Home › انجمن ها › خلفای راشدین › قلوب شیطانی !
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط meisam در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10620شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10621اینکه گفته ای (پيامبر گرامى ( ص ) نفرمود : عمّار ياسر را گروه باغى و تجاوزگر وستمكار ، خواهد كشت : « تقتله الفئة الباغية يدعوهم إلى اللّه ويدعونه إلى النار » صحيح البخاري ، ج 3 ص 207)
پاسخ من : 1- در این حدیث پیامبر هیچ فردی را کافر و مشرک معرفی نکرده اند و فقط گفته اند گروه باغی یعنی شورشی .
2- خود حضرت علی به صراحت لشگریان معاویه و معاویه را برادر دینی خود معرفی کرده است که بر علیه حضرت علی شورش کرده اند و به صراحت گفته است برادر دینی ما می باشد و گفته حضرت علی برای ما حجت است .
3- از متن این حدیث معلوم می شود که پیامبر آن فردی که عمار را می کشد دعوت کننده به سوی آتش جهنم می داند نه معاویه و بقیه لشگر چون در متن حدیث آمده « تقتله الفئة الباغية يدعوهم إلى اللّه ويدعونه إلى النار » و آنجایی که کلمه گروه آمده از ضمیر «هم» استفاده شده و آنجایی که آن فردی که عمار را می کشد از ضمیر «ه» استفاده شده که ضمیر مفرد مذکر است .
اینکه گفته ای (مگر نفرمود : قاتل عمّار در ميان آتش جهنّم است؟)
پاسخ من : ما هم می گوییم آن فردی که عمار را کشته است داخل جهنم است و این چه ربطی به یک جمعی دارد ؟؟؟
در کدام قانون اگر فردی جرمی انجام داد به پای تمام افراد می نویسند ؟؟؟
اینکه گفته ای (بله حرف من هم همین است که ملک عبداله و سران داعش و قطر و بحرین هم شامل میشود .)
پاسخ من : ما هم می گوییم علاوه بر آن جنایتکاران شامل تمامی جنایتکاران از جمله حاکمان صفوی و قاجار و بشار اسد و پشتیبانانش از جمله نصر الشیطان حزب الات و … می شود .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10622اینکه گفته ای (حال با اين همه تفسير مختلف اهل سنت چگونه ادعا مي کنند که اين آيه به صراحت عدالت همه صحابه را بيان مي کند ، خدا مي داند!!!)پاسخ من : ما از آیه 100 سوره توبه فقط مهاجرین و انصار را و کسانی که از آنها به نیکی پیروی می کنند را ثابت می کنیم و مثل شما مفلس و درمانده نیستیم که به آیاتی متوسل بشویم که ربطی به موضوع نداشته باشد .
وعدالت صحابه هم در موضوع نقل حدیث از پیامبر مورد ادعای ما می باشد نه در تمام زندگی شخصی همه کسانی که حتی یک لحظه پیامبر را دیده اند .
و صحابه در نزد اهل سنت تعریف مشخص دارد و
اینکه گفته ای (جداي از همه اين مطالب ، ما با استفاده از قرآن مي گوييم که معناي سابق اصلا زودتر اسلام آوردن نيست بلکه سبقت در ايمان وکارهاي نيک است.)
پاسخ من : آدم ناقص العقل هر کلمه ای که در یک جمله می آید باید با موضوع آن جمله تفسیر کرد مثل کلمه شیر که برای شیر گاو هم به کار می رود و برای شیر جنگل هم به کار می رود و برای شیر اب هم به کار می رود .
پس باید تمام ایه را خواند تا متوجه بشویم موضوع چه بوده است .
اینکه گفته ای (در ثانی شما یک حدیث صحیح بیاور که ابوبکر و عمر گفته باشند ما بهشتی هستیم .)
پاسخ من : وقتی خداوند در ایه 100 سوره توبه آنها را بهشتی اعلام کرده و شما قبول نمی کنی آنوقت گفته خودشان را قبول می کردی ؟؟!!!!!
آیا آنوقت نمی گفتی خوب مسیلمه کذاب خود را پیامبر معرفی کرد و بهاء الله هم خود را پیامبر پس آنها پیامبرند چون خودشان گفته اند ؟؟!!!!!!!!
عقل و شعور هم چیز خوبی است !!
اینکه گفته ای (جواب : جانشینان پیامبر پس چه کسانی بودند .)
پاسخ من :پیامبر یعنی پیامرسان الهی و اگر پیامبر جانشین داشته باشد دیگر خاتم النبیین معنی نمی دهد چون وظیفه پیامبر در قران به صراحت مشخص شده است .
(وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)
اینکه به حدیث (إني تارك فيكم الثقلين، كتاب الله و عترتي أهل بيتي، إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي، و أنهما لا يفترقان حتي يردا علي الحوض.) استناد کرده ای .
پاسخ من : 1- این حدیث ضعیف است .
