این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط rrw در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5551شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5552تفسیر جلالین نوسته علامه جلال الدین سیوطی
میگوید: (قطعا خداوند برای شما) شکستن (سوگندهایتان را مشروع کرده است) به دادن کفاره ای که در سوره ی مایده مذکور است، و تحریم کنیز نیز از جمله ی سوگند است، و آیا پیغمبر(ص) کفاره را داد، مقاتل میگوید: در تحریم ماریه برده ای را آزاد کرده، و حسن میگوید: کفاره را نداده چون پیغمبر(ص) مورد غفران است (و خداوند مولای شماست) یاری دهنده و دوست شماست (و اوست دانا و فرزانه).
اینم سندش: تفسیر جلالین جلد 6 صفحه ی 560
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5553دوستان خواننده بنظرم همگی قانع شدین…اما اگر کسی شک دارد، میتواند کتبی که سند دادم را برود و ببیند…جناب رافضی هم میدانم باز بهانه خواهند آورد اما نمیدانم چه بهانه ای…
پس اگر با این دلایل روشن، باز به تفاسیر مورد دلخواه خود تمایل داشته باشند، مختارند…
بنده پایان بحث در این تایپیک را اعلام کرده و اگر کسی ادعا کند که اینها همه ی آیاتی نیست که جناب رافضی ار ار دبلیو آورده، میتواند بقیه ی آیات را هم در کتب تفسیری که ارایه شده یا کتب تفسیری که در اختیار دارند، بررسی کند تا حقیقت بر ایشان آشکار گردد.
بنده دیگر این بحث را ادامه نخواهم داد…
الله نگهدارتان…در پناه حق
برادرتان: سنی مظلوم ایرانی سابق و اهل سنت هستم الآن….
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5556جنابKonar نوشته اي:” میشه بگی معنی ولی تو این جمله چیه؟ اشهد ان علی ولی الله
اینطور که شما به خیال خودت از قران معنی ولی رو در اوردی . پس علی سرپرست خداست دیگه (نعوذ بلله)”
پاسخ:
دوست عزيز لطفا سخنان عجيب و سخيف نفرماييد. (علي ولي الله) يعني علي سرپرستي و امامي است که توسط خداوند منصوب شده است . در صحيح مسلم آمده:
فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ
آيا اين جمله يعني اينکه ابويکر گفت: من سرپرست رسول خدا هستم!!!
تو را خدا اول فکر کن بعد اظهار نظر کن.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5557اما در مورد ادعاهاي سني مظلوم نما.
ببين وهابي . تو واقعا آداب مناظره را نمي داني يا خود را به ناداني زده اي. تو از علماي نادان تر از خودت مي آوري که آنها مثلا آيه 40 انفال را ياور معني کرده اند . خوب که چه؟ اگر آنها عقل داشتند که سني نمي شدند!! استدلال تو شبيه اين است که من بگويم ، مفسرين شيعه اين آيه را سرپرست معني کرده اند و تو بايد آنرا بپذيري!!
اما از ناداني و جهالت اين علامه هاي شما اينکه اولا: اگر مولي را در اين آيه، ياور معني کنند ،چون معناي نصير هم ياور است ، معني (اللّهَ مَوْلاَكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ )مي شود خداوند مولاي شماست، چه خوب ياوري وچه خوب ياوري است!! يعني تکرار صورت مي گيرد. هيچ ابلهي چنين سخن نمي گويد، چه رسد به ذات اقدس الهي.
ثانيا: علامه هاي شما کور بودند که نديدند خداوند درآيه قبلي فرمان جهاد با کفار را صادر مي کند (قطعا به عنوان فرمانده نه دوست و ياور) و در آيه 40 باز بر همان فرماندهي و ياري رساني خود تاکيد مي کند.لذا بي ترديد اولين معنايي که از خواندن اين آيه در ذهن متبادر مي شود فرمانده وامير است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5558در مورد آيه 11محمد نوشته اي: تفسیر انواراالقرآن میگوید: «اين» نصرت دادن مؤمنان و فرجام ناميمون براي كفار «به سبب آن است كه خدا مولاي مؤمنان است» يعني: او ياور و كارساز آنان است «ولي كافران مولايي ندارند»…و تفسیر معارف القرآن میگه: این بخاطر آن است که الله رفیق کسانی است که یقین کردند و برای منکران هیچ رفیقی نیست
پاسخ:
اولا: واضح است که تفسير معارف القرآن از اين آيه ، ناداني محض است. چراکه مگر کفار بتها را دوست تداشتند، پس آنچه کفار نداشتند، مولي به معناي فرمانده و سرپرست و کمک کننده بود نه دوست و رفيق.
