این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط dlsvkhth14.blogfa.com در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
جمعه، ۲۲ فروردین ۱۳۹۳ در ۸:۵۲ ق.ظ #9185جناب ما هم می دانیم امام علی علیه السلام جزء صحابه است اما سوال مرا بی پاسخ گذاشتید حال که امام علی علیه السلام جزء صحابه است چرا در موردش یک بام و دو هوا می کنید…شما حتی جرات نکردید یک متن را نقد علمی کنید؟ حتی فهمیدید که صحابه ای که ادعا می کردید عدولند…صحابه فلانند..اما اینجا می بینید غیر از این است….جناب اقار شما درست امام جزء مهاجرین است و یکی از صحابه..سوال بنده بی پاسخ ماند چطور کسی سب یکی از صحابه بکند مرتد و کافر است اما همین حکم را در مورد امام علی علیه السلام به کار برید………نمی دانم تعصب شما تا چه حد است…ایا فردا قیامت می خواهید اینگونه پاسخ دهید؟؟؟؟؟جمعه، ۲۲ فروردین ۱۳۹۳ در ۱۰:۳۹ ق.ظ #9186جناب هر چند پاسخی به مطالب بنده نداید و ندارید امام به زودی ان شاء الله به این موضوع خواهیم پرداخت که پیامبر خدا صل الله علیه و اله و سلم امام را با جنگ با قاسطین خبر داد….عجله نکن…شما پاسخ مطالب بنده را بدهشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1731
این مقاله در واقه ادامه دهنده مقاله” آقاي إبن حجر عسقلاني: هر فضيلتي كه درباره معاويه آمده، صحيح نيست” می باشد. اقایان که به معاویه{ لعنت الله علیه} جناب امیر یا حضرت معاویه {علیه العنه} یا سیدنا معاویه می گویند. ایا هیچ فکر کردند که همین معاویه علیه العنه دشمن امام علی علیه السلام بود. چرا در مورد امام علی علیه السلام یک بام و دو هوا می کنید. آقاي ذهبي يك شخصيت مقبول در نزد همه أهل سنت است و كتابي دارد به نام الكبائر كه گناهان كبيره را در آنجا آورده است. در صفحه 233 اين كتاب، اين تعبير را دارد: فمن طعن فيهم أو سبهم فقد خرج من الدين و مرق من ملة المسلمين. كسي كه كوچكترين اهانتي به صحابه بكند يا آنها را سبّ كند، از دين خارج شده است و از ملت مسلمانان بيرون رفته است. يعني مرتدّ شده است. دوم: آقاي يحيي بن معين كه از استوانههاي رجالي أهل سنت است، ميگويد: كل من شتم عثمان أو طلحة أو أحدا من أصحاب رسول الله صلي الله عليه و سلم دجال لا يكتب عنه و عليه لعنة الله و الملائكة و الناس أجمعين. هر كسي كه عثمان يا طلحه يا يكي از صحابه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) را فحش و ناسزا بدهد، دجال است و هيچ روايتي را نبايد از او نقل كرد و لعنت خدا و ملائكه و تمام مردم بر او باد. تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج 1، ص 447 ـ تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج 4، ص 322 ـ تحفة الأحوذي للمباركفوري، ج 10، ص 118 ـ الكامل لعبد الله بن عدي، ج 2، ص 86 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج 7، ص 145. نام حضرت علي (عليه السلام) را نميآورد و فقط نام عثمان و طلحه را ميآورد. يعني از حريز بن عبد الله كه اينهمه از او روايت نقل كردهاند و به حضرت علي (عليه السلام) ناسزا ميگفت و از عمر بن سعد كه ميگويند «ثقة ثقة» و قاتل امام حسين (عليه السلام) هم هست، ميتوان روايت نقل كرد و اينها إستثناء هستند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5337سوم: آقاي سرخسي كه از فقهاء بنام احناف است، در كتاب اصول خود كه به اصول سرخسي مشهور است، در جلد 2، صفحه 134 صراحت دارد: و من طعن فيهم فهو ملحد، منابذ للإسلام، دواؤه السيف إن لم يتب. هر كسي كه نسبت به صحابه جسارت كند، ملحد و بيدين است و با اسلام ميجنگد و اگر توبه نكند، درمانش شمشير است. آيا حاضرند اين را درباره أمير المؤمنين (عليه السلام) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) إجراء كنند؟! يا نه، در اينجا معاويه به خاطر فحشي كه داده است، ثوابي هم برده است؛ چون اجتهاد كرده است و خطا كرده است؟! ایا جنگ معاویه لعنت الله علیه با امام علی علیه السلام از روی دوستی بوده؟ ایا کار معاویه لعنت الله علیه اجتهادی بوده و ثواب هم می برد؟ ایا جنگ با امام علی علیه السلام اهانت هم حساب نمی شود؟ کسی به جناب ابوبکر و عمر اهانت کند ملحد و بی دین است اما در مورد معاویه لعنت الله علیه مصداق پیدا نمی کند و به قول جناب اوربان هر دو برای خلافت جنگیدند و هر کس خود را محق برای خلافت می دید. ایا این است دفاع از صحابه؟ چرا به امام علی علیه السلام می رسید بحث صحابه نیست؟ کاش حداقل شما و امثال شما امام علی علیه السلام را جزء صحابه می دانستید؟ اما چه کنیم که محبان معاویه و بنی امیه لعنت الله علیهم ابا دارند که کوچکترین حرفی بر ضد بنی امیه لعنت الله علیهم زده شود هر چند بر ضد صحابی بزرگ رسول خدا صل الله علیه و اله و سلم که امام علی علیه السلام است زده شود و روایات را توجیه می کنند بدون اینکه بگویند امام علی علیه السلام یک صحابه بود و توهین به ایشان کفر است. ایا چنین می کنند؟ در ادامه ببنید یک بام و دو هوای محبان بنی امیه لعنت الله علیه. چهارم: آقاي فاريابي كه علماء بزرگ أهل سنت است، ميگويد: من شتم أبا بكر فهو كافر، لا أصلي عليه. قيل له: فكيف تصنع به و هو يقول لا إله إلا الله؟ قال: لا تمسوه بأيديكم، إرفعوه بالخشب حتي تواروه في حفرته. هر كسي كه به أبو بكر جسارت كند، كافر است و نماز بر جنازه او خوانده نميشود. به او گفته شد: اگر او به أبو بكر جسارت كرد و مرد، با او چه ميكنيد در حالي كه لا إله إلا الله ميگويد؟ گفت: به جنازهاش دست نزنيد و جنازهاش را با چوب حركت بدهيد تا به چالهاي بيفتد و سپس دفنش كنيد. المغني لعبد الله بن قدامه، ج 2، ص 419 ـ الشرح الكبير لعبد الرحمن بن قدامه، ج 2، ص 356 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج 7، ص 253
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5338ببينيد! اين چيست؟! اگر كسي به حضرت علي (عليه السلام) ناسزا بگويد و جسارت بكند، حضرت ميشود، حضرت معاويه ميشود؛ اگر كسي با حضرت علي (عليه السلام) بجنگد، حضرت ميشود! به حريز بن عبدالله كه هر صبح و شب، 70 مرتبه حضرت علي (عليه السلام) را لعن ميكرد، ميگويند: «ثقة». عمر بن سعد كه قاتل صحابه و فرزند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) امام حسين (عليه السلام) است، «ثقة» است و ميشود از او روايت نقل كرد. ولي كسي كه به أبو بكر جسارت كند، كافر است و حتي بعد از كشتن هم نبايد به جنازهاش دست زد! آيا شما از أمير المؤمنين (عليه السلام) دفاع ميكنيد؟ آقاي عمران بن حطان كه از راويان صحيح بخاري است، قاتل علي بن أبي طالب (عليه السلام) را مدح ميكند و ميگويد:
