Home › انجمن ها › گفتگوی ازاد › فرض کنیم حق با سنی است!بعدش چه می شود.
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط aa در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1500جدبدا در اين سايت مقاله تاسف برانگيزي با عنوان “فرض کنيم حق با شيعه است.بعدش چه مي شود” توسط جناب سجودي نوشته شده (که البته چون کيلويي نوشتن آسان است گويا قسمت دوم آن هم در راه است.)
تاسف انگيز بدين سبب که نه تنها مطابق واقعيت نيست بلکه حامل هيچگونه بار علمي نيز نمي باشد.نگارنده باوجود بي پاسخ ماندن بسياري موضوعات مبنايي واساسي که نمونه هاي زيادي در همين تالار گفتمان وجود دارد،به موضوعات سخيف پرداخته است به طوري که از بوي پا شروع کرده است.
جناب سجودي اين درست که جنابعالي در مقابل حقوقي که دريافت مي کني مي بايست صفحه اي را سياه کني اما به چه قيمتي !
خدا را شکر،مقالات بنده موجود است و اينجانب ترجيح ميدهم روي اصول کار نمايم.ليکن آياجنابعالي مايليد بنده يا يکي از دوستان”مقاله اي با عنوان فرض کنيم سني حق است. بعدش چه مي شود” براي شخص شما بنويسم.
خدا به داد همه ما برسد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3268
ناشناسشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3933جناب YYآیا بوی پا مطلب سخیفی است؟عجیب دین اسلام دین تمیزی و دین سلامت زیستن است.{النظافت من الیمان}را مگر قبول نداری؟معلوم است که قبول نداری!!و الا مطلب به این مهمی را سخیف نمیدانستی.شما اگر برای استخدام نزد رییس اداره ای بروی حاضری بو ی گند از کفش و پایت جناب رییس راا اذیت کند .؟؟آیا منزل شخصی دعوت باشی برای شام ویا غیر خود را مرتب نمیکنی؟؟تمیز و آراسته به مهمانی نمیروی؟؟؟؟جواب معلوم است!!اما حاضرید {شماو امثال }شما روزانه چند بار در محضر خدا بایستید و حاضر شوید اما برای حضور در کنار عبد خدا خود را مرتب و آراسته میکنید.اما برای در حضور خدا ایستادن پیش شما مهم نیست که آراسته و تمیز و مرتب باشی یا نباشی!!در مورد دیگر مطالب هم که ارزش خواندن نداشت .چونکه این روش شیعه است برای فرار از اینکه در بحث اصلی دین و قرآن چون عقایدش کوبیده میشود.چاره ای ندارد به جز اینکه به زباله دان های اهل سنت برود و مثایل پیش پا افتاده را دست آویز کند.هدایت خداوند را برای شما و خود خواستارم.الحمدللهشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3935جناب YYآیا بوی پا مطلب سخیفی است؟عجیب دین اسلام دین تمیزی و دین سلامت زیستن است.{النظافت من الیمان}را مگر قبول نداری؟معلوم است که قبول نداری!!و الا مطلب به این مهمی را سخیف نمیدانستی.شما اگر برای استخدام نزد رییس اداره ای بروی حاضری بو ی گند از کفش و پایت جناب رییس راا اذیت کند .؟؟آیا منزل شخصی دعوت باشی برای شام ویا غیر خود را مرتب نمیکنی؟؟تمیز و آراسته به مهمانی نمیروی؟؟؟؟جواب معلوم است!!اما حاضرید {شماو امثال }شما روزانه چند بار در محضر خدا بایستید و حاضر شوید اما برای حضور در کنار عبد خدا خود را مرتب و آراسته میکنید.اما برای در حضور خدا ایستادن پیش شما مهم نیست که آراسته و تمیز و مرتب باشی یا نباشی!!در مورد دیگر مطالب هم که ارزش خواندن نداشت .چونکه این روش شیعه است برای فرار از اینکه در بحث اصلی دین و قرآن چون عقایدش کوبیده میشود.چاره ای ندارد به جز اینکه به زباله دان های اهل سنت برود و مثایل پیش پا افتاده را دست آویز کند.هدایت خداوند را برای شما و خود خواستارم.الحمدللهشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4104بسم الله الرحمان الرحیم. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
پس جنابعالی دقیقا به همین دلایل اسلام رو نمیپذیرید!
