مناظره اوربان با محمد باقر امپوسایی یا پوسایی ملقب به مختار ثقفی و فرار وی در مناظره در نیمباز و عدم دفاعش از مذهبش

Home انجمن ها گفتگوی ازاد مناظره اوربان با محمد باقر امپوسایی یا پوسایی ملقب به مختار ثقفی و فرار وی در مناظره در نیمباز و عدم دفاعش از مذهبش

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  اوربان موحد در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 71)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #4697

    yaalimadad
    کاربر
    فقط اینجا میخواهم یک مطلب را بگویم
    اولا بنده ننوشتم سحابی.در تمام مطالبم بگردید.
    دوما شما مثل موش رفتید داخل سوراخ و مثل مرگ از ایدی بنده میترسید.به جز خودنمایی و رجز خونی هم هیچی بلد نیستی.
    سایتهای اهل سنت اگر…..داشتند جواب ردیه مطالبم را میدادند.همین سایت هزار بار ردیه مطالب نوشتم.ده تا یکی رو پاسخ میدهند.اونم بی هیچ سندی.
    در این مناظره من رسوا نشدم.چون مثل مرد در روم ها میروم و اهل سنت با دیدن ایدی بنده از روم خارج میشوند.شما چی؟مثل موش رفتید داخل سوراخ.چهار تا اراجیف رو اینجا میدید که اونم اکثرا تکراری هست.
    یا علی
    #4698

    yaalimadad
    کاربر
    سلام مجدد.
    اولا شما شب را روز میبینید.نصف شب امدید.میدانید من میخواهم بخوابم.همان وقت شروع کردید دو ساعت کپی کردن مطالبی که حتی خودتان هم نخواندید.فقط مثل 99.99 درصد اهل سنت کپی میدید.
    من روحانی نیستم که عمامه بذارم.در ضمن در روم یک شاهد شیعه اورده بودم که الکی بنش کردید.
    این لقب را کذابانی چون شما و مجاهدین و صالح برای بنده گذاشتند که خودتان هم میدانید کذب گفتید ولی…..
    کفریات رو شما انجام دادید.به من چه ربطی دارد؟شما از منکر قران حمایت کردید.به من چه؟
    مصحف حضرت زهرا ربطی به این بحث ها ندارد.بعد میگوید بنده فرار میکنم.
    سکوت را که میدانم نکنم هم ساکتم میکنید.حرف حق خیلی تلخ است.مخصوصا برای ناحقی چون شما
    بقیه حرفاتون هم الکیه.خواندنش هم تلف کردن وقته.پس ردیه بعدی را میدهم.
    یا علی
    #4699

    yaalimadad
    کاربر
    سلام مجدد.
    حوصله رد چرندیات رو ندارم.مطالب اصلی رو میگم.
    مشکل شما با سند که مشهور هست.چون خودتان هم میدانید در سند دادن به گرد پای ما هم نمیرسید.فقط رجز میخونید و چرت میگید.
    وقت من هم گرانبهاست.امتحانات ما کاملا نهایی هست.به جز تاریخ و امار.اما برای رضای خدا میام.شما چی؟برای رو کم کنی و اثبات مذهب و خودنمایی.
    من در یکی از مناظرات مطالب را ذخیره نمیکنم که با ان علیه اهل سنت صحبت کنم.وگرنه هزار برابر شما بحث داشتم.چون شیعه نیازی به اینکارها ندارد.اما اهل سنت چی؟با اینهمه حقه بازی بازم اینطورید.وای به حال بدون حقه.
    بنده خودم عینکی هستم.نیاز نیست برام بگید.در ضمن فعلا شما مشکل با خدا دارید.
    من برای نظر شما اینجا نیامدم.به جهنم که نظرتون چیه.
    امام علی خودش امام بود.نیاز نبود به خودش توسل کند.هر وقت من و شما امام معصوم هم ردیف ایشان شدیم ما هم نباید توسل به ایشان کنیم.ولی فعلا نیستیم.
    بنده شب اگر با خود ابوحنیفه هم بحث داشته باشم نمیام.باید بخوابم.وقتی نیمبازم در خدمتم.هرکسی امد قدمش روی چشم.اما شب خیر.همه میدانند.
    یا علی
    #4700

