Home › انجمن ها › گفتگوی ازاد › مناظره اوربان با شیخ محمد الشمیلی مدرس حوزه شیعه و فرار وی در حضور مقلدانش
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط اوربان موحد در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7902(((حالا ثابت شد مجلسی و کلینی و…معتقد به تحریف قرآنند. حالا مثل مرد بگو چرا دینت را از این کافران گرفتی؟؟))) من احادیث صحیح کلینی را قبول دارم مگر کلینی معصوم بوده. مگر علما شما اشتباه نمیکردند؟شما مگر حدیث مورچه اتیش زدن توسط یک پیامبر صحیح مسلم را قبول داری. معاویه خلافت را تبدیل به پادشاهی کرد،پیامبر نفرین کرد خدا شکمش را هرگز سیر نکند،حجر بن عدی و 6 تن از یارانش را کشت حالا شما چرا او را صحابی عادل مینامی؟؟؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7903باید توجه داشت که صحیحین؛ یعنی صحیح بخاری و مسلم تمامی احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم را در خود جای نداده اند، بلکه احادیث صحیح زیادی وجود دارند که در غیر آن دو کتاب هستند و آنها آن احادیث صحیح را روایت نکرده اند، امام نووی رحمه الله می گوید: «بخاری و مسلم تلاش کردند تا مختصری از احادیث صحیح را گردآورند همانگونه که مصنفی در فقه قصد می کند تا مجملی از مباحث فقه را جمع آوری کند و قصد ندارد تا تمامی مسائل فقه را در کتاب خویش ذکر کند، اما اگر آنها در کتاب خویش حدیثی را ذکر نکرده باشند یا یکی از آندو حدیثی را ترک گفته باشد، با وجود آنکه سند حدیث در ظاهر صحیح باشد و نظیر آنرا نیز در کتاب خود نیاورده باشند، ظاهر حال آنها اینست که احتمالا از وجود علتی در حدیث اطلاع داشتند اگر آنرا روایت می کردند، و یا احتمال دارد که از روی فراموشی حدیث را ترک گفته باشند و یا ترجیح داده اند که جهت پرهیز از مطول شدن کتاب خویش از ذکر آن صرفنظر کنند یا چنین پنداشته اند احادیث دیگری که آورده اند جای آنرا پر می کند یا به دلایل دیگری».شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7904نکته ی دوم:
علما اتفاق دارند بر اینکه صحیح بخاری و مسلم صحیح ترین کتابهایی هستند که در مورد حدیث تصنیف شده اند، البته در آنچه که بصورت متصل ذکر کرده اند. شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می گوید: (بخاری و مسلم) بر حدیثی اتفاق نکرده اند مگر آنکه حدیث صحیح باشد و شکی در صحت آن وجود نداشته است. مجموع الفتاوی (18/20(. همچنین گفته: اهل حدیث بصورتی قطعی می دانند که قسمت اعظم (جمهور) متون کتاب آنها را پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است (از فرموده های پیامبر صلی الله علیه وسلم است) .
البته برخی از حفاظ بر مؤلفین صحیحین انتقاد کرده اند که احادیثی را پایین تر از درجه ای که بدان التزام داشتند در کتاب خود ذکر کرده اند، که تعداد آن احادیث بالغ بر دویست و ده (210) حدیث می باشد و در این میان سی و دو (32) حدیث بین آنها مشترک است و هفتاد و هشت (78) حدیث در کتاب بخاری و یکصد (100) حدیث نیز در کتاب مسلم قرار دارد.
شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: «در مورد بیشتر احادیثی که بر بخاری ایراد گرفته اند در آنچه که او آنها را صحیح دانسته، قول بخاری در آن احادیث (مورد مناقشه) بر قول کسانی که بر آنها ایراد وارد کرده اند، راجح است، بر خلاف احادیث (مورد مناقشه ی) مسلم که قول صواب با کسانی است که بر آن احادیث ایراد وارد کرده اند ]البته به شرطیکه برای ادعای خود دلیل بیاورند[، مثلا حدیث «خلق الله التربة یوم السبت» مسلم (2789) یعنی: خداوند خاک را روز شنبه آفرید و یا حدیث «صلاة الکسوف بثلاث رکوعات و أربع» مسلم (901) یعنی: «نماز کسوف با سه و چهار رکوع خوانده می شود». نگاه کنید به: «مجموع الفتاوی» (1/256) و(17/236) و(8/73).