1- یک نفر گفته یکجا دیدم پیامبر صل الله علیه وآله وسلم ایستاده بول فرمودن!
جالبتر اینکه در برخی شهر ها (مجهول) یک بار در سال اینکار رو میکردند!! اگر این سنت بود پس چرا یک بار در سال ! پیامبر دستور داده بودند؟! از کجا میدونی پیامبر اگر این کار رو کرده از روی ضرورتی نکرده باشه؟! از کجا میدونی!
از طرفی اگر در شهری این کار رو کرده باشند، این اجماع مسلمین نبوده! اگر سنت غلط یا بدعتی هم بوده الان از بین رفته! اما جالبه شما الاااااان اسلام رو نمیپذیرید چون در زمان قدیم یک شهر سنی نشین یک اشتباهی میکرده! تازه صدق این ادعا هم معلوم نیست!
اما دیدی که همین حدیث رو میتوان طوری بهش نگاه کرد که نه تنها در اون بدی نیست بلکه حسنی هم داره و اون اینکه در هنگام ضرورت! تکرار میکنم ضرورت! این کار جایز باشه نه اینکه سنت باشه!!!!
2- دو حدیث رو بیجا، به هم ربط دادی! از کجا میدونی پیامبر صل الله علیه وسلم اگر هم پشت به قبله عملی انجام داده اند، این عمل قبل از ابلاغ و نصیحت ایشون به امت نبوده! پیامبر که تمام احکام رو یکجا دریافت نکردند که یکجا ابلاغ کنند و یکجا عمل کنند! از کجا میدونی بعد از همین مساله نبوده که خداوند به پیامبر دستور داده تا به مردم ابلاغ کنند که چنین کاری نکنند ؟!!!
اما فقط کسی اینطور برداشتی از احادیث میکنه که مغرضانه وارد شده باشه و به دنبال بهانه برای ایمان نیاوردن باشه!
3- باز هم ارتباط بیجا! در حدیث اول صحبت در مورد مردی است که از روی تنبلی حاظر به اقامه نماز نیست و چنین مردی قطعاً دارای ایمان ضعیفی است. در آن عهد اگر کسی یک بار برای نماز به مسجد نمی آمد مردم گمان میکردند که او منافق است چه برسد به اینکه اصلاً از خواب بیدار نشود! و پیامبر درست فرمود که شیطان در گوش او بول کرده!
اما حدیث دوم مربوط به یک استثناست!!! رسول خدا و یارانش سخت جنگیده و جهاد کرده بودند! از روی خستگی و ضعف جسمی برای نماز “نتوانستند” بیدار شوند. شمارو به خدا آیا این انصافه که کسی که از روی تنبلی “نخواسته” به نماز بایسته رو با کسی که از روی ضعف جسمی “نتوتنسته” به نماز بایسته رو یکسان بدانیم؟!! و بگیم شیطان در گوششون بول کرده!!!!
آیا بینا و نا بینا با هم برابرند؟ یا شنوا و نا شنوا؟ یا زنده و مرده؟ این چه قیاسی بود که کردی؟!
تازه همین مساله خواب موندن مردم (فقط یک بار نه برای همیشه) یک حکمتی داشت و اون این بود که مردم یاد بگیرند در چنین وقتی چکار کنند! همینطور که در حدیث هم میبینی مردم وقتی فهمیدند چه مصیبتی بر سرشون اومده بسیار ناراحت شدند و نمیدانستند چکار کنند که پیامبر صل الله علیه وسلم فرمود اشکالی ندارد! لذا باید مردم این امر رو بصورت عملی یاد میگرفتند. با این همه لطف و رحمتی که الله به شما داره، با این همه احکام مهربانانه و بخشنده، با این همه آیه و نشانه، پس چرا به الله یگانه ایمان نمی آورید؟! چرا او رو تنها فریادرس و تنها معبود نمیدانید! چرا مثل ملحدان فقط بدنبال بهانه میگردید تا حقیقت رو نپذیرید؟!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4105دلیل شما برای نپذیرفتن اصحاب و سنت پیامبر این بود؟ دلیل شما برای فحاشی و سبابی به اصحاب و تهمت به امهات المومنین همین هاست ؟!