يا ضربة من تقي ما أراد بها إلا ليبلغ من ذي العرش رضوانا
إني لأذكره حينا فأحسبه أوفي البرية عند الله ميزانا
اين ضربتي كه توسط يك آدم پاك (إبن ملجم) بر سر علي وارد شد، براي رسيدن به عرش إلهي بود. من وقتي پرونده إبن ملجم را ميبينم، ميبينم كه فرداي قيامت پروندهاش از همه بهتر است. الإستيعاب في معرفة الأصحاب لإبن عبد البر، ج 3، ص 1128 ـ المحلي لإبن حزم، ج 10، ص 484 ـ المغني لعبد الله بن قدامه، ج 10، ص 86 ـ المواقف للإيجي، ج 3، ص 698 ـ شرح المواقف للقاضي الجرجاني، ج 8، ص 393 ـ روح المعاني للآلوسي، ج 8، ص 168 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج 4، ص 215 ـ الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج 5، ص 232 ـ العثمانية للجاحظ، ص 300 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج 3، ص 654 ـ البداية و النهاية لإبن كثير الدمشقي، ج 7، ص 364.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5339ببينيد! اين چيست؟! اگر كسي به حضرت علي (عليه السلام) ناسزا بگويد و جسارت بكند، حضرت ميشود، حضرت معاويه ميشود؛ اگر كسي با حضرت علي (عليه السلام) بجنگد، حضرت ميشود! به حريز بن عبدالله كه هر صبح و شب، 70 مرتبه حضرت علي (عليه السلام) را لعن ميكرد، ميگويند: «ثقة». عمر بن سعد كه قاتل صحابه و فرزند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) امام حسين (عليه السلام) است، «ثقة» است و ميشود از او روايت نقل كرد. ولي كسي كه به أبو بكر جسارت كند، كافر است و حتي بعد از كشتن هم نبايد به جنازهاش دست زد! آيا شما از أمير المؤمنين (عليه السلام) دفاع ميكنيد؟ آقاي عمران بن حطان كه از راويان صحيح بخاري است، قاتل علي بن أبي طالب (عليه السلام) را مدح ميكند و ميگويد:
يا ضربة من تقي ما أراد بها إلا ليبلغ من ذي العرش رضوانا
إني لأذكره حينا فأحسبه أوفي البرية عند الله ميزانا
اين ضربتي كه توسط يك آدم پاك (إبن ملجم) بر سر علي وارد شد، براي رسيدن به عرش إلهي بود. من وقتي پرونده إبن ملجم را ميبينم، ميبينم كه فرداي قيامت پروندهاش از همه بهتر است. الإستيعاب في معرفة الأصحاب لإبن عبد البر، ج 3، ص 1128 ـ المحلي لإبن حزم، ج 10، ص 484 ـ المغني لعبد الله بن قدامه، ج 10، ص 86 ـ المواقف للإيجي، ج 3، ص 698 ـ شرح المواقف للقاضي الجرجاني، ج 8، ص 393 ـ روح المعاني للآلوسي، ج 8، ص 168 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج 4، ص 215 ـ الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج 5، ص 232 ـ العثمانية للجاحظ، ص 300 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج 3، ص 654 ـ البداية و النهاية لإبن كثير الدمشقي، ج 7، ص 364.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5340شما درباره عمران بن حطان كه اينگونه به أمير المؤمنين (عليه السلام) جسارت كرده است، چه كار كردهايد؟ چه دفاعي كردهايد؟ آقاي مزي در تهذيب الكمال في أسماء الرجال، جلد 22، صفحه 325 وقتي به ايشان ميرسد، ميگويد: روي له البخاري و أبو داود و النسائي. بخاري و أبو داود و نسائي از او روايت نقل كردهاند. آقاي عجلي هم كه از علماء بزرگ رجال أهل سنت است، گفته است: تابعي، ثقة.
