Home › انجمن ها › انتقاد از احادیث شیعه › فهم کج شیعه از حدیث ثقلین
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط mojahed.din در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1629
فهم کج شیعه از حدیث ثقلین
روافض بسيار زیاد به حدیث ثقلین استناد میکنند و ما را دعوت میکنند تا دینمان را از طریق عترت بگیریم و به عبارت دیگر اخذ دین و حدیث را از غیر طریق معصوم یعنی صحابه را جایز نمیدانند.
پس به انها میگوییم چگونه احادیث پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم در عهد پیامبر نشر شدند؟ و چه کسی احادیث را در آن زمان نشر کرد؟
طبعا پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم دین را تبلیغ میکرد و صحابه میشنیدند و به دیگر مردم انتقال میدادند
مردمی که در عصر پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم زندگی میکردند دینشان را از پیامبرشان به واسطه صحابه میگرفتند. آیا میگویید که دینشان صحیح نیست ؟
و انجا قبائلی بود که وارد اسلام میشدند در عهد پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم. و پیامبر نیز هر باز طبق معمول یک صحابی را برای ابلاغ دین و تعلیم اداب و امور دین به سوی انا می فرستاد. و این قبائیل دینشان را از پیامبرشان به واسطه صحابه میگرفتند. و همین امر دلیل بر جواز اخذ دین از صحابه میباشد و ردی بر فهم کج شیعه از ثقلین.
همچنین بعد وفات پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم و توسعه فتوحات و بلاد اسلامی و داخل شدن فوج فوج مردم به اسلام از جزیره عرب و ایران و روم و دیگر مکان ها… قران و احادیث پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم را از طریق صحابه میگرفتند. حال ایا اسلام آنها صحیح است؟
اگر بگویید اسلامشان صحیح نبوده است ، اسلام کسانی مانند روم ایران و عراق و… پس این مصیبت بسیار بزرگی است. و باعث میشود که نتیجه بگیریم که دین قبائلی که خود شخص پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم صحابه هایی را برای آنها میفرستاد نیز باطل بوده است. و حاشا از این سخن باطل
اما متاسفانه این فهم کج و باطل و گمراه الآن در نزد شیعه وجود دارد و میگویند اخد احادیث تنها از عترت پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم واجب است و از غیر ان مانند صحابه صحیح نیست.
سوال میکنیم که ایا چنین فهمی در زمانی که اسلام منتشر شد و به روم و ایران و عراق و افریقا رفت آیا مردم چنین فهمی داشتند؟
بعد از وفات پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم احدی از عترت وجود نداشت غیر از علی و حسن و حسین که خرد سال بودند. آیا کل مردمی که در ان زمان وارد اسلام میشدند به علی مراجعه میکردند؟؟
در آن زمان بعد از وفات پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم کتاب های احادیثی نوشته نشده بود برای مثال کافی نبود تا مردم به آن رجوع کنند و دینشان را از عترت بگیرند… و شبکه های مهواره ای مانند اهل بیت و .. نیز وجود نداشت تا علی در انجا سخن رانی کند و تمام مردم حرفش را بشنوند و مردم را اموزش دهد. پس ایا معقول است که بگوییم مردمی که در روم و عراق و افریقا بودند بر انها واجب بوده که این همه مسافت را طی کنند و دینشان را از علی بگیرند اما از صحابه ای که به کشوران رفته و حافظ قران بوده هم صحبت پیامبر بوده حافظ حدیث بوده و عالم دین بوده نگیرد؟؟؟؟
اصلا |ایا علی بن ابی طالب بعد از وفات پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم از مردم خواست و آنها را مجبور کرد که احادیث را تنها از خودش بگیرند؟ یعنی مردم را منع میکرد که احادیث و دین را از صحابه بگیرند؟ این چه خرافاتیست که شیعه به ان معتقد است؟؟
این سوال ما را روشن می سازد که سیدنا علی به هیچ وجه معتقد به این مسائل نبوده و کاملا ضد عقاید شیعه دوازده امامی بوده است.
حال به روافض میگویم که اگر مردم در زمان حیات پیامبر طبق دستور پیامبر دینشان را از صحابه میگرفتند و بعد از فوت پیامبر نیز در فتوحات دنیشان را باز از صحابه میگرفتند پس چه چیزی ما را منع میکند که در حال حاضر نیز دینمان را از علاوه بر عترت از صحابه نگیریم؟
اصلا این قرانی که صحابه آن را نقل و جمع کرده اند مگر نمیگویید که غیر محرف است؟ پس چطور نقل قران که از حدیث هم مهم تر است را از صحابه قبول کنیم اما نقل حدیث را از انان قبول نکنیم؟
و سوالی که متاسفانه هیچ جوابی برای آن وجود ندارد، حدیث ثقلین عام است و شامل همه ی عترت میشود. حسن و حسین هر دو از یک پدر هستند هر دو زیر کساء میروند چطور اولاد حسین که مادرشان دختر یزدگرد است معصوم میشوند اما اولاد حسن غیر معصوم؟ طبق کدام قانون و دلیل؟ ایا این مسئاله علاقه ای به مجوسیت ندارد؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4251شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4252———————-شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4253دوست غیر محترم بهتر بود جواب پست را میدادی به جای دست پا زدن.
گفتی کتاب خدا و عترت و اهل بیت پیامبر.
آفرین.. حال بیا ببینیم نزد شیعه کتاب الله و عترت چه جایگاهی دارد؟
قرآن را که تحریف شده میدانید و علمایتان میگویند قرآن اصلی نزد مهدی است
در اینجا ثابت کردم که ثقل اکبرتان هَبَاء مَّنثُوراً شده..
