طینت و خاکی که ابوبکر و عمر از آن خلق شده اند همان طینت پیامبر است.( به شهادت کتب شیعه)

Home انجمن ها خلفای راشدین طینت و خاکی که ابوبکر و عمر از آن خلق شده اند همان طینت پیامبر است.( به شهادت کتب شیعه)

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  mojahed.din در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 23)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1628

    mojahed.din
    کاربر

    طینت و خاکی که ابوبکر و عمر از آن خلق شده اند همان طینت پیامبر است.( به شهادت کتب شیعه)

    ابوبکر و عمر رضی الله عنها از خاکی که پیامبر علیه الصلاه و السلام خلق شده است خلق شده اند و به همین خاطر نیز باید به خاکی که از آن خلق شده اند بر گردند و با هم در یک جا دفن شوند. برای مثال علی در کوفه دفن میشود چون طینت وی ارتباطی با طینت پیامبر ندارد اما ابوبکر و عمر در کنار پیامبر دفن میشوند چون از یک خاک خلق شده اند.

    دلیل چنین مطالبی در واقع روایاتی است که در کتب شیعه نقل شده اند. برای مثال در علل الشرائع ابن بابویه قمی رحمه الله علی غیره آمده است:

    «أخبرني علي بن حاتم قال: أخبرني القاسم بن محمد قال: حدثني حمدان قال: حدثني إبراهيم بن مخلد، عن أحمد بن إبراهيم، عن محمد بن بشير، عن محمد بن سنان، عن أبي عبد الله القزويني قال: سألت أبا جعفر محمد بن علي (ع) فقلت: لأي علة يولد الإنسان ههنا ويموت في موضع آخر؟ قال: لأن الله تبارك وتعالى لما خلق خلقه خلقهم من أديم الأرض فمرجع كل إنسان إلى تربته»

    باب 259: العلة التي من أجلها يولد الإنسان في أرض ويموت في أخرى، ج1 ص 358.

    یعنی: ابی عبد الله قزوینی میگوید از ابا جعفر محمد بن علی (ع) پرسیدم گفتم: به چه دلیلی انسانی در جایی به دنیا می آید و در جایی دیگر فوت میکند؟ گفت: برای اینکه خداوند تبارک و تعالی وقتی که وی را خلق کرد انها را از تمام زمین خلق کرد پس مرجع هر انسانی به خاکی است که از آن خلق شده است

    طبق این روایت پر واضح است که خاک و طینت ابوبکر و عمر با خاک و طینت پیامبر یکی است و مرجع این سه نفر یک جا است و به همین خاطر ابوبکر و عمر نسبت به کسی که در کوفه دفن شده است مستحق هستند به خلافت و جانشنی.

    اما بی شک علی رضی الله عنها اسلام و ما را عزت داد و اهل سنت به علی افتخار میکند اما بی چشم و رویی روافض و مذهب تکفیری و خزعبلاتیشان ما را مجبور به چنین مقارناتی کرده است.

    #5709

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.
    اولا چرا بررسی سندی ندارید؟ ثانیا محمد بن بشیر کیست؟ ثالثابفرمایید که شهدای بدر و کشته شدکان از مشرکین کجا دفن شدند؟ رابعا ملعونینی که بر فرزند رسول خدا شمشیر کشیدند هم در کربلا دفن شده اند. یکسان هستند؟
    خامسا دلیل آبگوشتی میدانید چیست؟
    سادسا آنها که در اقیانوس غرق میشوند یا هندوهایی که سوزانده و به باد داده میشوند از آب یا هوا خلق شده اند؟
    #5715

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علی عبادالله الصالحین

    برتری یا فضیلت و درجه نزدیکی بشر تنها و تنها به میزان تقواست و بس.ان اکرمکم عندالله اتقاکم.

