعيف، کمياب و نادر است، و خداوند داناتر است. ق. النکت. ابن حجر.

    #4679

    .همین سخاوی درفتح المغیث مرسلات رو در مورد فقط احکام بکار برده نه اصول دینی و اعتقادی.مثلا در کتاب قواعد التحدیث فی فنون المصطلح الحدیث می گوید قال الحافظ السخاوي في فتح المغيث تحت قول العرافي ((واعمل بما تسمع في الفضائل)) ما صورته ((لحديث مرسل قال رجل يا رسول الله ما ينفي عني حجة العلم قال العمل ولقول مالك بن مغول في قوله تعالى (فنبذوه وراء ظهورهم) قال تركوا العمل به ولقول إبراهيم الحربي إنه ينبغي للرجل إذا سمع شيئاً في آداب النبي أن يتمسك به ولأن ذلك سبب ثبوته وحفظه ونموه والاحتياج فيه إليه ويروي أنه قال ((من عمل بما علم أورثه الله علم ما لم يعلم)) وعن أبي الدرداء قال من عمل بعشر ما يعلم علمه الله ما يجهل وعن ابن مسعود أنه قال ما عمل أحد بما علمه الله إلا احتاج الناس إلى ما عنده))

    اون هم با شرایط خاص خودش

    #4680

    فهي النظر إلى نوع الحديث فإذا كان الحديث مرسلاً . بحثنا عنه في كتب المراسيل . وإذا كان متواتراً بحثنا عنه في الكتب المتخصصة في ذلك . وإذا كان مشتهراً على ألسنة الناس نبحث عنه في المقاصد الحسنة وكشف الخفاء . وإذا كان الحديث من أحاديث الأحكام نبحث عنه في الكتب التي تعتني في هذا . مثل إرواء الغليل والتلخيص الحبير . ونصب الراية . وإذا كان الحديث من أحاديث التفسير يبحث عنه في كتب التفاسير المسندة مثل تفسير الطبري ، وابن أبي حاتم ، والبغوي ، وكتب الواحدي .

    فعلى المخرج أن يخرج على إحدى هذه الطرق حسب الحال عند تخريج أي حديثٍ : يحكم على الأحاديث ؛ لأنا لا نستطيع أن نعمل بالحديث حتى نعرف صلاحيته من عدمها ونحن نبحث عن حكم المتقدمين فإذا كان الحديث في الصحيحين ، أو في واحد منهما ، فهو صحيح . وما دون ذلك يبحث عن أقوال أهل العلم في تصحيح الأحاديث وتعليلها . من ذلك كتب العلل . وكتب التخريج القديمة . وبعض الكتب التي شملت أحكاماً مثل جامع الترمذي ، وسنن الدارقطني . أما إذا لم نجد لأهل العلم تصحيحاً ولا تضعيفاً في ذلك الحديث المبحوث عنه . فنعمل قواعد الجرح والتعديل وقواعد المصطلح . وهو أمر صعب . نحن نعلم أن شروط صحة الحديث الاتصال ، والعدالة والضبط وعدم الشذوذ وعدم العلة . فإذا تخلف شرط من هذه الشروط عن الحديث فالحديث ضعيف . والشروط الثلاثة الأولى تكون في الإسناد ونستطيع أن نبحث عنها بمراجعة كتب الرجال . أما الشرطان الأخيران فهما يحتاجان إلى الحفظ . ولمعرفة عدالة الراوي وضبطهم نستفيد أكثر شيء من تهذيب الكمال ، وميزان الاعتدال ، والتقريب ، وغيرها من كتب الرجال .

    #4681

    اما در مورد حکم مرسل تابعین سه قول وجود دارد:

    1- نزد جمهور محدثین و بسیاری از اصحاب اصول و فقها، حدیث مرسل ضعیف و مردود می باشد، و دلیل آنها؛ جهل به حال راوی محذوف است و احتمال دارد راوی حذف شده صحابی نباشد (بلکه تابعی باشد).

    2- امام ابوحنیفه و مالک و قول مشهور امام احمد رحمهم الله تعالی بر این هستند که حدیث مرسل صحیح است؛ به شرطیکه کسی که حدیث را ارسال می کند ثقه باشد و جز از ثقه ارسال نکند، و دلیل آنها اینست؛ مادامیکه تابعی ثقه باشد محال است بگوید: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم، مگر آنکه حدیث را از فرد ثقه ای شنیده باشد.

    3- حدیث مرسل بنا به شروطی مقبول است، و این قول شافعی و برخی از اهل علم رحمهم الله است. و این شروط چهار تا هستند که سه شرط آن متعلق به راوی ارسال کننده و یک شرط مربوط به حدیث مرسل است:

    1- فرد ارسال کننده باید جزو بزرگان تابعین باشد.

    2- هنگامی از کسی که از وی ارسال کرده نام برد، وی را ثقه نام ببرد، یعنی فرد مجهول یا مجروح نباشد بگونه ایکه حدیث ‏وی غیر مقبول باشد.

