Home › انجمن ها › شرکیات. توسل، شفاعت و بدعت › فلسفه توسل چیست؟؟(بخش دوم)
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط یه دوست در 10 سال، 2 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9196شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9197
جناب حبیب ، سخن شما مبنی بر ایمان به توحید و دوری کردن از شرک سخن کاملا درستی است. لا اله الا الله.
اما حیوانات و از طرفی انسان ها و … ،همگی، طبق ایات قران و مبانی عقلی دارای منافع، قدرتهای عادی و غیر عادی، تدبیر، خلق کردن و… هستند. وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا ۗ لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿٥﴾ نحل قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ …. نمل إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ ۖ لَوْلَا أَن تُفَنِّدُونِ ﴿٩٤﴾ یوسف فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا ﴿٥﴾ نازعات و الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ ﴿٨﴾ فجر و بهره گیری از این منافع و قدرت ها، به حکم عقل و قران جایز یا لازم است. و به حکم عقل و قران، درخواست از انسانها اشکال ندارد و بلکه در مواردی لازم است. إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ 160 اعراف قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ﴿٩٧﴾ یوسف أَلْقَاهُ عَلَىٰ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا 96 یوسف و سایر آیات که پیش تر گفتم.خداوند، استقلال و مالکیت را از غیر خود نفی می کند. مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ ۖ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ ۗ … ﴿٧٥﴾ قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ۚ وَاللَّـهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٧٦﴾ مائده وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ ۚ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّـهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿١٨﴾ یونس وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿٨٦﴾ زخرف و همه قدرت ها را از خودش می داند. أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعًا 165 بقره و لذا نمی توان به این دلیل که موجودی قدرت دارد یا شفاعت می کند او را اله و رب دانست و او را عبادت کرد. لذا خداوند می فرماید که بنده هستند نه اله. وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَـٰنُ وَلَدًا ۗ سُبْحَانَهُ ۚ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ ﴿٢٦﴾ انبیاء و لذا کسی که برای غیر الله قدرت مستقلی قائل شود گرفتار شرک شده است. و این، به معنای این نیست که غیر خداوند، قدرت های عادی و غیر عادی ندارند و درخواست و استفاده از آنها شرک است. نفی استقلال و ربوبیت خداوند، در واقع امکان پذیر نیست فقط این فکر و باور ناقص انسان ها است که برای یک موجود، قدرت مستقل از خداوند قائل می شوند. و الا هیچگاه خداوند از قدرت مخلوقات و درخواست از آنها، به عنوان شرک، نهی نکرده است.آیات قران و سنت و عقل، مسئله توسل را جایز می داند. که پیش تر، بیش تر توضیح دادم.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9198دوست عزیز خودتون کراهت داشتید ادامه آیه رو ترجمه کنید! چرا نمیخواهید قبول کنید که علمای شیعه مخاطب اصلی را تغییر دادند نمیدانم چرا از خدا نمیترسند! اگه باور ندارید این آیات رو هم مشاهده بفرمایید که چگونه سعی در تغییر مخاطب اصلی آیه را دارند !! لینک از سایت تدبر : tadabbor.org/?page=tadabbor&SOID=19&AYID=86,87&TPIV=T1 ﻭَ ﻧَﺴُﻮﻕُ ﺍﻟْﻤُﺠْﺮِﻣﻴﻦَ ﺇِﻟﻰ ﺟَﻬَﻨَّﻢَ ﻭِﺭْﺩﺍً (86) ﻻ ﻳَﻤْﻠِﮑُﻮﻥَ ﺍﻟﺸَّﻔﺎﻋَﺔَ ﺇِﻻَّ ﻣَﻦِ ﺍﺗَّﺨَﺬَ ﻋِﻨْﺪَ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤﻦِ ﻋَﻬْﺪﺍً (87) ﻭ ﮔﻨﻪ ﮐﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺟﻬﻨﻢ ﺑﺮﺍﻧﯿﻢ .[86] ﺷﻔﺎﻋﺘﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﯼ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﭘﯿﻤﺎﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ [87مریم]شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9199سلام . میشه ربط این آیات رو با این آیه مشخص کنید ( ﺃَﻻ ﺑِﺬِﻛﺮِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺗَﻄﻤَﺌِﻦُّ ﺍﻟﻘُﻠُﻮﺏ ) با منطق شما اگر ما ذکر مرده رو به جای ذکر خداوند جایگذین نکنیم یعنی به آخرت ایمان نداریم !! بذار برات روشن کنم که ما هیچ فرقی بین ذکرسازی اسم یک انسان زنده با مرده قائل نیستیم اگه فرد زنده باشه ما مجاز به ذکرسازی نیستیم. مثال آقای خامنه ای که زنده هستند مجاز هستیم به ایشان متوسل بشیم و بخواهیم برایمان دعا کند ولی مجاز نیستیم اسم ایشان را ذکر کنیم و به جای خدا ایشون را صدا بزنیم در هنگام انجام کارها : (یا خامنه ای مدد) یا (خامنه ای یارت) یا در هنگام خطر : (یا خامنه ای) خلاصه در همه احوالاتی که خدا را میخوانیم به جاش ایشان را بخوانیم و اسم شان را ذکر کنیم . به نظر شما ما مجاز هستیم به جای خدا اسم دیگران را ذکر کنیم !؟؟ ﻭَ ﺍﺫْﮐُﺮِ ﺍﺳْﻢَ ﺭَﺑِّﮏَ ﻭَ ﺗَﺒَﺘَّﻞْ ﺇِﻟَﻴْﻪِ ﺗَﺒْﺘﻴﻼ[ً8] ﺭَﺏُّ ﺍﻟْﻤَﺸْﺮِﻕِ ﻭَ ﺍﻟْﻤَﻐْﺮِﺏِ ﻻ ﺇِﻟﻪَ ﺇِﻻَّ ﻫُﻮَ ﻓَﺎﺗَّﺨِﺬْﻩُ ﻭَﮐﻴﻼً [9] ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻝ ﺑﺒﻨﺪ! (8) ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺷﺮﻕ ﻭ ﻏﺮﺏ ﮐﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩﯼ ﺟﺰ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺖ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭﮐﯿﻞ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻦ (9 مزمل).شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9200بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
در اینکه حتی مشرکین در مافوق بودن قدرت الهی مجبور به اقرار هستند واضح است.
اصلا” مفهوم شرک با هر گرایش و بینشی نهایتا” جز این نمی تواند باشد.
نقص تاویل و برداشت مشرکین است که جای تامل و اصلاح دارد.
الله سبحانه و تعالی فعال ما یشاء است و بر اراده خود هر خواستی را عملی می کند.
دین مرضی الله جل جلاله اسلام است و تنها ماموریت همه انبیای الهی ابلاغ دین اسلام بوده و لاغیر.
محور اصلی و پیام راستین دین مبین اسلام توحید است و تبیین خطرات ناشی از شرک و توسلات نا بجا.
کلمه لا اله الا الله مبین همین معنا است و با نفی هر گونه الوهیت غیر الله اورا واحد و قادر و صمد و حق مطلق می داند.
همه تلاش و ماموریت انبیا در ابلاغ و تبیین همین معنا بوده و بسته به ظرفیت های زمانی و مکانی نوع دعوت و تثبیت حقانیت انبیا در خور شرایط به گونه قابل فهم مردم عصر خود به وقوع پیوسته.
با ختم نبوت و اکمال دین و اتمام نعمت، بلاغت عقل و نعمت اتم اعلام شد.و خواست الله و رضایت او به روشنی در تعیین دین اسلام به عنوان تنها راه نجات و رستگاری معین و تبیین شد.
به عبارت ساده لزوم استمرار ارسال نبی منتفی دانسته شده.و قابلیت فهم حقایق از طریق مبانی متقن و عقل بالغه بر مردم ابلاغ شد.
ارتجاع و جا ماندن در دوران گذشته یا بر اساس کج فهمی و یا بر اساس تاویلات نا صواب توسط غافلین و عاجزین از درک پیام رسا و روشن خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله وسلم با هر نیتی که بوده و هست صورت گرفته و عامل انحراف از راه راست و وصل به حقیقت شده است.