ثانيا:برخلاف تفسير انوارالقرآن ،مولي در اين آيه به معناي ياور وکارساز ساده نيامده است.چراکه در آيه قبل آن، خداوند از نصرت خويش براي نابودي کفار ودر آيه بعد ، از وارد کردن مومنين به بهشت مي گويد. لذا قطعا در اين آيه “مولي” به معناي متولي گري وصاحب اختياري است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5559نوشته اي:” تحريم4: إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ .
ترجمه1: اگر شما دو نفر توبه کنید به سوی خدا که دلهایتان منحرف شده و اگر علیه او یکدیگر را مدد کنید پس محققاً خدا خودش دوستدار اوست و جبریل و شایستة مؤمنین و فرشتگان پس از این یاری مددکارند.
ترجمه2:(شما ای دو همسر پیامبر) اگر به درگاه خداوند توبه کنید (برایتان بهتر است)، بیگمان دلهایتان منحرف گشته است و اگر بر ضد او همدست شوید (بدانید) که خداوند کارساز اوست و (نیز) جبرئیل و درستکاران مؤمن و فرشتگان پشتیبان او هستند”
پاسخ:
اولا: بنده در همين پست، تمامي معاني واژه مولي را آوردم و در ميان آنها (کارساز )وجود نداشت!! لذا بطور قطع منظور مترجم ، همان پشتيبان بوده است. به اين ترتيب مولي و ظهير در اين آيه هر دو به پشتيبان معني شده اند.اگر اين توهم درست باشد، ديگر چه لزومي داشت خداوند آن را در دو جمله بيان کند. ، آن وقت مي گفت خدا و جبرئيل و درستکار مومن و ملائکه ظهير يا ( مولي) رسولند .چرا دو جمله آورد. و خدا را جدا نمايد.
آخر چرا خود را به ناداني زده ايد. خداوند در اين آيه ،جبرئيل ومومنان صالح و فرشتگان را عطف بر الله و مولي هاي پيامبر ندانست چراکه مولي در اين آيه سرپرست است وسرپرست پيامبر ، فقط خداوند است نه کسي ديگر. اما در ادامه از جبرئيل ومومنان صالح و فرشتگان به عنوان ظهير ( پشتيبان ودوست ) نام برد
اما آن کسي که مولي را در اين آيه دوستدار معني کرده نيز يا ابله است يا مغرض. خداوند در اين آيه دارد اين دو زن را توبيخ و تشر مي کند و به آنها مي گويد که مراقب ياشيد وگرنه با من طرف هستيد. آن وقت اين آقا واژه مولي را دوستدار معني کرده. مثل اينکه فردي کودک شما را اذيت و آزار دهد، و شما به او بگوييد ديگر اذيت نکن من او را دوست دارم!! در حاليکه چنين نمي کنيد بلکه شما قوي در شکم او مي رويد و مي گوييد مراقب خودت باش برزگتر اين کودک من هستم با من طرفي. ( پس تعبير مولي در اين آيه به دوستدار،يا کج فهمي است يا غرض ورزي)
البته بنده مي دانم علماي اهل سنت اينقدر هم احمق نيستند که چنين معاني نچسبي را خود قبول داشته باشند( حتي سني مظلوم نماي ماهم ايقدر احمق نيست)ولي چه کنند که بايد دست و پا بزنند تا يزرگان مذهب خود را از غصب خلافت تبرئه کنند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5560اما گفته بودي اگر معناي يک واژه را هم براي قرآن و هم براي يک حديث يکسان بدانيم ،غلط است .