    از اینکه گاهی صحت سند و عقلانی بودن و مطابق با نص بودن روایات از طرف برخی که اساس آیینشان بر روایات مجعول و مفتری بر اهل بیت علیهم السلام استوار است مطرح می شود،هر چند در وحله اول عجیب به نظر برسد ولی نباید از تاثیرات فضای باز ایجاد شده چون تالارهای گفتمان را در دنیای مجازی نادیده گرفت.

    امید که گام اول اصلاح و بازگشت به راه راست شان باشد.و ملالی نیست اگر بر اساس تلقینات رهبران منحرف شیطان کیششان به ابزاری چون متلک و تمسخر و نمایش بی خردی خود تمسکاتی هم داشته باشند.

    هدف و امید ما هدایت خود و دیگران است و یک موحد از طعن و لعن نابخردان اندوهی به دل نخواهد گرفت.و در مقابل در عقلانی کردن فضای گفتگو آنچه در توان دارد به کار می بندد.

    چنانچه مشاهده فرمودید حدیث مذکور اخیر از کتب مدعیان آورده شده بود که خودشان بر باطل بودنش و مسخره بودن آن اقرار داشتند.و این شروع خوبی است و به شخصه به ایشان تبریک می گویم.

    والسلام علی من اتبع الهدی

    #5776

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    بر همگان واضح و مبرهن است که نظر شیعه در مورد حدیث چیست. شما مثلا میگید تمام صحیح بخاری صحیح است. خب این حرف اگر درست باشد طبق احادیث همین صحیح بخاری آیات ابتدایی سوره نجم بر باد رفته است. متوجه اید که؟

    یا مثلا طشت و حیض و مسجد.

    بعد کدام مسخره بازی؟

    آیا ما گفتیم که تمام احادیث کتاب کافی صحیح است؟

    اصلا تصحیح سندی نکردیم که ببینیم بقیه چی میگن. آیا اینقدر شعور دارند که ببینند به هر حدیثی نمیشود اعتماد کرد.

    شیعه اگر از کتب مخالفینش حدیث می آورد تصحیح شده اش را می آورد. اما سنی؟

    #5782

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

    چنانچه بر هر عاقلی واضح و مبرهن است تا اساس و مبانی اعتقادی به درستی شناخته نشود نمی توان چهارچوبی قانونمند و درست در جهت هدف مورد ادعا داشت.

    در دین مبین اسلام، قرآن و سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، مبانی اصیل و محتوم تعریف شده و تمام باور و اعمال با این دو معیار اصلی شناخته می شوند. و طبیعی است که تناقض و تنافری در مبانی نمی تواند وجود داشته باشد. و در صورت بروز اختلاف و یا سوءتفاهم، اشکال از مدعی است و نه در قرآن و سنت.

    اینکه مدعی تشیع در تصحیح مبانی خود کاری نکرده و یا نمی کند و جناب عبدالحسین به آن افتخار می کند آیا دلیل بر برتری است و یا این را می رساند که تئورسین های این آیین ضاله بنایشان بر تشتت و فریب و تحمیر و تحمیق است.

    شما در کتب اربعه این قوم از هر گلی ترانه ای دارید و در خصوص هر امری روایات متناقض و متنافر.و کاری هم به تصحیح ندارند و طبق اعتراف ملایانشان در صورت تصحیح چیزی از روایات باقی نمی ماند.و این بستر مناسب ترین زمینه پراکندگی و تشتت و تفرقه است و پیروی این آیین حق ندارد دم از عقل و منطق بزند چرا که خود را عاری از درک درست و ناتوان از فهم می داند و اطاعت مطلق از ائمه و نوابشان و ولی فقیه را چاره کار دانسته اند.

    اگر مجاهدینی چون امام بخاری و امام مسلم به کار بزرگ و شایسته تصحیح پرداختند،از این جهت بوده که نصوص سنت نبوی از تحریفات و نادرستی ها پاک گردد.حال ما در عصر حاضر هم باید که راه درست این عزیزان را ادامه دهیم و در صورت شبهه در روایات مکتوب در صحیحین به دنبال تحلیل درست باشیم نه اینکه احمقانه و به دور از ادب اسلامی نادانی خود را به نمایش بگذاریم.