    yaalimadad
    کاربر
    جواب سوال اول رو دادم.سوال دوم هم میخواهید توپ را در زمین شیعه بندازید.من سند از کتابی دادم که همه اش را قبول دارید.اما ما همه اصول کافی را قبول نداریم.قابل توجه.
    علمای شیعه در ردیف اول 12 امام معصوم با علم غیب هستند.بعد افراد بزرگی چون شیخ مفید و کلینی و طوسی و بقیه.هر شیعه ای بگوید شیخ کلینی هم دریف هرکدام از دوازده ائمه هست….خورده.هرکسی باشه
    شارح کافی امام معصوم نیست که حرفش را قبول داشته باشیم.سند نداده.پس مفت نمیارزه.
    من شب میخوابم.مثل همه مردم دنیا.البته شما انسان نیستید.من با انسان ها صحبت میکنم.بقیه هم چرت گفتید و توهین کردید.جواب نمیخواد
    یا علی
    #4701

    yaalimadad
    کاربر
    سلام مجدد.
    اقای اوربان یا مقاتل سلفی یا هر کس دیگری که هستید.
    در خاص براتون گفتم.نخواستم اینجا بگم.ولی انگار باید غرورتان را خورد کرد تا بفهمید.
    شما اولا از من فرار میکردید.وقتی یک مطلب تحریف قران را خوب خوندید امدید تا بنده را شکست بدهید.با اینکه بنده قبلش امادگی نداشتم ولی شما داشتید.نذاشتید که بنده هم بپرسم.مثل حقه بازی های همیشگیتون.
    دوما من سند از بخاری دادم شما از کتب درجه پایین شیعه.برای سند بخاری فقط چرت گفتید.
    سوما چرا وقتی کم اوردید اد بنده را حذف کردید؟تا همین الان از ایدی بنده فرار میکنید و نوچه هاتون رو میفرستید؟چرا مثل مرگ از بنده میترسید؟چرا اد بنده را حذف میکنید؟چرا در روم بنده را بن کردید؟چرا یک شیعه را که برای شهادت اورده بودم و در روم هیچ حرفی هم نزده بود بن کردید؟هنوز بگم؟
    الان هم در رفتید.میخواهید مطالب بنده را هزار تایی رد کنید.البته مثل همیشه بدون سند و با اراجیف.
    من حجت را تمام کردم.به درک که قبول نمیکنید.انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا.
    هرکسی بحث و سوالی داشت از راه های ارتباطی زیر با بنده تماس بگیرد.بنده مثل اوربان ترسو نیستم.
    ایمیل:[email protected]
    جیمیل:[email protected]
    ایدی در نیمباز:mposaiy
    بهترین راه اثبات شیعه این است که بنده 16 ساله اینطور اهل سنت را شکست دادم و از بنده فرار میکنند.البته کاری به قبول کردن یا نکردنتان ندارم.به جهنم.بنده برای رضای خدا امدم.نه رضای شما.
    با تشکر از اقای اوربان که این مدت بنده را خندادند.
    دوستان.بنده احتمالا امسال به حج بروم.حلالم کنید.
    و در پاسخ شعر اوربان:
    بشکست عجم پشت دلیران عرب را/بر باد بداد ریشه و دامان طرب را
    این غصب خلافت ابابکر از مرتضیست/دشمنی عمر و الش با خداست
    به کوری چشم تمام دشمنان اهل بیت:
    یا علی مددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
    #4702