اين را از شکم خود گفته اي يا دليلي داري؟ جناب سني مظلوم نما ،مگر قاموس قرآن با قاموس پيامبر فرق مي کند. اگر ما سخن پيامبر را مطايق سخن قرآن ، و مطابق همان ادبيات ندانيم، واي برما و واي براسلام ما. خداوند مي فرمايد: و ما اءرسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم . هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زبان قومش ، تا (بتواند پيام خدا را) براي مردم بيان كند.
.
و همچنين فرمود: يسرناه بلسانك . ما قرآن را به زبان تو آسان وجاري کرديم. يعني اينکه ادبيات و قاموس رسول عينا همان ادبيات و قاموس قرآن است. لذا لطفا به رسول خدا توهين نکنيد. آيا تو متوجه نيستي که اگر بگويي پيامبر از واژه اي براي دوستي علي استفاده کرده که معناي قرآني آن و معناي اصلي آن در ادبيات عرب سرپرستي است ، به رسول خدا توهين کرده اي. آيا از پيامبر خدا شرم نمي کني که چنين بي شرمانه به ايشان توهين مي کني. آيا رسول خدا معناي واژه ها را نمي دانست.
ببين وهابي، اصولا براي درک معني يک حديث دو اصل اساسي وجود دارد. يکي تبادر وديگري عرضه برقرآن.
تبادر يعني اينکه در اولين قدم ببينيم از آن عبارت و واژه، چه چيزي به ذهن متبادر مي شود. با توجه به معاني واژه مولي و اينکه بيش از 80درصد معاني آن ، سرپرستي است، عقل حکم مي کند اين واژه را به سرپرستي معني کنيم. به واقع اولين معني که در ذهن متبادر مي شود، سرپرستي است. البته اگر اهل سنت بگويد اولين معنايي که از اين واژه به ذهنشان متبادر مي شود، دوستي است، بخاطر اين است که علماي مغرض آنها در گوش آنها چنين خوانده اند، وگرنه مشاهده معاني مولي شکي نمي گذارد که معناي اول واصلي آن سرپرست است.
اما قدم دوم براي درک يک حديث ،عرضه بر قرآن است. در اينجا هم در همان نگاه اول مشخص است، مولي در قرآن به سرپرستي بکار رفته است.
حال ممکن است که ايراد بگيريد عرضه به قرآن فقط لفظي نيست بلکه در سيره قرآني نيز بايد سابقه اي وجود داشته باشد.
پاسخ اين است که بله اتفاقا وجود دارد. قرآن جانشينان انبياء را جعل الهي و انتصابي از طرف خدا مي داند. آنجا که موسي فرمود” اجعل لی وزیرا من اهلی” يا آنجا که حتي قوم خيره سر بني اسراييل هم مي دانستند که فرمانده لشکر سپاه انبياء مي بايست انتصابي از طرف خدا و نبي باشد لذا مي گويند” …. ابْعَثْ لَنَا مَلِكاً . و در جواب پيامبر بني اسراييل نيز فرمود : إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكاً يعني ايشان نصب طالوت به عنوان فرمانده سپاه را به خدا نسبت داد و انتخابي بشري ندانست.
پس انتصاب جانشينان انبياء در قرآن جعل الهي و انتصابي از طرف او و رسول است. لذا اين شبهه نيز راه بجايي ندارد.
ببين وهابي ، باور کن بي جهت دست وپا مي زني. ولي حال که نمي تواني سکوت کني ،لااقل مطالب خود را خلاصه کپي پيست کن !
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5561سلام علیکم بر خوانندگان فهیم سایت اسلام تکس“آنکس که نداند و نداند که نداند، در جهل مرکب ابدالدهر بماند”
و اما بعد: خوشحالم که این رافضی از پرده ی تقیه بیرون آمد و کلماتی بر زبان آورد که ماهیت خودش را نشان داد. البته حق دارد چون بدجور سوخته است و تیرش به سنگ خورده. دیدید چگونه خودش را از اساتید مفسر و علامه های ما عالمتر میداند؟؟حال معرفی این رافضی از زبان خودش:حتما لینک را ببینید!!!
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2012
بمن در آخرین پست و دو سطر آخرش میگوید لا اقل کپی پست میکنی خلاصه تر کپی پیست کن!!!