    جالب اینجاست کسانی در صحیحین شبهه وارد می کنند، که به بلاغت عقل و اندیشه اعتقاد ندارند و باورشان بر اطاعت مطلقه از بشر است و عامدانه و یا جاهلانه بر حرمت تقلید کور نزد اهل سنت و جماعت مسلمین چشم پوشی می کنند.

    #5783

    habib
    مشارکت کننده
    یک مسلمان مادامی که بر امری و مطلبی وقوف و یقین نداشته باشد موظف و مکلف است در رفع ابهام و شبهه و تردیدش مجاهده کند و اطاعت محض و مطلق بدون تعقل و تفکر پشیزی ارزش ندارد.

    مدعی تشیع در حالی که انگشت سبابه خود را به دیگران که غالبا” ناصحین و خیرخواهان واقعی آنان است نشانه رفته نمی داند و نمی بیند که سه انگشت دیگر به سوی خودش نشانه رفته.

    اگر صداقتی در گفتار داشتند و طالب اصلاح و تحکیم وحدت بین مسلمین بودند می آمدند و اگر اشکالی در جایی و نوشته ای و حرکتی می دیدند در جهت حک و اصلاح و رسیدن به حقیقت با مسلمین تعاون و همکاری می کردند.نه اینکه در مقابل عجز در اثبات اباطیل تحمیلیشان به لودگی و تهدید و ارعاب و تمسخر بپردازند. وهمه را چون خود مغروق خرافه و جهل پندارند.

    والسلام علی من اتبع الهدی

    #5786

    محمد35
    کاربر
    اینکه خلقت ابتدایی انسان خاک است در این تردیدی نیست وبر فرض قبول روایت فرق از زبان مبارک امام صدق علیه السلام اینکه خلقت ما از خاک فلان نقطه روی زمین است که مرگ ودفن ما در آنجا صورت می گیرد هم مطلب دیگری است ونیز اینکه سرشت ابتدایی انسان را روح مقدس الهی تشکیل می دهد هم در این شکی نیست به دلیل محکم آیه شریفه : ونفخت فیه من روحی …پس هر انسانی مبدای دارد ومقصدی مبدا هر انسانی مقدس وپاک است اما اینکه مبدا همه انسانها پاک وبر فطرت وخلقت یافته از پاکیزه ترین عنصر یعنی روح الهی است در اینها تردیدی نیست اما آیا همه اینها دلیل می شود که مقصد انسان هم بهشت برین ورستگاری باشد به این ترتیب اگر اینگونه باشد باید هیچ انسانی به جهنم نرود وهمه به اعتبار مبدا الهی وسرشت وفطرت به بهشت بروند در حالیکه قرآن کریم این مطلب را نفی می کند بنا براین برای اینکه قضاوت کنیم خلیفه اول و دوم چه مقامی نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله داشته اند نباید به مبدا آنها توجه شود بلکه باید در اعمال آنها در زمان حیاتشان توجه کنیم تا بتوانیم قضاوتی عادلانه در مورد آنها داشته باشیم ؟ رفتار آنها نسبت به دستورات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله چگونه بود ؟ رفتار آنها نسبت به پاره تن رسول خدا فاطمه زهرا علیها السلام چگونه بود؟ رفتار آنها نسبت به امت اسلامی چگونه بود ؟ بعد از جواب به این سوالها از روایات صحیح می توان در مورد ایشان قضاوت نمود…
    #5787