جزء تابعين است و آدم موثقي است. أبو داود هم ميگويد: ليس في أهل الأهواء أصح حديثا من الخوارج. آقاي إبن حبان هم نام او را در كتاب الثقات خود آورده است. تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج 22، ص 323. آيا اين است دفاع از حضرت علي (عليه السلام)؟ آقاي إبن حزم آندلسي ـ كه اين شيخ الإسلام شما در منهاج السنة، در موارد متعددي به كلام إبن حزم إستناد ميكند ـ وقتي به قاتل أمير المؤمنين (عليه السلام) ميرسد، ميگويد: أن عبد الرحمن إبن ملجم لم يقتل عليا رضي الله عنه إلا متأولا مجتهدا مقدرا، إنه علي صواب و في ذلك يقول عمر إبن حطان شاعر الصفرية:
يا ضربة من تقي ما أراد بها إلا ليبلغ من ذي العرش رضوانا
إني لأذكره حينا فأحسبه أو في البرية عند الله ميزانا
عبد الرحمن بن ملجم كه علي را كشت، اجتهاد كرد و به خاطر اين اجتهادش، ثواب ميبرد و كارش درست بود. سپس اشاره ميكند به شعر آقاي عمران بن حطان: المحلي لإبن حزم، ج 10، ص 484. آقاي إبن تيميه كه شيخ الإسلام شماست، ميگويد: و الذي قتل عليا كان يصلي و يصوم و يقرأ القرآن و قتله معتقدا أن الله و رسوله يحب قتل علي و فعل ذلك محبة لله و رسوله في زعمه. كسي كه علي را كشت، نماز ميخواند و روزه ميگرفت و قرآن ميخواند و اگر علي را كشت، معتقد بود كه خداوند و رسولش اين كار را دوست دارند و به گمان خودش، به خاطر محبت به خدا و رسولش اين كار را انجام داد. شما چه دفاعي داريد؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5341جالب اين است كه وقتي آقاي مزي توثيقات حريز بن عثمان را نقل ميكند، محقق كتاب تهذيب الكمال في أسماء الرجال أبو محمد بشار بن عواد ميگويد: لا نقبل هذا الكلام من شيخ النقاد أبي عبد الله الذهبي، إذ كيف يكون الناصبي ثقة و كيف يكون «المبغض» ثقة؟ ما نميتوانيم اين توثيقات نقل شده در مورد حريز بن عثمان را قبول كنيم. چطور يك آدم ناصبي، ثقه ميشود؟ چطور يك آدمي كه بغض علي را دارد، ثقه ميشود؟ تهذيب الكمال في أسماء الرجال للمزي، ج 5، ص 579. در اينكه اينها منافق بودند، شكي نيست و قرآن هم ميفرمايد: وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ. خداوند شهادت ميدهد كه منافقين دروغگو هستند. سوره منافقون / آيه 1. ولي شما آقايان ميفرماييد كه حريز بن عثمان ثقه است! آقاي عمران بن حطان ثقه است! عمر بن سعد، قاتل امام حسين (عليه السلام) ثقه است!