2- و حدیث کتاب الله و سنتی که میتنی بر ایه اطیعوا الله و اطیعوا الرسول است بنابراین ما اهل سنت قران و سنت را ملاک قرار می دهیم .
3- در کجای قران آمده است که اطیعوا الله و اطیعوا اهل بیت ؟؟!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10623اینکه گفته ای (🙁 در آيه آمده است من المهاجرين (از مهاجرين) پس شامل همه مهاجرين ومتاخرين ايشان نمي شود .)پاسخ من : پس با این استدلال ناقص شما بت پرستان می توانند ادعا کنند که (فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ ) شامل همه بت ها نمی شود !!!!
عقل و شعور هم چیز خوبی است !!!
و خواهشمندم آیات الهی را کج و معوج نشان ندهید و خود را مصداق این آیه
(الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ)
(ترجمه ایت الله مکارم شیرازی : همانها که (مردم را) از راه خدا بازمیدارند، و (با القای شبهات) میخواهند آن را کج و معوج نشان دهند؛ و آنها به آخرت کافرند!»)
معرفی نکنید .
اینکه گفته ای (توضيح اين دو گروه :کسانيکه ايمان آورده بر مصيبت ها صبر کرده به مدينه يا حبشه هجرت کردند .)
پاسخ من : جانا سخن از زبان ما می گویی .
ابوبکر و عمر و عثمان و علی و … هم جزو مهاجرین به مدینه بوده اند و بیشترین مصیبت ها را تحمل کرده اند .
اینکه گفته ای (اين دو دسته قطعا شامل کساني مي شود که قبل از بدر ايمان آوردند .)
پاسخ من : جانا سخن از زبان ما می گویی .
ابوبکر و عمر و عثمان و علی و … هم جزو افرادی بودند که قبل از بدر و در اوایل اسلام در مکه ایمان آوردند و جزو مهاجرین هم بودند .
اینکه گفته ای (3- کساني هستند که با نيکي اين دو دسته را تبعيت نمودند.)
پاسخ من : جانا سخن از زبان ما می گویی .
ما اهل سنت هستیم که با نیکی از این دو دسته (مهاجرین و انصار) طبق ایه 100 توبه به نیکی تبعیت می کنیم .
پس با همین اعتراف خود شما و صراحت خود ایه 100 سوره توبه شامل کسانی که این دو دسته را لعن و نفرین می کنند نمی شود پس برای خود فکر اساسی بکنید و برای یک لحظه هم شده تعصب را کنار بگذارید .
اینکه گفته ای (پس ملاحظه مي شود که نمي توان با اين آيه عدالت ده هزار صحابه …. نخواهد شد.)
پاسخ من : در قران درباره مهاجرین و انصار علاوه بر ایه 100 سوره توبه چندین ایه دیگر هم آمده است و درباره بقیه افراد ایات زیادی وجود دارد از جمله ایه 10 حدید (لَا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ ۚ أُولَـٰئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّـهُ الْحُسْنَىٰ)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10624و اینکه نظرات افراد مختلف را نقل کرده ای از جمله :1- (. از ابن عباس نيز روايت شده است که مقصود کساني است که تا روز قيامت به نيکي از ايشان تبعيت کنند .)
2-(ابن جرير و سيوطي گفته اند مقصود کساني است که از مسلمانان تا روز قيامت باقي مي مانند.)
3-(ثعالبي نيز کلام شعبي را نقل کرده که مي گويد:مقصود از سابقين کساني است که بيعت رضوان را درک کرده اند و تابعين باحسان ساير صحابه است و البته در اين لفظ تابعين وساير امت نيز به شرط احسان وارد مي شوند)
4-(شوکاني نيز مي گويد :تابعين باحسان کساني هستند که سابقين از مهاجر و انصار را تبعيت کرده اند . و ايشان صحابه اي هستند که بعد از آنها آمدند و نيز کساني که بعد از آن تا روز قيامت هستند ؛ و مقصود تابعين اصطلاحي نيست .)
پاسخ من : جانا سخن از زبان ما می گویی .
این گفته ها همه مطابق این قسمت ایه 100 سوره توبه (وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ) می باشد .
و همچنین از ایه 55 سوره نور که خداوند به مومنین زمان پیامبر وعده خلافت داده بود ایمان ابوبکر و عمر و عثمان و علی ثابت می شود .
(وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)
(ترجمه ایت الله مکارم شیرازی : خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.)
و از کلمه (وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ) معلوم می شود که این آیه مومنین زمان پیامبر را مورد خطاب قرار داده است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10633ادامهشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10634سلام
ایا میدونستید که خود ابن حجر هم در مذهبش شک داشته و به سمت شیعه متمایل گردیده ؟
چیزی که نسبت تشکیک به دینش را به او نسبت میدهد گفته خودش است؛
او (که هم برادران اهل سنت او را قبول دارند و هم وهابیون) چکیده واقعیت تلخ قبول کردن یا نکردن یک حدیث را بیان میکند ؛ و نظر او علم رجال كه زير بناي اعتقاد اهل سنت به خلافت سه خليفه است را زير سؤال میبرد و میگوید :
اين علم بر اساس دو چيز بنا شده است : يكي اعتقاد به صداقت و راستگوئي كساني كه با علي دشمني دارند و ديگري اعتقاد به زنديق بودن و كاذب بودن كساني كه علي را دوست دارند .