    محمد35
    کاربر
    من فکر می کنم اگر بتوانید با بیان مناسب تری مطلب خود را منتقل کنید بهتر است صدالبته که ماهم وقتی به روایات می رسیم مورا از ماست میکشیم حتی اگر در روایتی یک نفر مجهول الحال باشد آن روایت را قبول نمی کنیم البته این در امور فقهی است ودر امور اعتقادی از این هم سخت تر گرفته می شود لذا شیعه در این خصووص اینگونه عمل می کند وبا یقین صحبت میکند جالب است که فقه ما واعتقادات ما یا یقین است یا به یقینیات بر می گردد ما ظن وگمان وحدس وشک را قبول نداریم ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت …بنا بر این بیشتر در احوال شیعه بخصوص شیعه اثنی عشری وبه خصوص جماعت اصولیون شیعه وقائلین به اجتهاد مطالعه کنید بعد در قضاوت منصفاه آزادید….
    #5789

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علی عبادالله الصالحین

    اینکه خلیفه اول و دوم و سوم وچهارم و….و سایر ابنای بشر انجام امرشان بسته به اعمال و نیاتشان بوده و هست و خواهد بود شکی نیست و این بیان صریح آیات الهی است.

    اما مشکل و بهتر بگویم ریشه های باور های انحرافی و ضاله در نوع استفاده و برخورد با افراد و اشخاص است.

    اینکه آیا تبعیت از اشخاص به صورت مطلق جایز است یا نه؟

    پاسخ مدعی تشیع به این سوال به رکن و اساس آیینش برمیگردد و اطاعت مطلق از امام و ولی فقیه را واجب عینی می داند و منکر این امر را کافر و حرامزاده می شمارد.

    پاسخ یک مسلمان موحد به این سوال که باز به باورش باز می گردد این است که اطاعت مطلق خاص الله سبحانه و تعالی است و در تبعیت و استفاده از ائمه و عالمان متقی انطباق گفته و عمل ایشان با اوامر و مناهی الهی شرط بایسته است و چنانچه با مبانی شناخته شده دینی مغایر باشد اطاعت کور را به هیچ وجه نه تنها جایز نمی دانند بلکه حرام می دانند.

    اینکه ادعای تصحیح روایات و یا به تعبیر شما مو را از ماست کشیدن را طرح کردید باید به عجایب هفتگانه اضافه کرد و در کتاب رکورد گینس ثبت شود.چرا که یا اطلاعات شما ضعیف است و یا به دنائت تئورسین های آیین ضاله تشیع پی نبرده اید.کافی است که کتب اربعه و وسایل الشیعه و تفسیر ابراهیم قمی و بحار الظلمات و حلیه المنحرفین مجلسی و کتب متعدد دیگر مورد وثوق این قوم را مرور کنید.خواهید دانست که در صورت تصحیح چیزی از اباطیل و واجبات عینی سفارشی حضرات باقی نمی ماند و علنا” به این عدم امکان تصحیح اذعان دارند و عدم وجود کتب تصحیح در مذهب خدعه و فریب مدعی تشیع این را می رساند که بنای این آیین از پای بست ویران است.

    بنده به شما پیشنهاد می کنم که کمی با تعمق در باورهای القایی در جامعه مبتلا به مدعی تشیع بیندیشید و ارتکابات بدیع و مرسوم بینشان را با باور اصیل اسلامی و همان فطرت الهی انسان بسنجید.و خیانت ها و توهین های بیشرمانه به شعور و مقام انسانیت را بشناسید.


    #5790

    habib
    مشارکت کننده
    افترائات مجعول و مرسوم به بزرگان دینی و اهل بیت علیهم السلام و سوء استفاده از جماعت تحمیر شده توسط این از خدا بی خبران برده دنیا و شیطان را همین الان و در همین عصر به عینه می توان دید و شرکیات و خرافات و بدعت های مرسوم تحت عنوان واجب عینی و مستحب موکد در این جماعت در حال انجام است.و نیازی به مراجعه به تاریخ و روایت و تصحیح ندارد.

    کمی به خود بیایید و به علت دروغ های بزرگ و بیشرمانه این قوم مدبر و نسبت های وقیحانه شان به موحدین و مصلحین مسلمان فکر کنید.