فکر میکنی بوی پا مسئله پیش پا افتاده ایه؟ پس اگر بفهمی تنها همین موضوعه که باعث میشه جوون ها از مسجد دوری کنن چکار میکنی! مگر مرض دارم وقتی میتونم خونه در آسایش نماز بخونم، روزی سه بار برم جایی که حتی نمیشه توش یه نفس عمیق کشید! معلومه که از هر چی نماز و مسجد مومنه بیزار میشم! و به ملحدین و مشرکین گرایش پیدا میکنم که هم تمیز تر هستند و هم مجبور نیستم اونها رو روزی سه بار همراه با بوی بد ببینم و تحمل کنم!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4106فقط این بوی پا نیست! من اگر شیعه بشم میدونی چه اتفاقی میافته؟! میخوای علمی بدونی؟!
باید به امامت کسانی ایمان بیارم که اگر چه بهترین مخلوقات در زمان خود بودند اما هیچ کتاب یا رجال و یا فقهی که واقعا از زبان خودشون باشه یا حد اقل صحیح باشه، وجود نداره! باید به خاطر قبول این امامت، زیر سلطه کسانی برم که تا جا داشته دین رو مسخره کرده و بدعت گذاشتند! کسانی که در طول تاریخ تا تونستند از جیب مردم دزدی کردند و چیزی جز بدبختی، درد و آز برای مردم نذاشتند! و تنها وعده اونها این بوده که صبر کنید اون امام آخری که بیاد همه چی گل و بلبل میشه! شما الان پولاتونو به ما بدید زن وبچه تونو به ما بدید با بدبختی و فلاکت زندگی کنید که یکی از همین جمعه ها یکی پیدا میشه همه چی بهتون میده! یکی پیدا میشه 700 ملیون سنی رو میکشه انتقام میگیره! کدوم انتقام؟! از کی؟! جالب اینجاست که در روایات هیچ کاری به اسرائیل و این حرفا نداره و فقط کارش کشتن سنی هاست! یک جا هم دیدم بسیج دانشجویی نوشته بود “آیا میدانید تا اسراییل از بین نرود آقا ظهور نمیکند؟!” عجب پس آقا میاد با کی بجنگه؟! من اگر شیعه بشم باید 110 جلد کتاب بحارالانوار و کتاب اصول کافی (که یک جلدش برای گمراهی امتی تا ابد کافیه) رو که نیمی از اون شرکیات و کفریاته بپذیرم! و چون درست و غلط با هم آمیخته شده مجبورم از یک آیت الله پیروی کنم! حالا جالب میدونی کجاست؟ در این کتابها همه چیز، چه مترادف و چه متزاد وجود داره! یعنی اگر آیت اللهی بخواد متعه رو حروم کنه میتونه چون حدیثی از حضرت علی اونجا دال بر حرمت متعه وجود داره و اگر بخواد متعه با دختر شیرخوار رو هم حلال کنه میتونه چون تا دلت بخواد حدیث در این مورد وارد شده! و کسی هم حق نداره اعتراض کنه! من حق ندارم بگم جناب آیت الله این حکم رو از کجا آوردی؟ میگه به تو چه! تو وظیفت اینه که تقلیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد کنی اگر درست بود که فبها و اگر خطا بود گناهش با من !!!! آیا قرآن نگفته کسی بار گناه دیگری رو حمل نمیکنه؟! یکی یک حدیث رو معتبر میدونه و بر اساس اون، چیزی رو حلال میکنه و اونیکی بر اساس حدیثی دیگر همونو حرام میکنه! بعد هر دو امتی که از اینها پیروی کردند هیچ گناهی ندارند! ها؟! خلاصه اینکه من اگر این داستان های تاریخی شما رو هم به فرض مهال قبول بکنم، باید تحت فرمان و سرپرستی کسانی بروم که هدایتگر به گمراهی و ذلالت هستند! باید هر شرک و بت پرستی رو بنام امام جعفر صادق بپذیرم! باید تراوشات ذهن ناقص آیت الله گمراه رو به دلیل معصوم بودن یک نفر دیگه بپذیرم!من اگر شیعه بشوم باید نماز و خواندن قرآن رو که اصل و متن دین هست رو رها کرده و به حاشیه ببرم، عزاداری رو به جای نماز و زیارت عاشورا رو بجای قرآن به متن بیارم. بجای حمد و تسبیح الله، زبان به فحش و لعن یاران و ناموس پیامبر صل الله علیه و آله وسلم باز کنم!