حال ما کمی این جمله ابن حجر عسقلانی را توضیح میدهیم .
ابن حجر میگوید یعنی کسانی که در باب فضائل حضرت علی علیه السلام حدیثی را اورده اند و جز راویان حدیث بوده اند همه انها درغگو ، و بی خدا هستند ؛ مثلا کسانی که حدیث ثقلین ، منزلت ، اثنا عشر ، طیر ، غدیر ، تطهیر ، مباهله ، نجوا ، یوم دار ، ولایت ، و هزاران حدیث دیگر که در باب فضائل امام علی است را بیان کرده اند بی خدا و زندیق میباشند ؛ اما کسانی که خزعبلاتی را نسبت به امام علی علیه سلام مثل : نعوذبه الله بت پرست بودن او در مدتی از کودکی یا نعوذبه الله شرابخواری یا مخالفت حضرت با پیامبر در جنگ تبوک ، یا صلح حدیبه یا افسانه خواستگاری ان حضرت از دختر ابوجهل و خزعبلات دیگر را که اورده اند انها راستگو و با صداقت میباشند.
حال شخصی مثل ابن حجر که خود سرامد علم رجال و حدیث است وقتی میبینید در خود صحاح از پيامبر(ص) نقل شده که فرمود: يا علي جز مؤمن تو را دوست ندارد و جز منافق تو را دشمن ندارد. ( صحيح مسلم ج 1 ص 61 و صحيح ترمذی ج 5 ص 635 و سنن نسائي ج 8 ص 116 ) خوب در اینجا پیامبر مصادیق نفاق و دوستی را کاملا توضیح داده است ( برای همین است که به حضرت علی علیه السلام لقب تقسیم کننده بهشت و جهنم داده شده است ) ، دچار تزلزل در عقیده میشود و او نیز در اخر عمر خویش شیعه میشود ، ولی چون در یک محیط متعصب زندگی میکرده است ناچار بوده است تقیه کند و خود را در ظاهر سنی نشان دهد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10635آورده اید که حدیث ضعیف است : جواب : من نظر البانی و سیوطی را به عنوان نمونه در مورد حدیث می اورم و جالب است که خود البانی گفته همه طرقش صحیح است .
لتُمْلَأَنَّ الأرضُ جَوْرًا و ظلمًا ، فإذا مُلِئَتْ جَوْرًا و ظلمًا ، بعث اللهُ رجلًا مني ، اسمُه اسمي ، فيملَؤُها قسطًا و عدلًا ، كما مُلِئَتْ جَوْرًا و ظلمًا
الراوي: قرة بن إياس المزني المحدث: الألباني – المصدر: السلسلة الصحيحة – الصفحة أو الرقم: 1529
خلاصة حكم المحدث: صحيح بمجموع طرقهالمهدي مني، أجلى الجبهة، أقنى الأنف، يملأ الأرض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما، يملك سبع سنين
الراوي: أبو سعيد الخدري المحدث: السيوطي – المصدر: الجامع الصغير – الصفحة أو الرقم: 9244
خلاصة حكم المحدث: صحيحالمهديُّ منِّي ، أجلَى الجبهةِ ، أَقنى الأنفِ ، يملَأُ الأرضَ قِسطًا و عَدلًا كما مُلِئَتْ جَورًا و ظُلمًا ، يملِكُ سبعَ سِنينَ
الراوي: أبو سعيد الخدري المحدث: الألباني – المصدر: صحيح الجامع – الصفحة أو الرقم: 6736
خلاصة حكم المحدث: حسن( من که دلیل دروغ و تعصبتان را نفهمیدم )
اورده اید : امام معصوم و حی و حاضر موجود است ، شما و علمای شما نمی توانید بگویید کدام حدیث صحیح است و کدام حدیث ضعیف است .
جواب : شمایی که نه پیامبر را دیده اید و نه صحابه دینتان را از کی میگیرید ؟ چگونه میتوانید بفهمید احادیثتان درست است . شما از علما میگیرید و ما هم از علما میگیریم . و این حرف خود امام زمان است که میگوید احکامتان را از فقیه جامع شرایط بگیرید .
آورده اید : و چرا تا امروز حتی کتابهای روایی و حدیثی اهل تشیع را تصحیح نکرده است ، که یک عالم اهل تشیع بگوید این حدیث صحیح است و دیگری بگوید این حدیث ضعیف است .