اگر قبول داریم و حتما” هم چنین است که بشر امروز به برکت اکمال دین و اتمام نعمت و بلاغت عقل توانایی لازم در درک و استنباط حقیقت را دارا است،دیگر باورهای ارتجاعی که نتیجه عدم درک نعمت بالغه و رشد اجتماعی می باشند نمی توانند عرض اندام کنند.لذا به خرافات و پیش فرض ها و قیاس های باطل و از جمله حوادث قبل از ختم نبوت تمسک می جویند.و به عینه شاهد انتساب موهوم کرامات خارق العاده و نقل خواب و سایر رخداد های تاریخی که در عصر حاضر موضوعیت ندارند به افراد خاص و مفروض و موهومشان هستیم.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9201…شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9202جناب حبیب جالب است که من از قران و ایاتش سخن میگویم و شما هر بار به خطابه خوانی کفایت می کنید.
من از توحید که از ابتدای خلقت بشر بوده است و سخن تمام ادیان است سخن می گویم اما شما از تاریخ گذشته شدن قصه های قران و … سخن می کنید.
حال ما که به انچه از سوی خداوند نازل شده ایمان داریم و انرا تاریخ گذشته نمی دانیم باید خجالت بکشیم یا شما که مدام انچه با تفکر و خطابه هایتان نمی سازد را تاریخ گذشته می دانید.
متاسفانه به ادعای شما باید نعوذ بالله این قصص قران و این ایات گفته شده را، مصداق اساطیر الاولین بدانیم.
حال این ادعاهای شما به کفر و شرک نزدیکتر است یا آیات قران و سنت پیامبر ص ؟
آیا خطابه های شما به حق نزدیکتر است یا آیات کتاب حق؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9203برادر ضمیر ها را مشخص کردم اما در مورد شهد بالحق و ادامه قبل تر مفصل توضیح دادم. اگر می خواندی متوجه میشدی که استثنا منقطع است. نمی دانم چه قدر با این مسائل اشنا هستی خوب شاید بی اطلاعی.
درباره ایه سوره مریم شما بفرمایید مخاطب اصلی آیه چه چیزی بوده است که این علمای شیعه آنرا تغییر داده اند؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9204بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
به روشنی در عرایض خود بر اصالت آیات قرآن کریم و لزوم پیروی از سنت صحیح نبوی اشاره داشته و بر آن باورمندم.
و اگر ذکری از گذشتگان در نصوص آمده بی تردید بر اساس حکمت و قابلیت استفاده و عبرت بوده و اتفاقا” اختلاف اساسی بین موحدین مسلمان با شخصیت پرستان ملبس به لباس دین در همین مورد است.
قصص قرآن و ذکر وقایع و انجام امر صالحان و عاصیان افسانه نیست.و اثرات اعمال و باورهاست که تبیین شده است.
اساطیرالاولین همان باورهای خرافی و الحادی و موهومی است که در حال حاضر در جریان های انحرافی شاهد تکرار آنها در قالبهای بدیع تر هستیم.و مادامی که تاثیرات باورمندی غیر دینی و التقاطی را به تحقیق در نیابیم به همان نقیصه منکر و منهی دچار خواهیم ماند.
اساطیرالاولین در عصر کنونی چه هستند؟
-آیا انکار مصرحات در مبانی منصوص در قالب افسانه های ابداعی و مجعول از مصادیق اساطیرالاولین نیست؟
-ذکر سوء برداشتهای گذشتگان در نحوه ارتباط با مبدا هستی در اوامر و مناهی و تواصی و قصص قرآن کریم و سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به چه کار خواهد آمد،وقتی که همان سوء برداشت ها و تاویلات مایه تمسکات و تاویلات قرار می گیرد؟
-آیا پرهیز از اشتباهات گذشتگان و پیروی از سیره و عمل صالحان منظور و حکمت واضح تذکرات و نقلهای تاریخی نیست؟
-اشکال اساسی و تشابه روشن فرق انحرافی با مشرکین و کفار درگذشته و مشار در آیات و احادیث منقول در اصل گرفتن مصادیق مفروض باطل مبتنی بر سوء تفاهمات موروثی و قومی و امثالهم می باشد.
-پیام روشن انبیای الهی و تذکرات موکد اولیای الله و صالحین اعتلای کلمه توحید و پرهیز از شرک و کفر و نفاق است.و عدم پیروی از ظن از جمله تواصی اکید بزرگان بوده و هست.