و بر کسانی که بر بعضی از احادیث بخاری و مسلم انتقاد کرده اند، با دو جواب مختصر و مفصل پاسخ داده شده است:
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #79051- جواب مختصر: ابن حجر عسقلانی رحمه الله در مقدمه ی «فتح الباری» می نویسد: شکی در مقدم بودن بخاری و سپس مسلم بر ائمه ی همعصرشان و همچنین کسانی از اهل این فن در شناخت صحیح و معلل که بعد از آنها آمده اند وجود ندارد، سپس در ادامه می نویسد: به فرض، کلام کسی که بر ایشان انتقاد وارد کرده موجه باشد، (در اینصورت و با پذیرفتن این فرض) قول او در صحیح دانستن آن دو (صحیحین) در تعارض خواهد بود، درحالیکه شکی در مقدم بودن صحیحین از حیث صحیح بودن احادیث آن بر دیگر کتب مشابه نیست، بنابراین اعتراض بطور کامل ساقط خواهد شد. «مقدمة فتح الباری» «هدی الساری»، فصل هشتم.
2- جواب مفصل: ابن حجر رحمه الله در مقدمه ی شرح خویش بر «صحیح بخاری» جواب مفصلی را برای هر کدام از احادیث (مورد مناقشه) بیان کرده است، همچنین «رشید عطار» کتابی را تألیف کرده و در آن به کسانی که از برخی احادیث مسلم انتقاد کرده اند، حدیث به حدیث پاسخ داده است. و حافظ عراقی رحمه الله در «شرح ألفیة» در باره ی مصطلح، می نویسد که: او کتابی را بطور مخصوص در مورد احادیثی که از «صحیحین» ضعیف دانسته شده اند، نوشته و در آن، جواب ایرادات را نیز ذکر کرده است، پس کسی که می خواهد در این مورد بیشتر بداند بدان کتاب مراجعه نماید چرا که در آن نکات مهم و مفیدی وجود دارد».
خلاصه اینکه:
بر طبق اتفاق علمای بزرگوار اسلام، دو کتاب صحیح بخاری و مسلم بعد از قرآن و کلام الله، صحیح ترین کتاب بر روی زمین هستند، زیرا آن دو کتاب محتوی احادیث صحیح پیامبر صلی الله علیه وسلم هستند، و امت بر صحت آن کتاب اتفاق نظر دارند.
البته بعضی از علما مانند امام دارقطنی بر برخی از احادیث آن کتابها ایراد وارد کرده اند، و حدود 210 حدیث را از مجموع کل احادیث بخاری و مسلم مورد تشکیک و انتقاد قرار داده اند.
اما احادیث مورد انتقاد بخاری، از لحاظ سند مورد انتقاد واقع شده اند و گفته اند که بعضی از اسناد این احادیث متصل نیست، اما احادیث مورد انتقاد بخاری قابل قبولند، چرا؟ چون دیگر علما از جمله شارح آن یعنی حافظ ابن حجر رحمه الله تمامی اسناد متصل آن احادیث را از کتابهای دیگر حدیثی یافته است و بدین ترتیب مشکل احادیث مورد انتقاد بخاری حل شدند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7906بنابراین اگر امام دارقطنی بر برخی از احادیث بخاری انتقاد وارد کرده، باز دلیل بر ضعف آن احادیث مورد انتقاد نیست، زیرا همانطور که گفته شد آن احادیث در دیگر طرق و سندها سالم هستند، و در مجموع مشکل احادیث مورد انتقاد بخاری حل شده است.اما احادیث مورد انتقاد مسلم دو نوع هستند: هم از جهت سند و بعضی فقط از جهت متن مورد انتقادند، بنابراین حکم در مورد احادیث مورد انتقاد مسلم اینگونه است: اصل بر اینست که احادیث مسلم صحیح هستند مگر آنکه کسی دلیل بیاورد (البته فقط در مورد آن تعداد حدیث مورد منازعه) زیرا بقیه همگی صحیح و سالمند هم از لحاظ سند و هم متن..