جواب : خود علما تصحیح کرده اند . مثلا ما یک نمونه را ذکر میکنیم : شارحين کافي و فقهاي شيعه از ديرباز به بررسي احاديث کافي پرداخته اند و احاديث ضعاف و مراسيل و …. را مشخص نموده اند ، و حتی در مواردي در حواشي کافي خود نویسنده به تضعيف روات پرداخته که به عنوان نمونه نام چند نفر از آنها را ذکر مي کنيم :
1- الحسن بن العباس بن حريش . الکافي ج 1 ، ص 242 ،حاشيه رقم 2
2- عمرو بن شمر . الکافي ج 1 ، ص 467 ، حاشيه رقم 1
3- وهب بن وهب القرشي. الکافي ج 2 ، ص 234 ، حاشيه رقم 2
4- أبي خديجة . الکافي ج 4 ، ص 59 ، حاشيه رقم 1
5- عبدالله بن بحر . الکافي ج 5 ، ص 406 ، حاشيه
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10636سلام
جواب : بله پیامبر کاملا در قران اوصافش آمده و حتی گفته شده که او اسوه حسنه است . حال قبل از پاسخ به سوال شما ، شما کمی در مورد اسوه حسنه ( نگوید یک بشر عادی بوده که به خدا هم توهین کرده اید ) توجیه بیاورید :
1 : انس گفت : رسول خدا صلي الله عليه وسلم در يك ساعت از شبانه روز بين يازده زن خويش مي گشت !!! به انس گفتم : آيا او نيروي اين كار را داشت؟ پاسخ داد : در ميان ما صحابه اين چنين مطرح بود، كه به آن حضرت نيروي سي مرد داده شده است !!!(صحيح بخاري ، ج1، ص71)
2 : پيامبر در جلوى مردم برهنه و عريان شد . (بخاري ، ج1، ص 96 ، ح364)
3 : پیامبر ایستاده بول میکرد ( صحیح بخاری جلد 1 ص 72)
4 : پيامبر فراموش میکند و در حال جنابت نماز مى خواند. ( صحيح البخاري، ج 1، ص77، ح 275)
و …
حال سوال ما از برادران اهل سنت این است که مثلا اگر یک امام جماعت مسجدی بیاید بدون غسل جنابت و بعد بگوید که صبر کنید تا من بروم غسل جنابت کنم و بیایم شما راجع به او چه فکر میکنید ، یا یک نفر بگوید پدرتان را دیدم که ایستاده بول میکند شما راجع به پدر و کسی که این حرف را به شما زده است چه فکر میکنید.
آیا خداوندی که پیامبر را در قران اسوه حسنه برای ما معرفی میکند ، حقیقتا این از نظر شما اسوه حسنه است ؟
ایا شما از این اسوه حسنه پیروی میکنید ؟
ایا سنت رسول خدا در کتاب صحیح بخاری است و لا غیر ؟
دلیل این افتراها که به پیامبر بسته است واقعا چیست ؟ ایا نمیخواهد که مقام پیامبر را در حد خلفا پایین بیاورد.برای نمونه بر اهل سنت ثابت شده است که عمر ایستاده بول میکرد (عمر ميگويد: پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم مرا ديد كه ايستاده بول ميكنم. به من گفت: اي عمر! ايستاده بول نكن و من بعد از آن ايستاده بول نكردم.عمر ميگويد: از وقتي كه اسلام آوردم ايستاده بول نكردم.(لابد آن گاه كه رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم او را ديد كه ايستاده بول ميكند و او را نهي كرد، هنوز اسلام نياورده بود! اين را ميگويند صدق حديث!))؛ حال با ساختن این جمله برای پیامبر ایا واقعا درست است ؟
چرا کسی را که میخواهد با اسلام و روح ان اشنا شود به او میگویند برو کتاب بخاری را بخوان ، ایا بعد از خواندن این خزعبلات هم به خدا و هم به فرستاده اش و هم به اسلام بدبین نمیشود ، ایا به ریش مسلمانان با این اسوه حسنه یشان نمیخندد ؟ ایا سلمان رشدی و کسانی که فیلم علیه پیامبر میسازند ایا از روی این روایات شما نیست ! شما چکار کردید ؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10637اما پاسخ به سوال ایشان : بله همه به پیامبر مراجعه میکردند . اما ظاهرا عده ای هم مراجعه نکردن مثل همانها که حکم تکفیر صادر میکنند یا نمیدانند دست را در نماز کجا بگذارند . یا نپرسیدن که جانشین بعد از شما کیست :
تا جایی که در سقیفه آن درگیری شدید به وجود امد و خود عمر و ابوبکر میگفتند که :
إنّ بيعتي كانت فلتة وقى اللّه شرّها وخشيت الفتنة .
أنساب الأشراف للبلاذري، ج 1 ص 590، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج 6 ص 47 بتحقيق محمد ابوالفضل .
بيعت من يك امر ناگهانى و اتفاقى بيش نبود ؛ ولى خداوند ما را از شر او حفظ نمود و به خاطر جلوگيرى از فتنه به قبول خلافت تن دادم .
و جناب عمر نيز صراحت دارد كه :
إنّ بيعة أبي بكر كانت فلتة وقى اللّه شرّها فمن عاد إلى مثلها فاقتلوه .