-ویژگی بزرگ و مشترک منحرفین در خطای فهم مواضع کلمات و آیات و افراد است.و علیرغم صراحت در تبیین مقام نبوت و امامت این مشرکین بوده و هستند که انبیا و اولیا را از مقام راستین خود پایین آورده و در توصیفات مجعول خود متوقف می کنند.و چنانچه در آثار اعتقادی اینان مشهود است اعظم تلاش آنها در غلو و تنقیصات خلاصه می شود و در پی تحمیل تصورات و موهومات منتسبه شان به اولیا و اشخاص مجعول و ملبسشان دچار قعود و عجز می شوند.چرا که در سایه غلوات و محوریتهای متنافر با نص اصل حقیقت منظور و تبیین شده را دور می زنند و تنها به مدیحه سرایی های غلو آمیز متمسک می شوند.تا جایی که امکان قبول عمل جز به توشیع و شفاعت افراد خاص را منتفی می پندارند.
-حقیقت هستی واحد است و راه رستگاری از ابتدا تا انتها واحد است و دین مرضی الله اسلام است و بس.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9205بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
اگر قبول داریم و حتما” هم چنین است که بشر امروز به برکت اکمال دین و اتمام نعمت و بلاغت عقل توانایی لازم در درک و استنباط حقیقت را دارا است،دیگر باورهای ارتجاعی که نتیجه عدم درک نعمت بالغه و رشد اجتماعی می باشند نمی توانند عرض اندام کنند.لذا به خرافات و پیش فرض ها و قیاس های باطل و از جمله حوادث قبل از ختم نبوت تمسک می جویند.و به عینه شاهد انتساب موهوم کرامات خارق العاده و نقل خواب و سایر رخداد های تاریخی که در عصر حاضر موضوعیت ندارند به افراد خاص و مفروض و موهومشان هستیم.
خلط مفهوم تعاون و استعانت های معمول و معروف که با توجه به وسعت دانش روز بشری و پیدایش تخصص ها در شعب علمی و معارفی با توسلات مشرکانه و خرافی نتیجه بارز تاویل ارتجاعی و غفلت بزرگ وابستگان و مبلغین جا مانده از حرکت و مجاهدت نوع بشر و در راس آنها مسلمین موحد است.
تا جایی که قعود و حرکت قهقرایی مذاهب ضاله به روشنی بر خلاف تصریحات و تبیینات بزرگان دینی را شاهد و ناظریم.
در مورد مدعیان تشیع مراسم و باورهای ضد دینی شان گویای انحراف و عدم درک و در بدترین حالت آن عناد و تقابل با جریان و حرکت جهاد اسلامی است.
زیارت قبور و توسلات رایج و غلو و تنقیص افراد محور اصلی حرکت ارتجاعی و البته متنافر با تفاسیر روشن رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و تبیینات اصحاب و تابعین کرام و ائمه اهل بیت علیهم السلام است،که افضل عبادات این قوم شده است.
روشن است که بهره مندی از تعلیمات بزرگان دینی در آیین های رایج از جمله زیارت قبور و نقل کرامات و جشن تولد و اقامه عزا و تکفیر صحابه کرام میسر نیست.بلکه راه تمتع از وجود بزرگان دین و اهل بیت در شناخت و به کار بستن رهنمودهای ارزشمند ایشان است.که با این گونه باورهای خرافی نهایت بهره حاصل، توقف بر ستایش افراد خاص و تنقیص گروهی دیگر می شود.و این کینه توزی ها و ایجاد فتنه ها نقطه مقابل و متنافر با باور راستین و والای اولیای الهی علی الخصوص ائمه اهل بیت علیهم السلام است.
و السلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9206-خالق و رب هستی الله است و هر من دونه مخلوق است و وظیفه اش عبودیت.مقامات بشری بر اساس میزان فهم . تقوا به دست می آید.و تبیین حقیقت خالق و مخلوق امری است که موضوع واحد رسالت انبیا و تذکرات اولیا الله بوده و باید باشد.همه از خداییم و همه به سوی او بازگشت داریم.و این امر استثنا ندارد.و البته هر که این مفهوم را بهتر دریافت کرد و عمل شایسته و بایسته مبتنی بر این حقیقت انجام داد رستگارتر خواهد بود.نه اینکه هدف ما رسیدن و توقف در ستایش شخص و یا اشخاص متقی و اعلم به حقیقت دین باشد.بلکه تکلیف در تعاون و تعلم است.و مشخصا” استفاده از تعلیمات و تذکرات این بزرگواران است.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9212با سلام .اینکه گفته ای (جواب شما را قبلا دادم. مرگ یعنی جدا شدن روح از بدن و ایمان به حیات آخرت الزامی است.)