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1809
ثقل اصغرتان نیز تکفیر کردید و اهل بیت پیامبر که قبل از هرکسی همان ازواج پیامبر بود را طرد کردید و عملا هیچ تمسکی به اهل بیت در تشیع دیده نمیشود.
و معلوم نیست که چرا عترتی که شامل جمیع بنی هاشم میشود را اختصاص دادید به دوازده نفر.
البته باز هم این سوال را میپرسم که چندین بار در جاهای دیگه پرسیدم و کسی جواب نداد که مگر غیر از این است که حسن و حسین هر دو زیر کساء بودند؟ پس چرا اولاد حسین معصوم هستند و عترت حساب میشوند اما اولاد حسن عترت پیامبر نیست؟ این چه بامیست که دو هوا دارد؟ این دیگر چه دین متناقضی است؟ چرا باید اولاد حسین آن هم از شهربانو دختر یزدگرد مجوسی معصوم شوند؟ ایا این علاقه ای به مجوسی بودن روافض ندارد؟ و سوالات بی جواب دیگر.
شیخ مفید در مناقشه شیعه زیدیه میگوید:
هذا الخبر بأن يكون حجة لمن جعل الامامة في جميع بني هاشم أولى من أن يكون حجة لمن جعلها في ولد فاطمة عليها السلام لأن جميع بني هاشم عترةالنبي و أهل بيته بلا خلاف ، كتاب المسائل الجارودية ص 40
یعنی تمام بنی هاشم عترت پیامبر و اهل بیت اش است بلا خلاف!!
به هر حال ماندانستیم چگونه از اهل بیت پیروی میکنید ،احتمالا خرافات و اکاذیب و اسرائیلیاتی که کلینی و طوسی نوشته اند و به اهل بیت نسبت داده اند را پیروی میکنید.
پس نتیجه این شد که قران که ثقل اکبر است تحریف شده و صحیح آن الان نزد مهدی است ثقل اصغر هم که مهدی باشد در چاه قایم شده و عملا هیچ تمسکی به قران و سنت باقی نمانده تا قیام مهدی.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4254اما عجیب این است که این امامان معصوم خودشان از صحابه روایت میکردند و مسائلی بود که اگر صحابه نباشند خودشان علم به آن نداشتند برای مثال همین طوسی میگه که:
عن إسماعيل بن عيسى قال : سألت الرضا (ع) عن رجل أصابته جنابة فى شهر رمضان، فنام حتى يصبح ، أي شي عليه ؟ قال: لايضرّه هذا ولايفطر فإن أبي عليه السلام قال : قالت عائشة : إن رسول الله علية الصلاة والسلام أصبح جنبآ من جماع غير إحتلام.
كتاب تهذيب الأحكام للطوسي 4-293 والإستبصار 2-92 شيخ الطوسي
یعنی اسماعیل بن عیسی میگوید از امام رضا سوال کردم درباره ی مردی که در ماه رمضان جنب میشود و میخوابد تا صبح میشود، آیا چیزی بر او است؟ گفت: ضرری به او نمیرسد و افطار نکند چرا که جعفر صادق گفت: عایشه گفته که رسول خدا علیه الصلاه و السلام صبح میکرد درحالی که به خاطر جماع جنب بودند در غیر احتلام شدن.
میبینیم که امام معصوم این فتوا را نمیدانست مگر از طریق اهل بیت واقعی پیامبر که همانا ازواج پیامبر هستند.
و چرا امام معصوم از عائشه روایت کرده؟ پس علم غیبش چه شد؟ اینکه اراده کند بداند میداند چه شد؟
در ضمن ما از اصحابی روایت گرفته ایم که از پیامبر نقل کرده اند اصحابی که به شهادت قران خداوند از انها راضی شده و انها هم از خدا راضی شده اند. اصحابی که 23 سال در مکتب پیامبر درس خوانده اند اصحابی که مستقیما با وحی در ارتباط بودند و هدایت میشدند پس ما به وسیله این واسطه ها از پیامبر حدیث گرفته ایم و البته از دیگر امامانتان نیز حدیث داریم.
همچنین شما روافض نیز از امامانتان حدیث گرفته اید اما در این بین باید یک واسطه باشد که حدیث امامان را به شما برسانند. و شخصا خود امام نزد کلینی نرفته است و نگفته است بیا و این حدیث را از من بنویس.
برای مثال کلینی و امام حسن عسکری و امام مهدی هر سه در یک عصر زندگی میکرده اند اما کلینی از حسن عسکری هیچ روایتی ندارد از مهدی هیچ حدیثی نقل نکرده. چرا؟
کلینی در اصول کافی جزء 1 ص505 واقعه ی وفاتش را ذکر کرده اما حتی یک حدیث هم از وی روایت نکرده چرا؟ چرا از امام هم عصرش علم نگرفته؟ آیا او مشغول ذمه ی مسلمانان نخواهد بود؟ یا شایدم حسن عسکری از او بیزار بوده و میدانسته کذابی است که از پدرانشن به دروغ روایت مینویسد
یا للعجب کلینی امام وقتش را ترک کرده و از زراره یهودی که در ریش امام صادقش می گوزد و امام صادق لعنتش کرده گرفته، یا از کسانی که به شهادت خودشان متروک و ضعیف و دروغگو بوده اند ولی از حسن نگرفته . آیا این کفر به امام زمانش نیست؟
بگذریم…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4255———شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4256به هر حال باید یک واسطه بین امام و مسند نویس باشد که همان سند و رجال حدیث میباشد پس به هر حال شما هم دینتان را به واسطه گرفته اید.