ر.ك: صحيح البخارى، ج 8، ص 26، كتاب المحاربين، باب رجم الحبلى من الزنا؛ مسند احمد، ج 1، ص 55 .
بيعت با ابوبکر ، يک امر ناگهاني بود ؛ ولي خداوند ما را از شر آن حفظ کرد و اگر کسي دوباره خواست با چنين بيعتي ، خليفه شود ، او را بکشيد ! .
و باز چرا این همه مخالفت ایجاد شد ؟ مگر نه اینکه شما مىگوييد : بيعت ابوبكر با اجماع تمام مهاجرين و انصار صورت گرفت ولى عمر بن خطّاب مىگويد : تمام مهاجرين با بيعت ابوبكر مخالف بودند وعلى ( ع ) و زبير و طرفدارانشان نيز موافق نبودند : « حين توفى اللّه نبيّه -صلى اللَّه عليه وسلم- أنّ الأنصار خالفونا ، واجتمعوا بأسرهم فى سقيفة بنى ساعدة وخالف عنّا على والزبير ومن معهما » المعجمالأوسط ، ج 7 ص 370 ، الجامع الصغير للسيوطي ، ج 2 ص 481 ، مجمع الزوائد ، ج 1 ص 157 ، سير أعلام النبلاء ، ج 4 ص 311 ؛ تذكرة الحفاظ ، ج 1 ص 87 ، عن الشعبي وليس في سنده موسى بن عبيدة . صحيح البخارى ، ج 8 ، ص 26 ، كتاب المحاربين ، باب رجم الحبلى من الزنا . . ادعاى شما راست است ، يا عمر بن خطّاب؟
و باز هم من سولم را تکرار میکنم که اگر دین کامل شده پس چرا شما اهل سنت این همه با هم تعارض دارید وتا جایی که هر فرقه فرقه دیگر را تکفیر میکند .
اما در مورد امام زمان و چرا غایب است ؛ جوابش را بنی امیه و بنی عباس خوب میدانند . دوست عزیز آنها با امامان شیعه چکار کردند . با امام علی یا حسین یا رضا و بقیه
عزیز من کفران نعمت محرومیت از نعمت را می اورد .
و باز هم بگویم که در قسمت بالا در جواب به (با وجود حکومت شیعه ایران ( اماده بودن مقدمات ظهور از نظر شما ) چرا ظهور نمي كند ) جواب تفضیلی من را بخوانید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10638حال امثال این سجودی دلش برای نویسندگان کتب اربعه میسوزد و میگوید : نویسندگان کتب اربعه و امثال اینها شهادت به صحت و ثبوت کتابهایشان داده اند و نقل از کتب معتبر و مجمع علیه دانسته اند و احایث کتبشون رو صحیح دونستن.اگر اینها نزد ما موثق هستند باید حرفشون و روایت هاشون رو قبول کنیم چون آنها شهادت به چنین امری دادند.و اگر غیر موثق هستن باید کل روایت ها و کتبشون رو بندازیم دور چون اصلا مولفین این مطالب ضعیف هستن و دگیر ثقه نمیشوند و بلکه متساهل و اهل تسامح در دین میشوند و معلوم میشود که کذاب هستن چون بر شریعت دروغ بسته اند.
آخه چرا دروغ میگی . من یه نمونه آوردم که خود کلینی در زیر روایتش یا در پاورقی گفته این حدیث ضعیف است . حال شاید بپرسید که چرا این احادیث ضعیف را در کتابش اورده که جوابش مشخص است چون میخواسته دروغگویانی که خود را به شیعه بسته اند مشخص کند و …
و اين كه سوالی پرسیده اید با این مضنون که چرا با وجود حکومت شیعه ایران ( اماده بودن مقدمات ظهور از نظر شما ) چرا ظهور نمي كند، در حالي كه نظامي مانند جمهوري اسلامي پشتيبان اوست، اين سخن حاكي از آن است كه شما از فلسفه غيبت آن حضرت آگاه نيست; فلسفه غيبت، تنها ترس از ترور نيست بلكه شرايطي دارد كه تا آن شرايط فراهم نشود، ظهور آن حضرت رخ نمي نمايد.
شرايط به صورت اجمال عبارت اند از:
1 . آمادگي رواني در ملت ها; مردم جهان بايد براي اجراي اصول اخلاقي و ديني، تشنه و آماده گردند و تا زماني كه در مردم جهان چنين تشنگي اي ايجاد نشود، عرضه هر نوع برنامه مادّي و معنوي مؤثر نخواهد بود.
امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: «روزي كه قائم آل محمد (عليهم السلام) قيام كند، خداوند دست خود را بر سر بندگان مي گذارد و در پرتو آن خِرَدها را كامل مي كند و شعور آنان به بالاترين حد خود مي رسد.