برادرم چرا دروغ می گویی ؟؟
من چندین بار از شما خواستم که ایاتی که دستور به توسل به اهل قبور و مرده ها ، پس از فوت پیامبر را داده بیان کنید .
و همچنین برادرم حیات پس از مرگ برای پاسخگویی به اعمال حق است و لعنت بر منکرش و چه ربطی به توسل به اهل قبور دارد ؟؟
مغلطه بازی نکن و بحث را به انحراف نکشان . حواسم جمع است .
موضوع بحث توسل به مرده و اهل قبور می باشد .
اینکه گفته ای (انسان ها بعد از مرگ نابود نمی شوند بلکه زنده اند و می شنوند.)
برادرم در کجا زنده اند و می شنوند ؟؟؟
در داخل قبرشان یا در عالم برزخ ؟؟؟
چرا مغلطه بازی می کنی ؟؟؟
اینکه گفته ای (. اما شما می خواهید اول انها را مرده و معدوم بدانید بعد به خدا حکم کنید که دستور به توسل به معدوم بدهد.)
برادرم ما تابع دستورات خداوند هستیم و احکام شرعی را از خداوند می گیریم و ما هیچ وقت به خداوند دستور نمی دهیم .
و این شما هستید که ایات قران را و دستورات خداوند را به دلخواه خود تاویل و تحریف می کنید .
اینکه گفته ای (خداوند از همان اول در قرآن این تفکر مشرکانه را باطل کرد و نگاه به ایات قران، بدون ایمان به حیات اخرت یعنی گمراهی و کج فهمی از ایات.)
برادرم اولا : شما هنوز معنی کلمه ی کافر و مشرک را نمی توانی تشخیص بدهی و یا میدانی و خود را به نفهمی می زنید .
دوما : همه ی اهل سنت ایمان به آخرت را قبول دارند .
سوما : من از شما چندین بار از شما خواستم که ایاتی که دستور به توسل به قبر پس از فوت پیامبر را داده بیان کنید .
و آیاتی که دستور داده به سر قبر امام زادگان بروید را بیان کنید تا خوانندگان قضاوت کنند و دروغگو و کذاب رسوا شود .
اینکه به ایات 28 تا 32 نحل و 79 اعراف و 45 زخرف استناد کرده اید .
در کجای این آیات خداوند دستور به توسل به مردگان و اهل قبور داده است ؟؟؟
این آیات چه ربطی به توسل به اهل قبور و امام زادگان دارد ؟؟
مغلطه بازی نکن و بحث را به انحراف نکشان . حواسم جمع است .
موضوع بحث توسل به مرده و اهل قبور می باشد .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9213با سلام . برادرم چرا به ادعایی که در مورخه 28/3/93 کرده ای و گفته ای (واقعا شما آیات توسل را ندید که این سخنان را میزنید؟) پاسخ نمی دهی ؟؟
و من از شما خواستم :
اگر راست می گویی و دروغگو و کذاب نیستی و به خدا و قران افترا نمی بندی آیاتی که خداوند دستور داده باشد که به مردگان و اهل قبور متوسل شوید را بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود .
و من از خوانندگان می خواهم که ببینند که آیا این آقایان مدافع توسل به مردگان و اهل قبور می توانند از قران ایه ای بیاورند که خداوند دستور داده باشد که به قبور متوسل بشوید ؟؟
و یا دروغگو وکذاب هستند ؟؟
و مصداق ایه 7 سوره آل عمران می باشند (فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ)
پس معلوم است می خواستی با فریب و نیرنگ ذهن خوانندگان را مشوش کنی و بگویی آیاتی در قران موجود است که دستور به توسل به مرده و اهل قبور داده .
اینکه گفته ای (مرده درک دارد و می فهمد، مرده، فرشتگان عذاب و ثواب را می بیند.)