    دنبال کنید چرا علیرغم بی ثمری و حتی فتنه انگیزی نوع قرائت خاصشان از تاریخ و واگویی خیانت های گزارش شده توسط اسلافشان در این بوق نفاق و تفرقه همچنان می دمند؟

    برای یک بار هم که شده به تواصی اکید قرآن کریم با تعقل و تفکر و تدبر در رفتار و گفتار ها عمل کنید و باور القایی و موروثی خود را با این میزان گرانبها و محفوظ بسنجید و به راه راست باز گردید.و در تکرار آنچه ما را فریفته اند تامل کنید.و بدانید و می دانیم که العاقبت للمتقین.و تقوا با تقلید کور و قعود و جمود و تعصب وانتظار فرج حاصل نمی شود.بلکه با مجاهدت و خردورزی و درستکاری است که تقوا معنی می شود و گشایش امر و رستگاری هر فرد تنها به دست خود اوست و بر اساس آنچه می تواند محق و مسئول است.

    والسلام علی من اتبع الهدی


    #5815

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    اینکه مدعی تشیع در تصحیح مبانی خود کاری نکرده……

    کی کاری نکرده؟ اینکه بررسی رجال را امری تحقیقی و اجتهادی میدانند یعنی کاری نکرده اند؟ حتما باید مثل البانی بیاید و یک حدیث را تصحیح کند بعد چند صفحه آن طرفتر یک حدیث دیگر را به خاطر اینکه فردی در آن هست که در حدیث قبلی هم بوده تضعیف کند؟

    مثلا مرحوم علامه مجلسی مرآة العقول را دارد در تصحیح کافی. آیا این برای شیعه وحی منزل است؟ اگر حدیث الف را علامه تصحیح کند و مثلا مرحوم آقای خویی تضعیف کند به کدامشان باید ایراد گرفت؟ هر کدام نظرش را گفته. بعد من به عنوان یک عوام باید کدام را بپذیرم؟ صداقت مجلسی را یا تزویر البانی را؟

    بعد من به چی افتخار کردم؟

    شما در کتب اربعه این قوم از هر گلی ترانه ای دارید….

    در کتب شما نیست؟ بله.مثلا شیخ طوسی رحمة الله علیه کتاب نوشته و در آن احادیث متضاد را آورده. حدیثی که اصل است و حدیثی که ضد آن است. بعد وجه تناقض را بیان کرده و توضیح داده و نظرش را نوشته. این ایراد داره؟ در سایر کتب هم آیا این ایراد است که احادیث متناقض وجود داشته باشد؟ مثلا علامه در مقدمه بحار چه توضیحی داده؟ اصلا دیدی؟

    پیروی این آیین حق ندارد دم از عقل و منطق بزند چرا که خود را عاری از درک درست و ناتوان از فهم می داند و اطاعت مطلق از ائمه و نوابشان و ولی فقیه را چاره کار دانسته اند.

    یک آیه داریم در قرآن من یطع الرسول فقد اطاع الله. اگر رسول گفت برو بمیر شما اصولا در برابر دستور ایشان حق صحبت یا تامل یا تاخیر داری؟ اگر داری که هیچ. این میشه که یکی من یکی رسول. اگر هم نداری که پس خودت را فاقد عقل و درک و … دانسته ای. این ایراد شما به تشخیص آن واو برمیگردد که از آن به یقین فراری هستی. در همان آیه که واو دارد فرموده خدا و رسول و اولی الامر مطلق هستند.در چه؟ اطاعت شدن. خب حالا شما حق داری که در برابر مطاع مطلق حرف بزنی؟ این در مورد ائمه. نواب را از کجا آوردی؟ ولی فقیه را؟ اصلا اجماعی هستند؟ این را هم احتمالا میدانی که عقیده با حکومت متفاوت است. همین اطاعت را در بخاری ندارید؟ اگر گردنت را هم زد باید اطاعت کنی را چه کسی به حذیفه فرموده و در کدام کتاب است؟ باز ما امام را معصوم میدانیم. شما چی؟

    اگر مجاهدینی چون امام بخاری و امام مسلم….

