Home › انجمن ها › انتقاد از احادیث شیعه › قصور کتب تراجم شیعه- شرح حال- در معرفی راویان!!!!!!
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط ابن تیمیه72 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1903
تفکر دوازده امامی، بعد از مرگ امام یازدهم، حسن عسکری ایجاد شد، یعنی کسی که بعد از مرگش فرزندی نداشت، بلکه به دروغ فرزندی برای وی ساخته شد تا پیروان مذهب از تنگنایی که در آن افتاده بودند بیرون آیند. به همین سبب، همه دلایل بر این دلالت میکنند که شیعه دوازده امامی در خلال آن مدت تألیفی نداشته است، زیرا معقول نیست که آنان چیزی بنویسند در حالی که اعتقاد دارند ائمه تا قیامت با آنان همراه میباشند. شاید آنچه که ما در اینجا در کنار تراجم راویان از آنان ذکر میکنیم، مبین گوشهای از آن باشد.
مؤلفین این باب بر این نکته تأکید دارند که قبل از قرن چهارم هجری، کتابهای مبینی در این باب وجود نداشته است، چنان که از کلام طوسی و نجاشی بر میآید و بعداً ذکر خواهد شد. طوسی و نجاشی از اولین کسانی هستند که در این موضوع دست به تصنیف زدهاند.
طوسی در مورد سبب تألیف کتاب خود میگوید: «من به سوال و درخواست شیخ فاضل در مورد جمع آوری کتابی مشتمل بر اسامی راویان از رسولخداص و ائمه بعد از او تا زمان قائمu، پاسخ گفتهام. بعد از این، من آن دسته از راویان حدیث را ذکر میکنم که متأخر از راویان حدیث هستند یا اینکه معاصر آنان میباشند، لکن از آنان روایت نکردهاند….. من در باب این موضوع کتابی جامع که تألیف اصحابمان باشد، سراغ ندارم و فقط کتاب، است آن را ذکر کرده است، و این کار را به صورت کامل به انجام رسانده است، اما رجال دیگر ائمه‡ را ذکر نکرده است»[1″>.
پس طوسی بیان داشته که جز کتاب ابن عقده، قبل از خود کتاب جامعی در این باب سراغ ندارد. در مورد ابن عقده گفتهاند که وی زیدی جارودی است. پس کتاب وی در مورد مذهب خودش است. و چیزی را ذکر کرده که خاص مذهب خودش و برخی راویان اهل سنت است.([2″>)
نجاشی در مقدمه کتاب خود در باب تراجم رجال میگوید: «من از سخن سید شریف- که خداوند بقای او را طولانی و توفیقش را مستدام دارد- اطلاع یافتهام که گفته است: اند شما سلف و مصنف نداریدام، اما کار من به علت عدم وجود بیشتر کتب، کامل نیست. من این را به این دلیل ذکر کردم تا بیانگر عذر من در نزد کسانی باشد که به کتابی دسترسی دارد که من ذکر نکردهام»[3″>.
این اتهام که اهل سنت متوجه شیعه کردهاند، گرچه نجاشی در پی ردّ آن برآمده است، بر این دلالت دارد که اهل سنت مصنفاتی از شیعه در این موضوع سراغ ندارند و نمیشناسند، زیرا اگر مصنفاتی میداشتند که موجود میبود، شناخته میشد، زیرا شیعیان در وسط جامعه اسلامی و در کنار اهل سنت زندگی میکنند. چون شیعیان کتبی قدیمی در معرفی راویان ندارند تا مبنایی مورد اعتماد در تحقیقات باشند، این امر سبب میشود که مصنفات این فن، مقصود را به صورت کافی ادا نکنند و به همین دلیل مصنفات اولیه شیعه که در قرن چهارم تألیف شد راویان را چنان تعریف نکردهاند که بتوان به وسیله آنها در مورد روایت داوری کرد.
قدیمیترین کتاب شیعه در این موضوع، کتاب رجال کشی (م340ﻫ) است. در این کتاب تقریباً درجه راوی از حیث ثقه بودن یا مجروح بودن ذکر نمیگردد و در آن فقط عدهای اندک ثقه دانسته شدهاند و حتی- چنان که محقق کتاب رجال ابن الغضائری میگوید- کسی از علمای مشهور شیعه را ثقه ندانسته است.
محقق کتاب رجال ابن الغضائری می گوید: «،وی سپس تصریح میکند که آنان اصطلاح «ثقه» را فقط در مورد مخالفین مذهب که ثقه بودند و نام آنان در کتب شیعه ذکر میشد، بکار میبردند. وی تأکید میکند که اگر مصنفان قدیمی علم رجال میخواستند کسی را ثقه معرفی نمایند، فقط راوی را منتسب به مذهب میکردند. وی میگوید: «بسیار میبینیم که آنان در توصیف افراد مشهور به قول «و این لفظ حسب روش مذکور، بر ثقه بودن فرد دلالت می»[4][/url”>.