من اگر شیعه بشوم باید بچه های هفت و هشت ساله (9- أبو جعفر محمد بن علي10- أبو حسن علي بن محمد (رحمهم الله اجمعین)) رو به امامت فقهی امت بپذیرم! بچه ای که نه جدش پیامبر صل الله علیه و آله وسلم رو دیده و نه پدر گرامیش را، به پیر مرد محاسن سفید، دستور فقهی بدهد!
وای بر شما کی میخواهید دست از گمراه کردن بردارید کی میخواهید هدایت بشید؟!!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4115جنای kamyar-movahhed
نوشتهاید “”من اگر شیعه بشوم باید بچه های هفت و هشت ساله (9- أبو جعفر محمد بن علي10- أبو حسن علي بن محمد (رحمهم الله اجمعین)) رو به امامت فقهی امت بپذیرم! بچه ای که نه جدش پیامبر صل الله علیه و آله وسلم رو دیده و نه پدر گرامیش را، به پیر مرد محاسن سفید، دستور فقهی بدهد!”””
بفرمایید حرف زدن حضرت عیسی علیه السلام را چگونه توجیه میفرمایید؟
جناب؟
شمابه جای اهانت بفرمایید پیامبر خدا مقامش بالاتر از ابوبکر است یا پایین تر از ابوبکر؟
شخصي در مدينه از دنيا رفته بود. جبرئيل نازل شد: يا رسول الله! بر اين شخص نماز نخوان. حضرت هم نماز نخواند. ابوبكر آمد و گفت: يا رسول الله! بر او نماز بخوان؛ جز خير از او نديدم. جبرئيل فورا رسيد و گفت: يا رسول الله! برو نماز بخوان؛ گواهي ابوبكر بر گواهي من مقدم است.
نزهة المجالس للصفوري الشافعي، ج2، ص443، چاپ بيروت
يعني با شهادت و گواهي آقاي ابوبكر، آن شخص از جهنم خارج شد و به بهشت رفت.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:
لو لم أبعث لبعث عمر بن خطاب.
اگر من مبعوث نميشدم، قطعا عمر بن خطاب مبعوث ميشد.
مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص68 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص581
شما با پایین اوردن مقام پیامبر خواستید مقام ابوبکر و عمر را بالا ببرید؟؟اگر این احادیث در کتب شیعه بود چه می شد؟ بهتره به جای افترا و اهانت منطقی فکر کنید و منطقی بنویسیدشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4116بسم الله الرحمان الرحیم
الحمد لله ثم الحمد لله ثم الحمد لله. اما بعدمورد اول: بفرمایید حرف زدن حضرت عیسی علیه السلام را چگونه توجیه میفرمایید؟
جنابعالی در مورد حضرت عیسی علیه السلام توجیه نیاز ندارید بلکه توضیح نیاز دارید!
دلیل و حجتتان برای پیروی از کودک هشت ساله بعنوان امام امت اسلامی همین است؟!
نخیر آقا! حجت بیاورید! اگر قرار بود روش شما را پیش بگیریم که الان هفتاد و دو پیامبر حی و حاظر داشتیم که هیچ کدام پدرشان معلوم نبود !!! و هر کدام برای خود خدایی میکردند !
پس بنده هم مجازم (بلا تشبیه) بانویی که شکمش بالا آمده و شوهرش معلوم نیست را بیاورم و بگویم این به اراده خدا باردار شده و اگر کسی بر من ایراد گرفت همین حرف شما را به او بگویم که بفرمایید باردار شدن بدون شوهر حضرت مریم سلام الله علیها را چگونه توجیه میفرمایید؟
ببینید دو نوع استنتاج و استنباط وجود دارد. اول، بالا به پایین و دوم، پایین به بالا.
در روش اول، تمام شواهد، مدارک و ادله جمع میشود و بر اساس نصوص صریحی که هیچ شک و شبهه ای در آن نیست، نتیجه ای گرفته میشود. در این صورت اگر گروهی از شواهد، ما را به نتیجه غلطی برسانند، گروه دیگری از شواهد هستند که آن نتیجه غلط را رد میکنند. بدین صورت حق از باطل جدا شده و ما گمراه نخواهیم شد! و بدرستی که این روش راسخان در علم است.