اهل سنت علمی به نام علم حدیث و جرح و تعدیل دارد و امروزه تمام روایات اهل سنت بررسی شده و راست از دروغش جدا شده بر خلاف روافض که حتی یک کتابچه هم ندارند که به من بنده ی خدا بدهند و بگویند این کتابچه تنها احادیث صحیحی است که از امامان نقل شده. وقتی مهم ترین کتابتان که کلینی باشد به شهادت خود شیعیان نصف بیشتر آن ضعیف و باقی اش مرسل است از چه چیز پیروی کنیم؟ کوست اهل بیت و سخنانش؟
و شیعه از کسانی حدیث نقل میکنند که فاسد المذهب یا شراب خوار هستند اما چون شیعه خرافی هست برای قبول حدیثش کافی میباشد. این یک موضوع جداگانه میخواهد که بعدا به آن میپردازم ولی برای نمونه:ابان بن عثمان فاسد المذهب است لیکن روایتش روی چشم ماست!!!
منتهى المطلب للعلامة الحلي (1/56) : ” أبان بن عثمان الأحمر البجلي : أبو عبد الله مولاهم ، أصله كوفي ، سكنها تارة والبصرة أخرى . روى عن أبي عبد الله وأبي الحسن موسى عليهما السلام . له كتاب حسن كبير . عده الشيخ من أصحاب الصادق ( ع ) . وقال الكشي : إنه من الناووسية ، مع أنه عده من أصحاب الإجماع ، واستقرب العلامة قبول روايته وإن كان فاسد المذهب . رجال النجاشي : 13 ، رجال الكشي 352 ، 375 ، رجال الطوسي : 152، الفهرست : 18 ، رجال العلامة : 21 جامع الرواة 1: 12 ”
وقال الحر العاملي في وسائل الشيعة ( 30 / 206 ) :
( والثقات الأجلاء من أصحاب الإجماع وغيرهم يروون عن الضعفاء والكذابين والمجاهيل حيث يعلمون حالهم ، ويشهدون بصحة حديثهم ) .
یعنی ثقات از کذاب و ضعفا روایت میکرد با اینکه به حالش هم آگاهی داشت.
و در صفحه ( 30 / 244 ) :
( ومن المعلوم قطعا أن الكتب التي أمروا عليهم السلام بالعمل بها ، كان كثير من رواتها ضعفاء ومجاهيل .
و قطعا میدانیم که کتبی که امر شده ایم که به آن عمل کنیم بیشتر راویانش ضعیف و مجهلول هستند!!!
و فیض کاشانی در الوافی مقدمه ص 9 میگوید:
تراهم يختلفون في المسألة الواحدة على عشرين قولاأو ثلاثين قولا أو أزيد !!
بل لو شئت أقول : لم تبق مسألة فرعية لم يختلفوا فيها أو في بعض متعلقاتها . وهذا قاله في الوافي-المقدمة ص 9 .
یعنی در یک مساله واحد میدیمشان که تا بیست قول یا سی یا بیشتر نیز داشتند.
و این است سزای کسی که بخاری و مسلم را ترک کرده باشد
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4257و متاسفانه یکی از مشکلاتی که به خاطر ترک صحابه گریبان گیر تشیع شد عدم علم به دینشان بود و چون اصحاب را تکفیر میکرند دیگر کسی نبود تا از آنها دینشان را بگیرند و حلال و حرامشان را بشناسند. کلینی میگوید:
عن أبي عبد الله قال : ( كَانَتِ الشِّيعَةُ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ هُمْ لَا يَعْرِفُونَ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ وَ حَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ حَتَّى كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ فَفَتَحَ لَهُمْ وَ بَيَّنَ لَهُمْ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ وَ حَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ ) الكافي ج 2 ص 20
میبینیم که قبل از امام محمد باقر مناسک حجشان را نمیدانستند و حلال و حرامشان را نمیدانستد تا اینکه محمد باقر امد و برایشان مناسک حج و حلال و حرامشان را توضیح داد و یاد داد.
عجیــــــــــب است عجیب. شیعه ها به دوران جاهلیت بر گشته بودند!!! خخخخخخخخخخخخخخههه
البته طبیعی است یک تک امام نمیتواند دین را به هزاران نفر برساند و این است سزای کسی که از سواد اعظم مسلمانان جدا شده باشد.
باز هم بگذریم… برگردیم به کتاب الله و عترتی در کتب شیعه…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4258برگردیم به کتاب الله و عترتی در کتب شیعه…
1- عن أبي جعفر (عليه السلام) في مناظراته مع يحيى بن أكتم في حديث قال فيه: (قال رسول الله (“ص”) في حجة الوداع: قد كثرت علي الكذابّة وستكثر فمن كذب عليّ متعمداً فليتبوء مقعده من النار فإذ أتاكم الحديث فاعرضوه على كتاب الله وسنتي فما وافق كتابالله وسنتي فخذوا به وما خالف كتابالله وسنتي فلا تأخذوا به)
الإحتجاج / ج2 / ص 446و الصراط المستقيم – علي بن يونس العاملي ج 3 ص 156 و – بحار الأنوار – العلامة المجلسي ج 2 ص 225
یعنی جعفر صادق در مناظره ای که با یحیی بن اکتم داشته به او گفت: قال رسول الله ص در حجه الوداع بر من دروغ زیاد میبندند و هر کس عمدا بر من دروغ ببندند پس نشیمن گاهش را در آتش بیابد. پس اگر حدیثی دیدید آن را به کتاب خدا یعنی قران و سنتم عرضه کنید آنچه موافق قران و سنتم بود بگیرید و آنچه مخالف کتاب الله و سنتم بود پس قبول نکنید.
میبینیم که خود امام صادق میگوید چیزی که شنیدید به قران سنت عرضه کنید نه به قران و خودم.