وی سپس میان پیشدستی اهل سنت در تمییز افراد ثقه از ضعیف، و تأخر شیعه در این کار دست به مقایسه میزند و میگوید: – دوم- ملاحظه میکنیم علمای بزرگ شیعه اقدام به تألیف کتابی جهت جمع آوری اسامی افراد ثقه در محل واحد نکردهاند، ،علامه و ابن داود در قسمت دوم کتابهای رجالی خود، فقط نامهای افراد ضعیف، از قبیل منحرفان و افراد مورد طعن را در محل واحد ذکر کردهاند. علامه تعداد زیادی را ذکر کرده و ابن داود 565 نام را ذکر کرده است.
محقق کاظمی، مقدس أعرجی و سید محسن- م1227ﻫ- بزرگترین مجموعه از نام های افراد ضعیف- در روایت حدیث- را گردآوری کردهاند. در فائده اول- بعد از اثنی عشر- از جلد اول (ص257-418) نام آنها را ذکر کرده است، و سپس در فائده دوم جماعتی از مشایخ مورد طعن شیعه (ص419-501) را ذکر کرده و مناقشه و بحث مفصلی را بیان کرده است[5″>
.
محقق کتاب ابن الغضائری بار دیگر تأکید میکند که راویی که در شرح حال وی کندشود، زیرا ؛ و این مطلب قبلاً شرح داده شد. اگر تعداد ضعیفان محصور در مقدار معینی باشد، «اصل موثق بودن مؤمنان»، در مورد افرادی که انتسابشان به مذهب امامی ثابت شده است، مؤثر و کارگر واقع میشود، [6″>.
وی سپس تأکید میکند که این روش، یعنی بسنده کردن به منتسب بودن راوی به مذهب جهت ثقه دانستن وی، روش علمای قدیم است، و عمل به آن ما را از گرفتار آمدن به فضیحت حمایت میکند!!
شاید منظور وی از گرفتار آمدن به فضیحت این باشد که ممکن است آنان یک راوی را در جائی و به خاطر نیاز به او ثقه بدانند و سپس در جائی دیگر غافلگیر شده و ببینند که این راوی، روایتی را نقل کرده که با آنان همسو نیست، و این راوی را ضعیف بدانند و در این صورت این امر فضیحتی میشود، روش- قدما- را نقض کرده و از بنیان خراب میکند.
آنان راویی را نمیتوانند پیدا کنند که همه روایاتش مقبول باشد، زیرا این راوی همه چیزهائی را که به او منسوب شده است، روایت نکرده است، بلکه جعل شده و به وی نسبت داده شده است و این تناقض در راوی واحد موجب حیرت آنان میشود.
ممقانی میگوید: «»[7][/url”>.
همین موضوع سبب شده که محمد بن علی اردبیلی- م1101ﻫ- مؤلف کتاب «جامع الرواة» به خاطر عدم توانائی بر تمییز راویان از یکدیگر دچار حیرت شود، زیرا وی می
به همین دلیل دچار ناله و زاری شده و به درگاه سخاوتمند و فیاض مطلق نالید تا که با لطف پنهان خود، نقاب ابهام را از روی این مقصود بردارد. حتی او بعد از مدتهای طولانی در تفکر و در طلب کشف و روشن کردن این امر میباشد…… در باشند، معلوم الحال و صحیح شوند[8]
.
وی دست به دعا و ناله و زاری زده تا به طریقهای الهی و الهامی دست یابد !!
پس علما در طول هفت یا هشت قرن از قرن سوم تا قرن یازدهم نتوانستهاند آن را تصحیح نمایند و این طریقهای را که برای این عالم کشف شده است، نشناختهاند، چه وی توانسته طریقهای الهامی کشف کند که به وسیلهاش آن تعداد زیاد از روایات را تصحیح نماید.
حال به موضوع اشتباه در باره راویان برمیگردیم و نمونهای را در مورد ابوبصیر، یکی از بزرگترین راویان شیعه، که شناخت وی بر علمای شیعه مشتبه آمده است ذکر میکنیم. شیخ جعفر سبحانی میگوید: «. [9][/url”>.
اما چنان که ذکر شد، مشهور این است که این کنیه میان چهار نفر مشترک میباشد، و ابن داود و تفرشی و ممقانی به این قائل هستند.
ابوداود می گوید: ابوبصیر میان چهار نفر مشترک است:
1- لیث بن بختری؛
2- یوسف بن حارث بتری؛
3- یحیی بن أبوالقاسم؛
4- عبدالله بن محمد أسدی[10″>.
این چهار نفر چنان که در معجم رجال الحدیث آمده است، همه ثقه نیستند. اند که ابوبصیر مشترک میان ثقه و غیر آن است.این مختصری بود در مورد احوال کتب تراجم شیعی. از این مطلب قصور آن کتب در بیان حق مطلب روشن میشود.
– رجال الطوسي ص:17.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10445شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11016. -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
ابن تیمیه72
a-s-n
m-r-v
14/7/93