اما در روش دوم که روش شماست! اول نتیجه را برای خود میسازید و بعد بدنبال ادله برای اثبات آن میگردید. لذا فقط شواهد باطلی را خواهید دید که همسو با نتیجه مطبوعتان هستند! و شواهد و ادله مربوط به رد آن نتیجه باطل را نخواهید دید! چرا که وقتی مورد ادعایتان با ادله باطل ثابت شد، دیگر نیازی به ادامه ندارید!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4118مورد دوم: شمابه جای اهانت بفرمایید …
جنابعالی بفرمایید توهین کردن را تعریف کنید تا ببینیم چه کسی توهین میکند! شما را به خدا انصاف داشته باشید من حتی وقتی نام آن دو بزرگوار را مینوشتم دلم نیامد رحمهم الله را به انتهای آن اضافه نکنم! چرا که من اینها را بیشتر از شما دوست دارم و پیش من محترم تر هستند تا پیش شما! بدرستی آن کسی توهین میکند که به خدا و رسولش و این بندگان پاک خدا دروغ میبندد و تهمت میزند! سبحان الله.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4119مورد سوم: احادیث و خدا مقامش بالاتر از ابوبکر است یا پایین تر از ابوبکر؟
باید عرض کنم در مورد احادیثی که فرمودید اطلاع علمی ندارم اما متوجه شدم هدفتان این بود که نشان دهید ما خواستیم پیامبر صل الله علیه وسلم را کوچک کنیم تا مقام صحابه را بالا ببریم. بسیار خوب. ببینید و قضاوت کنید کار ما بهتر است یا کار شما!
نکته اول اینکه کسی از میان ما نیامد بر اساس چنین روایتی برای ابابکر یا عمر رضی الله عنهما چنین استنباط کند که اینها شفا میدهند و شفاعتشان کارساز است و برایشان ضریحی از طلا و نقره درست کند و خود را به در بارگاه زنجیر کند و به سر و صورت خود بزند تا اینها را از خود راضی کند. اما شما کردید! پس کدامیک از ما مقام چه کسی را از پیامبر بالا تر برد؟!
بله شما مقام پیامبر (ص) را بالا میبرید اما نه از روی خلوص بلکه از روی هوای نفس! پیامبر صل الله علیه وسلم را بالا میبرید تا بتوانید امامانتان را از ایشان بالاتر ببرید! به این یکی مقام شبه الهی میدهید تا بتوانید به آنیکی مقام فوق الهی بدهید! پس به ما خرده نگیرید چرا که، ما مقام پیامبر صل الله علیه وسلم را از آنچه که در قرآن برای ایشان هست پایین تر نمی آوریم اما شما مقام ایشان را از آنچه که در عقل و فطرت هست بالاتر میبرید!
ما (فرض محال) هر چقدر پیامبر را کوچک کنیم نمیتوانیم مقام اصحاب را از ایشان بالاتر ببریم. چون همواره ایشان پیامبر بودند، وحی داشتند و در همه چیز نسبت به مومنین، اولاتر بودند.اما صحابه دارای هیچیک از این مناقب نبودند.
فرمودید: اگر این احادیث در کتب شیعه بود چه می شد؟
در پاسخ باید عرض کنم که بله اگر این احادیث در کتب شما بود الان حضرات ابوبکر صدیق و عمر فاروق مثل دو اله پرستیده می شدند و مردم در هنگام سختی و آسانی و حتی لحظه آخر عمر بجای شهادتین، نام ایشان را به زبان می آوردند!
شما مارا به نوشتن منطقی دعوت می کنید اما خود نمی اندیشید! برای هیچ کدام از اعتقاداتتان دلیل و حجتی عقلی و علمی ندارید و دیگران را به تعقل دعوت میکنید! البته برای هر کدام از عقایدتان یک دلیل بسیار محکم علمی و عقلی وجود دارد که آنرا من میدانم و شما نمیدانید! آن حجت این است که هر عقیده ای که شیعه دارد یک نفعی به آیت الله میرساند و دیگر همین برای حقانیت مذهبتان کافیست!
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
جناب سجودي بنده مايل به انجام بحثهاي سخيف نيستم. ولي به تقاضاي شما ، اندکي مي نويسم که در صورت سني شدن چه مي شود:
1-به پيروي از رسول اکرم ايستاده بول مي کرديم.