2- ما روي عن البحار عن الكشي بإسناده عن يونس بن عبدالرحمن عن بعض أصحابنا سأله وأنا حاضر فقال له: (يا أبا محمد ما أشدك في الحديث وأكثر إنكارك لما يرويه أصحابنا فما الذي يحملك على رد الأحاديث فقال حدثني هشام بن الحكم انه سمع أبا عبد الله (عليه السلام) يقول: لا تقبلوا علينا حديثاً إلاّ ما وافق القرآن والسنة أو تجدون معه شاهداً من أحاديثنا المتقدمة فإن المغيرة بن سعيد لعنه الله دس في كتب أصحاب أبي أحاديث لم يحدث بها أبي فاتقوا الله). بحار الأنوار / ج2 / ص 249.
مختصر یعنی: هر کی خواست میگه شنیدم ابا عبد الله فلان چیز را گفت که امام میگیود هر حدیثی را که به ما نسبت داده اند قبول نکنید مگر اینکه موافق قران و سنت باشد یا شاهدی از خودم بر ان باشد. چراکه مغیره بن سعید خدا لعنتش کند به پدرم احادیثی نسبت داده که هیچ وقت پدرم آن را نگفته است.
3- قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) في حجة الوداع: (قد كثرت علي الكذابة، وستكثر. فمن كذب علي متعمداً فليتبوأ مقعده من النار. فإذا أتاكم الحديث فاعرضوه على كتاب الله وسنتي، فما وافق كتاب الله وسنتي فخذوا به، وما خالف كتاباللهوسنتي فلا تأخذوا به)
بحار الأنوار: ج2 ص225، رواية رقم 2.
4- وروى المعلى بن خنيس قال : سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول : ليكن من قولكم في قنوت الجمعة : اللهم ! إن عبيدا من عبادك الصالحين قاموا بكتابك وسنة نبيك صلى الله عليه وآله فاجزهم عنا خير الجزاء. مصباح المتهجد- الشيخ الطوسي ص 367
معلی بن خنیس میگوید شنیدم ابا عبد الله علیه السلام میگفت در آنچه در قنوت جمعه میگفت: بار الهی! من عبد و بنده ای از بندگان صالح تو هستم که با کتابت و سنت نبیت قیام کرده ام پس به ما جزای خیر بده.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #42595- وعن الحلبي في الصحيح قال سئلت ابا عبد الله ( ع ) عن الحج فقال تمتع ثم قال انا إذا وقفنا بين يدى الله [ تع*] قلنا يا ربنا اخذنا بكتابك وسنة نبيك وقال الناس رأينا رأينا ويفعل الله بنا وبهم ما اراد وما رواه الكليني عن عبيدالله يعنى الحلبي قال سال رجل ابا عبد الله ( ع ) وانا حاضر فقال انى اعتمرت في الحرم وقدمت الان متمتعا سمعت ابا عبد الله ( ع ) يقول نعم ما صنعت انا لا نعدل بكتاب الله عزوجل وسنة رسول الله صلى الله عليه وآله فانا إذا بعثنا ربنا اوردنا على ربنا قلنا يا رب اخذنا بكتابك وسنة نبيك وقال الناس رأينا رأينا فيصنع الله بنا وبهم ما شاء.
ذخيرة المعاد – المحقق السبزواري ج 3 ص 551 و – الحدائق الناضرة – المحقق البحراني ج 41 ص 321 و – مستند الشيعة – المحقق النراقي ج 11 ص 218 . – كتاب الحج – السيد الگلپايگاني ج 1 ص 11
6- أبو علي الاشعري ، عن محمد بن عبد الجبار ، عن أبن أبي نجران ، عن أبي جميلة ، عن جابر ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : يا معاشر قراء القرآن اتقوا الله عز وجل فيما حملكم من كتابه فإني مسؤول وإنكم مسؤولون إني مسؤول عن تبليغ الرسالة وأما أنتم فتسألون عما حملتم من كتاب الله وسنتي .
– الكافي – الشيخ الكليني ج 2 ص 606 :
ابا جعفر علیه السلام گفت: رسول خدا فرمودند: ای قرایان قران تقوای خدا پیشه کنید درباره آنچه حمل میکنید از کتابش پس من مسئول هستم و شما نیز مسئول هستید من مسئول تبلیغ رسالت هستم و شما سوال میشوید از انچه حمل کردید از کتاب الله و سنتم.
میبینیم که به شهادت کافی، پیامبر وظیفه ی حمل و ابلاغ قران و سنت را بر صحابه اش منجمله قاریان قران واگذار کرده. پس ادعای اینکه تنها عترت آن هم از نسل شهربانو این وظیفه را دارند کذب بسیار قبیحی است.
7- حدثنا محمد بن عمر البغدادي قال : حدثنا محمد بن الحسين بن حفص الخثعمي قال : حدثنا محمد بن عبيد قال : حدثنا صالح بن موسى قال : حدثنا عبد العزيز بن – رفيع ، عن أبي صالح ، عن أبي هريرة قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : إني قد خلفت فيكم شيئين لن تضلوا بعدي أبدا ما أخذتم بهما وعملتم بما فيهما : كتاب الله وسنتي وإنهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض .
كمال الدين وتمام النعمة- الشيخ الصدوق ص 235
در کتاب کمال الدین شیخ صدوق آمده رسول خداوند فرمود بین شما د. چیز میگذارم که بعد از آن هیچ وقت گمراه نمیشوید کتاب الله و سنتم و این دو از هم جدا نمیشوند تا وقتی که در حوض به من برسند.