    همان مجاهدی که از جعفر صادق سلام الله علیه حتی یک کلام نقل نکرده؟ علتش را میدانی چیست؟ این مجاهد است؟ این بیشتر مجاحد است تا مجاهد. و جحدوا بها و استیقنتها… بعد از هر چی ناصبی بوده روایت نقل نکرده؟

    به بلاغت عقل و اندیشه اعتقاد ندارند و باورشان بر اطاعت مطلقه از بشر است…

    نقش واو را معلوم کنید به اصل مطلب میرسید.

    این تقلید در چیست؟ به همان خدایی که اهل سنت قبول دارد قسم که هرکسی تا الآن این عبارت تقلید کور را به کار برده هرگز و هرگز حتی یک نگاه نیز به اولین جمله اولین سطر یک توضیح المسائل شیعه نکرده.

    آن جمله اینست؛

    اصول دین تحقیقی است و تقلید در آن جایز نیست. یا باطل است.

    #5816

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    اینکه آیا تبعیت از اشخاص به صورت مطلق جایز است یا نه؟

    واو واو واو واو واو و دیگر هیچ.

    ولی فقیه را هم که خودت میدانی. این هم به ما مربوطه که در کتب خودتان است لغیر رشده؟

    در تبعیت و استفاده از ائمه و عالمان متقی انطباق گفته و عمل ایشان با اوامر و مناهی الهی شرط بایسته است

    خب اگر عالم متقی یه چیزی گفت که من آن را با آنچه که مبانی شناخته شده دینی میدانم مغایر بود باید چه کنم؟ اون بابا یه چیزی میگه من هم یه چیزی. این انطباق نیاز به معیار ندارد؟ معیارش چیست؟ حدیث؟ از کجا که درست باشد؟ رجال داریم؟ از کجا که ابن حبان خالی بندی نکرده باشه؟ شاید او در تشخیص اینکه یکی دروغگو بوده با من اختلاف نظر داشته باشد. راستی اگر من حرف او یا بخاری را قبول کنم تقلید کور نمیشود؟ حرف یکی دیگه را در تایید بخاری قبول کنم تقلید کور نمیشود؟ عجب

    اینکه ادعای تصحیح روایات….

    شما الآن کتاب دارید به نام صحیح سنن ترمذی. یعنی آنچه در ترمذی آمده و در این کتاب هم هست صحیح و آنچه که در ترمذی هست و در این کتاب نیست ضعیف است. اگر همین است چرا سنن ترمذی امسال هم تجدید چاپ شد؟ باز هم ضعیف و صحیح با هم. چرا؟

    بعد توضیح دادم که رجال در شیعه اجتهادی است نه مثل اهل سنت تقلیدی آن هم کور. تقلید بد بود؟

    راستی این آیه برای چیه؟ فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم

    #5817

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    افترائات مجعول و مرسوم……

    مثل غلب علیه الوجع؟ نشستن کنار نو عروسان؟ قلم دذوش کردن زن جوانش برای دیدن کارناوال موسیقی؟ شراب فروشی؟ گوش بریدن و چشم بیرون آوردن؟ پیاز عکه و زمین مکه؟ نحن معاشر الانبیا لا نورث؟ اصحابی کالنجوم؟ غرانیق؟ نماز 2رکعتی جای 4 رکعتی یا برعکس؟ نماز خوندن لای لنگ زن؟

    بدعت؟ مثل تراویح؟

    در این تواصی موکد اشاره ای به دقت در نقش واو یا ضمیر تنازعتم یا مخاطب آیه یا مصداق شئ نشده؟

    #5819

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

    جناب عبدالحسین

    بله هر افترائی از جانب هر کس و در مقامی غلط است و به همین دلیل است که صحت ادعا باید ثابت شود و معیار وزین و محفوظی چون قرآن کریم معجزه ختمی مرتبت و قابل فهم و تبیان کل شی در دستان ما است.