حدثنا سُلَيْمَانُ بن حَرْبٍ ….
ابووائل از حذيفه نقل كرده كه ديدم رسول خدا را يا گفت: رسول خدا آمد به مزبله قومى و در آن جا ايستاده بول كرد.
صحيح البخاري، ج2 ، ص 874، ح2339
جالب است كه در برخى از شهرهاى سنى نشين هر ساله ، يكبار به خاطر عمل به اين سنت ايستاده بول مىكردهاند .
قاضى حسين در تعليقه خويش آورده است كه اين كار عادت اهل هرات شده بود كه هر سال يكبار براى احياى اين سنت ، ايستاده بود مىكردند !
2-بايد مي پذيرفتيم که پيامبر اکرم عامل به آنچه مي گفتند ،نبودند:
حدثنا إِبْرَاهِيمُ بن الْمُنْذِرِ قال …
واسع بن حيان از عبد الله بن عمر نقل كرده است كه گفت: براى انجام كارى بر بالاى بام خانه حفصه رفتم، پس ديدم كه رسول خدا (ص) پشت به قبله و رو به شام قضاى حاجت مىكرد.
صحيح البخاري، ج1 ، ص 68، ح147
ولي روايتى ديگرى در صحيح بخارى دارديم كه رسول خدا ، ديگران را از اين كار منع مىنموده.
حدثنا آدَمُ قال حدثنا بن أبي ذِئْبٍ قال ….
از ابوايوب انصارى نقل شده است كه رسول خدا (ص) فرمود: هر كدام از شما كه مىخواهد قضاى حاجت كند، نبايد رو و يا پشت به قبله اين كار را انجام دهد؛ بلكه رو به شرق و يا غرب باشد.
3- نعوذ بالله بايد پيامبري مي داشتيم که شيطان درون گوش او بول کرده است:
حدثنا مُسَدَّدٌ قال حدثنا أبو الْأَحْوَصِ قال….
أبووائل از عبد الله نقل كرده است كه روزى در نزد رسول خدا از مردى ياد كردند، شخصى گفت: تا صبح نشود، او براى خواندن نماز برنمىخيزد، رسول خدا فرمود: شيطان در گوش او بول كرده است.
حال اين روايت را بخوانيد:
حدثنا مُسَدَّدٌ قال حدثني يحيى بن سَعِيدٍ …
…وقتى كه عمر بيدار شد و ديد كه مردم دچار چه مصيبتى شدهاند تكبير گفت و صداى خويش را بلند كرد ! آنقدر تكبير گفت و صداى خويش را بلند كرد كه پيامبر (ص) را با صداى خويش بيدار كرد ! وقتى كه حضرت بيدار شد ، از اين مصيبت به حضرت شكايت بردند ؛ حضرت فرمودند اشكالى ندارد ! اشكالى ندارد ! كوچ كنيد ! سپس كوچ كرده و بعد از مدتى در جايى ديگر منزل گرفتند ، سپس آب خواسته و وضو گرفتند و دستور دادند كه مردم براى نماز جمع شوند و سپس نماز خواندند !
4-زن وشوهر روستايي نمي توانستند از شير گاوشان بخورند چون بنا به عقيده بخاري به هم محرم شده وتمام احکام محرميت برايشان جاري مي شود.اين نظر بخاري درچندين کتب از جمله کتاب زير آمده:
السرخسي الحنفي، المبسوط، ج30، ص 297
جناب سجودي اميدوارم کفايت کرده باشد.
دوستان باور کنيد اين مقاله يکي از سخت ترين ومشمئز کننده ترن مقالات بنده بود . ( اگراصرار جناب سجودي نبوده هرگزچنين نمي کردم).
در اينجا از تمامي عزيزاني که وقت گران بهايشان را صرف خواندن مقاله” فرض کنيم حق با شيعه است.بعدش چه مي شود”نوشته جناب سجودي ومقاله “فرض کنيم حق با سني است.بعدش چه مي شود” نوشته بنده به هدر دادند عذر خواهي مي نمايم.وازمسئولين اين سايت تقاضا دارم چنانچه جناب سجودي نيز مايل باشند اين دو مقاله از سايت پاک شود تا موجب وهن دين نزد ملحدين نگردد.