شیعه میگوید قران و مهدی از هم جدا نمیشود.خخخخخخخه . آخر مگر نمیبینید که 1200 ساله در چاه قایم شده و یک جمله هم نمیگوید. این همراهی به چه دردی میخوره. وقتی که زنده بود جناب کلینی یک تک حدیث هم نه از خودش نه از پدرش روایت نکرده اما الان که غیب شده با قرانه؟ خزعبلات یعنی همین. به نظرم هضم عقیده ی تثلیث نصاری اینکه میگن یکی سه تاست و سه تا یکی است آسان تر است از هضم اینکه مهدی و قران با هم هستند لیکن با هم هم نیستند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #42608- : محمد بن عمر البغدادي عن محمد بن الحسن بن حفص ، عن محمد بن عبيد ، عن صالح بن موسى ، عن عبد العزيز بن رفيع عن أبي صالح عن أبي هريرة قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : إني قد خلفت فيكم شيئين لن تضلوا بعدي أبدا ما أخذتم بهما وعملتم بما فيهما : كتاب الله وسنتي ، فإنهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض.
بحار الأنوار – العلامة المجلسي ج 32 ص 132
9- وقوله في حجة الوداع : قد كثرت علي الكذابة ، وستكثر : فمن كذب علي متعمدا ، فليتبوأ مقعده من النار . فإذا أتاكم الحديث فاعرضوه على كتابالله وسنتي . فما وافق كتابالله فخذوا به ، وما خالف كتاب الله وسنتي فلا تأخذوا به
– مستدرك سفينة البحار – الشيخ علي النمازي ج 9 ص 80 :
10- عن أبي جعفر الباقر قال : ” قرأ رسول الله : * ( ولتكن منكم أمة يدعون إلى الخير ) * ثم قال : الخير اتباع القرآن وسنتي “.
– مكاتيب الرسول – الأحمدي الميانجي ج 1 ص 499 :
و بسیار احادیث دیگر که به نظرم همینقدر برای کسی که تعصب نداشته باشد کافیت اما اگر برای کسی که تعصب داشته باشد ده جلد کتاب که درباره ی کتاب الله و سنتی هم بیاورم کافی نخواهد بود.
در این احادیث اشاره به کتاب الله و سنت پیامبر شده. کتاب الله را که عثمان جمع کرد و به عقیده ی شیعه این قران را ظالمان تحریف کردند پس ثقل اکبر رفت پی کارش. ثقل اصغر هم که اهل بیت است از آن ازواج پیامبر را تخطئه کردید و حسن بیگناه که زیر کساء بود را تخطوه کردید و اهل بیت پیامبر شد مهدی که 1200 ساله در چاه قایم شده و دین را سوراغ سبمه ها و موش و جک و جانوران آنجا احتمالا تبلیغ میکند!!!!!!
از جیبمان نیز حرف نزدیم همش از کتب شیعه بود. برای مثال:
أبو الحسن على بنابراهيم الهاشمي القمى میگوید: فالقرآن منه ناسخ، ومنه منسوخ، ومنه محكم، ومنه متشابه، ومنه عام، ومنه خاص، ومنه تقديم، ومنه تأخير، ومنه منقطع، ومنه معطوف، ومنه حرف مكان حرف، ومنه على خلاف ما انزل الله… واما ما هو محرف منه فهو قوله ” لكن الله يشهد بما انزل اليك في على انزله بعلمه والملائكة يشهدون ” وقوله ” يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك في على فان لم تفعل فما بلغت رسالته وقوله ” ان الذين كفروا وظلموا آل محمد حقهم لم يكن الله ليغفر لهم ” وقوله ” وسيعلم الذين ظلموا آل محمد حقهم اي منقلب ينقلبون ” وقوله ” ولو ترى الذين ظلموا آل محمد حقهم في غمرات الموت ” ومثله كثير نذكرهفي مواضعه. تفسير القمي ص37-46 المؤلف: لابي الحسن على بنابراهيم القمي (ره!!!) المصحح: السيد طيب الجزائري الناشر: مؤسسة دار الكتاب للطباعة والنشر قم،الطبعة: الثالثة / شهر صفر عام 1404
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4261یعنی: علی قمی صاحب تفسیر مشهور و از کبار علمای شیعه میگوید: قران ناسخ و منسوخ دارد بعضی از آن محکم بعضی متشابه بعضی عام است و بعضی خاص و بعضی تقدیم و بعضی تاخیر و بعضی منقطع است و بعضی معطوف و بعضی هم تحریف یک کلمه و بعضی از ان کلا خلاف انچه که خدا نازل کرده است میباشد…( بعد در ادامه برای هر کدام از اینها مثال هایی میزند تا میرسد به ترحیف قران!!!) اما انچه که تحریف شده است آن قول خداوند است که میفرماید« لكن الله يشهد بما انزل اليك في على انزله بعلمه والملائكة يشهدون166 نساء » و همچنین قول خداوند که میفرماید« يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك في على فان لم تفعل فما بلغت رسالته 70 مائده» و قول دیگر خداوند که تحریف شده است« ان الذين كفروا وظلموا آل محمد حقهم لم يكن الله ليغفر لهم167 نساء» و باز قول خداوند « وسيعلم الذين ظلموا آل محمد حقهم اي منقلب ينقلبون 227 شعرا» و قول او« ولو ترى الذين ظلموا آل محمد حقهم في غمرات الموت 93 انعام»” و مثل اینها بسیار زیاد است و در مواضع دیگر کتاب بیان شده است.
پس قران تحریف شده نمیتواند مایه ی هدایت باشد. میتواند؟ جواب بده.