قرآن ميفرمايد: إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ. سوره توبه / آيه 67. قرآن ميفرمايد كه اينها فاسق هستند، ولي شما ميگوييد اينها ثقه هستند! قرآن ميفرمايد: إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا. سوره نساء / آيه 145. ولي شما ناصر اين آقايان هستيد. جناب اوربان نوشته بودند: { مراتب حديث صحيح: 1 – در مرتبه اول حديث متفق عليه قرار دارد، كه آن را بخارى و مسلم روايت نموده باشند.2 – در مرتبه دوم حديثى قرار دارد كه آن را بخارى به تنهايى خود روايت كرده باشد.3 – در مرتبه سوم حديثى قرار دارد كه مسلم به تنهايى خود روايت كرده باشد.4 – در مرتبه چهارم حديثى كه به شرط بخارى و مسلم روايت شده باشد، ولى آن دو آن را روايت نكرده باشند.5 – در مرتبه پنجم حديثى كه به شرط بخارى باشد، ولى او آن را روايت نكرده باشد.6 – در مرتبه ششم حديثى كه به شرط مسلم باشد، ولى او آن را روايت نكرده باشد.7 – بعد از آن ها، حديثى كه نزد غير بخارى و مسلم از ائمه كبار چون ابن خزيمه و ابن حبان صحيح ثابت شده باشد، و به شرط آن دو نباشد.} و حالا این حدیث چه می فرماید با شرایط:
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5342إن تولوا عليا و لن تفعلوا، تجدوه هاديا مهديا يسلك بكم الطريق. اگر علي را ولي أمر خود قرار دهيد …
المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص70 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص612 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص83 و 84 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص421. [و إن وليتموها عليا فهاد مهتد يقيمكم على صراط مستقيم. اگر علي را ولي أمر خودتان قرار دهيد، علي، هم هدايتگر است و هم هدايتشده و شما را به راه مستقيم خواهد رساند. هذا حديث صحيح على شرط الشيخين و لم يخرجاه. المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص142] ما حدود 30 روايت به اين مضمون داريم. روايت صحيح داريم كه حاكم نيشابوري فرمود: إن مما عهد إلي النبي صلى الله عليه و آله أن الأمة ستغدر بي بعده. از جمله وصيتهايي كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به من فرمود، اين بود: أمت من بعد از من، در حق تو حيله و خيانت ميكنند و حق مسلّم تو را پايمال ميكنند. هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه. المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص140 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج6، ص244 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد، ج4، ص107ـ الكامل لعبد الله بن عدي، ج6، ص216 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج11، ص216 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص447 ـ تذكرة الحفاظ للذهبي، ج3، ص995.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5343آقاي بلاذري هم در أنساب الأشراف، جلد 5، صفحه 134، با تحقيق آقاي سهيل ذكار و دكتر رياض زركلي، چاپ 10 جلدي بيروت نقل ميكند كه روزي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: يطلع عليكم من هذا الفج رجل يموت علي غير ملتي، فطلع معاوية، فقال النبي (صلي الله عليه و سلم): هو هذا. از اين سمت مردي ميآيد كه بدون ايمان و بدون دين از دنيا ميرود. معاويه آمد و پيامبر (صلي الله عليه و سلم) فرمود: آن مردي كه ميگفتم، معاويه است. وقعة صفين لإبن مزاحم المنقري، ص 220. آقاي حافظ غماري در كتاب جونة العطار، جلد 2، صفحه 154 ميگويد: هذا صحيح علي شرط مسلم. پس روایتی که گفته مردی بیرون می اید که وارد بهشت می شود در مقابل این روایت هست. روایات مدح معاویه لعنت الله علیه در زمان بنی امیه لعنت الله علیهم وضع شده است. حسن بصري – از فقهاي بزرگ اهل سنت – ميگويد: اربع خصال کن في معاويه لو لم يکن فيه الا واحده، لکانت موبقه: 1. أخذه الخلافة بالسيف من غير مشاورة و في الناس بقايا الصحابة و ذوو الفضيلة 2. استخلافه ابنه يزيد و كان سكيرا خميرا، يلبس الحرير و يضرب بالطنابير 3. ادعاؤه زيادا و قد قال رسول الله صلى الله عليه و سلم : الولد للفراش و للعاهر الحجر 4. قتله حجر بن عدي و أصحابه، فيا ويلا له من حجر و أصحاب حجر.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5344در معاويه چهار ويژگي بود که اگر يکي از آنها در او بود، کافي بود که او را به هلاکت برساند و نابود کند: 1- خلافت را به زور، تصرف کرد؛ با اين که در ميان مردم، شخصيتهاي برجسته و با فضيلتي از صحابه حضور داشتند. 2- پسرش يزيد را به زور، خليفه مردم کرد؛ با اين که يزيد، يک آدم شرابخوار و مست بود و کسي بود که لباس حرير ميپوشيد و ساز و آواز گوش ميداد. 3- معاويه، زياد را به خودش متصل کرد و او را فرزند خود قرار داد و اين خلاف شريعت است. 4- امثال حجر بن عدي و اصحاب او را به شهادت رساند. معاويه، فرداي قيامت در برابر شهادت حجر بن عدي و اصحابش، محکمه پرغوغايي خواهد داشت. الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج3، ص487 – تاريخ الطبري، ج4، ص208 – تاريخ ابو الفداء، ج1، ص186- محاضرات راغب اصفهاني، ج2، ص214 – النجوم الزاهرة، ج1، ص141.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9157با سلامبر مظلومیتش باید گریست و بر دشمنانش نفرین و بر جاهلان باید تاسف خورد
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9165با سلام . اینکه گفته ای (. ایا هیچ فکر کردند که همین معاویه علیه العنه دشمن امام علی علیه السلام بود.)
