Home › انجمن ها › جانشینی › سوال: چراحضرت موسی مدت کوتاهی برای خود جانشین تعیین کردند چطورپیامبراسلام برای خود بعداز وفات جانشین تعیین نکردند؟
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط raameen در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7044شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7045
و اینکه گفته ای (همین که گفته اند جانشین پیامبریم این یعنی تکذیب خاتم بودن طبق ادعای شما. و طبق ادعای شما چون جانشین پیامبر هستند باید به وحی مرتبط باشند.)
برادرم اولا : هیچ وقت و هیچ کجا خلفای راشدین ادعای منصوص الهی بودن را نکرده اند .
دوما : ادعای عصمت و معصومیت نکرده اند .
سوما : ادعای ولایت تکوینی نکرده اند . و … من چندین بار گفتم که خلافت اصول دین نیست .
و من چندین بار توضیح دادم خلافـــــــــت منصوص الهی نیست و یک اصل از اصول دیــــــــــــــن نیست حتی از ارکان ایــــــــــــــمان هم نیست و حتی فروع دیــــــــــــــن هم نیــــــــــــــست خلافت سرپرستی و اداره امور افراد یک سرزمین می باشد که به روشهای مختلف هر زمانی با امکانات و روشها و رسم رسوم ان زمان شخصی به خلافت می رسد.
و اگر اهلسنت ادعای منصوص بودن الهی خلافت را کرده بودند پس باید علمای اهل سنت می گفتند اصول دین توحید ، نبوت ، معاد و خلافت می باشد در حالیکه همه اهل سنت به سه اصل اعتقاد دارند توحید ، نبوت ومعاد و چون پاسخ روشن و مستند از قران به اصل امامت منصوب الهی ندارید دیگران را به دروغ متهم می کنید به چیزی که قبول ندارند .
و خلافت یعنی سرپرستی یک جامعه و مردم یک سرزمین معین ، که با ساز و کارهای انتخابی هر زمان و مکان ، و یا غیر انتخابی حاکم می شوند مثل خلافت عثمانی در ترکیه و دارالخلافه در زمان زندیه و قاجاریه در ایران .
و همین حالا هم در یزد به کسانی که در کاری تبهر ، دارند خلیفه می گویند و چند شیرینی فروشی خلیفه وجود دارد .
آیا این شیرینی فروشی ها در یزد خلیفه پیامبرند ؟؟؟!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7047و اینکه گفته ای (امیرالمومنین سلام الله علیه نیز به چه کسی این نامه را داده؟ طرف چه چیزی را قبول داسته؟)
برادرم اولا : نامه ی 6 نهج البلاغه خیلی واضح و روشن و هر بی سوادی هم که بخواند متوجه می شود .
و دوما : برادرم وقتی خود حضرت علی که به گفته ی علما امام بلاغت و کلام بوده و افصح الکلام بوده ، اگر می خواست معاویه و طرفدارانش را ملزم کند
]] صرف نظر از اینکه در مسئله دستگیری قاتلین حضرت عثمان با هم اختلاف داشتند و یا در مورد نحوه حکومت سیاسی با هم اختلاف داشتند [[
همه شان در اعتقادات دینی ، هم قران را قبول داشتند و هم پیامبر اسلام را .
پس باید اولا حضرت علی به ایات قران ، ان ایاتی که شما و امثال شما به ان استناد می کنید ، مورد استناد قرار می داد . و بعد به احادیث و روایات پیامبر اسلام در ان مورد استناد می کرد و بعد به مساله و انتخاب از طرف مهاجرین و انصار استناد می کرد تا گفته هایش سه قبضه شود و هیچگونه عذری برای مخالفین باقی نمی ماند .
و از همه مهمتر چرا حضرت علی از کلمه انما استفاده کرد.
و انتخاب امام و خلیفه را انحصار به شورای مهاجرین و انصار نمود و ایشان کاملا به گفته هایش و بار معنایی اش اگاه بود .