و در آخر شما ننه قمری محترم که باد در گلوت کرده قب قب میکنی به جای چرت و پرت نویسی و معرکه گیری رد علمی اگر داری بنویس و گرنه ساکت باش تا بزرگتر از خودت بیاید وحرف بزند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4263بسم الله الرحمن الرحیم والصلاة علی سیدنا محمد و آل سیدنا محمد سیما احمد بن الحسن عجل الله فی فرجهاما جناب مجاهد همانطور که حتما دیدی من پاسخ به شبهات تو را داده بودم ولی نمیدانم چرا تبدیل به خط تیره شده اند.الله اعلم!!!! همچنین اگر ملاحظه کرده باشی در آخر نوشته ام ادامه دارد..
همچنین تو شبهات دیگری را علاوه بر شبهات قبلی (که حجمشان کم نیست)مطرح کرده اید که با توجه به نزدیکی فصل امتحانات زیاد فرصت نمیکنم.ولی در حد توانم به آنها پاسخ خواهم داد.
در باره اخذ دین از صحابه که گفته ای:تکلیف کسانی که دینشان را از صحابه گرفته اند چه میشود؟؟
جواب:مسلما این حرف شما بر پایه نظریه موهومی عدالت صحابه است.اما نظر شیعه درباره این است که الصحابه علی قسمین.صحابه ای که بر عهد خود با پیامبر مانده و بعد از وفات ایشان دین را از مجرای اصلی آن گرفتند و به مردم ابلاغ کردند و از روی اجتهاد و رای و قیاس و و نظر شخصی عمل نکردند و صحابه ای که عهد شکنی کردند و خود را صاحب اجتهاد و فتوی(مستقل از اهل بیت)قرار دادند و در این مقام به تبلیغ دین(به گمان خودشان)پرداختند.همچنان که بسیاری از اختلافات در دین به سبب عدم توجه به منبع اصلی آن یعنی عترت بوده است.و اگر تمامی مسلمانان بعد از پیامبر احکام را از اهل بیت معصوم ایشان اخذ میکردند مسلما اختلاف ها ایجاد نمیشد.در این بین متاسفانه اهل سنت با فاصله گرفتن از اهل بیت چاره ای جزء تمسک به اجتهاد و قیاس و اجماع و عقل پیدا نکردند و این آغاز اختلافات.در میان عده قلیلی از شیعه نیز این فاجعه به وجود آمد و با وارد کردن اجتهاد و اجماع در دین سبب بروز اختلافاتی در دین شده اند.که مسلما مصداق سخن امام زمان میباشند که پس از ذکر ویژگی های علما میفرمایند:این نشانه ها نیست مگر در بعضی از علمای شیعه نه در همه آنها»
اما شبهات تازه جناب مجاهد:
گفته ای:معلوم نیست که چرا عترتی که شامل جمیع بنی هاشم میشود را اختصاص به دوازده نفر داده اید
جواب:ابتدا لازم است کلمه عترت را از لحاظ لغوی بررسی کنیم.لغویان اهل سنت در این باره چه گفته اند؟؟
جوهری در کتاب صحاح مینویسد«عترة الرجل:نسله و رهطه الادنون» صحاح اللغة ج2 ص735
ابن اثیر مینویسد:«عترة الرجل و اسرته و فصیلته و رهطه الادنون» لسان العرب ج4 ص538
ابن اثیر در کتاب النهایة پس از نقل حدیث ثقلین مینویسد:«مراد از عترت اخص اقارب پیامبر است»انهایة فی غریب الحدیث ج3 ص177
ابن اعرابی میگوید:«قال ابن الاعرابی:العترة:ولد الرجل و ذریته و عقبه من صلبه.قال:فعترة النبی صلی الله علیه و آله ولد فاطمة البتول علیها السلام» لسان العرب ج4 ص538
ترجمه:«ابن اعرابی میگوید:عترت فرزندان مرد و از نسل اوست.و عترت پیامبر فرزندان فاطمه میباشد
با توجه به آنچه بیان شد مراد از عترت مطلق اقارب و خویشاوندان نیست.افزون بر اینکه پیامبر در حدیث ثقلین عترت را به اهل بیت تخصیص داده اند.و فرموده اند:انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی
حکیم ترمذی با همه تعصبش در کتابش به نام نوادر الاصول در ذیل حدیث ثقلین میگوید:«فقول رسول الله صلی الله علیه و آله:لن یفترقا حتی یردا علی الحوض واقع علی الائمة منهم السادة لا غیرهم» نوادر الاصول ص69 به نقل از نفحات الازهار ج2 ص341
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4264ترجمه:گفتار پیامبر اکرم که میفرمایند:آن دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا کنار حوض بر من وارد شوند,منطبق بر ائمه سادات است نه دیگران]»جناب مجاهد اصلا یه چیزی بگم؟؟ریاضی بلدی؟؟اگه بلدی از عبارات زیر اشتراک بگی
عترت+اهل بیت+(لن یفترقا)=؟؟؟
مسلما در دور اول زنان پیامبر(با فرض اینکه شامل اهل بیت باشند)از دور خارج میشوند.چون از عترت نیستند.
در دور دوم بقیه بنی هاشم نیز از دور خارج میشوند.چون از اهل بیت نیستند.همچنین به این دلیل که مشمول آیه تطهیر نیستند که بتوانند قرین قرآن قرار بگیرند.
