این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط rrw در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5535شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5537سلام علیکم
بنده سنی مظلوم ایرانی هستم. نمیدانم چرا امروز ایمیلم قاطی کرده!!!باز نمیشه…برای همین حساب کاربری دیگه استفاده کردم. جالب اینجا که ایمیل این حساب کاربریم باز میشه راحت!!!!!!
برادر حبیب عزیز شما نسبت به این حقیر لطف دارین. باید به شما آفرین گفت که توانستین راه نجات را بیابین…شما با جهاد اکبر به حقیقت پی بردین. نفستون را زیرپا گذاشتین…بنده به گرد پای شما هم نمیرسم…
و اما دوستان در ادامه ی بحث یکی دیگر از آیاتی که جناب رافضی آورده بودن را از تفاسیر بررسی میکنیم:
تحريم4: إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ .
ما امروز این آیه را از 5 کتاب تفسیر بررسی میکنیم. با سند و مدرک تا ببینیم آیا رافضی ار ار دبلیو راست گفته یا تفسیر دل بیمارش را در قرآن وارد کرده است؟؟!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5538ببینیم این مفسر بزرگ کلمه ی مولی را چه میداند:تحريم4: إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ .
البته در تفسیرش آیات 4 و 5 را باهم آورده و اینگونه ترجمه و تفسیر کرده:
ترجمه: اگر شما دو نفر توبه کنید به سوی خدا که دلهایتان منحرف شده و اگر علیه او یکدیگر را مدد کنید پس محققاً خدا خودش دوستدار اوست و جبریل و شایستة مؤمنین و فرشتگان پس از این یاری مددکارند(4) اگر شما را طلاق دهد شاید پروردگارش به او همسران بهتر از شما عوض دهد همسرانی که مطیع و با ایمان و فرمانبر و توبهکننده و با عبادت و روزهگیرنده شوهر دیدهها و دوشیزهها باشند.(5)
ادامه دارد…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5539نکات: ابن عباس روایت کرده که من در سفری آب میریختم بر دست عمر و از وی پرسیدم آن دو زن که خدایتعالی در این آیه خطابشان کرده کدامند؟ عمر گفت: وا عجبا! و این سؤال را مکروه داشت و پس از تأمل گفت: حفصه و عایشه بودند، سپس گفت: ما جماعت قریش بر زنان مستولی بودیم، چون به مدینه آمدیم زنان انصار جواب شواهران میگفتند، زنان ما نیز این شیوه را از ایشان آموختند تا یک روز من با زنم گفتگو کردم، مرا به جواب آزرده ساخت، من گفتم: با من مکابره میکنی، گفت: تو را بد آمده زنها با بزرگتر از تو مکابره و سرکشی میکنند، گفتم: بزرگتر کیست؟ گفت: رسول خداr، من نزد حفصه آمدم و از روی تعجب از وی سؤال کردم که شما جواب رسول را باز میدهید و با او مجاوبه میکنید؟ گفت: آری، گاه هست که یک شبانهروز از وی دوری میکنیم، گفتم: از خشم خدا اندیشه نمیکنید مبادا دیگر این نوع سلوک کنی و چیزی از او خواهش کنی، و اگر تو را چیزی لازم شود از من طلب نما، اتفاق روزی بنیعسلان اسب را نعل میزدند تا به جنگ ما آیند، مرا همسایهای از انصار بود به او گفتم: خبر داری ما را حادثهای بزرگ رخ داده است؟ گفت: چیست؟ گفتم: بنی عسلان قصد قتال ما دارند ، گفت: حادثهای بزرگتر از این نزد من است، گفتم: چیست؟ گفت: رسول خداr زنان را طلاق داده، من با خود گفتم حفصه را نصیحت کردم قبول نکرد تا کار او به اینجا رسید، روز دیگر از حفصه جویا شدم که رسول خداr شما را طلاق داده؟ گفت: نمیدانم جز اینکه از ما مفارقت کرده و در غرفة ابراهیم نشسته، من رفتم در خانة ماریه، رسول خدا را غلامی سیاه بود، به او گفتم به رسول خداr بگو که عمر بر در خانه است اجازه فرمائید، غلام رفت و برگشت و گفت: رسول خداr جواب مرا نداد من به نزد منبر رفتم و پس از ساعتی بیطاقت شدم بار دیگر آمدم و غلام را نزد رسول خداr فرستادم، جواب نداد، تا نوبت سوم اجازة ورود فرمود،شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5540من رفتم وسلام کردم، دیدم حضرت بر حصیری تکیه زده و آن حصیر در پهلوی مبارکش اثر کرده بود، عرض کردم یا رسول الله زنان را طلاق دادهای؟ گفت: نه، پس من حکایتی که بین من و زنم رخ داده بود گفتم، حضرت تبسم فرمود، عرض کردم اجازه میدهید زمانی خدمت شما باشم؟ فرمود: روا باشد، من در آن خانه نگاه کردم به غیر از سه پوست گوسفند چیز دیگر ندیدم، گفتم: یا رسول الله اگر دعا کنی تا خدا معیشت را بر أمت تو وسیع گرداند مانند اهل فارس و روم، آن حضرت نشست و فرمود: یابن خطاب تو نمیدانی که ایشان قومی هستند که لذات دنیا برای ایشان معجل شده، گفتم: یا رسول الله برای زنانت استغفار نما، فرمود: من سوگند خورده ام که یک ماه پیش ایشان نروم.
از عایشه نقل شده که من روز شماری میکردم تا 29 روز گذشت، رسول خداr نزد من آمد، گفتم: یا رسول الله شما قسم خورده بودی که یک ماه پیش ما نیائی و امروز 29 میباشد، رسول خداr بخندید و فرمود: ندانی که 29 روز یک ماه باشد، پس فرمود: ای عایشه تو را خبری میگویم و مخیر خواهی بود که با پدر و مادر خود مشورت کنی، گفتم: آن چیست؟ آن حضرت این آیات سوره احزاب را خواند: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً …» تا آخر آیات، من گفتم: در این باب با والدین خود مشورت نمیکنم خدا و رسول را اختیار کردم، پس آن حضرت به زوجات خود مراجعت نمود.
اینم سند:
تابشی از قرآن جلد 4 ص 364-366
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5541تحريم4: إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ .«(شما ای دو همسر پیامبر) اگر به درگاه خداوند توبه کنید (برایتان بهتر است)، بیگمان دلهایتان منحرف گشته است و اگر بر ضد او همدست شوید (بدانید) که خداوند کارساز اوست و (نیز) جبرئیل و درستکاران مؤمن و فرشتگان پشتیبان او هستند».
اینم سندش:
جلد 3 ص 1067 از تفسیر راستین
ملاحظه فرمودین جناب رافضی؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5542تفسیر معارف القرآن نوشته ی دانشمند عالم اسلام حضرت علامه مفتی شفیع عثمانی دیوبندی (ره) و مترجم: حضرت مولانا محمد یوسف حسین پور (ره):تحريم4: إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ .
ترجمه: اگر شما دوتا توبه کنید به سوی خدا، پس کج شده اند دلهایتان، و اگر مظاهره کنید علیه او، پس خداست رفیق او و جبرییل و مومنان نیکبخت، و فرشتگان بعد از این مددکارند.(4 تحریم)
حدود هشت صفحه در مورد آیه ی فوق توضیح داده که خارج از حوصله ی بحث است (برخی توضیحات را در پستهای قبل آوردم) اما در این توضیحات نیز مولی را “حامی” آورده است. (صرفا جهت اطلاع رافضی ار ار دبلیو!)
اگر هرگونه شکی دارین به کتاب به آدرس داده شده رجوع کنید.