برادرم اولا : دشمنی بین حضرت علی و امیر معاویه سیاسی بوده است و هیچ ربطی به عقیده ی دینیشان نداشته است .
دوما : اگر موضوع دینی می بود پس چرا حضرت علی صلح کردند و چرا امام حسن امامت و خلافت را به امیر معاویه واگذار کرد و با او بیعت کرد .
اینکه گفته ای (نام حضرت علي (عليه السلام) را نميآورد و فقط نام عثمان و طلحه را ميآورد)
برادرم خدا را شکر که به نظرات یک عالم استناد کرده ای که خودش هم نام ابوبکر و عمر را ذکر نکرده است و هم به صراحت گفته است که ( أو أحدا من أصحاب رسول الله صلي الله عليه) .
پس معلوم است که حضرت علی و ابوبکر و عمر جزو اصحاب رسول الله هستند و شامل این دیدگاه می شوند .
و از طرح همین موضوع که شما مطرح کرده ای معلوم می شود که چقدر بغض و عداوت چشمان شما را کور کرده است و شما ناقص العقل می باشید و به دست خودتان خداوند شما را رسوا می کند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9166اینکه گفته ای (جالب اين است كه وقتي آقاي مزي توثيقات حريز بن عثمان را نقل ميكند، محقق كتاب تهذيب الكمال في أسماء الرجال أبو محمد بشار بن عواد….)رادرم فارغ از صحت و سقم سندی و رجالی روایتی که گذاشتی از اعمال کسانی که در 1400 سال قبل زندگی می کردند خداوند از ما سوال نمی کند طبق این ایه قران (تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ) و همچنین (وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ)
و بحث کردن بر سر موضوعات آن زمان که ما حضور نداشتیم و شاهد و ناظر نبودیم هیچ سودی به اعمال ما ندارد .
و از دیگر برادران هم می خواهم که وارد این بحث های فرعی نشوند .
و به عقیده ی ما ربطی ندارد.
و شما بیایید به این سوال پاسخ بدهید که مربوط به عقیده ی خود شما می باشد و طبق عقیده ی شما خداوند از شما سوال می کند .
هنوز یک عالم شیعه پیدا نشده است که بتواند به این سوال ، پاسخ صحیح بدهد . مستند با ایات قران و مستند به ایاتی که امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را به صراحت مثل توحید و نبوت و معاد ثابت کند ، و دوباره این سوال را می گذارم
چرا برای معرفی دشمنی ابولهب با پیامبر یک سوره کامل با نام ابولهب در قران وجود دارد ولی از امامت که به گفته علمای شما یک اصل دینی است ، یک سوره و یا یک ایه با نام و تعداد امامان وجود ندارد ؟؟
برای معرفی چگونگی تولد عیسی و معرفی داستان یوسف و داستان نوح ایات صریح واضح و روشن در قران وجود دارد ایا مسئله امامت که به اعتقاد علمای شما یک اصل از اصول دین است ارزش ان کمتر از این مسائل بود که با ایات واضح و روشن و با نام و تعداد امامان در قران نیامده است .