در مورد البانی هم همین سخنان وارد است……اینم جواب شبهه ی مسخرت
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7907احادیث کتاب بخاری و مسلم صحیح هستند از جمله حدیث اشاره شده در سوال، و علما ی امت دو کتاب بخاری و مسلم را بعنوان قبول تلقی کرده اند.علما اتفاق نظر دارند در اینکه ”صحیحین بخاری و مسلم” راست ترین کتاب های نوشته شده می باشند. شیخ الإسلام ابن تیمیه رحمه الله می گوید: بخاری و مسلم بر حدیثی متفق نمی شوند مگر آنکه آن حدیث بی تردید حدیث صحیحی باشد. همچنین گفته است: بیشتر اقوال آن ها را اهل حدیث بطور قطع و یقین می دانند که گفته ی پیامبر -صلّی الله علیه و سلّم- می باشند.
بنابراین تمامی احادیث موجود در دو کتاب بخاری و مسلم صحیح هستند فقط برخی از علما حدودا 210 حدیث را از این دو کتاب ایراد گرفته اند که سی و دو حدیث در صحیحین مشترک بوده و تنها در صحیح بخاری تعداد هفتاد و هشت حدیث و در صحیح مسلم یکصد حدیث از این نوع وجود دارند.
اما با توجه به اینکه احادیث ایراد گرفته شده اکثرا معلق هستند و بعدها سند متصل این احادیث در بقیه ی کتابهای حدیث آمده اند، لذا ضعف آنها برطرف شده اند.
چنانچه علما فرموده اند که هیچ حدیثی از احادیث بخاری مردود نیست ولی احادیث مورد نقد در صحیح مسلم که یکصد حدیث هستند، بستگی به دلایل منتقدانشان دارد؛ یعنی کسانی که بر این یکصد حدیث مسلم ایراد گرفته اند اگر برای ادعای خود دلیل ارائه دهند، پس سخن آنها در ضعف آن احادیث مقبول است ولی اگر دلیل قانع کننده ای نداشته باشند در اینصورت حکم به صحت آن احادیث مورد انتقاد صحیح مسلم خواهیم داد.
و احادیثی که متفق علیه هستند یعنی هم در مسلم و هم در بخاری آمده اند نیز صددرصد صحیح هستند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7908تو نمیگویی ادعا میکنی خلافت علی در قران بوده و حذف شده؟پس علی چرا نشونش قران بدون حذف رو؟؟؟الکی اراجیف نباف جناب کلینی نسب.میدونی کی حالش خوش نیست؟؟این همه دغل بازی داری میاری ولی نمیتونی یک دونه از استدلالهای قوی ما اهل سنت رو پاسخ بدی.الحمدلله حمقای رافضی زیاد شدن تا همه ببینند استدلالهای ما چقدر قوی است و اینان این همه روضه میخواانند و جوابی بر کفر صریح مذهب سبایی ندارند.
خب احمق جان من صد بار میگم علم نداری در چیزی وارد نشو .بجای هشدار کبرا 11بهت هشدار امام زمانی و اون سفیانی و یمانی رو میدم که خوب ادب بشی .ظاهرا در سخن گفتن تعادل هم نداری :))))))))))))))))))))))))))))
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7909واااااااااااااااااااااااااای چقدر ترسیدمممممممممم…..
مثل اینکه ناچارم شما که اعتیاد به چاه جمکران داری را با احادیثت و تقیه های هم کیشانت اشنا کنم؟؟دوست داری همه روایات رو بیارم؟؟کلینی کافر و مجلسی زندیق رو دوست داری نظراتشون رو بشنوی؟؟در مورد رسول جعفریان و ردی که بر اکاذیبش نوشتم اگر سخنم عبث بوده بفرما ردش کن با ادله ی قوی .چرا میترسییییییییییییییییییییی؟؟؟نترس عزیزم .ادامه بدی اینقدر دلیل از مذهبت بر تحریف قرآن میارم که دیگه این عربده کشی هات رو نکنی
راستی تو جمکران شنیدم به زائران یک مشت اب و فاضلاب میدن؟؟این رو خوردی امروز؟؟چقدر بی ادبی .من یک رافضی مودب ندیدم والله