2 . تكامل علوم و فرهنگ هاي انساني; براي برقرار ساختن يك حكومت جهانيِ الهي، بر اساس عدل و داد، نياز به پيشرفت علوم و دانش هاي مادي و فرهنگ اجتماعي است.
3 . تكامل وسايل ارتباط جمعي; چنين حكومتي نياز به وسايل پيشرفته ارتباط جمعي دارد تا بتواند مقررات و احكام و رهنمودهاي خود را در مدت كوتاهي به سراسر جهان برساند.
4 . پرورش نيروي انساني; از همه اين ها مهم تر و بالاتر، رسيدن به چنين هدفي و پي ريزي چنين انقلابي، نيازمند نيروهاي پرتوان و كار آزموده است كه در واقع موتور محرك اين انقلاب را تشكيل مي دهد و فراهم آمدن چنين افراد پاكباخته و فداكار و ورزيده، به زمان نياز دارد.
مسأله مهدويت از مسائل مسلّم و روشن و مورد اتفاق همه مسلمانان است و احاديث آن، در حدّ تواتر است و در نظر سلفي ها نيز مهدويت يكي از عقايد اسلامي است، پس ما نيز مي پرسيم: چرا با وجود مسلمانان و دولت هاي اسلامي در قرون متمادي هنوز ظهور نكرده است. یا به عقیده اشتباه شما هنوز به دنیا نیامده است ؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10639آورده اید : آیا این سردرگمی مردم گناهش بر گردن چه کسی می باشد ؟؟؟
جواب : آقا مگه دین شما کامل نشده ( امروز دینتان را کامل کردم مائده /3 ) پس چرا شما در باب احکام این همه تضاد دارید ؟ مثلا در مساله دست گذاشتن روی سینه این همه با هم اختلاف دارید ؟ یکی میگه روی شکم یکی میگه روی سینه یکی میگه اصلا تکتف لازم نیست ( حنبلی ) چرا این همه اختلاف ؟ دینتون که کامله ! پس کجاش لنگ میزنه ؟
اصلا اینها به کنار . شما چرا همدیگر را تکفیر میکنید ؟
شما ميگوئيد كه ما در ميان فِرَق خودمان اختلاف جدّي نداريم ، اين يك ادعاست كه منابع تاريخي خود شما اهل سنت خلاف اين قضيه را اثبات ميكند :
آقاي سُبْكي ــ كه از علماء طراز اول اهل سنت و معاصر ابنتيميه بوده است ــ در كتاب طبقات الشافعيه ، ج3 ، ص109 ميگويد :
و قد وقع فتنة بين الحنفيّة و الشافعيّة في نيسابور و كثر القتل في الشافعيه و أحرقت الأسواق و المدارس …
در نيشابور فتنهاي بين حنفيها و شافعيها در گرفت به طوري كه شافعيها قتل عام شدند و بازارها و مدرسههاي آنها به آتش كشيده شد سپس افرادي به كمك شافعيها آمده و حنفيها را به خاك و خون كشيدند .
آقاي ياقوت حموي در معجم البلدان ، ج1 ، ص209 از اوضاع اصفهان در حدود سالهاي554 هجري خبر ميدهد و ميگويد :
به قدري فتنه و اختلاف بين حنفيها و شافعيها افتاد كه خانهها و بازارها را آتش زدند و ويران كردند .
باز در ج3 ، ص117 ميگويد : ميان حنفيها و شافعيها اختلاف به وجود آمد و خداوند شافعيها را كه تعدادشان هم اندك بود بر حنفيها نصرت داد و تعداد انبوهي از حنفيها را در ري كشتند .
ابنأثير جزري در وقايع سال317 هجري درباره اوضاع بغداد ميگويد :
حنبليها با ديگر اهل سنت درگير شدند و عمده اختلافشان اين بود كه مراد از اين آيه شريفه (عسي أن يبعثك ربّك مقاماً محموداً ) شفاعت است يا اينكه مراد اين است كه خداوند پيغمبر را در عرش كنار خود قرار ميدهد ، دستهاي قول اول و دستهاي قول دوم را گرفتند و درگيري ميان دو طرف پيدا شد تا اينكه انبوهي از انسانها به خاطر اين اختلاف كلامي در اين ميان كشته شدند .
يافعي در مرآة الجنان ، ج3 ، ص343 ميگويد :
ميان شافعيها و حنابله اختلاف افتاد و خطباي حنفيها بر بالاي منابر شافعيها و حنابله را لعنت ميكردند . در اثر اين اختلاف مدرسهها و بازارها به آتش كشيده شد .
جالب اين است كه در المغني ، ج3 ، ص38 آمده است كه :
در طرابلس بين حنفيها و شافعيها اختلاف افتاد و اينها وقتي به مسجد ميرفتند يك دسته ميگفت : صف اول براي ماست و دسته ديگر ميگفت : صف اول مال ماست ، اگر يك حنفي در صف شافعيها قرار ميگرفت او را از صف بيرون مي انداختند و ميگفتند كه تو حق نداري در صف ما باشي و همين طور بود در مورد حنفيها . وضع به همين منوال بود تا اينكه حاكم دستور داد : مسجد را از وسط دو نصف كنيد ، نصف آن براي حنفيها و نصف ديگر براي شافعيها .