و همچنین چرا به صراحت و بدون قید و شرط گفت هر فردی را که شورای مهاجرین و انصار انتخاب کرد و امام بنامد صحیح است و همچنین رضایت خداوند را منوط به شورای مهاجرین و انصار نمود .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7048و اینکه گفته ای (عزیزم بیا و بگو که این هدایت که ونحصر است در خدا(طبق آیات) بعد از پیامبر چگونه است؟)برادرم واقعا قران را نخوانده ای و یا خوانده ای و مصداق آخر این ایه (وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا) هستید ؟؟
آن همه ایات که خداوند در قران می فرماید هدایت به دست خداست را ندیده ای ؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7049و اینکه گفته ای (شما؛ الان چند فرقه هستند که به این قرآن صراط مستقیم استناد میکنند)
اولا : برادرم مذاهب شناخته شده و معروف اهل سنت در اصول اعتقادی هیچ اختلافی ندارند و در مسائل احکام فقهی اگر اختلاف جزئی داشته باشند که مشکلی نیست .
شما فکری به حال خودتان بردارید که با وجود به قول شما امام معصوم زنده در بین تمام مراجع و رساله های عملیشان اختلافات زیادی وجود دارد .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7050و اینکه گفته ای (علم قرآن را کی باید به ملت برساند؟)
برادرم اولا : پیامبر تمام ایاتی که نازل شده به مردم رسانده است .
دوما : طبق ایات قران خداوند فرموده ایات قران واضح و روشن (وَيُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمُ الْآيَاتِ ۚ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ) و برای همه (عاقلان) آسان (وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ) است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7051و اینکه گفته ای (جان مادرت سوال را بفهم. شما گفتی خاتم النبیین من چی گفتم؟ چی پرسیدم؟ از امامت حرفی زدم؟)
برادرم اولا : خودت بفهم که سوال اولیه این بخش موضوع جانشینی پیامبر می باشد .
و چون جواب برای کامنت 31 نداشتی به واج واج افتادی.
چون قافیه تنگ آید شاعر به جفنگ اید.
اگر این همه بحث می کنی درباره ی امامت منصوص الهی 12 امام و جانشینی پس از فوت پیامبر نیست پس در مورد به گفته ی خودت زهرهشک است ؟؟!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7052و اینکه گفته ای (اصل مطلب این بود ” . ایشان در مدینه چه کار میکرده؟)
برادرم پیامبر در طول دوران بعثت طبق دستور خداوند . ایات نازل شده را به مردم می رسانده .
و خلفای راشدین که بعد از پیامبر توسط شورا مهاجرین و انصار و بیعت اکثر مردم حاکم شدند برای حکومت بودند نه برای رساندن آیات الهی که نازل می شد .
و برادرم اولا : هیچ وقت و هیچ کجا خلفای راشدین ادعای منصوص الهی بودن را نکرده اند .
دوما : ادعای عصمت و معصومیت نکرده اند .
سوما : ادعای ولایت تکوینی نکرده اند .و …
من چندین بار گفتم که خلافت اصول دین نیست .
و من چندین بار توضیح دادم خلافـــــــــت منصوص الهی نیست و یک اصل از اصول دیــــــــــــــن نیست حتی از ارکان ایــــــــــــــمان هم نیست و حتی فروع دیــــــــــــــن هم نیــــــــــــــست خلافت سرپرستی و اداره امور افراد یک سرزمین می باشد که به روشهای مختلف هر زمانی با امکانات و روشها و رسم رسوم ان زمان شخصی به خلافت می رسد.
و اگر اهلسنت ادعای منصوص بودن الهی خلافت را کرده بودند پس باید علمای اهل سنت می گفتند اصول دین توحید ، نبوت ، معاد و خلافت می باشد در حالیکه همه اهل سنت به سه اصل اعتقاد دارند توحید ، نبوت ومعاد و چون پاسخ روشن و مستند از قران به اصل امامت منصوب الهی ندارید دیگران را به دروغ متهم می کنید به چیزی که قبول ندارند .
و خلافت یعنی سرپرستی یک جامعه و مردم یک سرزمین معین ، که با ساز و کارهای انتخابی هر زمان و مکان ، و یا غیر انتخابی حاکم می شوند مثل خلافت عثمانی در ترکیه و دارالخلافه در زمان زندیه و قاجاریه در ایران .