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7910اما اينكه او شراب نوشيده است خدا بهتر ميداند و ما روايت صحيح مسلم را تكذيب نميكنيم و او به مجازات شرابخواري شلاق زده شد، ولي اينكه آيا او شراب خورد، يا نه چيزي ديگر است، وقتي وليد بن عقبه والي كوفه بود دو نفر از اهل كوفه به مدينه پيش عثمان ص رفتند و به او گفتند وليد را ديدهايم كه در نماز صبح در حالي كه مست بود پيش نماز ما شد، يكي گفت من او را در حالت مستي ديدم، و ديگري گفت او را ديدم كه شراب استقراغ ميكرد.آنگاه عثمان گفت حتماً شراب نوشيده كه آن را استفراغ كرد. علي و حسن بن علي و عبدالله بن جعفر ن آنجا بودند، آنگاه عثمان دستور داد كه وليد را شلاق بزنند و سپس او را از فرمانداري كوفه عزل كرد. اما بعضي از علماء در مورد شهادت دو گواه شك كردهاند، نه در صحت داستان، بله او چنان كه در صحيح مسلم روايت شده شلاق خورد ولي آيا آن دو گواه راست ميگفتند؟ براي آنكه بيشتر از اين مسئله آگاه شويد به كتاب (العواصم من القواصم با تحقيق محب الدين الخطيب) مراجعه كنيد او گواهي دادن آن دو گواه را معيوب قرار داده و بيان كرده آنها افراد مورد اعتمادي نبودهاند.( العواصم من القواصم ص 107-108 حاشیه)
و اگر هم شراب خوردن وليد ثابت شود نميتوان بر عثمان خورده گرفت چون وقتي گواهان گواهي دادند او وليد را شلاق زد و او را عزل كرد. آيا عثمان اشتباه كرده است؟ واقعيت امر اين است كه او به خطاء نرفته است بلكه اين فضيلت بزرگي است براي او رضی الله عنه ، زيرا او خويشاوند و والي خودش را شلاق زد و عزل كرد، و با او رودرواسي ننمود، و آيا وليد بن عقبه معصوم است؟ ما در آغاز سخن گفتيم كه ما مدعي نيستيم كه اصحاب پيامبر ص معصوم بودهاند، و در زمان عمر نيز چنين اتفاقي افتاد و ابن مظعون شراب نوشيد و فرموده الهي را تاويل كرد آن جا كه ميفرمايد:
« لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُواْ إِذَا مَا اتَّقَواْ وَّآمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّآمَنُواْ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّأَحْسَنُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (المائده: 93).
«بر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، گناهى در آنچه خوردهاند نيست; (و نسبت به نوشيدن شراب، قبل از نزول حكم تحريم، مجازات نمىشوند;) اگر تقوا پيشه كنند، و ايمان بياورند، و اعمال صالح انجام دهند; سپس تقوا پيشه كنند و ايمان آورند; سپس تقوا پيشه كنند و نيكى نمايند. و خداوند، نيكوكاران را دوست مىدارد».
آنگاه عمر مفهوم درست آيه را براي او بيان كرد و سپس او را عزل نمود، پس از واليان عثمان تنها كسي كه ميتوان به او اعتراض كرد وليد بن عقبه است و اشتباه وليد را نميتوان به گردن عثمان انداخت و از او خرده گرفت، و اگر عيبي است پس بر خود وليد است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7911رای اهل سنت و جماعت در مورد قرآن چنین است:قرآن خالق است و جزو صفت الله تعالی است(صفت کلام) و کسی که بگوید قرآن مخلوق است از اسلام خارج می شود.
از طرفی لفظهای “قدیم” یا “حادث” بدعت هستند و معمولا اهل کلام از آن استفاده می کنند ولی لفظ قدیم یا جدید در مورد کلام الله و سایر صفات الهی جایز نیست بکار برده شود.
و صفت کلام ، به اعتبار نوع جزو صفات ذاتی و به اعتبار یگانه ساختن کلام جزو صفات فعلی خداوند پاک و منزه است که هر وقت بخواهد و هرگونه بخواهد با کلام رسا صحبت می نماید. و دلیل بر صفت کلام از کتاب و سنت وجود دارد. الله تعالی میفرماید: {وَکَلَّمَ اللَّهُ مُوسَی تَکْلِیمًا}( نساء 164)
«و خداوند با موسی صحبت کرد» و می فرماید:{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَی لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ}( اعراف 143)
«و هنگامی که موسی به وعده گاه آمد و خداوند با او حرف زد گفت: پروردگارا خود را به من بنمای تا به تو بنگرم».