اینم سندش:
جلد 14 صفحه 102 تا 110 از این کتاب
ملاحظه فرمودین جناب رافضی؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5543تفسیر جلالین نوسته علامه جلال الدین سیوطی در جلد 6 صفحه ی 560 در مورد آیه ی 4 سوره تحریم چه میگوید؟(اگر شما دو زن) حفصه و عایشه (به درگاه خدا توبه کنید چون دلهای شما به تحریم ماریه مایل بود) یعنی تحریم ماریه شما را شاد کرده، با وجود اینکه برای پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ناخوشایند بود و این گناه است، جواب شرط اگر حذف شده یعنی توبه شما را قبول میکند (و اگر با هم علیه پیغمبر متفق شوید) در آنچه برای او ناخوشایند است، ( در حقیقت خدا مولای اوست و جبرییل و شایستگان مومنان) ابوبکر و عمر رضی الله عنهما (و فرشتگان بعد از این) بعد از یاری خدا و آنان که ذکر شد ( پشتیبانند) کمک کنندگان وی اند در پیروزی بر شما (تفسیر آیه ی 4 سوره تحریم)
ببینید ای رافضی ار ار دبلیو…
ببینید چگونه اهل سنت در کتب تفسیر حقایق را می آورد حتی در مورد زنان پیامبر باشد (در مورد تقیه که در بحثی قبلا پیش کشیده بودین میگم که برادر اوربان فراریت داد)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5544تفسیر انواراالقرآن نوشته ی عبدالرووف مخلص:تحريم4: إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ .
«اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه كنيد» و بعد از اين، رازهاي پيامبر ص را نگه داريد و آنچه را كه او دوست ميدارد، دوست بداريد و آنچه را كه ناخوش ميدارد، ناخوش بداريد اين كار براي شما بهتر است و در اين صورت توبه شما پذيرفته ميشود «به راستي كه دلهاي شما بر گشته است» يعني: اگر بهسوي خداوندY توبه كنيد، قطعا دلهاي شما به توبهكردن از همدستي عليه پيامبر ص مايل است و دستور خداوندY را به سمع قبول دريافته است «و اگر با هم عليه رسول اكرم متفق شويد» يعني: اگر با هم در رشك و رقابت زنانه بر رسول خدا ص و افشاي راز وي، همدستي و تباني كنيد؛ «در حقيقت خدا خود مولاي اوست و جبرئيل و شايستگان مؤمنان» يعني: بدانيد كه در آن صورت خداوند متعال خود عهدهدار ياري دادن پيامبر خويش است و همچنين جبرئيل و كساني از بندگان مؤمنش كه صالحاند، همچون ابوبكر و عمر رضيالله عنهما پس قطعا پيامبر ص در ميدان نصرت و ياريابي كم نميآورد و او از اين جهت پشتوانه نيرومند و تسخير ناپذيري دارد «و فرشتگان بعد از اين» يعني: بعد از نصرت خداوندY ، نصرت جبرئيل و نصرت مؤمنان صالح، فرشتگان نيز «پشتيبانند» يعني: ياوران و پشتيباناني براي پيامبر ص هستند پس وقتي خداY ، مؤمنان وفرشتگان همه پشتيبان پيامبر ص باشند، تباني دو زن عليه كسي كه اين همه پشتيبان داشته باشد به كجا خواهد رسيد؟! بهقولي: تباني و همدستي ميان عائشه و حفصه رضيالله عنهما، در تحكم بر رسول اكرم ص در امر نفقه بود .
اینم سندش:
آیه ی 4 تحریم: تفسیر انوار القرآن جلد 3 صفحه 3052
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5545کتاب تابشی از قرآن نوشته ی آیت الله العظمی سید ابوالفضل ابن الرضا برقعی قمی:ترجمه:
به تحقیق خدا مقرر نموده برای شما گشودن سوگندهایتان را و خدا دوست شماست و او دانای درستکار است(2 تحریم)
در تفسیر نیز، سه آیه ی اول سوره ی تحریم را باهم آورده و گفته:
نکات: از این آیات استفاده میشود که رسول خداr چیزی بر خود حرام کرده و قسم خورده و خدا خطاب عتاب و یا خطاب تنبیهآمیز به او نموده است. و سبب نزول این آیات را دو چیز ذکر کردهاند:
اول: اینکه رسول خداr پس از نماز صبح به حجرات زوجات خود میآمد برای رسیدگی به امور ایشان و سپس به امور تبلیغ احکام میپرداخت، زینب بنت جحش و یا حفصه برای اینکه چند لحظه رسول خدا را در منزل خود بیشتر نگه دارد شربت عسلی ترتیب میداد و در آوردن آن قدری مسامحه میکرد تا حضرت توقف بیشتری بنماید و این توقف بر زنان دیگر گران میآمد، پس زنان دیگر اتفاق کردند که پس از آشامیدن عسل به هر حجرهای آید بگوئیم بوی کریهی از دهان مبارک شما میآید، پس چون حضرت به حجرة عایشه آمد او با آستین بینی خود را گرفت که از دهان شما بوی کریهی میآید و همچنین بعضی از زنان دیگر این کار را کردند، رسول خداr فرمود: حرمت العسل علی نفسی، فالله لا آکله أبدا، پس این آیات نازل شد.