برادرم لعنت خدا بر منکرش .
ولی چه ربطی به توسل به مرده و اهل قبور دارد ؟؟
اینکه گفته ای (اما شما اصرار دارید که زندگی بعد از مرگ را یا نابودی بدانید)
برادرم حیات پس از مرگ برای پاسخگویی به اعمال حق است و لعنت بر منکرش و چه ربطی به توسل به اهل قبور دارد ؟؟
مغلطه بازی نکن و بحث را به انحراف نکشان . حواسم جمع است .
موضوع بحث توسل به مرده و اهل قبور می باشد .
برای چندمین بار از شما می خواهم :
اگر راست می گویی و دروغگو و کذاب نیستی و به خدا و قران افترا نمی بندی آیاتی که خداوند دستور داده باشد که به مردگان و اهل قبور متوسل شوید را بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9214با سلام.اینکه گفته ای (متاسفانه شما بدیهی ترین امر خلقت که ارتباط بین بنده و خداوند است را در آخرت نفی می کنید.)
این موضوع چه ربطی به توسل به اهل قبور و امام زادگان دارد ؟؟
مغلطه بازی نکن و بحث را به انحراف نکشان . حواسم جمع است .
موضوع بحث توسل به مرده و اهل قبور می باشد .
اینکه گفته ای (اعمال عبادی در اخرت بیشترین لذت ها را دارند. ولی نه وجوب و تکلیف دارند و نه جزا و پاداش برای آنها قرار می دهند.)
برادرم این گفته شما مستند به کدام آیه قران می باشد که خداوند دستور به اعمال عبادی از قبیل نماز و روزه و … در آخرت داده باشد ؟؟؟
اینکه گفته ای (ربطش به این است که کسی که حیات و ادراک مردگان و زندگی و اعمال مردگان را انکار می کند؛ یعنی می گوید : زنده حیات دارد و می تواند درک کند و بشنود اما مرده حیات ندارد و درک نمی کند و نمی شنود.)
برادرم آیا مردگان قادر متعال هستند و می توانند شفا بدهند و می توانند رزق و روزی بدهند ؟؟؟
اینکه گفته ای (منظور از خواندن، خواندن آلهة و خدایان است.)
برادرم شما از کجای ایه ی 20 و 21 سوره نحل من دون الله را ، ترجمه به الهه و خدایان کرده اید ؟؟؟
اینکه گفته ای (مراد از کلمه اموات در این آیه ، بتهای چوبی و سنگی است)
برادرم خداوند چون به گذشته و آینده آگاهی کامل دارد و می دانسته که در اینده اشخاصی که از طریق توسل به مردگان روزی می خورند و به نان و نوایی می رسند آیات قران را کج و معوج نشان خواهند داد طوری ایه 20 و 21 سوره ی نحل را نازل فرموده که نتوانید به مقصود خود برسید .
و از ادامه ایه 21 که گفته (وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ) معلوم است که سنگ در قیامت بر انگیخته نمی شود .
پس منظور ایه ی 20 و 21 سوره نحل مردگان و اهل قبور می باشند .
و همچنین بت لات و عزی و … هم مجسمه افراد صالح بوده است .
و خداوند واسطه قرار دادن من دون الله را در ایه 18 سوره یونس و 3 زمر به صراحت بیان نموده است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9215اینکه گفته ای (با استفاده از الفاظ مرده از این ایات، نمی توانید حیات آخرت را انکار کنید. ایمان به حیات اخرت از بدیهیات قران و اسلام است.)برادرم لعنت خدا بر منکرش .
ولی چه ربطی به توسل به مرده و اهل قبور دارد ؟؟
اینکه گفته ای (مراد از ( من فی القبور) کسانی هستند که قلبشان از درک حقیقت کور شده و قلبشان مرده است.)
برادرم از همین مثالی که خداوند زده است مشخص می شود که مرده ها و اهل قبور در خواست ما را نمی فهمند .
همانطوری که اشخاصی که خداوند انها را به اهل قبور تشبیه کرده ندای به حق پیامبر را نمی شنیدند .
اینکه گفته ای (پیامبر که به مرده ها انذار نمی دهند بلکه مراد این است که انذار پیامبر، تاثیری بر مرده دلان ندارد و گوشهایشان حقیقت را درک نمی کند.)