با وجود اين همه اختلافات ، آقايان مي گويند كه ما اختلافي نداشتهايم .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10640و باز هم جالب اين است كه در تذكرة الحفّاظ ، ج3 ، ص375 و تاريخ الاسلام ، ج33 ، ص58 آمده است كه : آقاي ابنحازم حنبلي فتوا داد : من لميكن حنبليّاً فليس بمسلمٍ ، هر كسي كه حنبلي نباشد اصلاً مسلمان نيست . و از اين طرف در شذرات الذهب ، ج3 ، ص252 آمده است كه يكي از علماء حنفي به نام آقاي ابوبكر مُهري گفت : كلّ من كان حنبليّاً فهو كافر ، هر كسي كه حنبلي باشد كافر است .
اين اختلافات به آنجا رسيده بود كه قاضي دمشق محمد بن موسي لساني گفت :
لو كان لي أمرٌ لأخذتُ جزية من الشافعيّة .
اگر من قدرت ميداشتم دستور ميدادم كه از كل شافعيها جزيه بگيرند ، يعني اينها جزو اهل ذمه هستند .
و الی ماشاله مثال در این زمینه
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10641پاسخ : گفته از اهل بیت است یا نه ؟
(المهدىّ من عترتى من ولد فاطمه) . سنن ابى داود ، كتاب المهدى ، ح 4284 . يعنى مهدى از عترتم و از فرزندان فاطمه است .
در ضمن پیامبر گفته است که مهدی فرزند امام حسن عسگری امام دوازدهم است و اين حضرات كه اين ايراد را به مذهب ما وارد ميكنند بدانند كه شيعه دوازده امامي از همان روزهاي آغازين طلوع اسلام با نام ائمهشان آشنا بودند ؛ حضرت آيت الله صافي گلپايگاني حفظه الله تعالي در كتاب گرانسنگ منتخب الأثر كه انصافاًً از كتابهاي باارزش است روايات متعددي در اين زمينه آورده است . ايشان در صفحه99 91 روايت از منابع شيعه و سني آورده كه مضمون اين روايات اين است : الأئمة الإثناعشر أولهم عليّ و آخرهم المهديّ ، در صفحه105 94 روايت آورده مبني بر اينكه ائمه دوازده نفر هستند و آخرينشان حضرت وليعصر سلام الله عليه است ، در صفحه143 50 روايت از شيعه و سني آورده كه نام يكايك ائمه بخصوصه از حضرت امير تا آقا وليعصر در آنها برده شده است ، در صفحه267 148 روايت آورده مبني بر اينكه حضرت مهدي نهمين فرزند امام حسين عليه السلام است ، در صفحه279 99 روايت آورده كه حضرت مهدي ششمين فرزند امام صادق عليه السلام است ، در صفحه282 98 روايت آورده كه مهدي پنجمين فرزند امام كاظم عليه السلام است ، در صفحه285 95 روايت آورده كه حضرت چهارمين فرزند امام رضا عليه السلام است ، در صفحه288 90 روايت آورده كه حضرت مهدي سومين فرزند امام جواد سلام الله عليه است ، در صفحه290 90 روايت آورده كه حضرت مهدي دومين فرزند امام هادي عليه السلام است ، در صفحه291 146 روايت آورده بر اينكه حضرت خلف امام عسكري سلام الله عليه است ، در صفحه310 136 روايت آورده كه حضرت مهدي دوازدهمين امام است ، در صفحه322 91 روايت آورده درباره غيبت حضرت وليعصر ارواحنا له الفداء ؛ ايشان مجموعا ً حدود1900 روايت آورده كه از اين تعداد حداقل50 روايت آن در حد تواتر است ونشان ميدهد كه ائمه عليهم السلام به نام يا به خصوصيات و يا به عددشان از زبان پيغمبر صلي الله عليه و آله يا از زبان اميرالمؤمنين عليه السلام يا از زبان حسنين عليهما السلام و ساير اين حضرات در روايات مشخص بوده است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10642در ثانی حتی بعضي از بزرگان اهلسنت با شيعه همعقيده هستند در اينكه حضرت مهدي (عليه السلام) كه در سال 255 به دنيا آمده، اكنون هم به ارادۀ خداوند، زنده و حيّ است و هيچ استبعادي در عمر طولاني نيست.
آقاي أبو عبد الله محمد بن يوسف بن محمد كنجي شافعي – از علماي بزرگ اهلسنت – ميگويد:
و هو حي موجود باق منذ غيبته إلي الآن و لا إمتناع في بقائه بدليل بقاء عيسى و الخضر و إلياس عليه السلام و بقاء الأعور الدجال و إبليس اللعين من اعداء الله تعالى و هؤلاء قد ثبت بقاؤهم بالكتاب و السنة.