و از سنت حدیث ابوهریره رضی الله عنه است که در آن رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:«احْتَجَّ آدَمُ وَمُوسَی عَلَیْهِمَا السَّلَام فَقَالَ لَهُ مُوسَی یَا آدَمُ أَنْتَ أَبُونَا خَیَّبْتَنَا وَأَخْرَجْتَنَا مِنْ الْجَنَّةِ. قَالَ لَهُ آدَمُ یَا مُوسَی اصْطَفَاکَ اللَّهُ بِکَلَامِهِ وَخَطَّ لَکَ التَّوْرَاةَ بِیَدِهِ» بخاری (6614) ، ومسلم (2652)
«آدم و موسی با هم بحث و مناظره می کنند. موسی به آدم می گوید: ای آدم تو پدر ما هستی و ما را دچار زیان و خسارت نمودی و ما را از بهشت بیرون کردی. آدم به او گفت: ای موسی خداوند تو را با کلامش برگزید و تورات را با دست خود برایت نوشت».
در سند ربیع آمده: وقتی شافعی با حفص به بحث و مناظره پرداخت، حفص گفت: قرآن مخلوق است، شافعی فرمود: به خداوند منان کفر ورزیدید. (مناقب 1/407 . به الشریعة اجری 11 و الاسماء و الصفات بیهقی322 نگاه کنید .)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7912بیهقی با سندش مناظره دیگرِ امام شافعی را از ابی محمد زبیری نقل می کند که مردی به امام شافعی ـ رحمه الله ـ گفت: به من بگو قرآن خالق است ؟شافعی فرمود: سوگند به خدا خالق نیست.
گفت: پس قرآن مخلوق است ؟
شافعی فرمود: سوگند به خدا مخلوق نیست.
گفت: چه دلیلی دارید که قرآن مخلوق نباشد ؟
شافعی سرش را بلند کرد و فرمود: قبول دارید که قرآن کلام خدا است ؟
گفت: بله.
فرمود: آیه « َکَلَّمَ اللّهُ مُوسَی » از نظر زمانی بر آیه « وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ »التوبة: 6 پیشی گرفته. ولی از نظر ترتیب بعد از آن قرار گرفته، حالا این سؤال مطرح است، آیا قبول دارید که خدا و کلامش با هم بوده اند، یا خودش بوده و کلامش موجود نباشد ؟
مرد گفت: هم خدا، هم کلامش هر دو بوده اند.
شافعی ـ رحمه الله ـ تبسمی کرد و فرمود: ای کوفیان، شما کلام بزرگی بر زبان می آورید، شما قبول دارید که خدا و کلامش هر دو خالق هستند. پس چگونه می توانید بگوید: کلام خدا، غیر خدا است یا چیزهای دیگری که بر زبان می آورید ؟
روای می گوید: مرد سؤال کننده سکوت اختیار کرد و دم در نداد.
هدف شافعی این است هر کس اقرار کند که کلام صفت خدا است، و صفات خدا از ذاتش جدا ناپذیر هستند و دوباره اقرار کند که قرآن کلام خدا است، پس چرا باید در غیر مخلوق بودن قرآن شک کند مگر قرآن هم یکی از صفات خداوند نیست و صفات خداوند لا یزال همراه ذات خداوند بوده اند و هیچ کدام مخلوق نیستند تا قرآن دومی باشد، همچنین امام شافعی می خواهد به او هشدار دهد که از این مغالطات که وسوسه های شیطانی هستند فاصله بگیرد و نگذار وارد منطقه ممنوعه عقل انسان شوند چون تفکر را فاسد می کنند، متأسفانه امروزه هم این وسوسه های شیطانی رخت بر نبسته اند و هر روز درِ فکر کسی را می زنند و آنرا به بی راه می کشانند، امروزه و روزگار قدیم قائلین به خلق قرآن می گویند: هر چیزی یا مخلوق است یا غیر مخلوق، قرآن کدام یکی است ؟ مخلوق یا خالق ؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7913گمان می کنند که با این یاوه و چرند و پرند می توانند به مردم دروغ بگویند و آنها را گمراه سازند و اعتقادات مردم را فاسد و ویران کنند، اما قرآن کلام خدا است و کلام صفتی از صفات حیی منان است و صفات خداوند غیر مخلوق هستند.امام شافعی ـ رحمه الله ـ برای آن مرد بیان می کند که این عقیده سلف صالح این امت اسلامی بوده و سلف بر این اعتقاد پافشاری فرموده اند.
قرآن به حق کلام خدا است ، از ایشان آغازشده وما نمی دانیم خداوند چگونه سخن گفته است ، ولی کلام او حق است وصفت کلام صفتی از صفات کمال وثابت برای خدا است.