    yaalimadad
    کاربر
    سلام علیکم.
    اولا بالا گفتید زمان بحث در روم بودید.من مطالب مناظره را قیچی کرد اینجا گذاشتم یا اوربان؟من افراد مقابل را بن کردم یا اوربان؟من سند میدادم یا اوربان؟من اد را پاک کردم یا اوربان؟من مثل موش رفتم داخل سوراخ یا اوربان؟من ایدی اهل سنت رو میبینم در میرم یا اوربان؟فکر نکنم بخواد زیاد بگم.
    دوما مذهب ما شیعه هست.نه رافضی.رافضی به ملاعینی میگویند که به ائمه توهین میکنند.مثل حرام زاده هایی چون………
    پیامبر در سه سال اول بعثت تقیه میکرد.در روز اول تمام عربستان را پر نکرد.سه سال تقیه.
    علامه بحرانی از علمای درجه سوم شیعه هم نیست.بنده سند از بخاری برای شما دادم شما از بحرانی.این یعنی عقل شما؟
    علامه مجلسی هم همینطور
    هر کدام از علمای شیعه حرف بی سند بزند حرفش مردود است.ولو شیخ کلینی باشد.ولی شما نه.میگویید هر چه بخاری و مسلم در صحیحشان نوشته اند صحیح است.باید به شما گیر داد.
    در ضمن گفتید شیخ طوسی گفته انبیا جایز نیست دروغ بگویند.ما این عقیده را داریم.اما شما چی؟صحیح بخاری و مسلم میگوید حضرت ابراهیم سه بار دروغ گفت.الا لعنت الله علی الکاذبین هم حرف قران هست.پس قران حضرت ابراهیم را لعن کرده.این مذهب شماست نه ما.
    البته تا الان که کسی ادعا نکرده بخاری شیعه بود.اما شاید در اینده بکنند.خواهش میکنم حداقل بخاری و مسلم را شیعه نکنید.ممنون
    در ضمن بحث ما تقیه نبود.
    سلام بر شما و همه برادران اهل سنت
    یا مولا علی
    #4703

    Mamadzaker
    کاربر
    و از بحث فرارکردی فقط کذب بلدی وقتی تو از خودت داشتی بی دفاعی نشان میدادی و داشتی از بی سوادیت به ریش همه میخندیدی حقت بود بن کنه و داری جار میزنی که اوربان اد تو را رد کرده میدونی چرا چون همه از بیسوادیت اگاه هستن مناظره کردن دوباره باتو بیعقلی محض به هرحال و اگر انقد هم جهبه گرفتی که خواب بودم نتوانستم جواب بدم بفرما سندها اوربان هستن هنوز پاسخ بده او اخرگفتی که ازکتاب دسته سوم شما سند دادم چشم برو یک سر به مقاله بنده بزن درباره غلو است بخوانش و ببین کتاب دسته چندم است اسنادم و در اخر گفتی مابه حضرت ابراهیم گفتیم کذب گفته به خودت یک زحمت بده تو همین سایت سرچ بزن یک و در اخر باید گفت عجب روی داری رویت به اقای قزوینی رفته او هم هرچندضایع بشه به روش نمیاره برای مقاله ام منتظرباش و نگاه کن کی گفته انبیا کذب میگن امیدوارم در اخر سرحرفت باشه اینجانمیزارم چون بهانه دستت میاد و بحث رامنحرف میکنی نمیدانم چقد سوادمو بیارم واستون پایین و کتابی بحرفم از قدیم گفتن میخ نمیرود بر دیوار سخت و در اخر جواب شعرت رابدم تو بی حساب بشیم=بخوابم آمد آن مهدی بگفتم …………… که ای آقا زکارت در شگفتم!!
    چرا مخفی شدی بیرون نیایی؟!………. چرا غیبت نمودی، در کجایی؟!
    شده دلهای ما خون از فراغت ………… کجاها شیعیان گیرند سراغت؟!
    چرا یک سایت یا تلفن نداری؟!………… گو اینها را نداری، پس چه داری؟!
    بگفتا در جوابم با صراحت ……………… که ای نادان بی عقل و فراست!
    تو مهدی را فقط در خواب بینی……….. بسان عکس خود در آب بینی
    منِ مهدی یقین خواب و خیالم ……….. ندارم من حقیقت، از محالم
    کسی کو بهری ای از عقل دارد ……… بر این خواب و خیال ایمان نیارد
    امامت خمس و صیغه روضه خوانی ….. عزاداری و رجعت، نوحه خوانی
    یقینا نیست و نبود در شریعت ………… تماما جعلی اند و شرک و بدعت
    تمام این خرافاتِ کذایی ……………….. فکنده بین امت یک جدایی
    شدم بیدار و گفتم ای خدایم ………….. چنین بی عقل و بی دانش چرایم؟!
    چرا من باورم شد این خرافه؟! ………… چگونه گشته فرهنگ، این گزافه؟!
    خدایا رحم کن بر دین و دیندار …………. مرا از خواب غفلت کن تو بیدار
    #4704

    rrw
    کاربر
    ابتدا چند نمونه از مواردي که در کتب اهل سنت ،به تحريف قرآن اشاره دارد را بگويم.