اما خودش هم میداند من از خودم کپی پیست نکردم الکی مثل تو!!! من رفتم 5 تا از تفسیرهای قرآن را باز کردم و آیاتی که رافضی آورده بود را بررسی کردم و آوردم!!! رفتم کتاب را باز کردم، ورق زدم. مثلا جلد 14 کتاب تفسیر معارف القرآن را و از مثلا صفحه ی 1025 اومدم تفسیرش را آوردم!!!!این یعنی تحقیق…
حال قضاوت به عهده ی شما خوانندگان فهیم…
خداحافظ همگی در این تایپیک…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5566در اینکه مدعی تشیع آسمان و ریسمان می بافد تا ولایت علی علیه السلام را اثبات نماید بار اول نیست و تا این خرافه زدگان ایزوله شده در افسانه های دشمنان خدا و رسول و صحابه و اهل بیت علیهم السلام در این فضا بمانند به همین پاشنه درب خواهد چرخید و از دید اهل خرد بویژه مسلمان موحد پوشیده نبوده و نیست.
حال که جناب ر-ر-و از منطق و عقل دم می زند.چند سوال زیر را پاسخ بگویند:
بنده شخصا” به ولایت علی علیه السلام ایمان دارم همانگونه که به ولایت خلفای راشد و صحابی جلیل القدر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم.
شما بفرمایید ولایت اعتباری این بزرگواران را چرا مطلق قلمداد می کنید؟
چرا پس از درگذشت ائمه اهل بیت علیهم السلام آنها را همچنان وسیله می دانید؟
اگر قدرت و حضور ائمه و امام زادگان و اهل بیت البته منحصر شده شما ابدی است چرا پس از ارتحال امامان و به طریق اولی شخص رسول اکرم نیاز به جانشین داریم ؟
اگر قدرت مافوق بشری امامانتان را (که به نظر بنده فقط ادعا دارید و در حقیقت شناخت درستی از آنها ندارید و انتسابات دروغی که بر این بزرگواران می بندید نزد الله سبحانه و تعالی بی جواب نخواهد بود)خود باور دارید بهتر و یا کافی نبود که همه مشکلات توسط یک تن از ایشان حل می شد و این همه انشعاب در هم مسلکان خود ایجاد نمی کردید؟
امام به معنای رهبر و هادی باید حضور فیزیکی و محسوس داشته باشد و در وظیفه خود موفق باشد چرا شما ادعا می کنید که ایشان با خیانت دیگران در مظلومیت بودند و نگذاشتند رسالت خود را انجام دهند؟آیا این افترا به الله نیست که انتصابی نا به جا فرموده؟
مسیر هدایتی که امامان بایست رسم می کردند جز سب و لعن و زیارت قبور و ندبه و سینه زنی و قمه و زنجیر وعلم کشی و گریستن بر مظلومیت آنها و توسلات معمول در جامعه مدعی تان چه چیز خلاف اعمال موحدین و جماعت مسلمین اهل سنت نبوی دارد؟
تا اینجا و تا این زمان چه تحول درستی در نتیجه اعمال و تفکرات و فتاوی شدیدا” متکثر و متنافر و البته کفر آلود و مشرکانه و فتنه انگیز و تفرقه افکن خود و اربابانتان برای جماعت مسلمین به ارمغان آورده اید؟
بایسته است که مدعی تشیع قدری به نتیجه عمل و توهمات خود که برای اثبات آنها به هر دری می زند قدری تامل درست بنماید و آخر دعوای خود را در آیینه عقل و مبانی اصلی دین مبین اسلام ببیند.
به راستی جز نفاق و فتنه و تکثر در بین خود و مسلمین موحد ثمره ای داشته اید؟
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
سند: تفسیر معارف القرآن، جلد 14 صفحه 101:
ترجمه: و مقرر نموده خدا برای شما باز شدن قسمهایتان را، و خدا مالک شماست و اوست دانا به همه و حکیم(2)
از صفحه ی 101 تا 110 هم تفسیر کرده 5-6 آیه ی اول را…که در تفسیر نیز برای مولی از کلمه ی کارساز استفاده نموده است.
جناب رافضی کجایی؟؟