گفته ای:حدیث ثقلین عام است و شامل همه عترت میشود.حسن و حسین هر دو زیر کسا بوده اند و از یک پدر.چطور اولاد حسین که مادرشان دختر یزدگرد است معصوم میشوند ولی اولاد حسن غیر معصوم؟؟طبق کدام دلیل؟آیا این مساله علاقه ای به مجوسیت ندارد؟؟
جواب:به همان دلیلی که حضرت فاطمه مشمول آیه تطهیر میشود ولی سایر دختران پیامبر نه.به همان دلیلی که امام حسن و امام حسین مشمول آیه تطهیر میشوند ولی سایر نوادگان پیامبر نه.و اون دلیل چیه؟؟؟شایستگی-تقوا-برتری
همون دلیلی که نبوت از نسل بعضی از پیامبران ادامه پیدا کرد ولی از نسل بعضی از آنها ادامه نداشت.و این به معنی این نیست که مثلا اولاد امام حسن علیه السلام با تقوا نبوده اند.بلکه این حرف در مقام مقایسه است.
ابن حجر مکی میگوید:«فاهل البیتمنهم اولی منهم بذلک لانهم امتازوا عنهم بخصوصیات لا یشارکهم فیه بقیة قریش…ثم احق من یتمسک به منهم امامهم و عالمهم علی بن ابیطالب کرم الله وجهه…و کذلک خصه صلی الله علیه و آله بما مر یوم غدیر خم» الصوائق المحرقة ج2 ص442-443ترجمه:پس اهل بیت بر این امر از دیگر قریش شایسته ترند.چرا که انان دارای ویژگی هایی هستند که بقیه قریش دارای آنها نیستند.آن گاه شایسته ترین فرد بر این امر پیشوا و دانشمند انان علی بن ابیطالب است که پیامبر در روز غدیر خم به این اختصاص داد.
عبدالحق دهلوی میگویدـمراده هنا من العترة اخص عشیرة و اقاربه ای اولاده و ذریته»اشعة المعات فی شرح المشکاة ج4 ص681
به نقل از تشیید المراجعات ج1 ص112ترجمه:منظور از پیامبر در این جا(حدیث ثقلین) از عترت,خویشان و عشیره خاص ایشان یعنی فرزندان و ذریه اوست.
منادی در شرح الجامع الصغیر میگوید:«و هم اصحاب الکساء الذین اهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا» فیض القدیر ج3 ص19
اما آنچه درباره احادیث مربوط به دعوت ائمه به سنت گفتی
جواب:(با فرض صحت احادیث):
1)اصولا این احادیث هیچ منافاتی با کلام شیعه ندارد.زیرا اطاعت از سنت پیامبر بر همه مسلمانان واجب است.اما کدام سنت؟؟مسلما سنتی که از اهل بیت(معصوم) اخذ شود نه غیر معصوم
2)عترت حامی و پاسدار حریم سنت است.به این معنی که سنت جزیی از کتاب الله است و در کتاب نهفته است و عترت پاسدار و مجری کتاب است.اصولا سنت منهای عترت کاغذ و مرکبی بیش نیست.آگاهان و آشنایان به کتاب و سنت مجریان و مفسران آن میباشند و آنان جز عترت یعنی ائمه اطهار علیهم السلام نیستند.اصلا عترت نه در برابر سنت است و نه در برابر قرآن,حتی در کنار این دو نیز نیست.بلکه راهی منطقی و مستقیم و مطمعن به قرآن و سنت است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #42653)اگر شما میگویید که سنت را دریابید پس چرا جناب عمر در آخرین لحظات عمر پیامبر با گفتن حسبنا کتاب الله از نوشتن سنت جلوگیری کرد؟؟چرا جناب ابوبکر این سنت پیامبر را(500 حدیث بخت برگشته) را آتش زد؟؟و چرا بر بالای منبر از نقل شفاهی سنت آن حضرت منع کرد و گفت:«لا تحدثوا من رسول الله شیئا» تذکره الحفاظ ذهبی ج1 ص33چرا به مدت صد سال خلفای اولیه از نوشتن این سنت گران سنگ پیامبر جلوگیری کردند؟؟بلکه بسیاری از علمای اهل سنت این منع تدوین را به پیامبر نسبت دادند؟؟آیا عاقلانه است که پیامبر سنتش را به عنوان یادگار واجب الاطاعة معرفی نماید ولی از ضبط آن جلوگیری کند تا صحابه و تابعین او مجبور باشند در اثر نبودن نص در مسائل به قیاس و استحسان و مصالح مرسله سر ذرایع پناه ببرند؟؟
4)سنت پیش از قرآن نیاز به حافظ و مفسر است تا مرجع امت در اصل سنت و تفسیر آن باشدزیرا سنت و قرآن صامت,مانع اختلاف امت نیست(به تنهایی) و نیازمند یادگار دیگر پیامبر(حجت ناطقه)اهل بیت هستیم.
درباره حدیث کتاب الله و سنتی که گفته ای:
جواب:اولا ابن حدبث در کتب خودتان نیز سند درست و حسابی ندارد چه برسد به کتاب های ما
درباره حدیث کتاب الله و سنتی در کتاب کمال الدین:
جواب:این حدیث از ابی هریره هست.حتما میدونی که ابی هریره برای شیعه اعتباری ندارد.و این حدیث را جناب علامه از اهل سنت روایت کرده و در سندش میگه:«ذکر هذه الروایة عن ابی هریرة بهذا اللفظ هنا لا یناسب المقام اللهم الا ان یکون المراد ذکره لبیان تحریف ابی هریرة لفظ الحدیث او ایراد جمیع ما سمعه» پس این روایت به درد لای جرز میخورد
درباره حدیث:«عن ابی جعفر الباقر قال:قراء رسول الله ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر»ثم قال:الخیر اتباع القرآن و سنتی»
جواب:مجاهد تو هنوز نمیدونی که الدرالمنثور از کتب شیعه نیست؟؟
در پاورقی حدیث نوشته شده:«الدرالمنثور ج2 ص62
درباره ابان بن عثمان الاحمر که حدیث آوردی و گفتی که شیعه از شراب خوار و فاسد المذهب روایت نقل کرده:
جواب:1)این تهمتی بود که برخی از افراد به ابان بن عثمان میزدند و آن تهمت شراب خواری نبوده بلکه پیروی از فرقه ناووسیه بوده است و علامه در مقام رفع این اتهام این حرف را زده است که با این حرفش او را تبرئه کند.