    1- عايشه براي توجيه رضاع کبير من در آوردي خود گفته:
    قد نزلت آية الرجم و رضاعة الكبيرة عشرا و لقد كان في صحيفة تحت سريرتي، فلما مات رسول الله (صلي الله عليه و سلم) تشاغلنا بموته، دخل داجن فأكلها.

    در زمان رسول اكرم نازل شد آيه رجم و رضاعه كبير، و اين را نوشته بوديم در برگه اي و من زير تختم گذاشته بودم، وقتي رسول اكرم از دنيا رفت، ما مشغول دفن او بوديم كه يك بزي آمد و آن آيه را خورد.
    سنن دار قطني، ج4، ص105، كتاب الرضاع – سنن ابن ماجه، ج1، ص626

    سوال اين است مگر نه اينکه آيه تا زمان رحلت رسول خدا زير رختخواب او وجود داشت. آيا بعد از وفات آن حضرت، جبرئيل نازل شد و آن را نسخ كرد؟خير ، پس بحث نسخ شدن اين آيه اصلا موضوعيت ندارد.خصوصا اينکه عايشه آن را به عنوان حكمى الهى تلقى كرده و بر مبناي آن حکم مي داده است .

    اما اين آيه کجاست. پس آيا ما شيعيان حق نداريم اهل سنت را متهم کنيم که بزرگان آنها، قائل به تحريف قرآن بوده اند. ولي بدانيد که هيچ شيعه اي چنين عقيده اي راجع به اهل سنت ندارد.

    2- عبدالوهاب شعراني متوفاي 973، ايشان در كتاب الكبريت الأحمر در حاشيه اليواقيت و الجواهر آمده مي گويد:

    و لولا ما يسبق للقلوب الضعيفة و وضع الحكمة في غير أهلها، لبينت جميع ما سقط من مصحف عثمان.
    اگر واقعا من احساس مي كردم برخي از قلب هاي ضعيف مسلمان ها لغزش پيدا نمي كند و اينها در عقيده شان متزلزل نمي شوند، بيان مي كردم آن آياتي را كه از مصحف عثمان ساقط شده. الكبريت الأحمر، ص143

    3- جناب آلوسي، متوفاي1270، صاحب كتاب روح المعاني، از مفسران بنام أهل سنت كه عقيده وهابي دارد، صراحت دارد و مي گويد:

    والروايات في هذا الباب، أكثر من أن تحصي.

    روايات ما در كتب أهل سنت در باب تحريف قرآن، قابل شمارش نيست.

    روح المعاني، ج1، ص24

    4- ابو داود سجستاني متوفاي 316 هجري،‌ كتابي نوشته به نام المصاحف، درآن كتاب ثابت كرده قرآن تحريف شده.

    5- در قرن حاضر فردي به نام محمد الخطيب از علماي دانشگاه الأزهر مصر، كتابي نوشت به نام الفرقان في تحريف القرآن ، در زماني كه آقاي شلتوت، مفتي أعظم مصر زنده بود، مانع از چاپ اين كتاب شد، ولي بعد از او اين كتاب چاپ شد.

    #4705

    rrw
    کاربر
    بنده فقط تعدادي از عقايد بزرگان اهل سنت به تحريف قرآن را آوردم، وگرنه چنين عقايدي در ميان علماء اهل سنت فراوان است . با اين وجود ما هرگز به خود اجازه نمى دهيم به خاطر چند نويسنده يا چند روايت ضعيف، به اهل سنّت نسبت تحريف دهيم. ما هرگز به خاطر كتاب «الفرقان فى تحريف القرآن» ابن الخطيب مصرى ، شما را متّهم به تحريف قرآن نمى كنيم .