    همان هایی که دم از پیرویشان می زنید تمسک به قرآن کریم و عرضه کلام منقول به آن را تاکید دارند.

    از فقه جعفری دم می زنیم و دریغ از یک کتاب جامع از نظرات فقهی حضرت.

    مسلما” اگر این بنده حقیر به کتاب جامعی از امام صادق علیه السلام دسترسی داشتم کوچکترین تردیدی در تبعیت از آن نمی کردم و اینکه دشمنان اهل بیت علیهم السلام با ایجاد و التقاط مفاهیم ابداعی حتی بزگترین مجاهدت تاریخ اسلام توسط امام جعفر صادق علیه و علی آبائه و علی ابنائه السلام را مخدوش و مشوه کرده اند شکی نیست و این را با مراجعه به کتب موجود و معاینه تناقضات و تنافرات آشکار می توان فهمید.

    احساس می کنم موضع و اصل مطلب بنده و شما نزدیک است منتها شما در ابراز باور حق طلبانه خود محتاطانه و با پوشیدگی خاصی امتناع دارید.و این به خودی خود اشکال اساسی نیست.

    ولی در نظر داشته باشید که اتهام زدن و تمسخر افکار از تبعات فرقه گرایی است و انسان را در چهارچوب تعصب فرقه ای گرفتار می کند.

    ریشه باورهای تکفیری در همه مذاهب و آیین ها به فوران تعصبات فرقه ای بر می گردد و یک آدم فرقه گرا از فهم کرامت انسانی غافل است و بدون در نظر گرفتن تبعات محیطی و اجتماعی هر باور غیر خود را سرکوب می کند هر چند از تواصی رهبران فرقه خود نیز امکان غفلتش می رود.

    تنها فرقه ای که شمشیر را از رو بسته و با ابداع امامت منصوص من عندالله و مفترض الطاعه بودن ایشان کل مسلمین را خارج از دایره ایمان می داند و مباح الدم می داند مدعی تشیع است و این امر عین واقعیت و در کتب متعدد مذکور است و در خطابه هایشان دیگر به صورت علنی گفته می شود.


    #5820

    habib
    مشارکت کننده
    در مورد حدیث و هر گفته دیگر قائل و راوی و رجال و درایه و غیره یک سوی قضیه است و انطباق و یا عدم تضاد با قرآن و سنت صحیح اهم از آن است چون در تصحیح هم امکان سهو و خطا هست.

    بارها از شما شنیده ام کاری به فلان عالم و فلان گفته ندارید و با اجتهاد خود عمل می کنید.در صورت صحت این گفته باید گفت یک فرقه ای نمی تواند مومن به بعض و کافر به بعض باشد و مرامنامه فرقه روشن است و بند بند آن برای پیرو لازم الاجرا.

    با توجه به تجربه شخصی خودم در این جماعت حتی اطلاق نام یک گروه و فرقه را شایسته مدعیان تشیع نمی دانم چرا که بسیار متشتت و متکثر و مبهم در هر امری نظر می دهند و به عنوان نمونه باب عقل و خمس کافی را مرور کردم در انتها نتوانستم نظر واحد و مستدلی با فرض صحت و صداقت راوی بیابم و تنها نتیجه ای که بر من روشن است اینکه مجموعه ای از روایت را دیدم که به کار ایجاد تشتت و سردرگمی و اعجاز و اضطرار خواننده می آید تا برای توجیه و ماست مالی کردن به دامن کسانی چنگ بزند که پیش از هر چیز به فکر تهی کردن مغز و جیبش هستند.

    والسلام علی من اتبع الهدی

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 23)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.