و همین حالا هم در یزد به کسانی که در کاری تبهر ، دارند خلیفه می گویند و چند شیرینی فروشی خلیفه وجود دارد .
آیا این شیرینی فروشی ها در یزد خلیفه پیامبرند ؟؟؟!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7053و اینکه گفته ای (مستخلف عنه را ترجمه نمایید.) برادرم در کامنت 32 در تاریخ 1/12/92 اشباها کلمه داشته اضافه تایپ شده و من متوجه نشده ام .
و دوباره آن کامنت را تصحیح شده می گذارم . و اینکه گفته اید (برای هدایت آمده بودند یا حکومت. چون خلیفه را مستخلف عنه معلوم میکنه.)
اولا : هدایت دست خداوند بوده و طبق ایات قران هدایت بدست پیامبر نبوده است . (إِن تَحْرِصْ عَلَىٰ هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي مَن يُضِلُّ ۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ) (37 نحل ) و همچنین شما هنوز مثل اینکه معنی خلافت را نمی دانی و پیامبر اسلام خلیفه نبوده که مستخلف عنه باشد .
و خلیفه را طبق گفته ی حضرت علی شورای مهاجرین و انصار تعیین می کنند . (وَ اِنَّمَا الشُّورى لِلْمُهاجِرينَ وَ الاْنْصار فَاِنِ اجْتَمَعُوا عَلى رجُل وَ سَمَّوْهُ اِماماً كانَ ذلِكَ لِلّهِ رِضًى ِ) (خطبه 6 نهج البلاغه)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8775با سلام
چون چند روزی است مطالب زیادی گذاشته نشده که پاسخ بدهم مجبور شدم به مطالبی که هنوز پاسخ نداده بودم پاسخ بدهم .و امیدوارم که شبهات جدیدی در موضوع امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر و همچنین در موضوع وظائف امام زمان مطرح کنید که پاسخ بدهم.
اینکه گفته ای (همانطور که فرموده اید موسی برای چند روزی که نبود جانشین گذاشت.)
برادرم موسی برای پس از فوت تعیین نکرد و اگر شما می توانید امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را با آیات قران مثل نبوت پیامبر اسلام ثابت کن .
و همچنین :
اولا : من نبوت پیامبر اسلام را در یک دقیقه با چند ایه صریح و مرتبط وظائف پیامبر ، نام پیامبر و … را از قران ثابت می کنم . و مثل شما متوسل به قوم بنی اسرائیل نمی شوم .
( البته حق دارید چون پیرو عبدالله بن سبا یهودی هستید !!)
دوما : پیامبر یعنی پیامرسان . و اگر پیامبر جانشین می داشت پس وحی الهی ادامه می داشت .
سوما : پیامبر که پادشاه نبوده که جانشین و ولی عهد داشته باشد .
چهارم : کدام پیامبر الهی برای بعد از فوت خود جانشین تعیین کرد ؟؟؟
پنجم : اگر خداوند می خواست برای پس از فوت پیامبر جانشین تعیین کند همانطوری که در ایه 12 سوره مائده به صراحت بیان کرده که برای قوم بنی اسرائیل 12 نقیب (البته نه جانشین) برگزیدم .
اگر پس از فوت پیامبر جانشین از طرف خدا تعیین می شد به صراحت اعلام می کرد .
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
و اینکه گفته ای (و من عنده علم الکتاب؟ این کی هست؟)
اولا : برادرم اکثر مفسرین متفق القولند و همه یکصدا منظور از من عنده علم الکتاب را علمای صادق از اهل کتاب میدانند .
شَهِدَ الله أَنَّهُ لاَ إله إِلاَّ هُوَ والملائكة وَأُوْلُواْ العلم [ آل عمران: 18 ]
فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّآ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الذين يَقْرَءُونَ الكتاب مِن قَبْلِكَ {«یونس/94»
و اگر در آنچه بر تو نازل کردهایم تردیدی داری، از کسانی که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس
«الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ» ( اعراف 157)
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛
یعنی درکتاب تورات و انجیل نام حضرت محمد نوشته شده بود و عالمان اهل کتاب این نوشته را دیده بودند.
پس منظور از (وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ) همین کسان هستند .