ضد آن صفت نقص است که خداوند از آن منزه است . خداوند فرموده است :
«َکَلَّمَ اللّهُ مُوسَی تَکْلِیمًا»سوره النساء آیه 164 – خداوند با موسی علیه السلام سخن گفت- .
پس کلام صفتی ثابت برای خدا با کیفیتی که لایق کمال و جلال ایشان است، میباشد.
قرآن کلام خداوند است چنانکه ایشان فرموده : « وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ »سوره التوبه آیه 6
– اگر یکی از مشرکین از تو پناه طلبید او را پناه بده تا کلام خدا را بشنود ، پس از آن او را به محل امن خودش برسان- .
مقصود ازکلام خدا در آیه قبل قرآن است ، پس قران بحق کلام خدا است که آن را بصورت وحی برای پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه وسلم نازل فرموده است ، مؤمنان او را تصدیق نموده اند وبا یقین ایمان آوردند که بحق آن کلام خدا است و مخلوق نیست ، زیرا که صفات بخشی از ذات است ، وصفات خداوند قدیم است ومخلوق نیست. اما کلام بشر حادث و مخلوق است ، همچنانکه خود انسان حادث ومخلوق است هر کس گمان کند که قرآن کلام بشر است ، کافر است وخداوند چنین کسی را به دوزخ وعید داده است :
«فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ * إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ * سَأُصْلِیهِ سَقَرَ» سوره المدثر آیه 24 تا 26
ـ پس گفت : نیست این مگر افسونی که تأثیر میکند.* این نیست مگر قول بشر * پس او را به دوزخ وارد خواهیم کرد ــ .
چون مؤمنان دیدند که چگونه خداوند کسی را که قرآن را کلام بشر میخواند به دوزخ وعید داده است ، پس دانستند که قرآن کلام خالق بشر است ، بلکه هرکدام از صفات خدا با صفات مخلوق فرق دارد همچنانکه ذات خداوند با ذات مخلوق فرق دارد .
خلاصه :
قرآن کریم به حق کلام خدا است ومخلوق نیست. هرکس گمان کند قرآن کلام بشر است ، کافر است
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7914گفتی:من احادیث صحیح کلینی را قبول دارم مگر کلینی معصوم بوده. مگر علما شما اشتباه نمیکردند
جواب:کلیتی که خودش میگه کل کتابش صحیح است.عکس برات گذاشتم . حال که کلینی کافراست و تو دینتو از کافر گرفتی. ثاینا اینکه عرض کردی که احادیث صحیحش رو قبول داری .مجلسی و کلینی هر دو متفقند که حدیث 17000هزار ایه و مصحف فاطمه که قرانی جداست موثق هستند و صحیحند. حالا باز اعتقاد به تحریف قرآن داری؟؟حرف رافض الاسلام کلینی رو قبول داری یا قرآن ما مسلمانان رو؟؟بابد یکیشو جواب بده وراهی نداری جز یکیشو انخاب کنی.اینقدر هم پیچیدش نکن با سفسطه بلغور کردن
در مورد کشته شدن مورچه این برداشت غلط شماست.نزد ما عصمت مطلق وجود ندارد و پیامبران گاهی خطاهای خیلی کوچکی میکردن ولی در کل مفهوم عصمت پیامبران نزد ما با شما 40خدایی ها خیلی فرق دارد که بحثی جدا می طلبد .این پیامبر هم نمی دانسته این کارش گناه است ولیکن:
اما باید توجه داشت که کشتن هیچ حیوانی با آتش جایز نیست زیرا آتش بر مخلوقات فقط حق خداوند است. اما چنانچه لازم باشد ابتدا بایستی با وسیله ی دیگری کشته شوند بعد آتش زنند.
ابوهریره رضی الله عنه می گوید: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «قَرَصَتْ نَمْلَةٌ نَبِیًّا مِنَ الْأَنْبِیَاءِ فَأَمَرَ بِقَرْیَةِ النَّمْلِ فَأُحْرِقَتْ، فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ قَرَصَتْکَ نَمْلَةٌ أَحْرَقْتَ أُمَّةً مِنَ الأُمَمِ تُسَبِّحُ». (بخاری:3019)
«یکی از پیامبران را مورچه ای گزید. به دستور او، لانة مورچه ها را سوختند. خداوند، به او وحی فرستاد که تو را مورچه ای گزید و تو یکی از امتها را که تسبیح می گفتند، به آتش کشیدی».