آن مهدياي كه در سال 255 به دنيا آمده است، زنده است و از دوران غيبتش تا الآن، باقي مانده است و هيچ دليلي بر امتناع زنده بودن طولاني ايشان نيست؛ زيرا حضرت عيسي و خضر و إلياس (عليهم السلام) هم زنده هستند و همچنين دجال و ابليس كه دشمنان خدا هستند هم زنده هستند و كتاب و سنت دلالت ميكند كه اينها زنده و باقي هستند.
ينابيع المودة لذوي القربى للقندوزي، ج3، ص347 – البيان في أخبار صاحب الزمان، ص521 – كفايه الطالب، ص529
ثالثا : در كتابهاي معتبر أهل سنت كه وقتي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد:
إني تارك فيكم الثقلين، أحدهما أكبر من الآخر، كتاب الله حبل ممدود من السماء إلي الأرض و عترتي أهل بيتي و إنهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض.
من ميان شما 2 چيز گرانبهاء ميگذارم: كتاب خدا … و اهل بيتم … و اين دو به تا ابد از هم جدا نميشوند تا اينكه در كنار حوض نزد من ميآيند.
مسند احمد، ج3، ص14، 26، 59
نكته دوم: حديث ثقلين صحيح است.
آقاي هيثمي در مجمع الزوائد ميگويد: «سند احمد بن حنبل صحيح است».
مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص163
إبن كثير دمشقي ميگويد:
و قد ثبت في الصحيح أن رسول الله صلي الله عليه و سلم قال في خطبته بغدير خم: إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي و إنهما لم يفترقا حتي يردا علي الحوض.
در روايت صحيح ثابت شده كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) در غدير خم، حديث ثقلين را فرمود.
تفسير إبن كثير، ج4، ص122
حاكم نيشابوري وقتي حديث ثقلين را نقل ميكند، ميگويد:
اني قد تركت فيكم الثقلين أحدهما أكبر من الآخر كتاب الله تعالي و عترتي فانظروا كيف تخلفوني فيهما فإنهما لن يتفرقا حتي يردا علي الحوض.
هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين و لم يخرجاه بطوله.
المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص109 و 148
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
پاسخ من :خلافـــــــــت منصوص الهی نیست و یک اصل از اصول دیــــــــــــــن نیست حتی از ارکان ایــــــــــــــمان هم نیست و حتی فروع دیــــــــــــــن هم نیــــــــــــــست خلافت سرپرستی و اداره امور افراد یک سرزمین می باشد که به روشهای مختلف هر زمانی با امکانات و روشهای انتخابی ان زمان شخصی به خلافت می رسد.
اینکه گفته ای ( و از طرفى ديگر مىگوييد : اينها خليفه وجانشين پيغمبر بودند و به آنان « خليفة الرسول » اطلاق مىكنيد . آيا اين كار ، دروغ بستن به رسول گرامى نيست؟)
پاسخ من : ما در کجا مدعی شدیم که خلفای راشدین جانشین منصوص الهی پیامبر هستند ؟؟؟
پیامبر یعنی پیامرسان الهی و اگر پیامبر جانشین داشته باشد دیگر خاتم النبیین معنی نمی دهد چون وظیفه پیامبر در قران به صراحت مشخص شده است .
(وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)
اینکه گفته ای (بنا بر اين ، اگر ادعاى شما كه مىگوييد پيامبر اكرم ( ص ) خليفه معيّن ننمود صحيح باشد ، خلفاى راشدين خليفه پيامبر نيستند!)
پاسخ من : ما اهل سنت به صراحت می گوییم که خلفای راشدین جانشین منصوص الهی پیامبر اسلام نیستند .
و این مطلب را حضرت علی هم به صراحت در نامه 6 نهج البلاغه تایید فرموده اند :
1- خلافت خود را الهی نمی داند و خود را منصوب مردم و شورای مهاجرین و انصار می داند .
2- خلافت خود را مثل خلافت سه خلیفه ی قبل مردمی و شورایی معرفی می کند . نه منصوص الهی . (اِنَّهُ بايَعَنِى الْقَوْمُ الَّذينَ بايَعُوا اَبابَكْر وَ عُمَرَ وَ عُثْمانَ)
3- موضوع تعیین خلیفه را منحصر در شورای مهاجرین و انصار می داند .( اِنَّمَا الشُّورى لِلْمُهاجِرينَ وَ الاْنْصارِ)
4- هر فردی را که شورای مهاجرین و انصار معرفی کند و تعیین نماید ، امـــــــــام می داند .( فَاِنِ اجْتَمَعُوا عَلى رَجُل وَ سَمَّوْهُ اِماماً )
5- از همه مهمتر این گفتار صریح و روشن حضرت علی که به تصریح علما امام بلاغت و کلام بوده ، این مورد می باشد ، که رضایت خداوند هم در ان انتخابی است که شورای مهاجرین و انصار انجام داده اند . (كانَ ذلِكَ لِلّهِ رِضًى)