    اما افسوس که ، وهابيت در چنين بحثهاي مشمئزکننده اي دائم مشغول متهم نمودن شيعه به تحريف قرآن، هستند ، چرا که مي خواهند شيعه را از پيكره اسلام و مسلمانان‏ جدا معرفي کنند. ( واقعا شرم آور است)

    اما اهل سنت بداند اگرمي خواهد از اين طريق ،از شيعه ،انتقام بگيرد، بداند ناآگاهانه اساس اسلام را متزلزل مى سازد، چرا كه مى گويد گروه عظيمى از مسلمين قائل به تحريف قرآن هستند، اين ظلم عظيمى بر قرآن مجيد است.

    قاريان ما در بسيارى از مسابقات بين المللى قرائت قرآن، رتبه هاى اوّل را كسب كرده اند، و حافظان ما، به خصوص حافظان خردسال، اعجاب و تحسين بسيارى از كشورهاى اسلامى را برانگيخته اند.
    هر سال هزاران نفر بر حافظان و قاريان ما افزوده مى شود و كلاس هاى حفظ، قرائت، تفسير قرآن و دانشكده هاى علوم قرآنى، كشور پهناور ما را فرا گرفته است

    در تمام اين موارد قرآنى جز همان قرآن معروف و معمول بين مسلمين جهان وجود ندارد و هيچ كس قرآنى جز آن نمى شناسد و در هيچ مجلس و محفلى سخنى از تحريف قرآن مطرح نيست.

    ما حتي اگر بپذيريم منظور آن چند عالم درجه چندم شيعه از تحريف ،حذف آيات است، اين عقيده اشتباه را نبايد به کل شيعيان نسبت داد.ولي اصلا چه بسا منظور آنها از تحريف، تحريف معنوي ،یعنی ساختن شأن نزول ومعانی به دلخواه براي آيات، باشد.

    ديگر نمي دانم چه بگويم .اگر ما قسم بخوريم که به تحريف قرآن اعتقاد نداريم ، دست از سر ما بر مي داريد!!!

    #4726

    گفتی: مگر در کتب شما نداريم که عايشه بخاطر تنفر از علي حتي در بيان روايات ، نام علي را نمي برد و مثلا مي گفت يک نفر حين بيماري رسول خدا ،دست او را مي گرفت. به اين ترتيب چه تضميني بود که بخش ديگري از قرآن زير تخت عايشه توسط بزغاله خورده نمي شد وحذف نمي شد( سنن ابن ماجه، ج 1، ص 625)!!!!

    پاسخ:

    جواب شما از چند وجه است

    1-در آن زمان کاغذ نبوده بلکه بروی پوست ایات رو مینوشتن.ایا بز پوست خشک رو میخوره؟؟

    2-این روایت ضعیف است در سند آن محمد بن اسحاق رواسی امده

    حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَزْمٍ عَنْ عَمْرَةَ بِنْتِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَائِشَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ لَقَدْ أُنْزِلَتْ آيَةُ الرَّجْمِ وَرَضَعَاتُ الْكَبِيرِ عَشْرًا فَكَانَتْ فِي وَرَقَةٍ تَحْتَ سَرِيرٍ فِي بَيْتِي فَلَمَّا اشْتَكَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَشَاغَلْنَا بِأَمْرِهِ وَدَخَلَتْ دُوَيْبَةٌ لَنَا فَأَكَلَتْهَا

    محمد بن اسحاق نویسنده کتاب مغازی می باشد و ایشان را عده ای قبول دارند وعده ای رد نموده اند اما کسانی که در رجال تشکیکی هستند نه متساهل اورا ضعیف دانسته اند

    مثلا ابن حجر عسقلانی میگوید که : صاحب المغازي صدوقمشهور بالتدليس عن الضعفاء والمجهولين

    و در حکم نهایی میگوید که صدوق يدلس، و رمى بالتشيع و القدر واین درجه حدیث رو از صحت میاره پایین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    و امام ذهبی در کتابش می فرماید که الإمام كان صدوقا من بحور العلم، و له غرائب فى سعة ما روى تستنكر، و اختلف فى الاحتجاج به، و حديثه حسن و قد صححه جماعةوابن اسحاق حجة في المغازي إذا أسند وله مناكير وعجائب

    و امام نسائی می فرماید که نسائى: ليس بالقوى- و حنبل ابن اسحاق هم جالبه که میگه لیس بحجه و الی آخر.