ادامه دارد…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5546سلام علیکمچون یکی از آیاتی که جناب رافضی ار ار دبلیو آوردن ، آیه ی 2 سوره تحریم بود، این آیه و کلمه ی مولی در آن را در پنج تفسیر بررسی میکنیم تا این جناب رسوا شوند:
ابتدا آیه:
تحريم2: قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ.
پس جناب رافضی خوب نگاه کن…
ادامه دارد…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5547دوم: اینکه رسول خداr روزها را قسمت فرموده بود میان زوجات خود، اتفاقاً یک روز نوبت حفصه بود، اجازه گرفت تا پدرش را زیارت کند. چون حفصه رفت برای زیارت پدر، رسول خداr ماریة قبطیه را که پادشاه اسکندریه فرستاده بود طلبید و در حجرة حفصه با او همبستر شد، چون حفصه برگشت در حجره را بسته دید، همانجا توقف کرد تا رسول خداr بیرون آمد در حالیکه عرق از روی مبارکش جاری بود، حفصه بگریست و گفت: یا رسول الله کنیزی را به خانة من آوردهای و حرمت مرا نگاه نداشتی و با زنان دیگر این معامله را نکردی، حضرت فرمود: این کنیز من و بر من حلال است، من برای رضای تو او را بر خود حرام کردم، اما این سخن سر است باید به کسی نگوئی، حفصه قبول کرد و چون میان او و عایشه رفاقت بود عایشه را خبر داد و گفت: ما از تشویش امر ماریه خلاصی یافتیم، پس چون حضرت به خانة عایشه آمد، عایشه به کنایه چیزی گفت که معلوم شد او خبر شده است، و چون رسول خداr ماریه را حرام نمود به حفصه فرموده بود که مرا سری دیگر هست که آنرا نیز باید به کسی نگوئی و آن این است که پس از من ابوبکر و پدر تو زمامدار این امت شوند، حفصه از این سخن خوشحال شد و این هر دو سر را به عایشه گفت و هر دو با پدران خود بازگو کردند و خدا به رسول خداr از افشای این راز بتوسط این دو زن خبر داد و رسول خداr به حفصه گله کرد از افشای بعض آن که خبر تحریم ماریه باشد و اما از افشای راز دیگر که خبر زمامداری پدرش باشد اعراض کرد یعنی تذکر نداد، و مقصود از جملة: (عرف بعضه و اعرض عن بعض) همین است. و از جملة: (قال نبانی العلیم الخبیر) استفاده میشود که غیر از قرآن، مطالب دیگری نیز به پیامبر وحی میشده و از اینجا استفاده میشود که سنت پیامبرr نیز از طریق وحی و با تأیید إلهی بوده است.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5548و مخفی نماند اگر کسی قانون خدا را تغییر دهد به این معنی که حلالی را حرام بداند گناه بزرگی مرتکب شده بلکه چنین امری کفر است، ولی کار رسول خداr چنین نبوده زیرا آن جناب چیزی را که بر خودش حلال بوده برای ریاضت و برای ارضای خاطر زوجهاش بر خودش نه برای عموم ممنوع قرار داده با آنکه به حلیت آن معتقد بوده و این کار گناه نیست، یعنی این کار تغییر حکم خدا بکلی نیست بلکه بر شخص خود ممنوعنمودن است با اقرار اعتقاد حلیت آن.اینم سندش:
جلد 4 صفحه ی 362-364
ملاحظه فرمودین جناب رافضی؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5549کتاب تفسیر راستین اثر علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی.در این کتاب تفسیر در مورد آیه چیزی نگفته و فقط به ترجمه اکتفا کرده:
آیه 2 تحریم: «بهراستی خداوند گشودن سوگندهایتان را برای شما مشروع ساخته و خداوند کارساز شما است و اوست دانای فرزانه»
اینم سندش:
تفسیر راستین:جلد3 صفحه 1067
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5550تفسیر انواراالقرآن نوشته ی عبدالرووف مخلص«قطعا خداوند براي شما گشودن» و شكستن «سوگندهايتان را مشروع كرده است» با اداي كفاره چنانكه خداوند متعال اين حكم را در سوره «مائده/89» نيز بيان كرده است. مقاتل ميگويد: «رسول اكرم ص به كفاره اين كار بردهاي را آزاد كردند». حسن ميگويد: «آن حضرت ص كفاره ندادند زيرا ايشان آمرزيده هستند».
