Home › انجمن ها › گفتگوی ازاد › طناب بر گردن علی و سیلی برگونه دختر رسوال الله….. چقدر با عقل سازگار است؟
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط یمین در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1600بسم الله ارحمن الرحیم
از دوران طفولیت و از دوران مدرسه این را در دروس مان خوانده یم که جزیی از تاریخ است منتهی جزیی از دین بر ما قالب کرده اند که سیدنا علی شب هجرت فداکاری کرد و در رختخواب پیامبر خوابید…..
و همانگونه که میدانیم مشرکان مکه تصمیم به کشتن پیامبر گرفته بودند و از ترس خونخواهی و انتقام بنی هاشم 40نفر را مامور کردند و هر نفر از طایفه ای که بنی هاشم توان در افتادن با این همه طوایف عرب را نداشته باشد.
اما در داستان خیالی که شیعه برای غضب خلافت درست کرده اند شنیده ایم که:
طناب بر گردن سیدنا علی انداخته میشود و اورا کشان کشان میبرند و مجبور به بیعت با ابوبکر صدیق میکنند.در خانه فاطمه دخت رسول الله را آتش میزنند ومحسن فاطمه و نوه رسول الله سقط میشود و سیلی بر گونه فاطمه زهرا زذه میشود و عاقبت
دختر رسول الله شهید میشود{از زخم پهلویش که گویند سیدنا عمر با عث آن بوده}
اینک بیاید این مسایل را از منظر عقل بسانجیم:
1.در قضیه تصمیم مشرکین مکه به ترور رسول الله یک مورد لازم به یاد آوری میباشد که میتوان ادعا کرد که پیامبر در آن هنگام بدونه یاور و پشتیبان بود و حتی از قریش و بنی هاشم طرد شده بود و حتی چند سال در شعب ابی طالب در محاصره بود همراه یاران اندکش که ایمان آورده بودند.اما با وجود این مساله مشرکین از هر طایفه یک مرد را را به تیم ترور رسول الله میگمارند که از گزند خونخواهی و انتقام بنی هاشم و قریش در امان باشند.
اما در قضیه خلافت و ظلم به علی و دختر رسول الله .مگر سیدنا علی و فاطمه زهرا هر دو از بنی هاشم یا قریش نبوده اند؟مگر قوم رسول الله در اوج محبوبیت و قدرت نبود ؟عمر فاروق چگونه توانست به تنهایی {یا با تعدادی همدست }اینگونه دو تن از عزیزان و شخصیت های مهم طایفه و قوم رسول الله را مورد حمله و ظلم و حتی کشتن قرار دهد و بنی هاشم هیچ نگفت و هیچ انتقامی نگرفت؟!!!!!! چرا در زمانی که پیامبر از سوی طایفه خود طرد شده بود از ترس خونخواهی 40 نفر از 40 طایفه بسیج میشوند !اما در زمان اوج فدرت اسلام و محبوبیت قوم رسول الله هیج ترس از انتقامجویی قوم رسول الله وجود ندارد؟!!!!
2.همه میدانیم و به این مورد اعتراف میکنیم که سیدنا علی حیدر کرار اسد الله غالب بوده و در پهلوانی و جنگ آوری بی همتا بوده.و عمر فاروق نیز چون سیدنا علی پهلوان و جنگاور نبوده اما فرمانده ای بی مانند و استراتژیستی به همتا در میدان نبرد آنزمان.خلاصه نقطه قوت سیدنا عمر در نبرد تن به تن با سیدنا علی زیاد چشمگیر نبوده.و اینک این سوال پیش می آید که حیدر کرار و اسد الله غالب چه شده که از پهلوانی و جنگ آوری ساقط میشود. مغلوب عمر فاروق میشود و اینگونه به زشتی طناب در گردن و ……. به زور بیعت از ایشان گرفته میشود؟!!!
3.فرض کنیم که به زور و طناب و ریسمان بر گردن علی کرار درست باشد.آخر آن علی که شیعه میگوید در خیبر را با یک ضربه ……..بلند کرد و شکست که از قدرت 70 مرد خارج بود.آن قدرت کجا رفت؟چرا حال از آن در مهمترین لحضه زندگی سیدنا علی و اسلام ا{به زعم شیعه}استفاده نشد؟!!!
4. اگر سیدنا علی اختیار مقاومت نداشت اختیار سخن گفتن و بیعت در اختیار خودش بود!مگر تمام مردم دنیا جمع شود میتواند زبان کسی را چنان در دهانش بچرخاند که جمله بیعت گفته شود؟؟
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.