    همچنین جوزقانی که شخصی متساهل الحدیث است میگوید این رو در اباطیل است و اون رو در کتابش ذکر نموده . این هم از این کودک جان

    #4728

    گفتی: مگر در کتب شما نداريم که عايشه بخاطر تنفر از علي حتي در بيان روايات ، نام علي را نمي برد و مثلا مي گفت يک نفر حين بيماري رسول خدا ،دست او را مي گرفت. به اين ترتيب چه تضميني بود که بخش ديگري از قرآن زير تخت عايشه توسط بزغاله خورده نمي شد وحذف نمي شد( سنن ابن ماجه، ج 1، ص 625)!!!!

    پاسخ:

    جواب شما از چند وجه است

    1-در آن زمان کاغذ نبوده بلکه بروی پوست ایات رو مینوشتن.ایا بز پوست خشک رو میخوره؟؟

    2-این روایت ضعیف است در سند آن محمد بن اسحاق رواسی امده

    حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَزْمٍ عَنْ عَمْرَةَ بِنْتِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَائِشَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ لَقَدْ أُنْزِلَتْ آيَةُ الرَّجْمِ وَرَضَعَاتُ الْكَبِيرِ عَشْرًا فَكَانَتْ فِي وَرَقَةٍ تَحْتَ سَرِيرٍ فِي بَيْتِي فَلَمَّا اشْتَكَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَشَاغَلْنَا بِأَمْرِهِ وَدَخَلَتْ دُوَيْبَةٌ لَنَا فَأَكَلَتْهَا

    محمد بن اسحاق نویسنده کتاب مغازی می باشد و ایشان را عده ای قبول دارند وعده ای رد نموده اند اما کسانی که در رجال تشکیکی هستند نه متساهل اورا ضعیف دانسته اند

    مثلا ابن حجر عسقلانی میگوید که : صاحب المغازي صدوقمشهور بالتدليس عن الضعفاء والمجهولين

    و در حکم نهایی میگوید که صدوق يدلس، و رمى بالتشيع و القدر واین درجه حدیث رو از صحت میاره پایین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    و امام ذهبی در کتابش می فرماید که الإمام كان صدوقا من بحور العلم، و له غرائب فى سعة ما روى تستنكر، و اختلف فى الاحتجاج به، و حديثه حسن و قد صححه جماعةوابن اسحاق حجة في المغازي إذا أسند وله مناكير وعجائب

    و امام نسائی می فرماید که نسائى: ليس بالقوى- و حنبل ابن اسحاق هم جالبه که میگه لیس بحجه و الی آخر.

    همچنین جوزقانی که شخصی متساهل الحدیث است میگوید این رو در اباطیل است و اون رو در کتابش ذکر نموده . این هم از این کودک جان

    #4729

    اما در مورد شعرانی باید عرض کنم که این کتاب رو که گفتی من هیچ جا ندیدم و نیافتم تا در موردش نظر قطعی بدم ولی شخصیت شعرانی مشهور به قبر پرستی بوده و اینم شخصیت ایشان الشعراني

    (898 – 973 هـ = 1493 – 1565 م)

    عبد الوهاب بن أحمد بن علي الحنفي، نسبة إلى محمد ابن الحنفية، الشعراني، أبو محمد: من علماء المتصوفين. ولد في قلقشندة (بمصر) ونشأ بساقية أبي شعرة (من قرى المنوفية) وإليها نسبته: (الشعراني، ويقال الشعراوي) وتوفي في القاهرة ولی عرض کنم که اگر هم چنین چیزی در او به اثبات رسیده باشه میگویم کافر است..ولی ایاشما حاضرید بگویید که علمایی که ذکر کردیم کافرررررررررررررررند؟؟خیر چون 99درصد دین و علماتون فوت میشن میرن هوا ما دین رو از یک صوفی قبر پرست نمیگیریم. پس شما اندکی منصف باش دوست عزیزم

    #4730

    3-اما در مورد الوسی بهت جواب میدم قشنگ گوشتو باز کن . بالا در مورد این صحبت میکند أجمعوا على عدم وقوع النقص فيما تواتر قرآنا كما هو موجود بين الدفتين اليوم یک صفحه قبلش و میگه قرآن عدم نقص در ان است و متواتر است.