2)الان معلوم میشود که راویان شیعه شرابخوار بوده یا راویان اهل سنت:
1)محمد بن یحیی بن ابن سمینة
الاسم:محمد بن یحیی بن ابی سمینظ:مهران البغدادی,ابوجعفر النمار
الطبقه:10:کبار الآخذین عن تبع الاتباع
الوفاة:239 ه
روی له:د(ابوداود)
رتبته عنر الذهبی:ثقه
رتبته عنر ابن حجر:صدوق
ولی این راوی به اصطلاح ثقه رامتهم به شمر خمر نموده اند:
«قال ابوبکر المروذی:قیل لابی عبدالله-احمد بن حنبل:ای احب الیک ابی سمینة او محفوظ یعنی ابن ابی توبة؟قال:لا,ابن ابی سمینة قد کتب الحدیث و کتب.لولا ان فیه تلک الخلة یعنی الشرب یعنی شرب النبیذ علی مذهب الکوفیین» تهذیب الکمال ج26 ص616 میزان الاعتدال ج4 ص64
ترجمه:از احمد بن حنبل سوال شد که آیا روایت ابن ابی سمینة در نزد تو بهتر است یا ابن ابی توبة؟گفت:روایت ابن ابی سمینة.البته اگر اهل نبیذ نبود»
جالب است که ذهبی این راوی را توثیق کرده است و ابوحاتم و به تبع او ابن حجر این راوی را صدوق نامیدند!!!
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دوست عزیز اگر به حدیث معتبر ثقلین دقت کنی تمام سوالات بی ربطت پاسخ داده میشود.
اینقدر از این حدیث وحشت داری که نخواستی آن را یک بار هم بنویسی!!
ولی من مینویسم ببینیم این مجاهد جون ما از چی میترسه
«قال رسول الله صلی الله علیه و آله :انی تارک فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی احدهما اعظم من الآخر ما کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی و لن یفترفا حتی یرد علی الحوض.فانظروا کیف تخلفونی فیهما»صحیح ترمذی حدیث3788
ترجمه:رسول الله فرمودند:همانا من در میان شما چیزی به یادگار میگذارم که اگر به آن تمسک جویید بعد از من هرگز گمراه نمیشوید,که یکی از آنها قرآن کتاب خدا از دیگری بزرگتر است و ریسمانی کشیده شده از آسمان به زمین است و دیگری عترتم اهل بیتم و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا در حوض بر من وارد شوند.پس ببینید که بعد از من چگونه درباره آنها رفتار خواهید کرد.
مجاهد جون حق داری از این حدیث بترسی چون همین یه حدیث کل مذهبتو به باد فنا میده
خب لازمه ابتدا نکاتی از این حدیث که هیچ وقت جوابی به اونها داده نشده آورده بشه تا بعد ببنیم سوالای مجاهد جون چقدر پوچه
1)قرآن و اهل بیت همیشه همراه یکدیگر و جدایی ناپذیرند و آنها که طالب حقایق قرآن اند باید فقط به اهل بیت رجوع نمایند
2)همانگونه که پیروی از قرآن بدون هیچ قید و شرطی واجب است پیروی از اهل بیت نیز بدون قید و شرط واجب است
3)اهل بیت معصوم اند:زیرا جدایی ناپذیر بودن آن از قرآن از یک سو و لزوم پیروی بی قید و شرط از آنان از سوی دیگر دلیل روشنی بر عصمت آن ها از خطا و اشتباه است.چرا که اگر آن ها خطایی داشته باشند از قرآن جدا میشدند و پیروی از آنان مسلمانان را از گمراهی و ضلالت بیمه نمیکرد.واین که میفرماید:با پیروی از آنان دربرابر گمراهی ها مصونیت دارید(لن تضلوا)دلیل روشنی بر عصمت آنهاست.همانطور که در آیه اطاعت از اولی الامر,اطاعت از آنان را بی قید و شرط بیان فرموده همانطور که اطاعت از خدا و رسول بی قید و شرط است و این یعنی عصمت از خطا.و اگر آنها معصوم نبودند دعوت خدا بر اطاعت از آنان دعوت بر عصیان بود(اگر قائل باشیم که ممکن است خطا بکنند)
4)پیامبر فرمودند:لن تضلوا یعنی هرگز گمراه نمیشوید.ایشان میتوانستند بگویند لا تضلوا.ولی با این جمله تاکید ایشان بر این امر اثبات میشود.
5)پیامبر فرمودند:این دو همیشه با هم هستند تا در کنار حوض کوثر نزد من آیندواین به خوبی نشان میدهد که در تمام طول تاریخ اسلام فردی از اهل بیت به عنوان پیشوای معصوم وجود دارد و همان
گونه که قرآن همیشه چراغ هدایت است آنها نیز همیشه چراغ هدایت اند.پس باید کاوش کنیم و در هر عصر و زمان آنها را بیاییم.این مطلبی است که برخی از اهل سنت نیز مانند سمهوری به آن تصریح کرده اند.(خلاصه عبقات الانوار ج22 ص285)
5)از این حدیث شریف استفاده میشود که جدا شدن یا پیشی گرفتن از اهل بیت پایه گمراهیست و هیچ انتخابی را نباید بر انتخاب آنها مقدم داشت
6)آنها از همه افضل و اعلم و برترند
ادامه دارد…