برادرم وقتی خداوند بخواهد کسی را رسوا کند بدست خودش رسوا می کند .
و از همین گفته ی شما مشخص می شود که در آیه ی 22 سوره فاطر به همین منظور خداوند مثال زده است .
اینکه گفته ای (.پس نمی توان از این مطلب برداشت کرد که روح انسان هم مانند جسم او نابود می شود این مخالف آیات قرآن و عقیده همه مسلمان ها مبنی بر ایمان به حیات آخرت است. و از طرفی این برداشت شما موافق تفکر مشرکان است که مرگ را نابودی می پنداشتند.)
برادرم من هم می گویم لعنت بر کسانی که به حیات آخرت ایمان ندارند .
و چرا شما مغلطه بازی می کنی و بحث را از موضوع توسل به مردگان و اهل قبور به موضوع ایمان به آخرت منحرف می کنی ؟؟
و همین نشان دهنده ی این است که شما نمی توانی یک ایه از قران بیاورید که خداوند دستور به توسل به مردگان و اهل قبور داده باشد .
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
السلام علی عبادالله الصالین
اتفاقا” در موضوع اعتقادات و نوع بینش و تبیین جهان اثر و نتیجه کنش ها و باور هاست که سنجش می شوند.
در آثار و منقولات صحیح بزرگان دعوت به تقوای الهی و یکتا پرستی شاه بیت کلام است.و پرهیز از شرک و ظن و توکل به خدای یگانه که از هر مهربانی مهربانتر و از هر توانایی تواناتر است و سمیع و علیم و رب بودن از ویزگی های موکد هم قرآن کریم و هم قول انبیا و اولیای الهی است.
اثرات انحرافات رخ داده چه آنچه در آیات الهی در قالب قصص و تواصی آمده و چه در بررسی های تاریخی و اجتماعی حال و گذشته به دست آمده نشانگر اهمیت باور توحیدی و کفایت آن بر مردم و نوع بشر است.
شرک در قالب های گوناگون صورت می پذیرد.گاه با اله گرفتن من دون الله است و گاه با استعانت نا به جا و غیر معروف صورت می گیرد.
ماه و خورشید پرستی و گاو و یا بت پرستی با توسلات رایج بین مشرکین عصر جاهلیت که یا متوسل به ملائک و یا مجسمه و قبور و ارواح اولیای الهی می شدند با توسلات رایج بین مدعیان از نظر آثار مترتب در یک راستا یعنی نفی ربوبیت الله متعال است.و صمدیت الله سبحانه و تعالی در امر خلق و ربوبیت به روشنی انکار می شود.
چنانچه در حال حاضر ادبیات و عبادات معمول این جماعات حاکی از باور شرکت خاص و انحصاری اولیای خاص در امر خلقت و روزی و حتی کیفر اخروی دارد.
هرچند ظاهر گفتمان ایشان دم از وحدت و صمدیت الله می زند ولی به روشنی در توضیح و تشریح باور توسل چاره ای جز تکرار و اقرار به شراکت افراد خاص مورد توسل ندارند.و صراحتا” از واسطه بودن ایشان در کسب خیر و دفع ضرر سخن می گویند.و مخالف این باور را تکفیر می کنند.
اصل پیام انبیا و اساس دعوت ایشان بر اعتلای کلمه توحید و اینکه در امر خلق و تدبیر هیچ شریکی برای خدا متصور نیست و الله سبحانه و تعالی پاک و منزه است از چنین تصورات باطل.
هر کس در هر مقامی نمی تواند ادعایی مبنی بر اثر فی نفسه خود باشد و خلط مفهوم فضیلت پیام آوری و تعلیم و تعلم و معرفت توحیدی افراد متقی و مومن و اولیای الهی با تاویلات باطل وساطت و امثال آن امری است مشرکانه و التقاطی که دامن غالیان مذاهب را آلوده کرده.و عظمت جهاد این بزرگان ضمن اینکه حجاب درک حقیقت مطلق البته در اذهان بیمار می شود به همان اندازه می تواند سبب ضلالت و عدم درک منظور و اصل فضیلت ایشان شود.همانگونه در دراقوال و اعمال قائلین شاهد هستیم.
والسلام علی من اتبع الهدی