    و اما در پایین در مورد سوره خلع و حفد سخن میگوید اول قولش رو می اورم بعدش توضیح میدم راجع بهش

    روي عنه أيضا أنه كتب في مصحفه سورتي الخلع والحفد – اللهم إنا نستعينك ونستغفرك ونثني عليك ولا نكفرك ونخلع ونترك من يفجرك اللهم إياك نعبد ولك نصلي ونسجد وإليك نسعى ونحفد نرجو رحمتك ونخشى عذابك إن عذابك بالكفار ملحق

    – فهو من ذلك القبيل ومثله كثير ، وعليه يحمل ما رواه أبو عبيد عن ابن عمر قال : لا يقولن أحدكم قد أخذت القرآن كله وما يدريه ما كله قد ذهب منه قرآن كثير ولكن ليقل قد أخذت منه ما ظهر ، والروايات في هذا الباب أكثر من أن تحصى إلا أنها محمولة على ما ذكرناه ، وأين ذلك مما يقوله الشيعي الجسور وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ [النور : 40]. و میگوید در این مینه سخن بسیار است و صفحات بعدش خودش شرح میده قضیه از چه قرار است . و این قضیه که درموردش سخن بسیار است اینگونه میباشد که به عرضت میرسانم. آنچه که در مصحف ابن عباس و ابي بن کعب آمده از دو سوره خلع و حفد: «اللهم إنا نستعينک ونستغفرک ونثني عليک ولا نکفرک ونخلع ونترک من يفجرک، اللهم إياك نعبد ولک نصلي ونسجد وإليک نسعى ونحفد، نرجو رحمتک ونخشى عذابک إن عذابک الجد بالکافرين ملحق».

    خوئي اين روايت را در کتابش البيان جهت متهم کردن اهل سنت به طعنه در قرآن، آورده است

    سيوطي مي گويد: حسين بن منادي در کتابش: الناسخ و المنسوخ مي گويد: و از آنچه که نوشته و رسم آن از قرآن برداشته شده است و حفظ آن از قلبها برداشته نشده دو سوره قنوت و تر مي باشد، که سوره خلع و حفد نيز ناميده مي شود: (يعني اين دو سوره تلاوتش نسخ شده است).

    از روايتي که از سيوطي نقل کردهايم، روشن ميشود که سه تن از صحابه در روايت اين دو سوره در مصحف ابي – رضي الله عنه – ، ارتباط دارند که ابن عباس، ابوموسي و ابي – رضي الله عنهم – ميباشند. همچنين اين دو سوره از طريق عمر و علي ك هم روايت شده است. در خبر است که پيامبر – صلى الله عليه وسلم – در نماز به حال قنوت مضر را نفرين ميکرد که جبرئيل – عليه السلام – اين دو سوره را با آيهاي از قرآن:

    لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ } … (آلعمران، 3 / 128)

    نازل کرد(1). اين دو سوره، بنا به قولي، در مصحف ابي بعد از سورة “الناس” و به قولي بين سورة عصر و همزه قرار داشتهاند.

    خاورشناس فرانسوي، بلاشر، در برابر خبر اين دو سوره که تنها مصحف ابي ـ نه ديگر مصاحف صحابه ـ به آنها متمايز است، موضع گرفته و به گردآوري مصحف در روزگار ابوبکر – رضي الله عنه – ايرادي ناچيز نموده است، وي به مصحف ابي اشاره کرده و آن را در آن روزگار به دور از ارزش و اعتبار دانسته است، چون بيانگر گرايش مدني بوده است (نسخة گردآوري شده توسط مردم مدينه

    #4731

    دليلي قويتر بر قرآني نبودن اين عبارتها از منفرد بودن مصحف ابي – رضي الله عنه – در خصوص اين عبارات وجود ندارد، چه تنها بودن اين عبارتها در مصحف ابي، موجب آن نميشود که عباراتي قرآني به حساب آيند چون تمام قرآن به تواتر ثابت شده است. عاقلانه نيست، صحابهاي که اين تواتر را با اجماع بر تک تک آيات قرآن ثابت کردهاند، از قاعدهاي که پايبند آن بوده، عدول نمايند و خبري واحد را براي اثبات متن مشخص، بپذيرند، هر چند که اين خبر واحد از ابيبن کعب – رضي الله عنه – باشد. همچنين وقتي عمر – رضي الله عنه – هم به تنهايي آية رجم را آورد، صحابه از وي نپذيرفتند لذا در مصحف نوشته نشد و به عنوان “منسوخ التلاوة دون الحکم” به حساب آمد به طوري که به حکم آن عمل ميشود