البته این بدان معنا نیست که کشتن مورچه هیچ وقت جایز نیست و اگر مورچه ها نیز باعث زیان و آسیب باشند کشتنشان مباح است، و حدیث بر این دلالت دارد که آتش زدن حیوانات زنده صحیح نیست.
خدا بخشیده پیامبرشو شما نمیخای ببخشی ؟؟هههههههههههههه واقعا رافضی هستی .این باب هم بدین معنی و مفهوم است که چنین کاری نکنید و ایا این از نظر اون عقل گنجشکی شما روافض زشته؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7915جوابتو در مورد قدیم یا حادث بودن قرآن از دیدگاه اهل سنت دادم .حالا تو هی به مخت فشار بیار تا یک چیزی بگی.
گفتی:من از روی تقیه نمیگم قران تحریف شده و باور قلبیمه مگه شما میخواهی از پشت کامپیوتر مرا بخوری که تقیه کنم. از این به بعد مذاهب اسلامی این است 1.اهل سنت 2. شیعه 3. اباضی 4. غزوه :)))))
جواب:خدا روشکر که به تحریفش معتقد نیستی ولی مذهبت بهش معتقده , و شما اگر به تحریف معتقد نیستی باید طبق قران تعصب بزاری کنار و از زشتی ها برائت بجویی. چرا از این مذهبت دست نمی کشی و بگی لا اله الا الله و محمد رسول الله و دوباره شهادتین بگی و یک مسلمان واقعی بشی و دست از این خرافات مذهبت برداری. والله میدانم عوام تشیع به این سخن تحریف قرآن معتقد نیستن و میخام با گفتن این سخنان راه حق رو بشناسن و دست از خزعبلاتی که روافض کافر به خوردشان دادن دست بکشن و یک مسلمان واقعی بشن . این همه هدفمه . وگرنه من چه پدر کشتگی با جنابعالی که نمی شناسمت دارم؟عاقل تر باش.در قیامت با این دفاعت از مکتب روافض بازخواست می شی و در آن روز دیگر جای توجیهی بر ای اعمالت نیست .سبحان الله که آتش خداوند چقدر سخت است. این مذاهب رو بزار کنار و مسلمان باش.اسم مهم نیست مهم این است که اعتقاداتی اسلامی داشته باشی طبق قرآن و سخن پیامبر.
الله مستعان دوست گررامی
دلسوزتون هستم که اینقدر براتون وقت میزارم وگرنه هیچی به من نمیرسه .موفق باشی.بحثو ختم میکنم و منتظرم حجت الاسلامی که با بنده مناظره داشت هستم . ….
اوربان موحد:))))))))))))
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7920(((واااااااااااااااااااااااااای چقدر ترسیدمممممممممم…..
مثل اینکه ناچارم شما که اعتیاد به چاه جمکران داری را با احادیثت و تقیه های هم کیشانت اشنا کنم؟؟دوست داری همه روایات رو بیارم؟؟کلینی کافر و مجلسی زندیق رو دوست داری نظراتشون رو بشنوی؟؟در مورد رسول جعفریان و ردی که بر اکاذیبش نوشتم اگر سخنم عبث بوده بفرما ردش کن با ادله ی قوی چرا میترسییییییییییییییییییییی؟؟؟نترس عزیزم .ادامه بدی اینقدر دلیل از مذهبت بر تحریف قرآن میارم که دیگه این عربده کشی هات رو نکنی
راستی تو جمکران شنیدم به زائران یک مشت اب و فاضلاب میدن؟؟این رو خوردی امروز؟؟چقدر بی ادبی .من یک رافضی مودب ندیدم والله))) من کی گفتم شما از من بترس یا من از شما میترسم!!کی و کجا کتاب رسول جعفریان را با دلیل رد کردی گفتی اکاذیب خوب من هم میگم بخاری اکاذیب، باید دلیل بیاری!!مثال جمکرانت چه ربطی به بحث داره؟؟؟ من کی بی ادبی کردم شما میگی به من احمق بی ادبی نیست؟؟؟یک ابی به سر و صورت خودت بزن تو کجا سیر میکنی ، اصلا به خودت زحمت نمیدی مطالب را بخونی. -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.