    3- حدیثی که ارسال کننده روایت می کند با روایت حفاظ مخالفت نداشته باشد.‏

    4- همچنین حداقل یکی از شروط زیر به سه شرط فوق منضم شود:‏

    الف) حدیث از طریق دیگری بصورت متصل روایت شده باشد.‏

    ب) موافق قول صحابی باشد.‏

    ج) حدیث از طریق دیگری بصورت مرسل روایت شده باشد، و شیوخ سند حدیث مرسل دومی با مرسل ‏اولی متفاوت باشد.‏

    د) بیشتر اهل علم به مقتضای آن فتوا دهند.‏

    هرگاه این شروط محقق یافت، مشخص می شود که حدیث مرسل صحیح است. (الرسالة؛ امام شافعی، ص 416).

    و این فقط چند قول در مورد حکم احادیث مرسل بود که از بقیه مشهورتر بودند.

    #4682

    پس جواب نهایی رو بهت میگم گوشاتو باز کن بچه رافضی.نزد محدثین مرسل تابعی مردود به تمام معناستو در نزد فقها فقط در پاره ای احکام آن هم به مراسیل صحابی استناد کردن و سایتی که دادی بshia-sonni.comحثش رو مرسل تابعی کباری است که ندادی . کپی پیست راحته ولی تحقیق سخته الان سایتی که ازش کپی کردی میدم تا رسوا بشی که چیزی بارت نیست و مشتی ادعای باطلی . در آخر میگم حدیث مذکور موقوف است و موقوف هم اگر منفصل باشد مسند نیست و اثر است و به ان احتجاج نمیشود-القواعد التحدیث ج1ص 12-الرساله ج 2ص 125و………………………. کپی پیست نکن بچه . کپی مغزتو مقلد باره و بدبخت میشی ومثه امام زمانت میری تو چاه

    اما مرسل تابعی نزد خود شماها هم حجت نیست و این علمایی که از ما دادی فقیه هستند نه محدث@@@می فهمی این جمله رو یا باید بفهمونمت ای نادان رافضی.خدا شفات بده واقعا شهره ای به بی ادبی به صحابه.تو بهتره بری همون صیغه رو انجام بدی بسیار بیشتر به نفعته .خمس هم بگیری بد نیست.ههههههههههههههه عجب مذهب باطلی. در مذهب شما در مورد عدم حجیت مرسل اشخاص زیادی نظر دادن.برخی به طور مطلق به عدم حجیت مراسیل اعتقاد دارند . این قول را گروه بسیاری از علمای امامیه برگزیده اند; از جمله شیخ طوسی (م 460ق)، محقق حلی (م 676ق)، شهید اول (م 786ق) و شهید ثانی (م 965/966ق) و سایر علمای متاخر

    #4683
    از علمای اهل سنت هم به جرات میتونم بگم 95درصد بر آن حجت نمیکنند. از جمع زیادی نظیر حاجبی (م 646ق) از فقهای مالکیه و قاضی عضدی شافعی (م 757ق)، بیضاوی (م 685ق) از اعلام شافعیه، فخر رازی (م 606ق) صاحب تفسیر کبیر، قاضی ابوبکر باقلانی (م 403ق) و محمد بن ادریس شافعی (م 204ق) و دیگران نقل شده است که مراسیل را مطلقا حجت نمی دانند -تازه جالبش ینجاست برای مرسل صحابی شروط خیلی زیادی گذاشتن تا بتونند نهایتا مسنددددددددددددددددددددددش بدونند نه حدیث به تمام معنا!!!!!!!!!

    شیخ طوسی، علامه، شهید، شیخ بهایی، فاضل آبی، محقق اردبیلی، محقق سبزواری، محقق صاحب جامع المقاصد، شیخ حر عاملی و جز آنان .

    همین جعفر سبحانی الان زندست میگه در اصول الحدیث و احکامه ج 2ص 145:عدم حجیت به طور مطلق، که قول برگزیده علامه در تهذیب الاصول است و همچینن ظاهريه مى گويند: حديث مرسل پذيرفته نيست و حجيت ندارد, چه , حديث مرسل از مـجـهول نقل شده است و اگر وضعيت كسى بر ما مجهول باشد بايد, تا معلوم شدن وضعيتش , از پـذيرش خبر و گواهى او خوددارى كنيم .
    در اين مساله تفاوتى نمى كند ك راوى عادل كه ارسال كـرده بـگـويـد راوى ثقه اى برايم نقل كرد, يا چنين چيزى نگويد .
    همچنين در اين مساله كه خبر مـرسـل حـجـيـت نـدارد تـفـاوتـى مـيـان خـبر سعيدبن مسيب و حسن بصرى و ديگران وجود ندارد. والله مستعان. فکر کنم با این جوابم چونه بزنی نشان میدی که یک متعصب کافر هستی که مثل علماتون به تحریف قرآن معتقدی.هههههههه

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 153)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.