    همچنين صحابه، روايت حفصهل در باب “والصلاة الوسطي وهي صلاة العصر” را رد کردهاند، چه عمر – رضي الله عنه – از دخترش حفصهل پرسيد: آيا براي اين سخن شاهدي داري؟ گفت: نه. پس عمر گفت: به خدا قسم، تا زماني که زني بدون شاهد به آن گواهي دهد، آن را در قرآن قرار نميدهيم(1).

    چه بسا وجود اين عبارتها در مصحف ابي – رضي الله عنه – از باب ثبت برخي دعاهاي پيامبر – صلى الله عليه وسلم – از ترس اين که مبادا فراموش شوند يا از بين بروند، باشد و يا چه بسا قرآن بودهاند که در عرضة اخير قرآن که مصحف در روزگار ابوبکر و عثمان ك بر اساس آن، نوشته شده است، نسخ شده باشند (35). با وجود اين، ممکن نيست که اين عبارتها، نقصي براي مصحف نمونه [امام] به حساب آيند.

    اینم منابع سخنم: (1) – حسين بن محمد تقي النوري، فصل الخطاب، ص 12.

    جلالالدين السيوطي، الاتقان، ج 1، ص 65- رژي بلاشر، درآمدي به قرآن، ص 38- مفتاح کنوز السنة، ترجمان : محمد فؤاد عبدالباقي، ص 504.- عبدالوهاب حموده، القراءات والهجات، ص 80. امیدوارم رفته باشه تو مغزت .اگر حالی نمیشی مغزتو باید رجوع بدیم به قبر امام رضا تا شفات بده.

    خود الوسی میگه اخرش يقوله الشيعي الجسور

    #4732

    -در مورد ابوداود هم لطف کن سخنش را بیاور نه فقط با ادعای الکی و بی اساس

    5-فخر رازی هم جوابش اینه که دادی: المسألة الخامسة عشرة : نقل في الكتب القديمة أن ابن مسعود كان ينكر كون سورة الفاتحة من القرآن ، وكان ينكر كون المعوذتين من القرآن ، واعلم أن هذا في غاية الصعوبة ، لأنا إن قلنا إن النقل المتواتر كان حاصلاً في عصر الصحابة بكون سورة الفاتحة من القرآن فحينئذٍ كان ابن مسعود عالماً بذلك فإنكاره يوجب الكفر أو نقصان العقل ، وإن قلنا إن النقل المتواتر في هذا المعنى ما كان حاصلاً في ذلك الزمان فهذا يقتضي أن يقال إن نقل القرآن ليس بمتواتر في الأصل وذلك يخرج القرآن عن كونه حجة يقينية ، والأغلب على الظن أن نقل هذا المذهب عن ابن مسعود نقل كاذب باطل ، وبه يحصل الخلاص عن هذه العقدة

    میدونی چیه . دلم به حالت میسوزه . در واقع همین فخر رازی که در تشکیک شهره است روایتهای ابن مسعود رو میاره و میگه او قبول نداشت فلان سوره ها در قرانه.و بعدش میگه شیعه در ادامه میگوید یقول الشیعه و سپس ادامه میده که مسایل چطو ر تو درتو شده والی اخره

    6-گفتی محمد خطیب چنین کتابی نوشته که بگه قرآن تحریف شده1-اگر گفته باشه تحریف شده کافره 2-از خود نام کتاب معلومه که بررسی کرد اقوال رو در مورد تحریف.

    الفرقان في تحريف القرآن

    پس اینم جوابت جانم . اما ای نادان جرات داشته باشید بگید هر کس معتقد به نقصان قرآن باشد کافر است . چرا جرات ندارید؟ چون دستتون رو میشه برای همه

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 71)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.