علما در بيان احكام اين آيه گفته اند: هيچ كس نميتواند آنچه را كه خداوند حلال نموده حرام گرداند و اگر چنين كرد آن چيز حرام نميشود و بر كسي كه آن را بر خود حرام كرده پايبندي به حرمت لازم نيست زيرا حرام و حلال كردن حق ويژه خداي سبحان است. ولي اگر كسي چنين كرد، برخي از فقها ـ و از جمله ابوحنيفه: ـ بر آنند كه اين به منزله سوگند خوردن (يمين) است؛ مثلا اگر كسي لباس، يا غذا، يا آشاميدني مخصوص يا چيزي از آنچه را كه خداوندY مباح كرده است، بر خود حرام كرد اين به منزله سوگند (يمين) است بنابراين، اگر به آنچه كه بر خود حرام كرده بود برگشت، بر وي كفاره يمين لازم ميشود و چون كفاره داد، سوگندش از بين ميرود و گشوده ميشود. اين حكم در همه چيز جاري است، حتي اگر زنش را بر خود حرام گردانيد. بعضي از فقها گفته اند: اگر زنش را بر خود حرام كرد و از تحريم وي نيت طلاق را داشت، طلاق واقع ميشود. والله اعلم. ولي نزد ابوحنيفه: اگر زنش را بر خود حرام كرد و نيتي نداشت اين در حكم سوگند «ايلاء» است، اگر نيت «ظهار» را داشت، ظهار واقع ميشود، اگر نيت طلاق را داشت، طلاق بائن واقع ميشود و اگر عددمعيني را در طلاق نيت كرد، نيتش معتبر است. اما شافعي: اين تحريم را سوگند (يمين) نميشناسد بلكه تحريم را فقط در مورد زنان سببي در وجوب كفاره ميداند و اگر كسي از آن نيت طلاق را كرد، با آن طلاق رجعي واقع ميشود. «وخداوند مولاي شماست» يعني: سرور، دوست، كارساز و نصرتدهنده شماست «و اوست دانا» به آنچه كه صلاح و فلاح شما در آن است «حكيم» است در افعال و سخنان خويش.
اینم سندش:
تفسیر انوار القرآن جلد 3 آیه ی 3050
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
تلاش و پشتکار برادرو استاد بزرگوارسنی مظلوم ایرانی که با اقامه دلایل و اسناد به تبیین هرچه بهتر و علمی تر و معقول تر حقایق می پردازند ستودنی است.و شخصا” استفاده وافی از بیانات شیوایشان دارم.کوچک نوازی شما نشان از بزرگی شما دارد.
امیدوارم در این مهم و دیگر امور ایمانی راهنما و سرمشق ما بمانید و البته اجر شما قطعا” نزد ایزد منان محفوظ است.
اگر در بین مباحث شما وارد می شوم جسارتی است که از عطش حقیقت جویی نشئت می گیرد.و با توجه به تجربه قابل توجهی که از نزدیک با جماعت مدعی تشیع دارم به عنوان میان برنامه و هرچه توان نامید مطالبی در حد دانسته های اندکم رقم می زنم.که امیدوارم مزاحمتی در پی نداشته باشد.
توفیقات روز افزون برای شما و سایر عزیزان مجاهد از درگاه خداوند بزرگ خواهانم و مشتاق بیانات همه شما بزرگواران موحد بوده و هستم.
و من الله التوفیق