اگر جزو ارکان ایمان هم می بود خداوند در ایه 177 سوره بقره ارکان ایمان را به صراحت بیان نموده
1-ایمان به خدا
2- ایمان به رسولان
3- ایمان به کتب الهی
4 – ایمان به ملائکه
5 – ایمان به معاد.
و ایمان نداشتن به همین 5 مورد را در ایه 136 نسا جزو ضلالت و گمراهی دانسته ولی از ایمان به امامت چیزی نگفته است .
و همچنین در اول سوره مومنون و دیگر ایات اوصاف مومنین به صراحت بیان شده ولی باز هم از امامت خبری نیست .
با توجه به اینکه خود خداوند قادر متعال حفاظت قران را تضمین نموده است (9حجر).
منتظر جواب با دلیل و مستند به ایات قران ، در رابطه با امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر مثل آیات نبوت و معاد هستم.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9167اینکه گفته ای (ما حدود 30 روايت به اين مضمون داريم.)از اعمال کسانی که در 1400 سال قبل زندگی می کردند خداوند از ما سوال نمی کند طبق این ایه قران (تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ) و همچنین (وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ)
و بحث کردن بر سر موضوعات آن زمان که ما حضور نداشتیم و شاهد و ناظر نبودیم هیچ سودی به اعمال ما ندارد .و به عقیده ی ما ربطی ندارد.
و شما بیایید به این سوال پاسخ بدهید که مربوط به عقیده ی خود شما می باشد و طبق عقیده ی شما خداوند از شما سوال می کند .پیامبر اسلام با نام و وظایف مشخص در ایات متعدد قران ، از طرف خداوند معرفی شده است .
و هر زمان که پیروان پیامبر دچار مشکل می شدند برای حل مشکل ، و اگر در مسائل دینی و عبادی دچار اختلاف می شدند به پیامبر رجوع می کردند .
و اگر عالم و یا فرستاده پیامبر اسلام در اطراف و شهرهای دیگر در بیان احکام دین اسلام با مردم آن شهر و دیار ، دچار مشکل می شدند ، هر فردی که می خواست می آمد در مدینه ، بدون واسطه وبدون معطلی نزد پیامبر اسلام و مشکل دینی و … خود را مطرح و جواب صحیح را از پیامبر اسلام می گرفت .
و حتی صحابه پیامبر اگر دچار اختلاف فقهی می شدند به پیامبر رجوع می کردند و پیامبر حکم صحیح شرعی را برایشان بیان می کرد .
و امام زمان که اهل تشیع می گویند بدنیا آمده و زنده هست و برای هدایت مردم هست تا مردم گمراه نشوند ، چرا در مکان مشخصی در دسترس تمام مردم نیست تا مثل پیامبر اسلام جواب سوالات دینی مردم را بدهد .
و یا حداقل اختلافات فقهی بین مراجع را حل و فصل نماید . تا فتوا های متضاد صادر نکنند .
و امروز با توجه به وسائل ارتباط جمعی امام زمان می توانست با یک شبکه تلوزیونی پاسخ هر سوال کننده ای در اقصی نقاط دنیا را بدهد .
و چرا تا امروز حتی کتابهای روایی و حدیثی اهل تشیع را تصحیح نکرده است ، که یک عالم اهل تشیع بگوید این حدیث صحیح است و دیگری بگوید این حدیث ضعیف است . آن هم در زمانی که امام معصوم حی و حاضر است .
و چرا نهج البلاغه را تصحیح نکرده است ؟؟ تا گفتار صحیح حضرت علی برای مردم مشخص کند .
و چرا قران را تفسیر نکرده است تا هرکسی درباره ی ایات قران اظهار نظر نکند و به رای خود تفسیر نکند ؟؟؟و با توجه به اینکه مدت 30 سال می شود که حکومت دست نایب ایشان است آن کتابهای تصحیح شده ، چاپ و منتشر و مردم از اسلام ناب مستفیض می شدند .
آیا این سردرگمی مردم گناهش بر گردن چه کسی می باشد ؟؟؟
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.